ایرانگردی
بخش اول: ديه خونريزي مغ ايران از نگاه سفرنامـه نويسان
سرزمين ايران يكي از كهنترين كشورهاي آسيايي هست و درون دوران باستان، ديه خونريزي مغ بر پهنـه اين سرزمين، امپراتوريهاي بزرگي مانند مادها، هخامنشيان، اشكانيان و ساسانيان فرمانروايي ميكردهاند. ديه خونريزي مغ قدرت، سياست، اقتصاد، دين و نظام اجتماعي آنـها، بخشي از تاريخ تمدن بشر درون زمان خود را رقم زده است.
كهنترين اطلاعاتي كه از سرزمين ايران درون دوران باستان بـه روزگار ما رسيده، علاوه بر متون ديني اوستا، نوشتههايي هست كه از هرودوت و فيثاغورث برجاي مانده است. ديه خونريزي مغ هرودوت اطلاعات نسبتاً جامعي از سرزمينهاي واقع درون قلمرو امپراتوريهاي ايران درون آن زمان بـه دست ميدهد. درون خود ايران نيز منابع فراواني درباره وضعيت ايران وجود داشته و به هنگام نياز مورد استفاده قرار ميگرفته است. ايران درون بخش مديترانـهاي اروپا و شمال آفريقا متصرفاتي داشته هست و بدون اين اطلاعات، برقراري مناسبات سياسي، اقتصادي و حتي اقدام بـه جنگهاي متعدد ممكن نميبود.
فيثاغورث درون كتاب سياحتنامـه خود بـه وصف راهها، مزارع، رودخانـه ها، كوهها و شـهرها و آباديهاي ايران پرداخته است. هرودوت نيز كه سفرهاي بسياري درون قلمروهاي ايران كرده بود، مشاهدات خود را درون اين سفرها يادداشت كرده است. اطلاعات او را بعدها، مورخان و جغرافيدانان ديگر، مانند گزنفون، استرابو، بطلميوس، كتزياس و بسياري ديگر تكميل كرده و سپس پايه و اساس تاريخ نويسي قرار گرفت.
دنيايي كه بسياري از مورخان دوران باستان، که تا آن زمان ميشناختند، از رود سند، يعني مرزهاي شرقي امپراتوري هخامنشي، فراتر نميرفت.
بدين ترتيب، سرزميني كه درون شرق امپراتوري يونان بـه عنوان مـهمترين حوزه تمدني دوران باستان شناخته مي شد، قلمرو امپراتوريهاي بزرگ ايران بود و از رودخانـه هاليس يا قزل ايرماق درون تركيه، كشورهاي شرق مديترانـه و شمال آفريقا که تا رود سند را دربر ميگرفت.
با فروپاشي امپراتوري يونان و پيدايش امپراتوري روم درون غرب، درون حوزه تمدني ايران نيز امپراتوريهاي جديد ي مانند اشكانيان و ساسانيان بـه وجود آمدند كه رقابت ها و جنگها و نيز مناسبات سياسي، اجتماعي و اقتصادي گستردهاي ميان آنان و روميها که تا قرنها بعد ادامـه داشت.
از دوران يونانيها و روميها، راههاي ارتباطي بسياري ميان ايران و اروپا وجود داشته است. احداث راه شاهي ميان تخت جمشيد و سارد درون زمان داريوش (486-522پ.م.) و ساخت چندين كاروانسرا درون اين راه، احداث راه بزرگ باختر ميان چين و شرق مديترانـه درون دوره اشكانيان (پارتها)، توسعه راههاي ابريشم براي رونق بخشيدن بـه تجارت ميان چين و آسياي صغير و ساخت تعداد فراواني كاروانسرا درون دوران ساساني، براي تأمين امنيت و تسهيلات سفر، از جمله اقدامهاي بسيار مـهمي بود كه درون اين دوران براي توسعه مسافرت و تجارت بـه عمل آمد.
وجود اين پيشينـه فرهنگي و ارتباطي ميان ايران و اروپا، مـهمترين عامل توجه اروپاييان بـه مشرق زمين بـه طور كلي و ايران بـه طور خاص بوده است. شناختي كه از ديرباز درون اروپا از ايران وجود داشت، طي دورههاي بعدي محتواي ديگري بـه خود گرفت.
فروپاشي امپراتوري ساساني و گسترش اسلام درون آسيا، آثار سياسي، اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي وسيعي برجاي گذاشت كه پيامدهاي آن هنوز هم ادامـه دارد. بعد از ورود اسلام، درون ايران، طي سدههاي نخستين، ماهيت خلافت دو خاندان بني اميه و بني عباس كه زير پوشش اسلام حكومت ميكردند، بيش از پيش آشكار شد و اين خود، مقاومتهايي را براي رهايي از فشار دستگاه خلافت موجب گرديد. اين تنشها و درگيريها، از تشكيل حكومتي مقتدر مركزي درون ايران که تا زمان صفويه جلوگيري كرد.
ميراث امپراتوريهاي بزرگ ايراني، از آن بعد عرصه تاخت و تاز حكومتهاي محلي و عمدتاً غيرايراني شد. با اينـهمـه، اگرچه مبارزه نظامي با نفوذ بيگانگان بـه طور كلي نتيجهاي ثمربخش نداشت، اما مبارزه فرهنگي و سياسي بـه شكل خاصي تبديل شد كه شيوههاي انجام و آثار آن راز و رمز بقاي فرهنگ و مليت اين كشور بـه شمار ميرود.
ايرانيان مذهب شيعه را از اسلام برگزيدند و آن را بـه عنوان مذهب ديني و سياسي خود پذيرفتند. پشتوانـه محكم تاريخي و اعتقادي اين مذهب، موجب شد که تا تمامي كوشش ها براي سركوب يا نابودي پيروان اين مذهب با ناكامي مواجه شود. با تثبيت حكومت مركزي صفويه و تحولاتي كه بعد از جنگهاي صليبي درون اروپا و امپراتوري روم شرقي بـه وجود آمد، توجه اروپاييان دوباره بـه ايران جلب شد.
كرزن درون كتاب ايران و قضيه ايران فهرست مفصلي از سفرنامـه هايي كه درباره ايران نوشته شده، تنظيم كرده است. بـه نظر ميرسد، ارتباط مستقيمي ميان ثبات سياسي دوران صفويه و تشديد علاقه اروپاييان براي سفر بـه ايران وجود داشته است. بيشتر سفرنامـه نويساني كه درون دوره صفويه بـه ايران آمدهاند، نمايندگان سياسي، مذهبي و بازرگاني كشورهاي اروپايي بوده و براي توسعه روابط با ايران مأموريت داشتهاند. تعداد آثار نوشته شده از قرن دهم ميلادي درباره ايران، نسبت بـه تعداد مسافران بسيار چشمگير است. شايد يكي از دلايل اصلي اين موضوع، شناخت سياحان اين دوره از ايران باستان و قديم بوده است. نخستين اروپايي كه بـه ايران سفر كرد، بنيامين تودلاي اسپانيايي است. او درون فاصله سالهاي 1160 که تا 1173م. از ايران و هندوستان ديدار كرد و نوشته هاي بسيار جالبي درباره شـهرهاي شوش و همدان و نواحي خليج فارس برجاي گذاشت. مسافرت او درون دوره حكومت سلجوقيان انجام شد كه كشور درون آرامش نسبي بـه سر ميبرد.
سرشناسترين سياحاني كه که تا دوره صفويه بـه ايران آمده و سرزمين و مردم اين كشور را معرفي كردهاند عبارتند از: ماركوپولو (1294-1273م.)، ابن بطوطه مراكشي درون سال 779ق. (1377م.)، كلاويخو (1405-1404 م.)، جوزافا باربارو (1474م.) و تعدادي ديگر.
آغاز قرن شانزدهم ميلادي درون ايران، مصادف بود با تثبيت امپراتوري جديد صفوي. درون محرم 907ق. (1502م.) شاه اسماعيل صفوي با بنيان گذاري حكومت مقتدر جديد، وحدت ملي را دوباره درون ايران برقرار كرد. حكومت صفوي بـه آشوبها و كشمكشهاي سياسي اقوام مغول و بازماندگان آنـها درون ايران پايان داد و بدين ترتيب بستر جديدي براي تجديد حيات كشور فراهم شد.
عصر صفوي را دوران طلايي سياحت و مسافرت جهانگردان غربي درون ايران دانستهاند. چه درون اين دوره سياحاني مانند آنتوني جنكينسون، وينچنتينود الساندري، آنتوني و روبرت شرلي، پيترو دِلاّ والّه، سر توماس هربرت، ژان باپيتست تاورينـه، آدام اولئاريوس، ژان شاردن و بسياري ديگر بـه ايران عصر صفوي مسافرت كرده و انبوهي مطلب درباره مردم، سرزمين، فرهنگ، شـهرها، معيشت، آثار و بناهاي تاريخي و اقليم و جغرافياي ايران، همچنين سياست و حكومت دوران صفوي نوشته و منتشر كردهاند. اطلاعاتي كه سياحان اروپايي از ايران دوره صفوي بدست دادهاند، نسبت بـه گذشته كامل تر و علمي تر است. اين نوشته ها و سفرنامـه ها زمينـه تحقيقات علمي وسيعي را براي دورههاي بعد فراهم كردند كه آلفونس گابريل، درون كتاب برجسته خود تحقيقات جغرافيايي راجع بـه ايران، آنـها را گردآوري و ارزيابي و منتشر كرده است.
با سقوط حكومت صفويه، ناامني و آشوبهاي سياسي درون كشور آغاز شد، اما كوششهاي نادرشاه افشار و سپس كريم خان زند آرامش سياسي را که تا حدي بـه كشور بازگرداند. اين دوره چندان طول نكشيد و سرانجام آقا محمدخان قاجار توانست انسجام سياسي جديدي درون ايران برقرار سازد. با تثبيت حكومت قاجارها، تعداد سياحان اروپايي بـه ايران كه درون دوره افشارها و زندها رو بـه كاهش نـهاده بود، افزايش يافت.
كرزن درون فهرست سياحان اروپايي كه درون فاصله سالهاي 1891-1800 بـه ايران مسافرت كردهاند، از 192 نفر كه درون قالب نمايندگان سياسي، نظامي و اقتصادي بـه ايران آمدهاند، نام است. علاوه بر اين افراد كه بسياري از آنـها سفرنامـههاي خوبي از خود بـه يادگار نـهادهاند، گروهي از دانشمندان علوم مختلف براي تحقيقات باستان شناسي، ادبيات، جغرافيا، زبان فارسي و گياه شناسي بـه ايران آمدند و برخي از آنـها كتابهاي مرجع و بسيار مـهمي درون زمينـههاي تخصصي خود برجاي گذاشتهاند. سرشناسترين سياحان دوره قاجار درون ايران كه آثار آنـها درون زمينـه ايران شناسي و معرفي ايران و ايرانيان بـه اروپا نقش بسيار مؤثري داشته، عبارتنداز: جي، فورستر، سرجان مالكم، پي.آ.ژوبر، جي.بي.موريه، كرپورتر، جي.بي.ف، سر راولينسون، اوژن فلاندن، كنت گوبينو، جي.ملگونوف، ژنرال ا.اچ.شيندلر، مادام و جي.ديولافوا، سون هدين، ادوارد جي براون، جرج كرزن، و تعدادي ديگر كه هر يك با انتشار سفرنامـه و يا خاطرات سفر خود درون ايران،اطلاعات ارزشمند بسياري از سرزمين و مردم ايران بـه دست دادهاند.
اهميت ايران بـه عنوان يك قدرت سياسي و نيز شريك تجاري ميان شرق و غرب، براي اروپاييان كاملاً شناخته شده بود. بـه همين سبب، كشورهاي اروپايي همانند امروز، براي ايران اهميت خاصي قايل بودند و ميدانستند كه بدون جلب همكاري اين كشور، توسعه مناسبات با شرق بـه آساني ميسر نخواهد بود. اين قدرت و منزلت که تا آنجا تأثير داشت كه ايران را از گزند مستعمرگي درون اوج قدرت استعمار، مصون نگه داشت.
* منبع: نامجو، عباس. سيماي فرهنگي ايران. تهران: عيلام، 1378. ص 383 ـ 380
بخش دوم: تاريخچه بنيان سازمانهاي ايرانگردي
آغاز قرن بيستم درون ايران با تحولات سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي بسياري همراه بود. وقوع انقلاب مشروطيت درون سالهاي پايان قرن نوزدهم بـه برقراري يك حكومت مدني درون كشور منجر شده و بدين ترتيب ديوانسالاري جديدي درون ايران بـه وجود آمد. پيدايش مؤسسات تمدني جديد از قبيل تأسيس دانشگاه تهران درون سال 1313ش، وزارتخانـههاي مختلف، بيمارستانـها،مدارس جديد، ارتش، ژاندارمري، شـهرباني، شـهرداريها، تشكيل مجلس شوراي ملي، احداث برخي كارخانـههاي صنعتي و ساخت هتلها و مـهمانخانـه و تأسيس تماشاخانـه و سينما از مظاهر اين دگرگونيهاي مـهم بـه شمار ميروند.
با ورود اولين اتومبيل بـه ايران درون 1279ش. درون دوره مظفرالدين شاه قاجار، بـه تدريج اين وسيله نقليه جديد درون ايران رواج يافت و عملاً از سالهاي 1300ش. بـه بعد، جاي جانوران باركش را درون مسافرتهاي شـهري و بين شـهري گرفت. نخستين راه شوسه كه درون سال 1253ش. ميان تهران و شـهر ري ساخته شده بود، الگوي توسعه راههاي كشور شد و به دنبال آن، بعد از انقلاب مشروطيت، بـه تدريج راههاي بين شـهري تعريض و براي رفت و آمد اتومبيلها آماده شد. درون همين حال احداث راه آهن سراسري ايران درون سال 1317ش. افتتاح اولين مؤسسه مسافربري هوايي درون سال 1306ش. و سرانجام ساخت نخستين فرودگاه كشوري (قلعه مرغي) درون سال 1321ش. و سپس فرودگاه مـهرآباد درون سال 1337ش. زمينـه مسافرت را درون كشور سهولت بخشيد.
در اوايل اين قرن، تنـها حدود 2400 كيلومتر راه شوسه درون كشور وجود داشت و بسياري از سفرها با استفاده از وسايل حمل و نقل سنتي انجام ميگرفت. با ورود وسايط نقليه جديد زميني و هوايي بـه كشور و ساخت و توسعه راهها و فرودگاه، امكان سفر بـه ايران و در ايران آسانتر شد و به دنبال آن، تعداد مسافران خارجي افزايش يافت. البته كشف نخستين چاه نفت درون مسجد سليمان بـه سال 1907م. توجه كشورهاي صنعتي را بـه سوي ايران جلب كرد و در سالهاي بعد از آن ايران يكي از پر رفت و آمدترين كشورهاي منطقه محسوب شد.
افزايش مسافران خارجي بـه ايران و استقبال مردم از وسايط نقليه جديد و تسهيلاتي كه طي نيم قرن درون كشور بـه وجود آمده بود، حجم مسافرت درون كشور را بالا مي برد.
يهوديان از قرنها پيش درون كنار هم درون اين سرزمين زندگي كرده و ميكنند. اقوام مختلف ايراني شامل فارسها، لرها، كردها، بلوچها، تاتها، گيلگها، مازندرانيها، تالشها درون كنار اقوام ترك تبار، عرب، تركمن، ارمني و... نمونـه يك همزيستي كامل و همبستگي پايدار ملي را بـه نمايش گذاشتهاند كه دربسياري از نقاط دنيا سابقه ندارد.
* منبع: نامجو، عباس. سيماي فرهنگي ايران. تهران: عيلام، 1378. ص 384 ـ 383
بخش سوم: جاذبه های ایرانگردی
مقدمـه
تحت چنين شرايط تاريخي، اجتماعي، فرهنگي و طبيعي هست كه ميتوان جاذبههاي جهانگردي ايران را طبقهبندي و معرفي كرد. بي ترديد، درون ايران براي هر نوع سليقهاي از تماشا و گشت و گذار و استراحت و فراغت جاذبهاي لذتبخش وجود دارد. دوستداران توريسم باستاني و تاريخي درون ايران موزهاي بـه وسعت كشور را درون اختيار دارند كه درون هر نقطهاي از آن آثار باستاني و تاريخي ارزشمندي وجود دارد. علاقهمندان توريسم طبيعي، مجموعهاي از پديدههاي طبيعي منحصر بـه فرد مانند كويرها، درياچههاي نمكي، درياچههاي كوهستاني آب شيرين، غارهاي طبيعي، آبشارها و سرابها، رودخانـههاي بزرگ و كوچك، جزاير زيبا و ديدني، سواحل دريايي وسيع، كوهستانها و قلل مرتفع، جنگلهاي سرسبز و انبوه، دشتهاي وسيع، چشمـههاي آب معدني، و حتي يخچالهاي طبيعي را درون برابر دارند كه ميتوانند متناسب با ذوق و سليقه خود از آن بهره گيرند.
تنوع معيشت و جوامع نيز از ديگر جذابيتهاي ايران است. درون اوايل اين قرن تنـها حدود 21درصد از جمعيت كشور درون شـهرها زندگي ميكردند و 79درصد بقيه را روستانشينان و يا جوامع كوچنده تشكيل ميدادند. زندگي شـهري و بنيانـهاي اجتماعي ايران، آثار و بناهاي با عظمتي را درون شـهرهاي باستاني و تاريخي برجاي گذاشته و علايق ديني و مذهبي برخاسته از اين بنيانهاي اجتماعي مراكز زيارتي و عبادتي فراواني را درون شـهرها و روستاها بـه وجود آورده است. زيگورات چغازنبيل درون خوزستان، معبد آناهيتا درون كنگاور، آتشكدههاي فراوان درون شـهرهاي قديمي از جمله يادمانهاي ديني و فرهنگي دوران پيش از اسلام هستند. مجموعهاي از زيارتگاههاي مـهم اسلامي مانند بارگاه حضرت امام رضا(ع) درون مشـهد، بارگاه حضرت معصومـه (ع) درون قم، بارگاه حضرت شاهچراغ(ع) درون شيراز و هزاران زيارتگاه و بناي مذهبي ديگر، طيف بسيار وسيع و متنوعي از بناهاي زيارتي را تشكيل ميدهند كه همـه ساله ميليونها نفر از علاقهمندان را بـه سوي خود جذب ميكنند.شـهرها و قلعههاي باقي مانده از دوران پيش از تاريخ مانند: تپه سيلكِ كاشان، تپه يحيي كرمان، تپه حسنلو آذربايجان غربي، شـهر سوخته زابل و بسياري ديگر از جمله يادمانـهاي با ارزش دوران قديم درون ايران هستند. آثار و بناهاي باقيمانده درون تخت جمشيد، هگمتانـه، صد دروازه، ري، شوش، بيشابور، ماداكتو درون دره شـهر، مجموعه تخت سليمان، طاق بستان، بيستون، گنج نامـه همدان و آثار دوران اسلامي درون شـهرهاي اصفهان، يزد، تبريز، قزوين، اردبيل، نايين، نيشابور، كرمان، مشـهد، شيراز، بم، طبس، ري، كاشان، و بسياري از شـهرهاي ديگر كشور، جملگي از جاذبههاي بسيار غني فرهنگي و تاريخي اين سرزمين هستند.
بقاياي كاروانسراهاي قديمي كه بسياري از آنـها هنوز پابرجا ماندهاند يا بقاياي راههاي قديمي و پلها كه عامل ارتباط ميان شرق و غرب و جنوب و شمال كشور بودهاند، هنوز درون گوشـه و كنار كشور خودنمايي ميكنند.جوامع روستايي كشور را حدود 65 هزار روستاي بزرگ و كوچك تشكيل ميدهند كه قدمت برخي از آنـها بـه هزاران سال ميرسد. برخي از اين روستاها كه هنوز نمادهاي سنتي معماري و ساخت و ساز را درون خود حفظ كردهاند، نظير ماسوله، ابيانـه، كندوان، مجن از جمله منابع توريستي كشور بشمار ميروند و همـه ساله هزاران نفر براي ديدن آنـها بـه اين مناطق سفر ميكنند.
جوامع كوچ نشين كه هنوز بـه تعداد 1/1 ميليون نفر از اين طريق درون كشور زندگي ميكنند، از ديگر جاذبههاي توريستي ايران است. الگوي زيست و معيشت كوچ نشينان، نظام اجتماعي و اقتصادي آنـها، ابزار زيست و كار و توليد آنـها، فرهنگ و ارزشهاي اخلاقي و اجتماعي حاكم بر اين جوامع و حتي پوشاك و روابط خانوادگي از جمله ويژگيهاي برجسته اين گروههاي اجتماعي محسوب ميشود و به همين سبب، براي ساكنان كشورهاي صنعتي دنيا كه شيوه زيست و معيشت را تنـها از طريق رسانـههاي گروهي ميشناسند، جاذبهاي بس با ارزش ببه شمار ميرود.ميتوان گفت كه ايران بـه تنـهايي جهاني هست در قلمرو سياسي يك كشور: درون ايران تنوع جاذبههاي جهانگردي بـه قدري هست كه مسافرتي لذت بخش و سرشار از خاطره را براي جهانگردان فراهم ميآورد.
* منبع: نامجو، عباس. سيماي فرهنگي ايران. تهران: عيلام، 1378. ص 387 ـ 384
اهر
ارسباران و مركز آن اهر، دژ قوم ماد و رودخانـه ارس مرز دولت ماد بود. اهر از شـهرهاي قديمي آذربايجان است. اين شـهر قبل از اسلام اوزانلار نام داشت و به نام ميمد نيز مشـهور بود. بعد از ظهور اسلام بـه نام اهر يا اهريچ خوانده شد كه حاكم نشين قره داغ بود.در سال 23 هجري قمري درون زمان خليفه دوم، قواي اسلام بـه فرماندهي بكر بن عبدالله بـه اين منطقه دست يافتند.در زمان خلافت عباسيان از سال 200 که تا 222 هجري قمري بابك خرمدين درون آذربايجان بر عليه خليفه عباسي (معتصم ستمگر) قيام كرد و قريب بـه 20 سال درون مقابل سپاهيان خليفه مقاومت نمود و حماسهها آفريد. او بزرگترين سرداران عرب و سپاهيانش را كه بيش از 250 هزار نفر بودند نابود كرد.درزمان حكومت شـهرياران گمنام (كنگريان، جستانيان، آل مسافر، رواديان) شـهر اهر درون رديف سرزمين قهرمانان استقلال طلب ايران بود. بعد از حكومت سلجوقيان و خوارزمشاهيان، درون زمان اتابكان، شـهرستان اهر مركز حكومت اولاد جهان پهلوان، اتابك آذربايجان بود و تعدادي از آنان بـه نام مالك اهر درون ارسبان حكومت كردند.در زمان حكومت صفويه جنگ سختي بين مردم اهر و ايل بايبوردلو با قشون عثماني درمحل معروف بـه قانلي گول درون جنوب اهر اتفاق افتاد. درون دوره قاجاريه و جنگهاي ايران و روس شـهر اهر مركز فرماندهي عباس ميرزا نايب السلطنـه بود. درون سال 1228 هجري قمري، زمان وقوع جنگهاي اصلاندوز، سرجان ماكدونالد سفير انگلستان درايران بـه اتفاق ميرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهاني، درون اهر بـه حضور فتحعلي شاه قاجار رسيد. درون بيماري وباي وحشتناك تبريز بـه سال 1228 قمري كه عده بيشماري تلف شدند، محمد شاه مدتي درون اهر اقامت داشت و به امور آذربايجان رسيدگي مي كرد.مظفر الدين شاه قاجار درسفري بـه ارسباران بعضي مناظر طبيعي اروپا را با نقاط دلانگيز اين منطقه مقايسه كرده است.در سال 1240 هجري قمري سپاه ژنرال مد روسي با استفاده از غفلت حكام ارسباران، از ارس عبور كرد و اهر را گرفت. ولي بعد از مدتي عقب نشيني كرد و به قفقاز برگشت. درون دوره دوم جنگ ايران و روس (43- 1241 هـ.ق) كه ژنرال پاسكويچ روسي تبريز را درون تصرف داشت، ژنرال گراف سوخان براي تصرف اهر و اردبيل بـه اين منطقه آمد و شـهرها و روستاهاي مسير راه را تصرف و به آزار و اذيت مردم بيدفاع پرداخت. رضاخان درون اوايل حكومت خود مسافرتي بـه ارسباران كرد و در گردنـه مشك عنبر، دستور داد که تا اسم قره داغ را مشكبار بنامند كه عملي نشد. آنچه درون تاريخ معاصر آذربايجان معروف و مـهم هست قيام مردم تبريز بـه رهبري ستارخان (سردار ملي) درون انقلاب مشروطيت است. او اهل ارسباران بود وبه نام ستار قره داغي معروف است.
بستان آباد
شـهرستان بستان آباد درون محل شـهر باستاني و گمشده اوجان، بنا شده است. نام او جان از قرن ششم بـه بعد درون اكثر سفرنامـهها و كتابهاي تاريخي آمده است. ياقوت حموي مينويسد:
«اوجان شـهركي هست در آذربايجان و با تبريز ده فرسخ فاصله دارد. درون راه ري واقع شده بازار و بارو دارد و خرابي درون آن راه يافته است.»
حمدالله مستوفي درون نزهه القلوب مينويسد:
«آن را بيژن بن گيو بن گودرز ساخت. غازان خان تجديد عمارتش كرد. از سنگ و گچ بارو كشيد و شـهر اسلام خواند و دارالملك ساخت. هوايش سرد و آبش از كوه سهند جاري هست حاصلش غله و بقولات بود. ميوه اوجان از اقليم چهارم است. از توابع ناحيت مـهران رود شمرده اند. مردمش سفيد چهره و شافعي مذهباند».خواجه رشيد الدين فضل الله همداني درتاريخ مبارك غازاني همـه جا اوجان را شـهر اسلام خوانده و درباره جشن بزرگ غازان خان درون اوجان شرح جالبي آورده است. بعد از غازان نيز اين شـهر همچنان آباد ماند و پايتخت ييلاقي بود و مراتع اطراف رودخانـه اوجان اقامتگاه تابستاني اردو شمرده ميشد.
در كتاب حبيب السير غياث الدين بن همام الدين الحسيني معروف بـه خواند مير آمده است:
«در سالهاي بين 740 که تا 806 هجري قمري، حوادث مـهمي درون اوجان روي داد که تا اين كه امير تيمور هنگام عزيمت بـه تبريز چند روز درون قصر غازاني اوجان بـه استراحت پرداخت و علما و سادات و عرفاي تبريز درون مجالس مباحثه درون حضور وي شركت كردند.» درون 823 هجري قمري قره يوسف تركمان، درون اوجان از دنيا رفت. درون 839 هجري قمري فرمانروايي آذربايجان از طرف شاهرخ بـه امير جهانشاه درون اوجان واگذار شد.فرمانروايان تركمانان و صفويه مدتها درون قصر غازاني درون اوجان مجالس عيش و نوش داشتند، اما درون روزگار فرمانروايي بعدي اذربايجان، حوادث و جنگهاي خونين متعددي اوجان را درون معرض انـهدام و ويراني قرار داد كه امروزه از آن آباداني و زيبايي فقط يك رودخانـه ويك دهستان بـه نام اوجان درون جغرافياي آذربايجان باقي مانده است.
بناب
بناب بـه معناي سرزميني هست كه ريشـه اش درون آب و يا نزديك آب است. اين شـهر قبل از حمله مغول بسيار آباد و پر رونق بود. درگورستانهاي منطقه قره قشون، درارتفاعات جنوبي آن، آثاري مربوط بـه قرون هشتم ونـهم هجري بـه دست آمده است. آثار و بقاياي بناهاي تاريخي نشانگر آباداني آن درون دوره صفويه است. با وجود اين كه بناب از شـهرهاي مـهم آذربايجان هست از نقطه نظر اقتصادي، سياسي و تاريخي پيوسته تحت تأثير مراغه بوده است.
تبريز
تبريز يكي از قديميترين مناطق ايران هست و مجموعه آثار تاريخي و نشانـههاي باستانشناختي كه از محلهاي مختلف آن درون نتيجه حفاريهاي مجاز و غيرمجاز بـه دست آمده است، دلالت بر ديرينگي و قدمت تاريخي اين شـهر دارد. اين قدمت، مباحثات و مشاجرات متعددي بين مورخين و محقيقين برانگيخته هست و هنوز هم اطلاعات جامع و مستندي درون مورد قدمت، وجه تسميه و چگونگي پيدايش اين منطقه درون دست نيست و كما كان نظرات متفاوتي درون اين موارد مطرح است.قديمي تريم مطلب مربوط بـه شـهر تبريز درون كتيبه سارگن دوم پادشاه آشور (722 – 750 ق- م) آمده هست كه آن را شـهري بزرگ و آباد و داراي باروي تودرتو وصف كرده است. سارگن دراين كتيبه از شـهري بـه نام اوشكايا كه شايد همان اسكوي امروز هست و نيز از دژ و قلعه محكمي بـه نام تارويي ياد ميكند كه بـه احتمال زياد تبريز است. گذشته از اين، درون يكي از كتيبههاي سناخريب پادشاه آشور (705- 681 ق.م) از شـهري بـه نام تربيس نام شده هست كه پادشاه مزبور درون آنجا معبدي بـه نام نركان ساخته بود.بعضي از مورخين و محققين، تبريز را همان گابريسي ميدانند كه درون پنجمين جدول آسيايي بطليموس اسكندراني (در نيمـه دوم قرن دوم ميلادي) ثبت شده است. و اعتقاد دارند كه بعدها حرف گ بـه ت تبديل شده است. بعضي ديگر تروياي معروف و تبريز را يكي ميپندارند. عدهاي حتي اين شـهر را همان سوز يا شوش قديم و عدهاي ديگر آكراتا يا آماتاي ذكر شده درون تورات فرض كردهاند. گروهي از جمله كينز انگليسي كه درون اوايل قرن نوزدهم بـه تحقق پيرامون جغرافياي تاريخي آذربايجان پرداخت، تبريز را كازايا گنزكه يا گنجك باستان شمردهاند.
تاريخ تبريز بعد از اسلام برخلاف تاريخ كهن آن كه با حدس و گمان همراه است، روشن و واضح است. اين شـهر درون سال 21 هجري قمري بـه وسيله اعراب فتح شد و به دنبال آن قبايلي از اعراب مانند ازدها كه از قبايل معروف اعراب يمن بودند و دراين شـهر ماندند وحكومت رواديان را بنيان نـهادند. اغلب منابع بعد اسلام نيز بناي اوليه تبريز را بـه زبيده خاتون همسر هارون الرشيد نسبت دادهاند، اما درمتون تاريخي قديم مطلبي كه دليل صحت اين ادعا باشد، ديده نشده هست و اساساً هيچ جا ذكري از اين كه زبيده زن هارون الرشيد بـه آذربايجان آمده باشد بـه ميان نيامده است. از جمله كساني كه معتقدند شـهر تبريز بـه امر زبيده خاتون جعفر پسر منصور عباسي وهمسر هارونالرشيد بـه وجود آمده است، حمدالله مستوفي قزويني است. او درون كتاب نزهه القلوب، تاريخ بناي تبريز را 175 هجري قمري آورده اضافه كرده هست كه باروي تبريز 6000 گام بود و 10 دروازه داشت.آنچه كه از مطالعه منابع تاريخي و نتايج پژوهشگران مختلف از جمله نادر ميرزا، كسروي و جكسن آمريكايي بـه دست ميآيد اين هست كه نسبت بناي تبريز بـه زبيده خاتون نميتواند صحيح باشد. بـه طوري كه از از كتب تاريخ ارمني نيز بر ميآيد، از چند قرن پيش از اسلام شـهر تبريز برپا بوده و عنوان شـهر را داشته است. احتمالاً علت اينكه درون فتوحات تازيان نامي از تبريز نشده هست آن هست كه درون آن زمان چندان آباد و صاحب نام نبوده است.پروفسور مينورسكي مؤلف كتاب تاريخ تبريز بر اين عقيده هست كه تبريز فعلي همان شـهر تارماكيس هست كه درون كتبيه سارگن از آن نام شده است. سارگن دوم درون كتببه خود از 21 شـهر درون اين منطقه نام هست كه نشان دهنده رشد شـهرسازي درون نواحي اطراف درياچه اروميه درون هزاره اول پيش از ميلاد است.تعيين تاريخ دقيق پيدايش شـهرنشيني درون دشتي كه تبريز درون آن قرار گرفته، دشوار است. همين قدر ميتوان گفت كه شرايط اين دشتِ حاصلخيز بـه واسطه وجود دو رود آجي چاي و مـهران رود، اقليم معتدل، موقعيت ارتباطي بسيار مناسب، وجود منابع زيرزميني غني و موقعيت مناسب استراتژيكي آن، زمينـه مساعدي براي تكوين وتوسعه زندگي شـهري فراهم آورده است.در جريان كاوشـهايي كه توسط هيئت باستانشناسي انگليسي بـه رهبري چارلز بورني درون قار تپه (يانيق تپه) واقع درون 30 كيلومتري جنوب غربي تبريز صورت گرفت بـه خانـههاي دايرهاي شكلي برخوردند كه از آجر خام و چينـه ساخته شده اند و به اواخر هزاره سوم و اوايل هزاره دوم قبل از ميلاد (اواخر دوره عصر سنگ – مس و اوايل دوران مفرغ) تعلق دارند. درون اين خانـهها سنگ آسيابها، استخوان حيوانات، نقشهاي هندسي شكل، ظروف سفالي مزين بـه تصاوير پرندگان و حيوانات، انبارهاي آذوقه و كارگاه نيز كشف شد. از اين كشفيات چنين استنباط ميشود كه درون آن هنگام درون حوالي تبريز فعلي گروهي از مردم بـه امر پيشـهوري اشتغال داشتند كه تقسيم كار، زمينـه مساعدي براي ايجاد زندگي شـهري وشـهرها پديد آورد. بـه هر صورت، قديميترين سند دال بر وجود تبريز (تارويي- تارماكيس) كتيبه سارگن دوم متعلق بـه اواخر سده هشتم قبل از ميلاد است. بـه احتمال قوي شـهر درون جريان حمله نيروهاي ويرانگر آشور منـهدم شد. که تا قرنهاي سوم و چهارم بعد از ميلاد نام و نشاني از آن دربين نيست، که تا آن كه مورخان ارمني ازشـهري بـه نام تاورژ سخن گفتند و قرايني دال بـه وجود شـهري درون محل تبريز كنوني دردوران ساساني بـه دست آمد. ميتوان حدس زد كه بـه جاي ويادر جوار شـهر ويران شده تارماكيس و مجموعه دهكدههايي كه درون آن حدود پراكنده بودهاند و در كتبيه سارگن از آنها سخن رفته است، شـهر ديگري بنيان نـهاده شد و روي بـه توسعه گذاشت. ولي اين توسعه از لحاظ تاريخي ديري نپاييد و به هر علتي شـهر دوباره راه زوال پيمود. چنان كه درون اواخر دوره ساساني و در جريان يورش و فتوحات تازيان و تا نيمـه اول قرن دوم هجري نامي از آن ذكر نشده است. و تبريز نخستين بار بـه عنوان قلعه آمده هست كه بعدها بـه شـهري بزرگ تبديل ميشود. شـهري كه درون طي چهارده سده بـه يكي از شـهرهاي معروف آذربايجان و ايران اشتهار يافته است. اين شـهر پايتخت چندين سلسله قدرتمند بود. گاهي درون نتيجه پيشامدهاي ناگوار طبيعي ويا تاريخي گرفتار فترت ميشد، رونق و جمعيت خود را از دست ميداد. که تا آن جا كه از آن جز ويرانـهاي بـه جا نمي ماند و باز زماني ققنوس وار، ازميان خاكسترش سربر ميآورد و رونق و توسعه ميگرفت.در دوره حكومت رواديان تبريز پايتخت آذربايجان شد و به علت موقعيت ممتاز جغرافيايي و نظامي خود بيشتر از ساير شـهرها مورد توجه قرار گرفت.در سال 340 هجري قمري از اتحاد سه گانـه تبريز، اشنو (اسنـه، اسنق) و دهخوارقان مملكت بني روديني بـه وجود آمد كه حكام آن قدرت و استقلال كامل داشتند وخلفاي بغداد از دخالت و نفوذ كمي درون آن برخوردار بودند.از قرن نوزدهم ميلادي يا قرن سوم هجري بـه بعد نام تبريز درون رديف شـهرهاي بزرگ آذربايجان آمده هست كه درون آن جا همزمان با پيشرفت صنعت وتجارت، علم وتمدن نيز شكوفا شده است.در سال 420 هجري امير وهسودان فرمانرواي تبريز شد و از سال 446 هجري، تبريز و آذربايجان تحت سلطه حكومت سلجوقيان قرار گرفت. اهالي تبريز درون سال 616 هجري موفق شدند با هداياي قيمتي و پول فراوان، از هجوم مغولان بـه شـهر و ويراني آن جلوگيري كنند. بعد از حمله مغول بـه ايران براي اولين بار شـهر تبريز بـه دستور آباقاخان (680 -663 هجري قمري) پايتخت رسمي ايلخانان شد. درون سال 685 هجري درون دوران حاكميت آباقاخان درون تبريز، زندگي مدني واقتصادي دوباره شكوفا شد.سلطان محمود غازان خان معروفترين شاه مغول درون 694 هجري تبريز را مقر حكوت قرار داد و آن را بـه منتهاي درجه عظمت و بزرگي و آباداني رسانيد. تبريز نـه تنـها درون آذربايجان و ايران، بلكه درون شرق نزديك و ميانـه نيز مركز بازرگاني و صنعت و جايگاه علم و تمدن شد. درون اين عصر، غازان خان درون روستايي بـه نام شام درون كنار آجي چاي آبادانيهاي بزرگي انجام داد و مقبره با شكوه شام غازان يا شنب غازان را بنا كرد. تجارت و داد و ستد بـه علت برقراري امنيت و رفاه و ازدياد جمعيت رونق يافت و بازارهاي زيادي ساخته شد.خواجه رشيد الدين فضل الله همداني درون بخش شمالي تبريز درون بيلانكوه مركز علمي ربع رشيدي را بنا نـهاد تاج الدين عليشاه جيلاني نيز مسجد عليشاه (ارك تبريز) را درون مركز شـهر بنا نـهاد. تبريز دراين زمان رسماً پايتخت ايلخانان مغول بود و تمام مملكت از جيحون که تا مصر زير اطاعت فرمانروايان تبريز قرار داشت.پس از ايلخانان مغول، تبريز درون عصر جلايريان و تركمانان آق يو نلو و قره قريونلو پايتخت ايران شد و در اين زمان (870 هجري) بود كه بـه دستور جهانشاه بن قره يوسف بن تركمان مسجد كبود (گؤي مسجد) بنا گرديد.يورشهاي امير تيمور و فرزندان او بـه تبريز، كوچ اجباري صنعتگران و هنرمندان بـه تركمنستان و بالاخره زلزلههاي بيامان پي درون پي شكوه و عظمت تبريز را بـه طور موقت از بين برد و اكثر آثار تارخي كم نظير آن را بين رفت.در سال 906 هجري شاه اسماعيل صفوي (متخلص بـه ختايي) تبريز را پايتخت ايران كرد. درون دوران صفوي شـهر تبريز بارها ميدان جنگ ايران و عثماني شد.در آغاز حكومت قاجار بـه خصوص زمان فتحعلي شاه، تبريز پايتخت دوم يا وليعهدنشين ايران شد و محل استقرار عباس ميرزا نايب السطنـه گرديد. تمام وليعهدهاي خاندان قاجار درون مقام حكومت آذربايجان دوران وليعهدي خود را دراين شـهر سپري كردند.تبريز بـه علت نزديكي بـه روسيه تزاري و عثماني و ارتباط با كشورهاي اروپايي مورد توجه قرار گرفت وامور تجاري رونق يافت و شـهر بـه سرعت روي بـه آباداني و رشد و پيشرفت نـهاد. مردم با افكار آزاديخواهي و مظاهر تمدن و علوم و فنون جديد آشنا شدند و دريافتند كه بايد با استبداد و بيدادگري مبارزه كنند و عدالت و برابري را درون جامعه حكمفرما سازند. بنابراين، درون سال 1906 ميلادي (1285 شمسي، 1324 هـ. ق) مردم تبريز درون انقلاب مشروطيت نقش بزرگي را برعهده گرفتند.در دوره استبداد صغير محمد علي شاه، مردم تبريز بـه رهبري دو قهرمان ملي- ستارخان و باقرخان، بعد از ماهها مبارزه و ستيز، ابتدا تبريز و آذربايجان وسپس ايران را از چنگ استبداد رهايي بخشيدند.در سال 1299 شمسي (1340 هجري قمري) قيام روحاني مبارز شيخ محمد خياباني درون تبريز بر عليه استعمار انگليس و عهدنامـه وثوق الدوله شروع شد و به پيروزي ملت و عقب نشيني استعمار انگليس انجاميد.در سال 1324 شمسي مردم تبريز و آذربايجان شاهد اعلام حكومت داخلي بـه رهبري فرقه دمكرات آذربايجان بودند كه اين حكومت درون آذر ماه 1325 با حمله قشون دولت مركزي سرنگون شد.در سال 1329 شمسي مردم تبريز و آذربايجان درون ملي كردن نفت و خلع يد از استعمار پير انگلستان درون صف اول مبارزه بودند.
در 29 بهمن سال 1356 و 22 بهمن سال 1357 مردم مبارز و انقلابي تبريز درون پيروزي انقلاب اسلامي ايران نقش اساسي و تاريخ سازي را بـه عهده داشتند.
سراب
منطقه سراب از جمله مناطقي هست كه از ديرباز مسكوني بوده است. وجود كتبيه اورارتويي، تپه هاي باستاني و معابد سنگي درون حومـه اين شـهر نشانگر قدمت تاريخي منطقه است. سراب درون دوره امپراطوري اورارتويي از جمله مناطقي با تمدن شـهري بود. حتي بعضي از محققين و باستانشناسان براين باورند كه قبور پراكنده درون اطراف و اكناف شـهر سراب، قدمتي بيش از سنگ نبشتههاي اورارتويي دارند.آثار بـه جاي مانده از فتوحات حكمرانان اورارتويي قدمت تاريخي اين منطقه را بـه سالهاي 685-730 ق.م ميرساند. سنگ نبشته رازليق كه يك باستانشناس آلماني درون سال 1971 آن را خواند بـه خط ميخي و متعلق بـه آرگيشتي دوم پسر روساي اول است. سنگ نبشته نشتبان هم بيان كننده فتوحات اورارتو درون قرن هشتم قبل از ميلاد است. مراكز تمدن عهد باستان، معمولاً بعد از ويراني و انـهدام درون اثر حملات دشمنان، دوباره بازسازي نميشد، اما شـهر سراب بعد از شكست اورارتوها، درون دوران حكمراني پارتها نيز از رونق كافي برخوردار شد و مورد توجه حكمرانان پارتي بود. وجود تپههاي باستاني، تلها و سفالينـههاي كشف شده درون منطقه، شاهد اين مدعا است.در منطقه سراب آثار متعددي از جمله معابد سنگي، قلاع و يك چهار طاقي متعلق بـه دوران تمدن ساساني بر جاي مانده كه مبين اهميت آن،در دوره ساساني است.در دوران بعد از حاكميت اسلام درون ايران و آذربايجان، شـهر سراب همچنان ارزش و اعتبار شـهري خود را حفظ كرد و به لحاظ موقعيت ويژه مواصلاتي و حاصلخيزي خاك هميشـه مورد توجه حكمرانان بود. چنانچه مورخين نوشتهاند، بابك خرمدين درون شـهر سراب با شبليبن مثني ازدي ملاقات كرد و جنگ امير و هسودان با غزان درون كنار اين شـهر درون قرن پنج هجري رخ داد.شـهر سراب درون دوران حكومت مغولان از مراكز عمده حكومتي درون آذربايجان بود. نوشتهاند كه سلطان احمد تكودار كه اسلام آورده بود، از دست ارغونخان و سرداران مغول بـه اردوي مادر كه درون سراب مستقر بود، پناه برد و در آنجا دستگير شد و به دستور ارغون بـه سال 683 كشته شد. بعد از شكست سلطان احمد تكودار ارغونخان مغول، شوراي مغولان را درون گردنـه سائين بـه سال 683 تشكيل داد. درون زمان حكومت چوپانيان نيز سراب مورد توجه بود و حكومت آن با«جاني بيگخان» از اولاد «جوجيخان» بود كه درون سال 758 درون اين شـهر كشته شد.
در اوايل حكمراني صوفيه كه شـهرهاي تبريز و اردبيل از شـهرهاي مـهم بـه شمار ميرفتند، سراب بـه دليل نزديكي بـه اين دو شـهر و موقعيت سوقالجيشي، از اهميت ويژهاي برخوردار بود. شاه اسماعيل صفوي بعد از شكست درون جنگ چالدران بـه سراب روي آورد و در سال 930 درون اين شـهر درگذشت.جنگ شاه اسماعيل و خليل پاشا درون سراب روي داد و باعث ويراني و خسارات جبرانناپذيري شد؛ ولي شاه عباس قواي عثماني را درون اين شـهر شكست داد.به سال 1205 آغا محمدخان قاجار با صادق خان شقاقي درون اين منطقه جنگيد و بعد از گريختن صادقخان از شـهر، آغا محمدخان سراب را غارت كرد و به آتش كشيد. صادق خان شقاقي درون جنگ با فتحعلي شاه نيز شكست خورد و به سراب عقب نشيني كرد و بعد از اينكه جواهرات آغا محمدخان را بـه فتحعلي شاه بعد داد، از طرف شاه قاجار بخشوده شد و به حكومت سراب منصوب گرديد.موقعيت جغرافيايي و اقتصادي اين شـهر باعث شد که تا بعد از هر غارت و ويراني دوباره جاني تازه بگيرد و در بطن حوادث آبديده شود.
شبستر
شبستر از شـهرهاي قديمي آذربايجان است، نام اين شـهر درون كتابهاي تاريخي قديم آمده است. حمدالله مستوفي درون نزههالقلوب (740هـ.ق) فراواني نعمت اين بخش را ستوده و چنين مينويسد:
«چهارم. ناحيت ارونق بر غرب شـهر (تبريز) است. آغازش سه فرسنگي شـهر هست تا پانزده فرسنگي و عرضش پنج فرسنگ باشد. حاصلي نيكو از انگور، غله و ميوه دارد و مدار تبريز بر ارتفاعات آن جا باشد وسيپاره ديه هست و اكثرش معظم كه هر يك قصبهاي هست چون سيس، شبستر و ايقان، كوزه كنان و...»بيشترين آوازه شـهر شبستر بـه وجود بزرگاني مانند؛ شيخ محمد شبستري عارف نامدار و صاحب مثنوي گلشنراز، ميرزا علي اكبر معجز شبستري شاعر طنزسراي برجسته آذربايجان، شـهيد راه حق شيخ محمد خياباني مربوط است.
كليبر
در روزگاران قديم اهر و كليبر از قصبات پيشكين (مشكين شـهر) بودند. درون بحث تومان پيشكين، حمدالله مستوفي درباره كليبر چنين مينويسد:
«تومان پيشكين، درون اين تومان هفت شـهر است. پيشكين، خياو، انار، ارجاق، اهر، تكلفه،كلنبر (كليبر)».از نظر تاريخي، كليبر بـه خاطر وجود قلعه بابك كه روزگاري مركز قدرت بابك خرمدين بوده، داراي اهميت فوقالعادهاي است.
مراغه
مراغه از شـهرهاي تاريخي و قديمي آذربايجان و ايران است. بطلميوس يوناني، درياچه اروميه را بـه مناسبت واقع شدن آن درون كرانـه غربي ناحيه مراغه، مارگيانـه خوانده است. مارك آنتوان سال 36 قبل از ميلاد، هنگام ذكر حوادثي كه زمان پارتها درون اين منطقه رخ داد، از اين مكان بـه نام فرائهتا ياد كرد.هنگام خلافت هارونالرشيد، درآمد شـهر مراغه بـه ان خليفه اختصاص داشت. درون دوره جنگهاي اعراب با بابك خرمدين درارسباران، اين شـهر پناهگاه قشون اعراب بود، حتي افشين، مراغه را مركز زمستاني قشون خود قرار داد.در 280 هجري فرمانروايي مراغه بـه محمد بن افشين بن ديو داد رسيد. بعد از وي برادرش يوسف بـه جاي او نشست و درسال 296 هجري بـه نام خود درون مراغه سكه زد. درون دوران فرمانروايي قره يوسف، مراغه بسيار آباد و معمور شد، يك درالاماره،يك خزانـه و چند ساختمان ديواني درون آن بنا كرد. كم كم قدرت او بالا گرفت و مورد تأييد خليفه واقع شد. بعد از آن مركز حكومت خود را بـه اردبيل منتقل ساخت.در سال 317 هجري آخرين فرمانرواي بني ساج، يعني ابوالمسافر الفتح درون مراغه بـه قتل رسيد. درون 332 هجري، مسافريان ديلمي بـه مراغه دست يافتند. از اين دوران سكهاي بـه نام محمد بن عبدالرزاق، سردار ركن الدوله ديلمي و سكههايي بـه نام ابراهيم و جستان دو پسر مرزبان ديلمي دردست هست كه درون شـهر مراغه ضرب شدهاند.در سال 420 هجري قشون غز وارد مراغه شد. درون سال 566 هجري مراغه جزو قلمرو سلجوقيان درآمد. درون سال 622 هجري جلال الدين خوارزمشاه بدون برخورد با مقاومت مـهمي، بـه مراغه آمد. درون سال 628 هجري اين شـهر بـه تصرف سپاهيان مغول درآمد. درون 656 هجري مراغه مركز فرمانروايي هلاكوخان مغول شد؛ خواجه نصيرالدين طوسي با همكاري چند دانشمند ستاره شناس، مأمور تأسيس رصد خانـه معروف مراغه گرديد. هلاكو خود، آئين بودايي داشت ولي زن و مادرش مسيحي بودند، لذا درون اين دوره شـهر مراغه و حوالي آن مركز مسيحيت شد. روميان، ارامنـه و نسطوريان، بـه خصوص دانشمندان و صعنتكاران و هنرمندان مسيحي درون مراغه گرد آمدند. درون زمان غازان خان، كه بـه اسلام روي آورده بود، كليساها بـه مساجد مبدل شد و دست مبلغين مسيحي از شـهرهاي بزرگ آذربايجان كوتاه شد.در سال 712 هجري، شمس الدين قره سنقرامير الامراي حلب ونايب السلطنـه مصر بـه ايران فرار كرد و سلطان محمد خدابنده اولجايتو او را پناه داد و به فرمانروايي مراغه منصوب كرد.در 759 هجري مراغه بـه دست تيموريان ويران شد. هنگام غلبه شاه اسماعيل، درون مراغه نيز مانند ساير شـهرها كشتاري رخ داد. درون زمان شاه طهماسب صفوي بناي مدارس، مساجد و ساختمانهاي عام المنفعه آغاز شد و شـهر مراغه، حتي آباديهاي حوالي آن، مثل بناب از رفاه و آباداني قابل توجهي برخوردار گرديد. درون جنگهاي پي درپي ايران و عثماني، عبدالعزيز پاشا، اندك مدتي بر مراغه فرمان راند،تا اينكه درون سال 1142 هجري شـهر مراغه و دهخوارقان بـه دست نادر شاه گشوده شد. اززمان عباس ميرزا نايب السلطنـه، تقريباً حكومت حوالي مراغه بـه احمد خان مقدم مراغي و خانواده وي اختصاص يافت. گرچه شيخ عبيدالله كُرد درون سال 1297 هجري خود رابه حوالي مراغه رسانيد، ولي هجوم وي و همراهانش دفع شد و سكون و آرامش بـه مراغه بازگشت. صمد خان شجاع الدوله مراغهاي، مع سرسخت و معروف استبداد، بازماندهاي از خاندان مقدم بود وي مردي بود سفاك و بيرحم كه صفحات تاريخ معاصر ايران بـه خصوص درون دوره مشروطيت حاكي از مظالم آن شخص است.
مرند
تاريخ شـهر مرند بـه چند قرن قبل از ميلاد مسيح ميرسد. درون دايره المعارف بزرگ اسلامي آمده هست كه مرند مركز سكونت اقوامي مـهم درون دوره كلده و آشوربود. بطلميوس جغرافيدان يوناني كه حدود دو قرن قبل از ميلاد ميزيست، از اين شـهر بـه نام ماندگارنا نام مي برند. بـه روايت تاريخ نويسان، كلمـه مرند درون زبان ارمني بـه معناي دفن يا دفينـه هست و گويند مرند مدفن حضرت نوح پيغمبر بوده است. بـه عقيده ويليامز جكسون، مرند پايتخت شـهرستان واسپورگان درون دوره ساسانيان بود و بقاياي آتشكدهاي درتپه خاكستري مرند دليل آن است.در سفرنامـه ويليامز جكسون (امريكايي) درباره وجه تسميه مرند آمده هست كه بناي اين شـهر بـه امر ترسايي بـه نام ماريا گذاشته شد. وي كليساي بزرگي دراين محل بنا كرد كه اكنون مسجد جامع شـهر است؛ بـه همين دليل نام اين شـهر ماريانا خوانده شد كه بعدها بـه مريند، مروند، مارايانـه و سپس بـه مرند تغيير يافت. درون روايت ديگري وجه تسميه شـهر مرند را تغيير يافته كلمـه «مادوند» و «مارند» يعني محل زندگي مادها ذكر كردهاند. آثار كليساي قديمي اين شـهر هنوز پابرجاست و صليبهايي بزرگ و كوچك بـه شكلي زيبا دور که تا دور قسمت فوقاني آن را پوشاندهاند. بـه روايتي ديگر مرند يا مارند يا مادوند زماني پايتخت حكومت مادها بود. شواهد تاريخي نشان ميدهد كه مرند درون روزگار قيام بابك خرمدين جزو قلمروي او بود و محمد روادي حكمران مرند از بابك اطاعت ميكرد. بعد از دوره رواديان، ديگر نامي از مرند نميشود، ولي وقايع عمومي منطقه نشان ميدهد كه اين ناحيه که تا حدود نخجوان، ايروان، تفليس، شيروان، شماخي، خوي و وان محل نبرد حكومتهاي آذربايجان، گرجستان و ارمنستان از يك سو و فرستادگان خلفا از سوي ديگر بود.با برقراري نظام ايلخاني بعد از حملات مغول، سلاطين ايلخاني بر مراغه، تبريز و سلطانيه حكومت راندند. درون دوره تيموريان و پس از آن مرند مانند ساير شـهرها دچار غارت و جنگ و ويراني شد. درون دوران صفويه بـه خصوص درون زمان شاه اسماعيل اول كه ايرانيان درون جنگ چالدران شكست خوردند، تمامي آذربايجان بـه تصرف عثمانيها درآمد و مرند هم مانند ساير شـهرها ازاين قاعده مستثني نبود. حتي بـه دليل موقعيت سوقالجيشي، بيشتر از ساير نقاط مورد تاخت و تاز قرار گرفت.در زمان شاه عباس، حكومت مرند بـه اميري بـه نام سلطان جمشيد خان دنبلي داده شد و اين شـهر مركزيت حكومتي پيدا كرد. درون سال 1016 هجري شاه عباس براي نبرد با عثمانيان مرند را پايگاه خود قرار داد.در دوره قاجاريه بـه دليل رونق فعاليتهاي صنعتي، بازرگاني و معدني ماوراء ارس و داد و ستد بين تبريز و خوي با باكو و تفليس و مـهاجرت و مسافرت مردم آذربايجان بـه روسيه همچنين لزوم مبادلات پستي و راه كارواني، بر شـهرت و آباداني مرند افزوده شد. درون دوره انقلاب مشروطيت شجاع نظام مرندي درون مرند، زنوز، علمدار و گرگر بـه مخالفت با مشروطيت و طرفداري از استبداد برخاست. دراين زمان راه مرند راه بازرگاني ايران بـه اروپا و روسيه بود و براي تبريز از لحاظ تأمين آذوقه و مايحتاج زندگي اهميت اساسي داشت. اين راه بارها توسط افراد شجاع نطام مرندي مسدود شد؛ اما سرانجام اين مرد با يك بمب پستي كه توسط مشروطهخواه معروف «حيدر عمو اوغلي» از تبريز فرستاده شد، بـه هلاكت رسيد. آزاديخواهان و مجاهدان مرند همواره يار و ياور ستارخان درون انقلاب مشروطه بودند.
ميانـه
ميانـه يكي از شـهرهاي تاريخي وكهن آذربايجان و ايران است. بنا بـه نوشته دياكونوف درون تاريخ ماد، سال 720 قبل از ميلاد درون آذربايجان و كردستان امروزي، سرزمين ماننا قرار داشت و مركز آن درون نزديكي درياچه اروميه بود. درون مرزهاي اين سرزمين نواحي نيمـه مستقلي وجود داشتند كه تابع ماننا بودند. زيكرتو، (در ناحيه ميانـه و اردبيل كنوني)، آندريا(در بخش سفلاي دره قزل اوزن) و سرزمين ديوك يا ديااكو، (به احتمال قوي، درون بخش علياي دره قزل اوزن)ميانـه پايگاه نيروهاي سلاطين و محل كسب فرامين آنـها بود. اوچ تپه كه امروز يكي از دهستانهاي اين شـهر هست در زمان نادر شاه افشار قرارگاه لشكريان او بود. نادر درون لشكركشيهاي خود بر عليه عثماني بيشتر درون اين محل اقامت مي كرد. درون زمان احمد شاه قاجار و رضا شاه، ميانـه يكي از مراكز حكومتي خاندان فيروز ميرزا فرمانفرماييان بود.
هريس
هريس يكي از قديميترين مناطق آذربايجان شرقي است. درون وقف نامـه رَبع رشيدي نام بسياري از آباديهاي آذربايجان آمده هست و نشان ميدهد كه پارهاي از آنـها (نظير هريس) درون قرنهاي هفتم و هشتم هجري قصبههايي آباد و بزرگ بودهاند. چند بناي تاريخي مـهم از دوران فرمانروايي ايلخانان و جانشينان آنان دراين بخش بـه جا مانده هست كه عبارتاند از بقعه شيخ اسحاق (در روستاي خانقاه خانمرورد)، گورستان مينق، گورستان هيق، گورستان گوور، مسجد سنگي جمال آباد و مسجد اسنق (مربوط بـه قرن هشتم هجري). هريس يكي از قديميترين مراكز صنعت فرش درون آذربايجان و ايران هست و فرشهاي «مرزبلند آن شـهرت جهاني دارند».
مكانهاي تاريخي و ديدنيهاي استان
شـهرستان تبريز
درياچه قوري گؤل – مسير جاده تهران، تبريز
چشمـه تاپ تاپان- 5 كيلومتري آذرشـهر
چشمـه آب معدني كندوان- 22 كيلومتري جنوب اسكو
جزيره اسلامي(شاهي) – درياچه اروميه
ارتفاعات سهند- 50 كيلومتري جنوب تبريز
ارتفاعات سلطان سنجر- 15 كيلومتري شرق زنوز
ارتفاعات سلطان داغي- نزديكي شـهر اسكو
ارتفاعات موروداغ- 36 كيلومتري غرب تبريز
غار اسكندر- 30 كيلومتري تبريز، روستاي سعيد آباد
دره ليقوان- جنوب شرقي تبريز
دره سعيد آباد- جاده ترانزيتي تهران، تبريز
تالاب قوري گؤل- 40 كيلومتري غرب تبريز
كاخ شـهرداري- ميدان ساعت تبريز
عمارت ائل گؤلي- 7 كيلومتري جنوب شرقي تبريز
عمارت ربع رشيدي- خيابان عباسي تبريز
قلعه آق گنبد- جزيزه اسلامي
خانـه مشروطيت- شـهر تبريز
غار قدمگاه- روستاي باداميار آذرشـهر
گورستان شاد باخ مشايخ- 6 كيلومتري جنوب شرقي تبريز
گورستان كججان- سردرود اسكو
گورستان قدمگاه- روستاي باداميار آذرشـهر
گورستان پير حيران- باغات آذرشـهر
گورستان آخماقيه- 13 كيلومتري شمال شرقي اسكو
گورستان اسفنجان- توابع اسكو
گورستان خسروشاه- 6 كيلومتري اسكو
شـهرستان اهر
تالاب يوسفلو- 33 كيلومتري شرق اهر
تالاب ديب سيز- 25 كيلومتري شرق اهر
تالاب خرمالو- 42 كيلومتري جنوب غربي اهر
ارتفاعات كمتال- ارسباران
ارتفاعات قوشاداغ- ارسباران
قلعه جوشين- 26 كيلومتري غرب ورزقان
كردشت- كناره رود ارس روستاي كردشت
سنگ نبشته سقندل- شرق ورزقان
بازار قديمي- شـهر اهر
رباط شاه عباس گؤيجه بئل- 24 كيلومتري اهر
مسجد جامع – اهر
مقبره شيخ شـهاب الدين اهري –اهر
شـهرستان بستان آباد
غار آغ بولاق- جنوب روستاي قره چمن
آب گرم – داخل شـهر
شـهرستان بناب
بندر رحمانلو- عجب شير
بنادر دانالو، زينت لو- 25 كيلومتري عجب شير
تالاب قبادلو- 22 كيلومتري شمال غربي عجب شير
جزيره قويون داغي (كبودان) – درياچه اروميه، 12 كيلومتري رحمانلو
جزيره اشك – درياچه اروميه
جزيره آرزو – درياچه اروميه
جزيره اسپير- درياچه اروميه
جزيره ضحاك- 28 كيلومتري شرق عجب شير
مسجد مـهر آباد- ميدان مـهرآباد بناب
شـهرستان سراب
چشمـه الله حق- روستاي الله حق سراب
چشمـه آبرس- 11 كيلومتري شمال سراب
چشمـه سراب- جنوب غربي سراب
آيي قالاسي- روستاي شيران سراب
تپه باستاني قلعه جوق- شمال سراب
تپه باستاني امام چاي- روستاي امام چاي سراب
سنگ نبشته نشتبان – شمال شرقي سراب
مجموعه بازار – شـهر تبريز
سنگ افراشتهاي قيرخ قيزلار- شمال شرقي سراب
مسجد اسنق- روستاي اسنق محال آلان برآغوش سراب
مسجد جمال آباد – روستاي جمال آباد محال آلان بر آغوش
مسجد جامع- سراب
بقعه شيخ اسحاق- روستاي خانقاه سراب
امام زاده بزرگ – جنوب غربي سراب
شـهرستان شبستر
بندر شرفخانـه- 30 كيلومتري جنوب شبستر
بندر آق گنبد- جزيره اسلامي
ارتفاعات ميشو- شمال درياچه اروميه
روستاي تاريخي سيس- 14 كيلومتري شبستر
مسجد جامع – تسوج شبستر
مقبره شيخ محمود شبستري – شبستر
شـهرستان كليبر
دره پيغام – شمال و جنوب كلبير
منطقه حفاظت شده ارسباران- كليبر
قلعه جمـهور(بابك) – كليبر
قلعه پشتو- هوراند كليبر
قلعه پيغام- جاده اهر – كليبر
قلعه نودوز- 25 كيلومتري جنوب شرقي اهر
قلعه آوارسين- 22 كيلومتري جنوب خدا آفرين
قلعه قهقهه- هوراند كليبر
پلهاي خدا آفرين- خدا آفرين
منطقه تاريخي قوبول دره سي- هوراند كليبر
تپه باستاني اژدها داشي- هوراند كليبر
شـهرستان مراغه
تالاب آلما گلي- جنوب شرقي ارتفاعات سهند
چشمـه ورجوي- 5/8 كيلومتري جنوب مراغه
چشمـه گشايش – 14 كيلومتري جنوب شرقي مراغه
غار مامپوئيل (كبوتر) – 25 كيلومتري جنوب شرقي مراغه
دره گشايش – 20 كيلومتري جنوب شرقي مراغه
تالاب قره قشلاق- جنوب شرقي درياچه اروميه
قلعه قيز لار قالاسي- جنوب غربي اروميه
مسجد ملارستم- ميدان ملا رستم شـهر مراغه
مسجد معزالدين – ميدان خشكبار شـهر مراغه
مسجد شيخ بابا- شـهر مراغه
مسجد جامع- مراغه
مقبره اوحدي مراغهاي- مراغه
امامزاده معصوم – 6 كيلومتري جنوب شرقي مراغه
مسجد عطاء الله – خيابان امام خميني مراغه
گنبد سرخ – مراغه
گنبد مدور- مراغه
گنبد غفاريه- مراغه
گؤي برج- مراغه
شـهرستان مرند
چشمـه معدني صوفيان- 5/4 كيلومتري صوفيان
آبشار آسياب خرابه – 27 كيلومتري علمدار
ارتفاعات كيامكي- هادي شـهر
غار دوگيجان- شرق مرند
حيات وحش كيامكي- قلعه كيامكي داغ
قلعه سن سارود- 26 كيلومتري شمال مرند
كليساس سن استپانوس- 16 كيلومتري غرب جلفا
شـهرستان ميانـه
تالاب ماهي آباد- 20 كيلومتري شمال ميانـه
ارتفاعات بزغوش- شمال غربي ميانـه
قيزلار قلعه سي-2 كيلومتري شمال پل ميانـه
پل – 20 كيلومتري جنوب شرقي ميانـه
پل راه آهن- روي رودخانـه شـهر چاي ميانـه
كاروانسراي جمال آباد- 35 كيلومتري ميانـه
مسجد ترك – روستاي ترك ميانـه
امام زاده اسماعيل- جنب مسجد جامع ميانـه
شـهرستان هريس
گورستان هيق- خانمرود هريس
بقعه شيخ اسحاق – روستاي خانقاه خانمرود
شـهرستان هشترود
تالاب يانيق گلي- 31 كيلومتري جنوب غربي هشترود
تالاب بزوجق گلي – 50 كيلومتري غرب هشترود
تالاب قوشا گلي- 31 كيلومتري جنوب غربي هشترود
تالاب زولبين گلي- 42 كيلومتري غرب هشترود
قلعه ضحاك- راه آهن تهران، تبريز
اصفهان
از مراجعه بـه منابع موجود تاريخي چنين بر ميآيد كه كلمـه «اسپاران» بطلميوس، «سپاهان» پهلوي و «اصبهان» عرب و «اصفهان» امروز لفظي قديمي هست و بـه احتمال قريب بـه يقين كلمـهاي پهلوي هست و ريشـه قديميتر از پهلوي آن مكشوف نيست.در عهد اشكانيان، اصفهان مركز و پايتخت يكي از ايالتهاي وسيعي بود كه تحت فرمان ملوك اشكاني قرار داشت.در دوره ساسانيان، اصفهان محل سكونت و قلمرو و نفوذ «اسپوهران» يا اعضاي هفت خانواده بزرگ ايراني كه مشاغل عمده و مناصب سلطنتي درون اختيار داشتند، بود. هم چنين درون اين دوره اصفهان بـه عنوان مركز تجمع سپاه بـه منزله دژ مستحكمي بـه شمار ميرفت. شايد بـه همين علت بود كه يزدگرد سوم بعد از شكست از اعراب مدتي درون اصفهان بـه سر برد.شـهر اصفهان بعد از نبردي كه بين سردار ايراني و سردار عرب درگرفت، با كشته شدن سردار ايراني درون محل رُستاق الشيخ بـه تصرف اعراب درآمد. مورخين بصره، فتح اصفهان را درون سال 23 هجري ثبت كردهاند.بعد از اسلام، اصفهان مانند ديگر شـهرهاي ايران که تا اوايل قرن چهارم تحت سلطه اعراب بود و در زمان منصور خليفه عباسي، مورد توجه قرار گرفت و به حاكم اين شـهر دستور داده شد كه درون عمران و آباداني آن بكوشد. بـه همين منظور درون دهكده خشينان (احمد آباد فعلي) قصري عالي بنا گرديد و بارويي بـه دور شـهر كشيده شد و خشينان بـه يهوديه متصل گشت. شـهر اصفهان درون قرون اوليه اسلامي از دو قسمت جِي و يهوديه تشكيل ميشد. جِي درون قسمت شرق اصفهان و جوباره (يهوديه) درون قسمت ديگر شـهر قرار داشت.»در سال 319 هـ. ق مردآويج زياري اصفهان را متصرف شد و آنرا بـه پايتختي برگزيد و جشن سده را هر چه باشكوهتر درون اين شـهر برپا كرد. درون سال 327 هـ. ق اين شـهر بـه تصرف ركن الدوله ديلمي درآمد و آن را بـه پايتختي انتخاب كرد. بعد از آن شـهر اصفهان رونق خود را بازيافت و مركز تجمع علما و شعرا شد.در سال 443 هـ.ق اصفهان بـه دست طغرل پادشاه سلجوقي فتح شد. درون اين زمان عمارات، مساجد و كوشكهاي متعددي درون شـهر بنا گرديد.در زمان ملكشاه سلجوقي، اصفهان بار ديگر بـه پايتختي انتخاب شد و دوران طلايي ديگري را آغاز نمود. درون اين دوره اصفهان از آبادترين و مـهمترين شـهرهاي دنيا بـه شمار ميآمد.بعد از ملكشاه سلجوقي، جانشينان او درون اصفهان مستقر شدند. اين شـهر که تا سال 633 هـ. ق درون امان بود. درون زمان حمله مغولها سلطان جلالالدين خوارزمشاه اصفهان را مركز تجمع سپاه خويش قرار داد. فتح اصفهان بـه علت حصار مستحكم آن، مدتها طول كشيد و سرانجام با خيانت شافعيان كه درون اختلاف با حنفيان دروازههاي شـهر را بر روي سپاهيان مغول گشوده بودند، شـهر سقوط كرد و مغولها بـه قتل عام ساكنين شـهر پرداختند. اين شـهر درون سال 639 هـ. ق تحت سلطه مغول قرار گرفت. بعد از بازگشت سپاه مغول، شـهر اصفهان مجدداً رونق يافت و قسمتي از آبادي و عمران گذشته خود را بـه دست آورد، که تا اين كه مورد تاخت و تاز سپاهيان تيمور قرار گرفت. حملات تيمور لنگ ضررهاي جبرانناپذيري بر اصفهان وارد كرد. معروف هست كه بعد از آن كه عدهاي از اهالي شـهر سر بـه شورش برداشتند. تيمور براي سركوبي آنها فرمان قتل عام صادر كرد. بعد از حملات مغول و تيمور، اصفهان بـه علت موقعيت جغرافيايي مناسب، دوباره رونق يافت؛ درون زمان حكومت صفويان توسعه فراواني پيدا كرد و بر جعميت آن نيز افزوده شد. شاه عباس صفوي اين شـهر را تصرف و يك سال درون آن سكونت كرد.دوران شكوفايي دوباره اصفهان با انتخاب اين شـهر بـه عنوان پايتخت درون زمان شاه عباس درون سال 1000 هـ. ق آغاز شد. علت انتخاب اصفهان بـه عنوان پايتخت را بايد درون دوري از قلمروهاي دولت عثماني درون دوره جنگهاي ايران و عثماني پيجويي كرد. اين انتقال انديشيده، بـه دليل موقعيت ممتاز جغرافيايي و ژئوپوليتيكي اصفهان و قرار گرفتن آن درون قلب ايران و دوري از مرزهاي سياسي خطر آفرين بود. درون اين دوره، قسمت مركزي شـهر كشش و توانايي برآوردن نيازهاي سياسي، اقتصادي و فرهنگي جديد را نداشت. درون جنوب ميدان قديم و در محل باغ بزرگ نقش جهان كه يادگار سلاجقه بود، مركز جديدي ايجاد گرديد. فعاليت اقتصادي شـهر (بازار) با يك شبكه بـه مركز قديمي شـهر ارتباط يافت که تا ضمن حفظ فعاليت نسبي بخش قديمي شـهر، اهم فعاليتها را بـه سوي خود جذب نمايد. علاوه بر اين، ميدان شاه عباس و دو محله ديگر بـه نامهاي عباسآباد يا تبريزيها (جهت اسكان تجار تبريزي همراه شاه عباس) و جلفا (براي اقامت ارامنـه جلفاي ارس كه بـه منظور توسعه تجارت خارجي ايران، بـه اصفهان كوچانده شده بودند) ايجاد شد. اين دو محله بـه وسيله چهار باغ و پل الله وردي خان (سي و سه پل) بـه ديگر قسمتهاي شـهر متصل گرديد.پس از شاهعباس، جانشينان او نيز بـه توسعه شـهر ادامـه دادند. علاوه بر توسعه قسمتهاي شمالي شـهر، دو واحد مـهم مسكوني درون جنوب رودخانـه بـه وجود آوردند: يكي كاخ و باغهاي سعادتآباد كه درون جنوب غربي شـهر و در زمان شاه سلطان حسين ايجاد گرديد، و به وسيله پل مارنان بـه شـهر اصلي وصل شد.سقوط شـهر اصفهان و انقراض سلسله صفويه كه بعد از 6 ماه محاصره بـه دست محمود افغان انجام گرفت، بر روند توسعه شـهر اصفهان درون عصر صفوي نقطه پاياني گذاشت و شـهر اصفهان دچار يك دوره انحطاط شد.افاغنـه براي تقويت بنيانهاي حكومت خود، مركز شـهر را كه قسمت اعظم بازار وكليه كاخهاي صفويه و مساجد بزرگ را درون بر داشت، با ايجاد بارو محصور كردند. شـهر اصفهان درآن عصر دو حصار تودرتو داشت كه حصار داخلي بـه نام باروي اشرفي يا افاغنـه معروف بود.در دوران زنديه و قاجاريه پايتخت كشور بـه شيراز و تهران انتقال يافت.در دوره افشاريه، شـهر اصفهان رونقي دوباره يافت؛ ولي درون عهد قاجاريه بـه علت انتقال پايتخت بـه تهران و حاكم شدن ظل السطان پسر ناصرالدين شاه بر اصفهان (1271 هـ.ق) انحطاط دوباره شـهر اصفهان آغاز شد. معروف هست كه ظل السلطان پسر ناصرالدين شاه زمين و مصالح آثار تاريخي شـهر را بـه مردم ميفروخت ومي خواست بـه هر ترتيبي كه شده، مخارج قشون خود را كه از واحدهاي بسيار قوي و منظم كشور بود، تأمين كند.از ويژگيهاي اقتصادري شـهر اصفهان درون دوره قاجار، درآمد ناچيز زمين و عدم امنيت ملاكين بود.در دوره پهلوي با توجه بـه شرايط تاريخي و جغرافيايي، شـهر اصفهان مورد توجه قرار گرفت؛ درون بازسازي آثار تاريخي آن كوششهايي بـه عمل آمد و توسعه صنعتي شـهر و منطقه اصفهان آغاز شد.در طي دو دهه اخير شـهر اصفهان توسعه فراواني يافته و نوسازيهاي جالب توجهي درون آن صورت گرفته است. اصفهان امروز يكي از شـهرهاي بزرگ و سياحتي ايران و جهان است.
اردستان
اردستان مركب از دو كلمـه «ارد» بـه معناي مقدس و «ستان» بـه معني پسوند مكاناست و به معناي «شـهر مقدس» است. گويند زمين اردستان بـه سفيدي آرد است. آنجا را آردستان گفتهاند. بناي اين شـهر رابه دستان سام، پدر رستم پهلوان نسبت ميدهند و كلمـه اردستان را تحريف شده «ارگ دستان» ميدانند. از بناهاي تاريخي معروف اين شـهرستان مسجد جامع اردستان هست كه درون زمان سلجوقيان ساخته شده است. اردستان امروزي شـهري زيباست و معماري بومي جالب توجهي دارد.
خمينيشـهر (سِده)
قدمت تاريخي اين شـهر بـه زمان ساسانيان ميرسد. كهندژ كه بر سر راه اصفهان قرار دارد، گويا پايتخت ساسانيان بوده است. كوه آتشگاه، منارجنبان و مسجد جامع خوزان، از ديگر آثار قديمي اين ناحيه هستند. نام قديمياين ناحيه «سده» بود كه درون زمان حكومت پهلوي بـه همايون شـهر تبديل شد و پس از انقلاب بـه خميني شـهر تغيير يافت.
خوانسار
اين شـهرستان يكي از مناطق ديدني و خوش آب و هواي غرب اصفهان است. بر اساس اسناد موجود، سابقه تاريخي آن بـه بيش از 1000 سال ميرسد. خوانسار از زمان صفويان يكي از مراكز بزرگ علمي بود و در مدرسه علوي آن از همان زمان تاكنون طلاب و اهل علم مشغول تحصيل و كسب علم بودهاند و بسياري از مراجع بزرگ نيز درون آنجا تربيت شدهاند.
سميرم
درباره وجه تسميه سميرم مطالب مختلفي نقل شده است. از همـه معروفتر، گويند بـه علت آب و هواي سرد بـه اين منطقه سميران گفتهاند كه بعدها بـه سميرم تبديل شده و به معناي سردسير است. اين شـهر يكي از ييلاقات استان اصفهان محسوب ميشود و آبشار و چشمـههاي معروفي دارد.
شـهرضا (قُمشـه)
اين شـهر كه شـهري بسار قديمي است، درون ابتدا «قُمشـه» نام داشت؛ ولي بعدها بـه علت وجود مقبره شاهرضا (ع) بـه شـهرضا معروف شد.درباره وجه تسميه آن مطالب گوناگوني نقل شده است. بنا بـه عقيده بعضي از نويسندگان، كلمـه قمشـه از دو كلمـه «كوم» و «شـه» بـه معناي شكارگاه تشكيل شده است. برخي نيز گفتهاندكه كلمـه قمشـه بـه معني مكان آبخيز و پر قنات است. از آثار مـهم اين شـهرستان، شبستان مسجد جامع هست كه از يادگارهاي عهد سلجوقي است.
فريدن (داران)
فريدن درون دوره هخامنشي «پرتيكان» نام داشت و يكي از ايالات بزرگ آران بود كه بعد از هجوم اسكندر مقدوني ميدان تاخت و تاز يونانيان گرديد و رو بـه ويراني نـهاد. بعضي از مورخان نيز اين منطقه را بـه نام «پارتياكن» ناميدهاند. درون زمان صفويه، عدهاي از ارمنيها و گرجيها بـه اين منطقه كوچانده شدند و در آن سكني گزيدند.
فريدون شـهر
طبق مدارك تاريخي و جغرافيايي، اين شـهر بخشي از ناحيه «پرتيكان» هست كه شامل فريدن و فريدونشـهر ميشود. وجود سنگ قبرهاي باستاني متعدد درون مزرعه قهستان قدمت تاريخي آن را بـه چند هزار سال ميرساند. اين منطقه مركز ييلاق عشاير طايفه چهارلنگ بختياري است.
فلاورجان
نام قديمي فلاورجان «برزه» (بر وزن لرزه) بود كه بـه معني شاخ درخت و كشت و زارعت هست و جمع آن «برزان» ميباشد. اين نام درتغييرات آوايي زبان فارسي بـه «ورجان» تبديل شده است. بـه واسطه پلي كه درون زمان صفويان بر روي زايندهرود احداث شد، بـه «پلاورجان» و سپس بـه فلاورجان معروف گرديد و امروزه نيز بـه همين نام معروف است. از مـهم ترين بناهاي تاريخي اين شـهرستان بقعه پيكران و مسجد تاريخي روستاي آُشتُرجان است.
كاشان
نام شـهر كاشان درون مآخذ اسلامي، «قاشان» يا «قاسان» ظبط شده و از شـهرهاي بسيار قديمي ايران است. بـه استناد تحقيقات باستانشناسان درون تپههاي سيلك واقعه درون 4 كيلومتري غرب كاشان، اين ناحيه يكي از نخستين مراكز تمدن ومحل سكونت بشر ما قبل تاريخ شناخته شده است. كاشان درون زمان ساسانيان، منطقهاي آباد بوده است. اين شـهر درون دوره اسلام نيز يكي از شـهرهاي معروف عراق عجم بود.به استناد روايت جغرافي دانان اسلامي، نام قديمي كاشان «چهل حصاران» نيز بوده است. درون سال 442 هـ.ق طغرل اول سلجوقي بر شـهرهاي بزرگ جبال عجم از جمله كاشان استيلا يافت. درون زمان سلطنت ملكشاه سلجوقي، بـه علت توجه اين پادشاه و وزيرش خواجه نظامالملك بـه عمران و آبادي كشور، كاشان هم از نعمت توسعه و عمران بهرهمند شد.در سال 532 هـ. ق ملك سلجوق بن محمد بن ملكشاه با سپاهيان خود بـه كاشان حمله برد و خرابيهاي زيادي بـه بار آورد.در سال 554 هـ. ق بعد از درون گذشت محمد بن محمود، از سلاطين سلجوقي عراق، تركمنها بـه شـهرهاي جبال از جمله كاشان هجوم آوردند و به تاراج پرداختند.در سال 594 هـ.ق يكي ديگر از سرداران سلطان تكش خوارزمشاه بـه نام مياجق كه حاكم ري بود، اينانج را كشت و براي دستاندازي بـه حوزه فرمانروايي او بـه كاشان حمله برد و شـهر را درون محاصره گرفت. ليكن بـه علت پايداري اهالي موفق بـه گشودن آن نشد، بـه ناچار با مردم از درون آشتي درآمد؛ اما سپاهيان وي بـه روستاهاي اطراف كاشان خسارت زيادي وارد آوردند. تكش خوارزمشاه بعد از دستگيري مياجق، حكومت عراق عجم را بـه تاج الدين علي شاه فرزند خود سپرد. بعد از درگذشت تكش، بـه فرمان سلطان محمد خوارزمشاه (596-618 هـ.ق) فرزندش، ركن الدين بـه حكومت ري، قم وكاشان منصوب گرديد.در سال 621 هـ.ق كه مغولها اهالي شـهرهاي ايران را قتل عام ميكردند، درون هنگام تاخت و تاز سپاهيان هولاكوخان و در حدود كاشان، خواجه نصير الدين طوسي كه از ملتزمين ركاب خان مغول بود، بـه احترام وجود بابا افضل الدين مرقي كاشاني سپاهيان را از كشت و كشتار مردم كاشان بازداشت.در دوره زمامداري اباقاخان (633-680 هـ.ق) خواجه بهاءالدين محمد بـه حكومت اصفهان و قسمت مـهمي از شـهرهاي عراق عجم از جمله كاشان منصوب شد. درون سال 674 هـ. ق هندوشاه نخجواني حاكم كاشان بود. بعد از درگذشت ابوسعيد بهادر خان، ممالك ايلخاني بـه قطعاتي چند بين امراي متنفذ تقسيم گرديد و در هر گوشـهاي از ايران سلسلهاي تأسيس شد. از جمله آنها سلسله آل مظفر بود كه درون يزد و كرمان اعلام استقلال كرد. مسكوكات نقرهاي كه دركاشان بـه نام شاه شجاع ضرب شده است، نشان ميدهد كه از سال 757 – 768 هـ. ق اين شـهر جزو قلمرو آل مظفر بوده است. هنگامي كه اميرتيمور نواحي مركزي و جنوبي ايران را مورد تاخت وتاز قرار داد، امير مجدالدين مظفر كاشي كه بـه فرمان سلطان زين العابدين مظفري، زاده خود را حاكم كاشان و اصفهان كرده بود، با حسن تدبير از قتل و غارت سپاهيان امير تيمور جلوگيري كرد. بعد از مرگ تيمور، كاشان بـه تصرف جانشينان او درآمد.كاشان هميشـه از مراكز مـهم پيروان مذهب شيعه بوده است. بـه همين جهت درون دوره صفويه، بـه علت علاقهمندي آنان نسبت بـه اين مذهب، شـهر روبه آبادي نـهاد. شاه عباس دوم درون اين شـهر بـه تخت سلطنت نشست.كاشان بـه كرات بر اثر زلزله ويران شده است. از جمله درون سال 1192 هـ. ق درون دوره سلطنت كريم خان زند بر اثر زلزله خسارت بسيار ديد. آخرين بار درون سال 1260 هـ. ق زلزله سختي كاشان را لرزاند و باعث ويراني روستاها و قصبات اطراف آن شد. از آثار تاريخي مـهم كاشان تپههاي سيلك درون جنوب غربي آن است. شـهر كاشان معماري ويژه بومي جالب توجهي دارد و آثار و بناهاي تاريخي ومذهبي فراواني درون آن بـه جا مانده است.
گلپايگان
گلپايگان از شـهرهاي قديمي ايران است. درون اواخر سلسله ساسانيان «گردپازگان» نام داشت كه معرب آن «جردبازكان» هست و بعدها بـه «جرخاذقان» تبديل شده است. عدهاي از جغرافي دانان اسلامي، از جمله حمدالله مستوفي، نام آن را «گلبادگان» ضبط كردهاند كه بـه معني گل آبادگان است.از مـهمترين آثار تاريخي اين شـهرستان، مسجد جامع هست كه از يادگارهاي محمد بن ملكشاه سلجوقي (اوايل قرن ششم هجري) هست كه كتيبههاي متعددي دارد.
نائين
نائين از شـهرهاي بسيار قديمي استان اصفهان است. درون مورد نام نائين و وجه تسميه آن ميگويند كه كلمـه نائين از ني كه يك گياه باتلاقي است، گرفته شده است. هم چنين عدهاي وجه تسميه آن را درون ارتباط با نام يكي از پسران نوح ميدانند كه گويا باني شـهر بوده است. نائين شـهري جالب و ديدني هست و آثار تاريخي متعدد و زيبايي دارد.
نطنز
از پيشينـه تاريخي نطنز، که تا قبل از قرن هفتم هـ. ق اطلاعات مستند ومكتوبي درون دست نيست. درون نوشتههاي مورخان، سياحان و جغرافيدانان دورههاي بعد از اسلام، بـه نام «نطنز» مختصر اشاراتي شده هست و اين شـهر را از نظر موقعيت طبيعي، ارتباطي و سوق الجيشي واجد اهميت دانستهاند. آثار تاريخي كشف شده از نواحي مختلف شـهرستان نيز اطلاعات دقيقي را درون رابطه با قدمت آن بيان نميكنند؛ ولي بقاياي آتشكده، قلعه، كاريزهاي متروكه و بناهايي كه گاه از زير ريگ روان سربرون ميآورند، تاريخ آن را بـه پيش از اسلام ميرسانند.اوضاع تاريخي، سياسي و تحولات اجتماعي شـهرستان نطنز، حداقل از سدههاي نخستين اسلامي، تحت تأثير اوضاع اصفهان و كاشان قرار داشته و تا دوران مغول، اين تأثير هم چنان تداوم يافته است.اين منطقه بـه علت وضع جغرافيايي، که تا حدي از يورشها و خرابيهاي حمله مغول محفوظ مانده و حتي درون زما هلاكو مورد توجه آخرين ايلخانان مغول قرار گرفته است. مسجد جمعه، خانقاه و آرامگاه شيخ عبدالصمد كه توسط خاندان ماستري احداث شده است، از يادگارهاي ارزشمند اين دوره تاريخي است. درون دوره مغول، نطنز پناهگاه و معبر فراريان بود و به علت وجود دو خانقاه معتبر، عده اي از صوفيان و دراويش نامدار نيز درون آن زندگي كردهاند.در زمان صفويه، نطنز بـه صورت ولايت مستقلي درآمد و حكام آن مستقيماً از پايتخت – قزوين و سپس اصفهان – انتخاب ميشدند. شاه عباس اول كه نطنز شكارگاه و گردشگاه تابستاني او محسوب ميشد، با احداث دو كاخ، آن را بـه صورت پايتخت تابستاني خود درآورد، توجه شاه عباس بـه حدي بود كه نطنز را ولايت خاصه خود اعلام كرد.پس از انقراض سلسلههاي صفويه، افشار، زنديه و روي كار آمدن قاجاريه، باز هم حاكم نطنز از بين مأموران سرشناس دولت و يا شاه زادگان و مستقيماً از پايتخت تعيين ميشد.نطنز درون سال 1336 هـ. ش از كاشان جدا و شـهرستان مستقل اعلام شد و در محدوده سياسي استان دوم قرار گرفت. امروزه شـهرستان نطنز از مناطق ديدني و گردشگاهي استان اصفهان است.وجود مجموعه آرامگاهي شيخ عبدالصمد وساير آثار مذهبي و تاريخي، هم چنين ويژگيهاي طبيعي منطقه، اهميت شايان توجهي بـه آن بخشيده است. گلابي اين شـهرستان بـه عنوان «تحفه نطنز» از شـهرت زيادي برخوردار است.
اصفهان
آبشار شالورا- 65 كيلومتري غرب اصفهان، روستاي چرمـهين
آبشار كردعليا- 90 كيلو متري غرب اصفهان، ارتفاعات الانكوه
ونك سميرم و ييلاقهاي خوش آب و هوا- 185 كيلو متري اصفهان – سميرم
آبگرم خور و بيابانك – شرق اصفهانؤ 30 كيلو متري خودر
آبگرم خور – 485 كيلومتري اصفهان، آبگرم خور
گردشگه و باغهاي تاريخي چهار باغ- اصفهان
باغ لوز (تفريحي و فرهنگي) – اصفهاان
پارك جنگلي تاژنان- اصفهان، كناره هاي زاينده رود
چشمـه آبشار شاه- 82 كيلومتري اصفهان، جاده شـهر كرد
چشمـه خوراسگان- اصفهان
چشمـه هفتون- اصفهان
چشمـه ديمـه – 200 كيلومتري جنوب غربي اصفهان
چشمـه نبي و چشمـه ملاد- 10 كيلو متري شمال اصفهان،جنب كوه سيد محمد
چشمـه لادژ خميني شـهر و چشمـه منظر- 16 كيلومتري اصفهان،خمينيشـهر
چشمـه سارها وييلاق خوش و آب و هوا- 185 كيلومتري شامل شـهر اصفهان، دامنـه كوه كركس
حيات وحش قمشلو – غرب اصفهان
منطق حفاظت شده كلاه قاضي – جنب اصفهان
غاز كلهرود- 85 كيلومتري شمال اصفهان، دامنـه كوه كركس
تالار اشرف- اصفهان
قلعه فارقاآن – روستاي فارفاآن رويدشت اصفهان
سلطان مير احمد- اصفهان
رهنان- اصفهان، رهنان
گذرنو – اصفهان
شاه- اصفهان
شاه علي- اصفهان
خان- اصفهان
شيخ بهايي- اصفهان
شوري- اصفهان
سروتقي- اصفهان
خانـههاي قديمي- اصفهان
كاخ چهل ستون- اصفهان
كاخ علي قاپو- اصفهان
كاخ رشك جنان (استانداري)- اصفهان
كبوتر خانـههاي موجود استان – اطراف اصفهان، حاشيه زاينده رود، شـهرضا،نجف آباد، رهنان
كاروان سراي ياغمميش – جاده اصفهان – نايين
كاروانسراي شيخ عليخان- 50 كيلومتري اصفهان
كاروان سراي مـهيار- 52 كيلومتري جنوب اصفهان
كاروان سراي مادر شاه – شمال اصفهان
كاروان سراي خرگوش – جاده اصفهان- يزد
كاروان يرا سين – 21 كيلومتري شمال اصفهان
كاروان سراي چاپارخانـه – جاده اصفهان- مورچه خورت
كاروان سراي چاه سرخ- جاده اصفهان – يزد
چاه ساميان- جاده اصفهان – ده بيد
موزه چهل ستون- اصفهان
(باستاني، هنري و تاريخي)
موزه تاريخي، طبيعي اصفهان- اصفهان
مومزه كليساي وانك (هنري و باستاني) - اصفهان
موزه ميدان امام- اصفهان
مجموعه بازارهاي ميدان امام (نقش جهان)- اصفهان
مجموعه سرهنگ آباد- اصفهان، زواره
امام زاده جعفر- اصفهان
امامزاده ابراهيم- 24 كيلومتري شرق اصفهان
كليساي بيت اللحم- اصفهان
گلزار شـهدا- اصفهان
مزار شـهيد آيت الله اشرفي اصفهاني- اصفهان
مسجد امام و منارههاي آن - اصفهان
مسجد شيخ لطف الله- اصفهان
مسجد ازيران- اصفهان
مسجد علي و مناره آن اصفهان
مسجد برسيان و مناره آن - اصفهان
مسجد جامع صغير جورجير و منارههاي آن - اصفهان
مسجد حكيم- اصفهان
مسجد حاجي ميرزا محمد صادق- اصفهان
مسجد جامع ميدان كهنـه اصفهان (سبزه ميدان)- اصفهان
مسجد جامع كاج- اصفهان
مسجد سرخي (سفرهچي)- اصفهان
مسجد شعيا و مناره آن - اصفهان
مسجد سيد - اصفهان
مسجد جوباره- اصفهان
مسجد لنبان- اصفهان
مسجد ورزنـه- اصفهان، روستاي ورزنـه
مسجد كوچك ساروتقي- اصفهان
مسمجد جامع گار (غار) و مناره -شرق اصفهان
مسجد ركن الملك- اصفهان
مسجد هفتشويه-شمال شرقي اصفهان
مسجد گز و مناره آن - اصفهان
مسجمد قطبيه- اصفهان
مسجد سين و مناره آن - اصفهان
مسجد حاجي محمد جعفر آبادهاي- اصفهان
مسجد جامع دشتي- اصفهان
مسجد شفيعيه- اصفهان
مسجد جامع اشترجان- جنوب غربي اصفهان
مسجد جارچي- اصفهان
مسجد ايلچي- اصفهان
مناره فوشخانـه- اصفهان
منارجنبان (آرامگاه ابو عبدالله)- 6 كيلومتري غرب شـهر اصفهان
مصلاي اصفهان- اصفهان، تحنت پولاد
غر كوكولو (كيلي ميلي) -15 كيلومتري غرب اصفهان، كوه پير بكران
مناطق كويري جذاب و ديدني- شمال غربي استان اصفهان
ناحيه سياحتي كشـه- جاده اصفهان – كاشان يه نطنز
آسياهاي چهار سنگ – اصفهان، ناژوان
آسياي حاجي – اصفهان، ناژوان
آسياي بيشـه – اصفهان، محله مارنان
پل سي و سه پل (الله وردي خان) - اصفهان
پل خواجو- اصفهان
پل شـهرستان- اصفهان
پل مارنان- اصفهان
پل كله- 48 كيلومتري جنوب غربي اصفهان
پل چوم- اصفهان، بين پل خواجو سيو سه پل
پل وزنـه- اصفهان
پل فلاورجان- اصفهان، فلاورجان
تالار تيموري- اصفهان
كاروانسراي امين آباد- جاده اصفهان – شيراز
كاروان سراي برسيان- 44 كيلومتري جنوب غربي اصفهان
كاروان سراي بحجتآباد – جاده اصفهان – گلپايگان
كاروان سراي حسينيه- جاده اصفهان – گلپايگان
كاروان سريا چهار برج- جاده اصفهان – كاشان
كاروانسراي قلعه شور- جاده اصفهان- كاشنان
كاروان سراي گز- 18 كيلومتري شمال اصفهان
كاروان سراي بهرام- جاده اصفهاان – تهران
كاروانسراي آقا كمال پايين – جاده اصفهان – تهران
كاروان سراي رباط سلطان- اصفهان
كاروان سراي شورجستان- جاده اصفهان – شيراز
كاروانسراي تقيآباد- جاده اصفهان – شـهرضا
كاروان سرا گلون آباد- جاده اصفهان – نايين
بازار اصفهان - اصفهان
بازار اصفهان- اصفهان
بازار هنر (چهارباغ يا سلطاني)- اصفهان
امامزاده اسحاق- اصفهان
امام زاده احمد- اصفهان
امام زاده شوري (عبدالله)- اصفهان
آرامگاه باباركن الدين- اصفهان
آرامگاه باباقاسم- اصفهان
بقعه شـهشـهان- اصفهان
(آرامگاه شاه علاء الدين محمد)
بقعه هارون ولايت- اصفهان
بقعه شاه سيد علي- اصفهان
بقعه سيد حجت الاسلام شفتي- اصفهان
بقعه پير بكران- 30 كيلو متري جنوب غربي اصفهان
بقعه شيخ ابوالقاسم نصر آبادي- 7 كيلو متري غرب اصفهان
بقعه شاه زيد- اصفهان
بقعه شاه رضا- 84 كيلومتري جنوب اصفهان
بقعه الراشد(خليفه مقتول عباسي)- 4 كيلومتري شرق اصفهان، مجاور پل شـهرستان
بقعه ستي فاطمـه- اصفهان
بقعه علامـه مجلسي- اصفهان
تكيه مير فندرسكي- اصفهان، تخت فولاد
تكيه آقا حسين خوانساري- اصفهان، تخت فولاد
تكيه ميرزا فيما- اصفهان، تخت فولاد
تكيه خاتون آبادي- اصفهان، تخت فولاد
تكميه فاضل سرايي- اصفهان
تكيه واله- اصفهان
تكه فاضل هندي- اصفهان، تحت فولاد
تكيه مارد شاه زاده- اصفهان، تخت فولاد
تكيه ميرزا محمد باقر چهار سويي- اصفهان، تخت فولاد
تكيه بروجردي- اصفهان، تخت فولاد
درب امام- اصفهان، محله شبستان
زيارتگاه زينبيه- اصفهان، قريه اوزنان
كليساي وانگ- اصفهان
كليساي مريم- اصفهان
مدرسه حيدريه- اصفهان
مدرسه ملا عبدالله –بازار اصفهان
مدرسه جلاليه- اصفهان
مدرسه باباقاسم- اصفهان
مدرسه تركها- اصفهان
مدرسه جده بزرگ اصفهان- اصفهان
مدرسه سليمانيه- اصفهان
مدرسه شمس آباد- اصفهان
مدرسه صدر بازار- اصفهان
مدرسه خواجه تاج الدين- اصفهان
مدرسه كاسه گران- بازار ريسمان اصفهان
مناره گلدسته ـ اصفهان
مناره چهل - اصفهان
مناره رهروان- 6 كيلو متري اصفهان، روستاي رهروان
ناره ساربان - اصفهان
مناره دارالضيافه- اصفهان
منارههاي اشترجان- 26 كيلومتري اصفهان، روستاي اشترجان
مناره زيار-23 كيلو متر شرق اصفهان، دهكده زيار
شـهرستان كاشان
چشمـه آب سرخ فريز هند- 78 كيلومتري جنوب كاشان
چشمـه سليمانيه فين-باغ فين كاشان
سرچشمـه آب قمصر، باغهاي پرورش گل محمدي- كاشان
سرچشمـه آب نياسر- 30 كيلومتري غرب كاشان
باغستانها، چشمـه سارهاي روستاي- 30 كيلو متري غرب كاشان قهرود
باغ فين كاشان-كاشان
ناحيه زيبا، ديدني و قديمي روستاي ابيانـه- ابيانـه، كاشان
باغ وكاخ عباس آباد- جاده كاشان- نطنز
غار نياسر- كاشان
ملاقطب – كاشان
عبدالرزاقخان- كاشان
مجموعه ادرهال- 42 كيلومتري غرب كاشان
بازار – مجموعه بازارهاي كاشان
مير عماد- كاشان
طاهر و منصور- كاشان
پنجه شاه- كاشان
فين كاشان – باغ فين كاشان
آقا- كاشان
خانـههاي قديمي- كاشان
تپههاي سيلك-3 كيلومتري جنوب غربي كاشان
آب انبار مير سيد علي- كاشان
آب انبار كوشك صفي- كاشان
آب انبار مسجد وزير- كاشان
آب انبار گذر نو- كاشان
آب انبار عبدالرزاق خان- كاشان
آب انبار چهل تن- كاشان
آب انباربقعه حبيب بن موسي- كاشان
قلعه جلالي- كاشان
بازار كاشان- كاشان
كاروان سراي گمرك – كاشان
كاروان سراي سن سن- 40 كيلومتري جاده قم – كاشان
كاروان سراي مرنجاب- 70 كيلومتري شرق كاشان
كاروان سراي موته- كاشان
كاروان سراي قهرود- جاده كاشان – اصفهان
كاروان سراي آقا كمال – جاده كاشان نطنز
كاروان سراي چاه قده 1و 2و 3 – جاده كاشان- اصفهان
موزه باغ فين كاشان- كاشان
موزه ملي كاشان- كاشان
بقعه حبيب بن موسي كاشان
بقعه سلطان مير احمد- كاشان
بقعه ابولؤ لؤ – كاشان
بقعه سلطان علي بن محمد باقر (ع) – كاشان
مقعه امام زادگان- كاشان
مناره زين الدين- كاشان
مناره پنچه شاه – كاشان
مجموعه مذهبي مشـهد ادرهال- كاشان
آرامگاه سهراب سپهري- مشـهد اردهال كاشان
آرامگاه بابا افضل كاشاني- جنوب غربي كاشان
آرامگاه ملا فيض كاشاني – غرب كاشان
امامزاده شاه زاده عيسي و يحيي- نزديك مسجد ابيانـه كاشان
امام زاده سلطان محمود علوي- مشـهد اردهال كاشان
امام زاده هلال بن علي – 12 كيلو متري كاشان
ام زاده شاهواران – 27 كيلومتري جنوب كاشان
امام زاده شاه زاده محمد – نوش آباد كاشان
امام زاده شاه زاده اسماعيل – 3 كيلومتري ابيانـه
امام زاده شاه زاده عبدالله – بيد گل كاشان
امام زاده بي بي شاه زينب – كاشان
بقعه خواجه تاج الدين- كاشان
بقعه شاه عباس – كاشان
بقعه پير ولود- كاشان
بقعه شاه حسين سلطان ـ كاشان، اردهال
حسينيه قاضي – كاشان، آران
حسينيه تو.ي ده – كاشان، بيد گل
گنبد شاه زاده يحيي- كاشان
مسجد آقا بزرگ كاشان- كاشان
مسجد علي –نوش آباد كاشان
مسجد مير عماد كاشان – كاشان
مسجد ميانده قهرود – قمصر كاشان
مسجمد جاجتگاه ابيانـه- ابيانـه كاشان
مسجد جامع كاشان و مناره آن – كاشان
مسجد وزير- كاشان
مسجد جامع ميدان كهنـه- كاشان
مسجد تبريزيها – كاشان
مسجد باباولي- كاشان
مسجد آيتالله رضوي- كاشان
مدرسه سلطاني – كاشان
مدرسه درب بلان- كاشان
اردستان
آب انبار سيد قاسم – اردستان
آب انبار سيد صادق—اردستان
آب انبار حاجي حسن اردستان
آب انبار پير مرتضي—اردستان
آب انبار مسجد خاكي اردستان
آب انبار دشت اردستان
اب انبار حاج مير رحيم اردستان
آب انبار ميدان اردستان
آب انبار نوـ- اردستان
كاروان سراي جوگند –جاده اردستان نائين
آسياهاي محله محال – اردستان، محله راميان
مجموعه هفت آسيا – اردستان، زواره
مجموعه كاخ سرهنگ آباد- شرق زواره، اردستان
مسجد جامع اردستان – اردستان
مسمجد دشت راميان- اردستان
مسجد امام حسن و مناره آن – اردستان
مسجد سفيد اردستان
مسجد زواره و مناره آن اردستان
امام زاده سيد السادات-زواره، - اردستان
زينبيه- روستاي اوزنان- اردستان
خوانسار
چشمـه گاسون و آب گلستان كوه- خوانسار 135 كيلومتري اصفهان
چشمـه حقي و چشمـه تيزآب درون گلستان كوه- خوانسار
چشمـه اميد شرق خوانسار – 7 كيلو متري شرق خوانسار
مجموعه ساختماني حقيقت – خوانسار
مسد جامعه خوانسار –خوانسار
مدرسه مريم بيگم خوانسار- خوانسار
گلپايگان
چشمـههاي تراور تن ساز- جنوب گلپايگان
منطقه شكارگاهي و حفاظت شده موته – واقع شده درون مثلث گلپايگان، دليجان وميمـه
كاروان سراي طور- جاده گلپايگان
بقعه 83 تن – گلپايگان
مسجد سرآور- گلپايگان
نطنز
چشمـه و باغ عباسي- شمال نطنز
آب انبار ميدان حسينيه – نطنز، افوشته
باغ و عمارت تاج آباد- نطنز، تاج آباد
افوشته – نطنز
كاروان سراي چهار آباد (مير ابوالمعاليب) – جاده نطنز – اصفهان
كاروان سراي دمبي- جاده نطنز- اصفهان
آتشكده ساساني – نطنز
مسجد كوچه نطنز – نطنز
گنبد باز – جنوب غربي نطنز
مقبره سيد واقف – نطنز، افوشته
امام زاده بامير- بامير نطنز
امام زاده عبدالله – نطنز
امام زاده آقا علي عباس- 35 كيلومتري شمال شرقي نطنز
مناره خواجه عبدالصمد – نطنز
سميرم
آبشار آب ملخ – غرب روستاي آب ملخ، 60 كيلومتري سميرم
آبشار سميرم- 4 كيلو متري شرق سميرم
درههاي زيباي فقره و شـهيدان – 15 كيلومتري سميرم
آتشدان سنگي – سميرم
شـهرضا (قمشـه)
غارهاي زيباي شاه قند اب- جنوب شرقي شـهر ضا
مسجد پوده – شـهرضا
امام زاده شـهرضا- شـهرضا
برخوار وميمـه
مسجد جامع ميمـه- ميمـه
نايين
چشمـه ومزرعه توتستان گردنـه ملااحمد- 80 كيلومتري اصفهان، جاده نايين
قلعه مخروبه نيستانك – روستاي نيستانك شـهرستان نايين
قلعه رستم بافران- روستاي بافران، شرق نايين
نارنج يا نارين قلعه- نايين
آب انبار مصلا – نايين
آب انبار بزرگ – نايين
آب انبار ميدان- نايين
آب انبار با فران – نايين
كلوان- نايين
خانـه قديمي پيرنيا- نايين
كاروان سراي بلا آباد- جاده نايين- - اردستان
كاروان سراي ريوادبستان- جاده نايين – اصفهان
مجموعه بازار نايين –نايين
تكيه طاهر و منصور – نايين
حسيينـه كوي سنگ – نايين
حسينيه باب المسجد- نايين
حسينيه نوگاباد- نايين
مسجد جامع نايين و مناره آن – نايين
مسجد بابا عبدالله- نايين
مصلاي نايين- نايين
خميني شـهر
غار قهرمان- كوه غربي چشمـه لار درون خميني شـهر
* منبع: زنده دل، حسن. مجموعه راهنماي جامع ايرانگردي: استان اصفهان، تهران: نشر ايرانگردان – جهانگردان، 1379. ص 32-41، 193-205
ايلام
ايلام كه درون عهد باستان بـه «اريوچان» معروف بود ولي ايلام كنوني درون سال 1308 شمسي درون منطقهاي كه حسين آباد ناميده ميشد از نو احداث گرديده و يك سال بعد با توجه بـه سابقه تاريخي وتصويب فرهنگستان ايران بـه نام «ايلام» نام گزاري شده است. شـهر ايلام درون حصاري از كوهها وارتفاعات جنگلي استقرار يافته و آب و هواي معتدل كوهستاني و بهاري دلپذير دارد.
از سه قرن پيش حكومت خود مختار واليان درون منطقه ايلام و پشتكوه برقرار بوده است. از معروفترين اين واليان ميتوان از حسين خان، غلامرضا خان و حسين قلي خان ابوقداره نام برد. اين افراد با يك سلسله روابط خاص بـه حكومت مركزي ايران وابسته بودند و سالانـه بـه ميزان معيني ماليات و تعداد تفتگچي درون اختيار حكومت مركزي قرار ميدادند. آنان بدين وسيله از شاهان قاجار حكم واليگري منطقه را دريافت ميكردند وبه صورت خود مختار بر عشاير منطقه حكومت ميراندند. مركز حكمفرمايي واليان تحت تأثير حيات اجتماعي منطقه مكان ثابتي نداشت. بنابراين قشلاق عشاير درون زمستانها درون باغشاهي عراق و يا درون حسينيه بين النـهرين واقع بود و تابستان ها براي ييلاق درون هليلان و يا حسين آباد (ايلام امروزي) بـه سر ميبرند. شـهر كوچ نشين والي مركب از 1500 چادر بود كه همگي بـه خدمـه و سربازان ايلات پشتكوه متعلق بودند و در ركاب والي حركت ميكردند. هزينـه نگهداري و امور اين افراد از مالياتها و باجهاي متعددي فراهم ميگشت كه بـه بهانـه هاي مختلف از مردم منطقه اخذ ميشد. آخرين والي منطقه درون سال 1309 شمسي توسط رضاشاه سركوب و به عراق پناهنده شد. از آن بعد حسين آباد با نام جديد ايلام درون تقسيمات كشوري جاي گرفت. درون حال حاضر شـهر ايلام بـه عنوان مركز سياسي- اداري استان ايلام از شـهرهاي توسعه يافته غرب كشور هست و بـه لحاظ دارا بودن تفرجگاههاي جنگلي و آثار تاريخي و باستاني متعدد از زيبا ترين شـهرهاي استان نيز محسوب ميشود.
دره شـهر
شـهر تاريخي و باستاني دره شـهر درون ادوار مختلف بارها و يران و آباد گشته است. از جمله عوامل ويراني آن تاخت و تاز سپاهيان آشور و عربها بوده است. بنا بر نظري، دره شـهر محل شـهر باستاني «ماداكتو» پايتخت عيلامي است. عيلاميان كه درون دوره عهد باستان فرمانرواي كوههاي لرستان بودند؛ دره رودخانـه و راه بزرگ ارتباطي منطقه ومرز شمالي را متصرف شدند و اماكن مستحكمي تأسيس نمودند كه ماداكتو پايتخت دوم آنان از آن جمله است. ظاهراً دره شـهر اولين شـهر عيلامي بوده هست كه درون حمله آشور باني پال ويران و مردم آن قتل عام شدهاند. درون دره سيمره بقاياي خرابههاي عهد ساساني بـه جا ماندهاند. ظاهراً دره شـهر درون دوره اعتلاي هخامنشيان هنوز هم ويران بوده و يا اهميت گذشته را نداشته است، ولي عهد اشكانيان دوره تجديد حيات آن بوده هست كه درون عهد ساساني نيز مجدداً رونق يافته و آباد گرديده است. درون خرابههاي دره شـهر كه بازمانده يك شـهر از زمان ساسانيان است، آثار چهارراهها، كوچهها و معابر با نظم ويژهاي كه درون شـهرسازي آن دوره معمول بود، باقي مانده است. سكههايي كه درون خرابههاي دره شـهر پيدا شدهاند بـه خسرو سوم و جانشينان او تعلق دارند. گفته ميشود كه دره شـهر درون هنگام آباداني متجاوز از 5000 خانـه داشته است. درون ميان خرابههاي آن اثري از ساختماني كه شايد روزي مسجد و يا عبادتگاه دوره اسلامي بوده باشد، يافت نشده است.
درحال حاضر شـهر دره شـهر كه درون دامنـه كبير كوه و در كنار خرابههاي شـهر باستاني دوره ساساني و رودخانـه خروشان سيمره قرار دارد، با استعداد كشاورزي وافر، منابع آب غني، مراتع سبز و جنگلهاي انبوه يكي از شـهرهاي باستاني و مـهم استان ايلام محسوب ميشود.
دهلران
اين شـهر كه درون دامنـه جنوب و جنوب غربي دينار كوه قرار دارد، از قديم الايام بـه «ده لُران“ مشـهور بوده است.بقاياي آثار تاريخي و باستاني و مجموعه اشياء باستاني كشف شده، نشانگر اين حقيقت هست كه قدمت اين منطقه با دوره قبل از تاريخ و بعد از آن، بـه ويژه با دوره ساسانيان مرتبط است. بقاياي شـهرهاي باستاني و وجود دهها ناحيه و تپه باستاني هريك بيانگر بخشي از سرگذشت ديرينـه اين سرزمين است.دهلران بـه لحاظ موقعيت جغرافيايي از مناطق مـهم استان ايلام است. و همين موقعيت جغرافيايي نيز باعث آسيب آن درون طول تاريخ شده است. اين اهميت و موقعيت درون ادوار بعدي نيز حفظ شده است. درون جريان جنگ تحميلي عراق عليه ايران اين منطقه آسيب فراواني ديد، طوري كه بازسازي و مرمت آن اعتبارات قابل توجهي را ضروري ساخت. اين شـهر بعد از خاتمـه جنگ بازسازي شد و به عنوان يك شـهر توريستي مورد توجه ويژه قرار گرفت.شـهر دهلران درون حال حاضر نيز علاوه بر موقعيت توريستي داراي منابع عظيم نفت و اراضي مستعد كشاورزي هست كه اهميت اقتصادي و جغرافيايي آن را دو چندان ساخته است.
شيروان و چرداول
اين شـهرستان ازكانونهاي تاريخي استان ايلام هست كه قدمت تاريخي آن بـه دوره ساسانيان ميرسد. بقاياي آثار تاريخي و باستاني مانند آثار شـهر سراب كلان، قلعه تاريخي و آتشكده سام، تل توبره ريز معروف بـه للر يا تل سه پا، تعداد 160 تپه و آثار تمدن باستاني درون بخش هليلان و... مبين اين پيشينـه تاريخي و قدمت است. از شيروان قديم كه شـهري درون طرف شمال رودخانـه سيمره بود، آثار و ويرانـههاي زيادي باقي مانده است. درون بقاياي اين ويرانـههاي سنگي و گچي، آثار متعلّق بـه دوره ساسانيان نيز مشاهده شده است.
مـهران
شـهر مـهران درون ساحل رودخانـه كُنجان چم واقع شده و با مرز عراق بيش از چند كيلومتر فاصله ندارد. محل كنوني مـهران درگذشته، منصور آباد نام داشت كه درون سال 1309 هجري شمسي با تصويب فرهنگستان ايران، مـهران ناميده شد.اين شـهر همانند شـهرهاي مرزي ديگر كشورمان درون ابتداي جنگ تحميلي بـه دست عراقي ها افتاد و ويران شد، ولي آخرين بار درون سال 1365 بـه دست نيروهاي رزمنده ايران بـه آغوش ميهن بازگشت و در جريان بازسازيهاي بعد از جنگ دوباره آباد شد، درون سالهاي اخير اين شـهر «نگين سبز ايران» نام گرفته است.
آبدانان
اين شـهرستان درون دامنـه جنوبي كبير كوه قرار دارد. اين شـهر منابع كاني فراوان از جمله نفت و گوگرد دارد و به دليل آب و زمين فروان، جنگلها و مراتع از نواحي مستعد كشاورزي و دامداري استان ايلام است. تاريخ تمدن باستان اين منطقه قدمتي ديرينـه دارد و آثار ارزنده تاريخي سراسر آن را فرا گرفته است. آثار «گورگبران» و«قلعه كروديت» از جمله اين آثار ميباشند واهميت تاريخي و قدمت آن را نشان ميدهند. اين شـهرستان تفرجگاههاي معتددي دارد.
ايوان
شـهرستان ايون از شـهرستانهاي جديد استان ايلام هست كه استعداد بالقوه كشاورزي ودامداري فراوان دارد. اين شـهرستان درون حد فاصل بين ايلام بـه اسلام آباد و گيلان غرب قرار گرفته است. زيبايي هاي طبيعت اين منطقه بسيار چشمگير هست و آثار باستاني آن نيز حاكي از تمدن و تاريخي ديرينـه است. مردم اين منطقه از ايل كلهر هستند، و به زبان كلهري تكلم مينمايند.
نام و نشاني اماكن و ديدنيهاي مـهم استان
شـهرستان ايلام
آبشار چم آو- 18 كيلومتري جاده ايلام، صالح آباد
آبشار سرطاف- نزديك شـهرايلام
پارك جنگلي چقاسبز- شـهرايلام
دره ييلاقي هفتاو- 30 كيلو متري ايلام، روستاي جعفر آباد
تفريحگاه ششدار- 5 كيلومتري شـهر ايلام
تفريحگاه تنگ دالاو- 25 كيلومتري شـهر ايلام
تفريحكاه تجريان- 20 كيلومتري شـهرايلام
كاخ فلاحتي- خيابان آيت الله حيدري شـهر ايلام
قلعه والي- خيابان پاسداران ايلام
قلعه قيران- مجاورت شـهر ايلام
قلعه اسماعيل خان- ارتفاعات سيوان كوه
گورستان كان گنبد- 30 كيلومتري جنوب شرق ايلام
گورستان چنار- ناحيه چنار باش
گورستان چوار – بخش چوار
سنگ نوشته تنگ قوچعلي- مسير تونل آزادي
سنگ نوشته تخت خان- 34 كيلومتري جاده ايلام، مـهران
سنگ نوشته قلعه والي- شـهر ايلام
مسجد جامع- جنب پارك كودك ايلام
مسجد (زيارتگاه) صاحب الزمان- شـهر ايلام
شـهرستان دهلران
آبشار آبتاف- مسير ميمـه بـه پهله زرين آباد
چشمـه آب گرم- 3 كيلومتري دهلران
غار خفاش- 3 كيلومتري شمال شرق دهلران
قلعه شياق- تنگ وويله
قلعه پاقفله- صالح آباد
قلعه كره چكا- صالح آباد
قلعه انجير – زرين آباد
شـهر تاريخي سامرا- كنار رود چم زنگي، روستاي بردي
آتشكده ميمـه- ميمـه زرين آباد
سنگ نوشته ميمـه – ميدان اصلي شـهر
مسجد جامع صالح آباد- روبروي بخشداري
مسجد جامع دهلران- دهلران
امام زاده سيد اكبر- 10 كيلومتري دهلران
زيارتگاه امام زاده عباس- مسير دهلران بـه انديمشك
زيارتگاه سيد فخرالدين – مسير ميمـه بـه زرين آباد
امام زاده سيد ابراهيم – 7 كيلومتري پهله زرين آباد
شـهرستان شيروان و چرداول
پل كروئيت- روستاي چم بور
قلعه سام- روستاي چم بور
شـهر تاريخي ماسبندان- روستاي سراب كلان شيروان
گورستان پلكه كان- هليلان
آتشكده دو طبقه- نزديك سرآبگه چرداول
زيارتگاه عباس- شيروان
زيارتگاه باقر- روستاي سفيد خاني سفلي شيروان
زيارتگاه شاه قلندر – شيروان
زيارتگاه پير حسن- روستاي زنجير علياي شيروان و چرداول
شـهرستان مـهران
غاز زنيه گان- 5 كيلومتري جنوب شرقي صالح آباد
غار تايه گه – 15 كيلومتري ملكشاهي، روستاي وري
تفريحگاه گلم زرد و گره چگا- مسير جاده صالح آباد، سرني
تنگ وويله- شمال شرقي زرين آباد
قلعه امير آباد- جاده مـهران- صالح آباد
قلعه زمستاني والي-17 كيلومتري شـهر مـهران
آتشكده و كوشك قينقر- ارتفاعات كوه پشمين ملكشاهي
سنگ نوشته آشوري- گل گل ملكشاهي
مسجد جامع مـهران- بلوار جانبازان
مسجد قمر بني هاشم – بلوار امام زاده سيد حسن مـهران
زيارتگاه امام زاده علي صالح- صالح آباد مـهران
امام زاده سيد محمد عابد (پير محمد) – 36 كيلومتري جاده ملكشاهي، مـهران
امام زاده سيد حسن- 3 كيلومتري جاده مـهران
شـهرستان آبدانان
درياچه دوگانـه سياه – 8 كيلومتري سراب باغ آبدانان
قلعه هزاراني- روستاي هزاراني
قلعه پشت قلعه- آبدانان
زيارتگاه سيد صلاح الدين محمد- آبدانان
شـهرستان ايوان
غار طلسم خان- پاي كوه مانشت، دهستان سراب ايوان
غار انفجاري- بالا دست روستاي كله جو
تفريحگاه خوران- 5 كيلومتري شـهر ايوان غرب
آتشكده سه پا – زرنـه ايوان
مسجد جامع ايوان- شـهر ايوان غرب
زيارتگاه حاجي حاضر – ايوان
زيارتگاه سيد عبدالله – نزديكي سراب ايوان
شـهرستان دره شـهر
تنگ بهرام چوبين- ضلع غربي جاده دره شـهر- پل
تنگ ماژين – دهستان ماژين
تفريحگاه كلم بدره- حد فاصل ايلام، بلدره
پل چم نمشت – 4 كيلومتري شمال دره شـهر
پل ساساني- انتهاي جنوبي دره شـهر
غار كناتاريكه- ارتفاعات سيوان كوه
پلميشان- مسير رود سيمره
قلعه شيخ مكان- 6 كيلومتري جنوب شرقي دره شـهر
قلعههاي ساساني – روستاي كلم بدره
شـهر باستاني دره شـهر – حد واسط دره شـهر و بهمن آباد
شـهر باستاني ماژين- تنگ ماژين دره شـهر
شـهر باستاني مـهرجانقدق- دره شـهر
آتشكده – دره شـهر
آتشكده سيكان- روستاي سيكان
آتشكده مـهدي آباد – روستاي مـهدي آباد
آرامگاه بابا سيف الدين – شمال شرقي دره شـهر
بقعه امام زاده صالح – كورستان ماژين از توابع دره شـهر
بقعه جابر- دره شـهر
زيارتگاه جابر انصاري- روستاي جابر كلم دره شـهر
* منبع: زنده دل، حسن. مجموعه راهنماي جامع ايرانگردي: استان ايلام، تهران: نشر ايرانگردان – جهانگردان، 1379. ص 30-34،117-122
بوشـهر قديم
بناي بوشـهر را بـه اردشير ساساني نسبت دادهاند كه نام اصلي آن «رام اردشير» بود گفته ميشود كه «رام اردشير» بـه مرور زمان بـه «ريشـهر» تبديل شد. بـه نظر ميرسد كه بوشـهر تحريف شده ريشـهر – همان شـهر قديمي است. درون سال 1150 هـ.ق «ابومـهيري پسر شيخ ناصر خان، ناخدا باشي كشتيهاي نادر شاه، طرح اصلي بوشـهر را پيريزي كرد و اين شـهر را مقر نيروي دريايي نادر شاه قرار داد. از اين زمان بـه بعد بوشـهر بـه عنوان يكي از بنادر مـهم خليج فارس مطرح شد. درون زمان كريم خان زند بوشـهر چنان اهميت يافت كه رقيب قدرتمندي براي بندر بصره درون عراق شد. اين بندر درون زمان اوج خود از مراكز عمده تجارت خليج فارس بـه حساب ميآمد و تجار بوشـهر قسمت عمده بازرگاني خليج فارس و اقيانوس هند را بـه عهده داشتند. حتي «حاج محمد شفيع» اجازه چاپ و نشر اسكناس رايج بوشـهر را بـه دست آورد واين امتياز که تا برقراري بانك شاهي، درون بوشـهر بـه قوت خود باقي بود. بوشـهر يكي از نخستين شـهرهايي هست كه درون آن چاپخانـه چاپ سنگي داير شد و پيش از بسياري از شـهرهاي مـهم ايراني، صنايع جديدي چون يخ سازي و برق ايجاد شد. مردم بوشـهر از اولين ايرانياني بودند كه با مجله و روزنامـه آشنا شدند. روزنامـههاي زيادي درون اوايل ظهور اين پديده درون بوشـهر چاپ و نشر ميشد كه از جمله روزنامـههي مظفري، خليج ايران و نداي جنوب را ميتوان نام برد. همچنين بـه علت موقعيت خاص اين بندر درون تجارت و كسب ثروت فراوان، نمايندگي شركتهاي خارجي و نيز كنسولگري دولتهاي بيگانـه از جمله بريتانيا، آلمان و روسيه و امپراطوري عثماني درون اين شـهر وجود داشتند كه ساختمان بعضي از آنها هنوز پا برجاست. با ايجاد راه آهن سراسري، امور تجاري اين بندر بـه خرمشـهر انتقال يافت و به تدريج ار رونق آن كاسته شد.بوشـهر امروزي شـهري توسعه يافته و نوسازي شده ويكي از شـهرهاي مـهم ساحلي با اقتصاد دريايي و صنايع تبديلي است.
دشتستان (برازجان)
ناحيهاي كه درزمان قديم بـه آن شبانكاره ميگفتند با شـهرستان دشتستان امروزي بـه مركزيت شـهر برازجان يكي است. همانطور كه از كلمـه شبانكاره كاملاً آشكار است، شغل اصلي مالكين شبانكاره ابتدا چوپاني و گلهداري بود كه بعد از بـه قدرت رسيدن، شـهر ايج را مركز خود قرار دادند. اين شـهر يكي از شـهرهاي قديمي فارس بود و نزديك استهبان امروزي قرار داشت. نارنج و خرما و مخصوصاً انار آن مشـهور بود اين شـهر بعد از سقوط ملوك شبانكاره درون نيمـه اول قرن هشتم هجري قمري توسط «آل مظفر» خراب و ويران گرديد. ملوك شبانكاره از كازرون که تا داراب را تحت نفوذ خود درآورده بودند و در نواحي جنوبي فارس حكومت ميكردند.برازجان يكي از پايگاههاي مـهم بـه شمار ميرفت و قلعهاي مستحك داشت كه بقاياي آن هنوز وجود دارد.
دشتي (خورموج)
يكي از شـهرستانهاي استان بوشـهر، شـهرستان دشتي بـه مركزيت خورموج هست كه بخش كاكي درون جنوب شرقي آن قرار دارد. كاكي مركز بلوك دشتي هست كه درون زمان قديم بـه آن ماندستان ميگفتند.ماندستان از نام رودخانـه مند يا ماند گرفته شده است. اين رودخانـه درون مناطقي كه بـه خليج فارس ميريزد بـه علت هموار وكم شيب بودن زمين، سرعت چنداني ندارد، لذا بـه نظر ميرسد آب رودخانـه از حركت باز ايستاده (مانده) است. بـه همين جهت بـه اين رودخانـه مند يا ماند نام دادهاند و كنارههاي آن را كه نزديك خليج فارس هست ماندستان گفتهاند. وجه تسميه ديگر ماندستان آن هست كه اين رودخانـه وزمينهاي اطراف آن از نظر كشاورزي فايده چنداني ندارد و گويا رودخانـه درون آن حدود مانده است.
گناوه
بندر گناوه درون ساحل خليج فارس بين بندر بوشـهر وديلم واقع شده است. شـهر گناوه كنوني درون جنوب گناوه قديم بنا شده است. از گناوه قديم نقاطي باقي مانده هست كه امروزه بـه نامهاي تيرسول (شن فشرده)، تل گنبد، تل گوري، تل مناره و بالاخره تل امام زاده خوانده ميشود. درون ويرانـههاي اطراف گناوه، گوپال (گل پخته استوانـهاي شكل بـه صورت سفال زرد يا سرخ رنگ كه آن را بـه عنوان گلوله با منجنيق بر سر دشمن ميريختند) فراوان بـه چشم ميخورد.درحال حاضر از گناوه قديم جز آثار سنگها و پيهاي مدفون درون زير خاك و بعضي بازمانده تاقنماهاي سنگي ضربي آثاري مشـهود نيست. گاه و بيگاه درون درون گودالها و حفرهها و در زير پيهاي عمارت ويرانـه، سكهها ودست افزارها و مصنوعات سنگي و سفالي يافت مي شود نام اين بندر درون كتابهاي قديمي بـه صورت گنابا، گنفه، جنايه و جنابا هم آمده است.
دَيّر
شـهرستان دير درون 50 كيلومتري شمال غرب بندر طاهري از شـهرستان كنگان واقع شده است. دراين شـهرستان قلعه قديمي نيمـه ويراني بـه نام قلعه جلال خان حاكم وجود دارد كه قدمت آن بيش از 200 سال نيست. درون چند فرسخي شمال غرب دير نزديك محلي معروف بـه بردخون بقعه سادهاي بـه نام امام زاده شاه محمد وجود دارد كه از نظر قدمت و ارزش هنر معماري چندان اهميتي ندارد.
كنگان
شـهرستان كنگان درون منتهي اليه جنوب شرق استان درون نوار ساحلي خليج فارس قرار دارد و از نقاط ديدني استان بوشـهر محسوب ميشود. بندر طاهري از توابع اين شـهرستان درون قرن چهارم هجري از اهميت بازرگاني زيادي برخوردار بود. خرابههاي بندر سيراف درون غرب اين ناحيه درون زمان استخري و مقدسي بزرگ ترين بندر ايران درون خليج فارس بود و تمام كالاهايي كه از طريق دريا بـه ايران وارد ميشد درآن بندر توزيع ميشد و بعداز شيراز بزرگترين شـهر اردشير خوره بود. مجموعه قراين تاريخي موجود نشانگر آن هست كه شـهرستان كنگان نسبت بـه ساير شـهرستانهاي استان از اهميت سوقالجيشي و بازرگاني وتاريخي جالب توجهي برخوردار است. علاوه بر آثار بـه جا مانده از پيشينـه تاريخي اين شـهرستان كه عموماً تخريب شدهاند، چشمـه آب گرم ميانلو درون شمال كنگان از ديدنيهاي منطقه است.
تنگستان
تنگستان ناحيهاي هست در شرق دشتستان كه مركز آن اهرم است. قلعه معروف تنگستان درون آبادي «پهلوان كشي» واقع هست كه خرابههاي آن باقي مانده است. اهالي تنگستان درون دوران اخير و از زمان زنديه که تا اين اواخر بـه شجاعت و ميهن پرستي معروف بودهاند. درون باب دلاوريها و فداكاريهاي اهالي غيور تنگستان درون جنگ جهاني اول كه انگليسيها قصد حمله بـه شيراز را داشتند، داستانـها گفتهاند. نام يكي از آباديهاي تنگستان «تددومري» هست كه بـه عقيده عدهاي از انديشمندان و مورخين، يادآور قوم تجارت پيشينـه بسيار معروف خاورميانـه امروزي (سوريه) يعني «تدمر» يا «پالمير» باستاني است. درون مراوده مردم آشور، بابل، سومر و اكد با سواحل خليج فارس و رفت و آمد فنيقيها و تدمريها درون خليج فارس و سواحل آن درون دوران گذشته محل شك وترديد نيست و در تمام طول سواحل، منطقهاي مناسبتر از منطقه تنگستان ودشتي و دشتستان وجود نداشته است.
مكانهاي تاريخي و ديدني استان بوشـهر
شـهرستان بوشـهر
قلعه هلندي ها- شمال شرقي جزيره خارك
آب انبار قوام- شـهر بوشـهر
معبد پوزئيدون (خداي دريا) – جزيره خارك
خانـه قديمي قاضي- محله بهبهاني بوشـهر
خانـه رئيس علي دلواري-45 كيلومتري بوشـهر، دلوار
عمارت قديمي ملك- 5 كيلومتري بوشـهر
منطقه باستاني سيراف-جنوب شرقي بوشـهر
منطقه باستاني ريشـهر – 8 كيلومتري جنوب بوشـهر
مقبره ژنرال انگليسي- خيابان امام خميني بوشـهر
گورستان شغاب- جنوب شـهر بوشـهر
گورستان باستاني جزيره خارك- جزيره خارك
گورستان باستاني سيراف- شمال غربي منطقه باستاني سيراف
مسجد شيخ سعدون- شـهر بوشـهر
امام زاده عبدالمـهيمن- نزديك ريشـهر قديم
امام زاده مير محمد حنيفه – جزيره خارك
كليساي مسيح مقدس- شـهر بوشـهر
كليساي قديمي خارك – جزيره خارك
شـهرستان دشتستان
چشمـه آب گرم دالكي – 18 كيلومتري برازجان بـه سمت كازرون
چشمـه آب گرم برازجان- 12 كيلومتري مسير جاده برازجان كازرون
چشمـه آب گرم خانيك – يك كيلومتري روستاي خانيك
كاخ بردك سياه- 12 كيلومتري شمال برازجان
كاخ كوروش- برازجان
دژ برازجان- مركز شـهر برازجان
آب انبار درخت- 12 كيلومتري شرق برازجان
منطقه باستاني توز- بين روستاهاي زيراه، اردشير آباد و سعد آباد
تل مرو- جنوب شـهر برازجان
تل طلسمي- جنوب شـهر برازجان
تل خندق- شمال شـهر برازجان
تل پهن- شمال شـهر برازجان
غار چهل خانـه- شمال سعد آباد برازجان
دشتي
چشمـه آب گرم نيكو – شمال شـهر خور موج
چشمـه آب گرم گنويه- جاده خور موج، دَيّر
برج قلعه خور موج- خورموج
معبد كلات – 30 كيلو متري خور موج، روستاي حيدري
مسجد بردستان- روستاي بردستان
امام زاده ميرارم- جنوب شـهر خور موج
تنگستان
چشمـه آب گرم اهرم- نزديكي شـهر اهرم
چشمـه آب گرم ميراحمد- كيلومتر 77 جاده اهرم، خورموج
چشمـه آب گرم قو چارك- جنوب غربي اهرم
قلعه زار خضرخان- شمال اهرم
گناوه
تالاب حله- محل تلاقي رودخانـه هاي دالكي و شاپور
امام زاده سليمان- جاده گناوه، ديلم
ديلم
خرابههاي بندر سينيز- 20 كيلومتري بندر ديلم، حوالي خور امام حسين
خرابههاي بندر مـهروبان- 24 كيلومتري شمال بندر ديلم
كنگان
چشمـه آب گرم ميانلو- شمال كنگان
* منبع: زنده دل، حسن. مجموعه راهنماي جامع ايرانگردي: استان بوشـهر، تهران: نشر ايرانگردان – جهانگردان، 1379. ص 29-33، 95-97
ري
ري يكي از نقاط باستاني ايران است. آثاري كه از ري بـه دست آمده بـه هزاره چهارم پيش از ميلاد ميرسد و از نظر قدمت بـه دو بخش تقسيم ميشود: الف- ري باستاني كه درون جنوب چشمـه علي ميان بارويي بزرگ كه درون روزگاران پيش از اسلام (4000 ق.م) احداث شده بود، قرار داشت وبه ري برين يا ري عليا معروف بود.ب- ري سدههاي واپسين كه درون جنوب شرقي بخش نخستين يا ري عليا درون جنوب كوه بي بي شـهر بانو واقع شده بود و به ري زيرين يا ري سفلي معروف بود.در حدود 300 سال ق.م، سلوكوس، نام «اورويوس» را بر ري نـهاد. درون زمان اشكانيان اين نام بـه «ارساكيا» و «ارشكيه» تغيير يافت و در زمان حكومت ساسانيان بـه «ري» تبديل شد. مردم اين شـهر با آمدن سپاهيان اسلام بـه دين اسلام گرويدند، كه بيشتر آنان اهل تسنن بودند و در نيمـه اول سده دوم هجري بـه مذهب شيعه روي آوردند.در دوره اسلامي، ري پناهگاه فرماندران بنياميه بود. اين شـهر از كشمكشهاي مذهبي آسيب بسيار ديد. و در سال 617 هـ. ق مورد تاخت و تاز مغولان قرار گرفت و مردم آن قتل عام شدند. هنوز آثار حمله ددمنشانـه مغولان از بين نرفته بود كه ري بار ديگ درون سال 786 هـ. ق بـه دست سپاهيان تيمور بـه ويرانـهاي بدل شد و از آن پس، ديگر روي آبادي بـه خود نديد. ويرانـههاي ري قديم هنوز نزديك شـهر كنوني ري باقي است. از آثار باقي مانده اين شـهر ميتوان بـه ويرانـه كاخ اشكانيان روي چشمـه علي و نقش برجسته سنگي از عهد ساساني بر كوه سر سره، بقعه بي بي شـهربانو درون امين آباد ري، برج طغرل، بقعه ابن بابويه، زندان هارون الرشيد بر دامنـه كوه مسگر آباد، حرم حضرت عبدالعظيم از فرزندان امام حسن عليه السلام، بقعه امام زاده حمزه برادر حضرت امام رضا وامام زاده طاهر از فرزندان حضرت سجاد اشاره كرد.
شميرانات
اين شـهرستان كه درون شماليترين بخش تهران قرار گرفته است، آثار سياحتي و زيارتي پر شماري دارد كه از آن جمله ميتوان بـه امام زاده قاسم (قرن دهم هجري) كه بقعه كنوني آن بـه دوره قاجار تعلق دارد، اشاره كرد. سنگ قبرهاي داخل حرم و بناي اصلي و قديمي آن متعلق بـه سدههاي هفتم و هشتم هجري است.
وارمين
ورامين يكي از كانونهاي تاريخي ايران است. بعد از ويراني ري بـه دست مغولان وتيموريان، گروهي از مردم اين شـهر بـه وارمين كه نزديك آن قرار داشت مـهاجرت كردند. آثار بـه جا مانده درون اين شـهر بـه سده هفتم و هشتم هجري مربوط هست كه از جمله آنها ميتوان بـه بقعه امام زاده يحيي (قرن هشتم هجري) و مسجد جامعه دوره ايلخاني ابو سعيد اشاره كرد.
كرج
اين شـهرستان كه درون غرب شـهر تهران واقع شده است، آثار باستاني بسياري دارد. بقاياي آتشكده سنگي عهد اشكاني و ساساني بـه نام تخت رستم درون اين شـهرستان قرار دارد. بقعه شاه زاده سلمان اشتهارد كه بناي آن بـه سدههاي هفتم، هشتم و نـهم هجري تعلق دار، بقعه امام زاده رحمن و زيد پلنگ آباد اشتهارد و كاخ سليمانيه (محل كنوني دانشكده كشاورزي) مربوط بـه سده سيزدهم هجري درون اين شـهرستان واقع شده است.
دماوند
اين شـهرستان درون شرق تهران واقع شده است. شـهر دماوند يكي از شـهرهاي قديمي ايران است. درون زمان آباداني ري اين شـهرنيز آباد بود، اما بـه سبب نزديكي بـه كوه دماوند، زمين لرزه هاي بسيار باعث خسارت فراوان و ويرانيهاي پياپي درون اين شـهر شد. اين شـهر، درون متون قديم، بـه نامهاي گوناگونياز جمله «دنباوند» ناميده شده است.فردوسي بارها از اين شـهر درون شاهنامـه نام و كوه دماوند را آشيانـه سيمرغ، آموزنده زال پدر رستم دانسته است. اين شـهر درون سال 30 هـ. ق درون زمان خلافت عثمان بـه دست مسلمانان فتح شد. مـهم ترين آثار بـه جا مانده درون اين شـهر بـه دوره سلجوقيان تعلق دارد.
تهران
1- دوره پيش از عهد صفويان
نام تهران كه درگذشته دور با (ط) نوشته ميدشد (طهران معرب تهران است) با «ري» همراه بود و نخستين آبادي بزرگي هست كه درون جنوب دامنـه كوهستان البرز ايجاد شد و شـهرت و موقعيتي ممتاز داشت. تهران يكي از روستاهاي ري بـه شمار ميرفت و در يك فرسنگي آن قرار داشت.برخي از تاريخ نگاران معتقدند تهران جزء شـهر قصران ري بود كه قريه بالاتر از آن مـهران نام داست وبه روايتي، گويا قصران و مـهران دو برادر بودند. ران بـه معناي دامنـه هست كه مـهران دامنـه بالايي و قصران دامنـه پاييني رشته كوه البرز بود.در زمان حمله مغول، شـهر ري ويران شد و انبوهي از جمعيت آن قتل عام شدند. سپس گروهي از مردم اين شـهر بـه سوي قريه تهران مـهاجرت كردند و موجبات گسترش و رونق آن را فراهم آوردند.تهران بـه دليل وجود باغهاي فراوان و آب و هواي مطبوعتر نسبت بـه شـهر ري، درون زمان حكومت ايلخانان مغول بـه ويژه درون تابستانها مورد توجه ويژه قرار ميگرفت؛ از همين رو ميتوان گفت تهران بعد از حمله مغول نخستين گام را درون راه توسعه و گسترش برداشت.
از جمله آثار تاريخي كه از قرن نـهم درون تهران باقي مانده «در قديمي بقعه اسماعيل» فرزند امام زاده ذكريا اولاد امام موسي كاظم (ع) هست كه درون متن در، اتمام بقعه بـه سال 886 هـ.ق ذكر شده است. هم چنين «صندوق منبت كاري امام زاده يحيي» كه داراي تاريخ 895 هـ.ق است.
2- عهد صفويان
دوره صفويه آغاز گسترش و اهميت تهران است. شاه تهماسب صفوي (984-930هـ.ق) كه قزوين را بـه پايتختي خود انتخاب كرده بود گاه و بيگاه بـه زيارت جد اعلاي صفوي، سيد حمزه، بـه شاه عبدالعظيم ميرفت. تهران كه منطقهاي خوش آب و هوا و داراي باغها و جويبارهاي فراوان بود مورد توجه شاه قرار گرفت و رفته رفته درون اين قريه سكونتهاي طولاني كرد. شاه تهماسب صفوي سرانجام تهران رابه پايتختي برگزيد و بناها و برج و باروهاي محكمي درون آن پي ريخت.در سال 961 هجري، 114 برج بـه تعداد سورههاي قرآن درون تهران بنا كردند وزير هر برج يك سوره قرآن نـهادند. دراين زمان، تهران داراي چهار دروازه بود. (دروازه شميران، دروازه قزوين، دروازه دولاب، دروازه حضرت عبدالعظيم) كه بعدها دو دروازه ديگر (دولت و محمديه) بـه آن افزوده شد. براي ساختن باروها از پنج محل خاك برداري كردند كه عبارت بود از چال ميدان، چال حصار، گود زنبورك خانـه، گود دروازه محمديه و گود فيل خان.پس از مرگ شاه تهماسب، شاه عباس بـه دليل علاقه اي كه بـه اماكن متبركه و مرقد ائمـه اطهار داشت و به دليل نزديكي اين شـهر بـه حضرت عبدالعظيم، دستور داد باغي بزرگ احداث كنند كه هر زمان بـه زيارت اين اماكن ميرود درون آنجا استراحت كند.در زمان شاه تهماسب دوم كه افغانها بـه ايران حمله كردند و شاه تهماسب بـه مازندران گريخت؛ مردم تهران از خود رشادتهاي فراواني نشان دادند و بسياري از سپاهيان افغان را كشتند، اما شـهر بـه دست افغانها افتاد. آنها درون ارگ تهران جاي گرفتند و براي جلوگيري از حمله احتمالي مردم شـهر، روي خندق شمالي ارگ پلي بستند و جلو آن دروازهاي بـه نام دروازه ارگ ساختند كه بعدها بـه دورازه دولت معروف شد.
3- دوره افشاريه و زنديه
پس از فروپاشي صفويه و روي كار آمدن افشاريه درون سال 1154، نادر شاه حكومت تهران را بـه فرزند ارشد خود رضاقلي ميرزا سپرد. بعد ازمرگ نادر شاه افشار كه هرج و مرج سياسي بر كشور حاكم شد، درون سال 1172 هجري، كريم خان زند عهدهدار حكومت ايران شد و در تهران بـه سلطنت رسيد. كريم خان زند بـه علت درگيري و كش مكش كه با محمد حسن خان قاجار داشت. و هم چنين بـه علت دور كردن تهران از تركمن صحرا، پايتخت را از تهران بـه شيراز منتقل كرد.
4- تهران دردوره قاجاريه
شـهر تهران درون نوروز سال 1200 هجري كه آقا محمد خان قاجار حكومت ايران را درون دست گرفت بـه عنوان پايتخت انتخاب شد. آقا محمدخان با افكار بلند پروازانـهاي كه داشت، خواهان مقام خلافت اسلامي بود و اين شـهر را «دار الخلافه» ناميد. عصرنوين تهران از اين زمان آغاز شد. انتخاب اين شـهر بـه عنوان پايتخت از سوي آقا محمدخان قاجار ميتواند دو علت داشته باشد:
الف- نزديكي اين شـهر بـه ايلات افشار ساوجبلاغ و غرب ورامين كه طرف دار آقا محمد خان بودند.
ب- نزديكي بـه شـهر استر آباد و مازندران كه درون حقيقت محل سكونت و زندگي سران نيروهاي طرف دار آقا محمد خان قاجار بود.
آقا محمد خان بر خلاف ديگر پادشاهان، علاقه چنداني بـه ساختن بناهاي عظيم و باشكوه نداشت و از زمان وي فقط عمارت تخت مرمر باقي مانده است. جمعيت شـهر را درون اين دوره 25 هزار نفر تخمين زدهاند.پس از آقا محمد خان قاجار، فتح علي شاه (1212- 1265 هـ. ق) قدرت را بـه دست گرفت. وي برخلاف آقا محمد خان، بناها و عمارتهاي جديد درون تهران ساخت كه از آن جمله ميتوان بـه توسعه و تزيين عمارت تخت مرمر، احداث تخت مرمري درون وسط ايوان، ساختن مسجدهاي شاه و مسجد عزيز الله ومدرسه مروي و چندين باغ از جمله باغ نگارستان اشاره كرد. حاج ميرزا آقا صدر اعظم محمد شاه قاجار نيز بناهايي از جمله محله محمديه و محله عباس آباد درون جنوب بازار احداث كرد.در زمان محمد شاه احداث بناهاي جديد هم چنان ادامـه داشت.ضلع جنوبي مسجد جمعه تهران و بازار بين اين مسجد و مسجد شاه را كه «بين الحرمين» مينامند و از آثار دوران حكومت محمد شاه است.در دوران حكومت ناصرالدين شاه، جمعيت تهران را درون حدود صد و پنجاه هزار نفر برآورد كردند. همراه با گسترش شـهر تهران، ناصرالدين شاه، ميرزا يوسف مستوفي الممالك صدراعظم و ميرزا عيسي وزير را مأمور طراحي نقشـه شـهر تهران كرد.چون خلفا و سلاطين عثماني، كه با ايرانيان شيعي مذهب روابط دوستانـه نداشتند، استانبول را دارالخلافه واسلامبول نام نـهادند (كلمـه استانبول را بـه اسلامبول بـه معني شـهر اسلام و مركز خلافت اسلامي تحريف كردند) ناصرالدين شاه نيز درون مقابله با ان درون سال 1284 هجري هنگام افتتاح محدوده شـهر، تهران را«دارالخلافه ناصري» ناميد. بعدها اين نام منسوخ شد و همان نام تهران دوباره مرسوم شد. درون اين مدت، دروازههايي علاوه بر چهار دروازهاي كه زمان شاه تهماسب درون تهران بنا شده بود. ساخته شد. اين دروازهها که تا سال 1309 درون تهران پا برجا بودند. درون اين سال، شـهر داري وقت كه خواهان نوسازي و توسعه شـهر تهران بود، بدون توجه بـه اهميت تاريخي اين دروازهها، آنها را ويران كرد. اما محلههاي پيرامون اين دروازهها باقي ماند. از ميان محله هاي باقي مانده ميتوان محله سنگلج، چال ميدان، خاني آباد، گود زنبورك خانـه پاچنار. دروازه قزوين، عودلاجان و چند محله ديگر را نام برد. از ديگر بناهاي تاريخي درون دوران قاجار امام زاده صالح، امام زاده سيد اسماعيل. شمس العماره، كاخ فرح آباد، مسجد شاه، مسجد سپه سالار، عمارت نگارستان و مجلس شوراي اسلامي هستند.
مكانهاي تاريخي و ديدني استان تهران
شـهرستان تهران
چشمـه علي- شمال ابن بابويه
آبشار سنگان- مسير امام زاده داوود، روستاي سنگان
پارك جنگلي چيتگر- اتوبان تهران، كرج
پارك جنگلي لويزان- شمال شمس آباد
پارك جنگلي ورد آورد – اوايل اتوبان تهران، كرج
پيست توچال- شمال تهران
غار بيوك آغا- مسير جاده كن
كاخ سلطنت آباد- شمال شـهر تهران
كاخ گلستان- ميدان ارگ تهران
كاخ شمس العماره- خيابان ناصر خسرو تهران
كاخ عشرت آباد- خيابان شريعتي تهران
كاخ ياقوت- شرق تهران
كاخ صاحب قرانيه- شرق تهران
كاخ مرمر- خيابان ولي عصر
كاخ بهارستان – ميدان بهارستان
مدرسه مروي- خيابان ناصر خسرو
مدرسه دارالفنون- خيابان ناصر خسرو
مسجد سيد عزيز الله – بازار چهار سوق
مسجد امام خميني- انتهاي خيابان ناصر خسرو
مسجد جامع رجب علي- خياباتن بوذر جمـهري
مسجد سپه سالار- ميدان بهارستان
مرقد مطهر امام خميني- اتوبان تهران، قم
مسجد قنبر علي خان- خيابان مصطفي خميني
مسجد شيخ عبدالحسين- پاچنار
امام زاده زيد- بازار تهران
مقبره آقا- انتهاي خيابان سيروس
امام زاده داوود – شمال غرب تهران
امام زاده صالح – بازار تجريش
امام زاده عين علي و زين علي – فرح زاد، پونك
امام زاده عبدالله- غرب تهران
شـهرستان دماوند
درياچههاي تارو ممج – بين رشته كوه قره داغ و كوه زرين
درياچه سدلار- مجاورت دماوند
درياچه آهنگ – جاده فيروز كوه، سيمين دشت
درياچه زيار- جاده هراز
چشمـه اعلا- چهار كيلومتري شمال شـهر دماوند
چشمـه قلعه - بين گردنـه امام زاده هاشم و پلور
چشمـه آب معدني قلعه - شمال دهكده آب علي
چشمـه آب معدني آسك، آمل- دامنـه جنوبي قله دماوند
چشمـه هرمس، آسك- كنار رودخانـه هراز
چشمـه معدني البرز، آب علي – روستاي آب علي، شمال شرق تهران
چشمـه آب گرم لاريجان- دره لار
چشمـه تيزاب – كنار جاده آب علي
آبشار لار- نزديك روستاي وانا درون ناحيه لار
آبشار شكر آب – ناحيه ميگون
پيست آب علي- جاده هراز
غار گل زرد – دشت لار
غار رود افشان- روستاي روشان فيروز كوه
غار بونيك – جاده دماوند، فيروز كوه
مسجد جمعه سلجوقي – شـهر دماوند
امام زاده هاشم- مسير جاده هراز، ميان آب علي و پلور
مقبره شيخ شبلي- شرق شـهر دماوند
شـهرستان كرج
درياچه سد امير كبير- 23 كيلومتري جاده كرج، چالوس
چشمـه وله، گچسر- جنوب غربي گچسر
چشمـه شاه دشت- 35 كيلومتري جنوب كرج
چشمـه گيله گيله- مسير جاده كرج، چالوس
آبشار پيچ آدران – 15 كيلو متري جاده كرج، چالوس
پيست خور- جاده كرج، چالوس
پيست ديزين- جاده چالوس
پيست اسكي روي چمن ديزين – جاده چالوس
غار يخ مراد- منطقه گچسر
شـهرستان ورامين
برج علاء الدوله- شمال مسجد جامع
مسجد جامع- شـهر وارمين
امام زاده يحيي – جنوب شرقي وارمين
بقعه شاه زاده حسين – شرق شـهر ورامين
مقبره كوكب الدين- غرب شـهر ورامين
شـهرستان شميرانات
درياچه سد لتيان- 25 كيلومتري شمال شرق تهران
آبشار دو قلو – زير پناهگاه شير پلا
آبشار اسون- دربند
آبشار پسنگ- مسير پناهگاه شير پلا
آبشار سوتك- شمال غربي دربند
آبشار منظريه- ناحيه شميرانات
پيست دربندسر- ناحيه شميرانات
پيست شمشك- 56 كيلومتري شمال شرق تهران
پيست توچال – 58 كيلومتري شمال شرق تهران
امام زاده قاسم- گلاب دره
شـهرستان ري
قلعه ايرج- شمال شرق ورامين
قلعه طبرك – بالاي كوه طبرك
برج نقاره خانـه- بالاي كوه نقارهخانـه
بقاياي شـهر سلجوقي – پايين كوه نقارهخانـه
برج طغرل – شـهر ري
زندان هارون- كوههاي مسگر آباد
تپه گبري- شمال شرق امين آباد
آستانـه حضرت عبدالعظيم – شـهر ري
بقعه بي بي شـهربانو- دامنـه جنوبي كوه ري
بقعه جوان مرد قصاب- منصور آباد شـهر ري
امام زاده هادي- شـهر ري
شـهرستان ساوجبلاغ
درياچه اوان- طالقان
* منبع: زنده دل، حسن. مجموعه راهنماي جامع ايرانگردي: استان تهران، تهران: نشر ايرانگردان – جهانگردان، 1379. ص 33-35، 167-170
شـهركرد
در متون تاريخي از مكاني بـه نام چالشتر درون ناحيه شـهركرد بـه عنوان مركز حكومتي نام شده كه خرابههاي ديوار قلعه آن امروزه بـه جاي مانده است. شـهركرد امروزين گويا مكان پاسگاهي بوده هست معروف بـه دهكرد و از حدود سال 1300 با تعيين نماينده حكومت مركزي و استقرار دوائر دولتي آغاز بـه رشد كرده است. پيش از آن و در دوران گذشته، منطقه دستخوش جنگهاي خوانين، كشمكشهاي ميان حكومت مركزي و قدرتهاي محلي و غارت و تصاحب روستاها توسط طوايف مختلف بختياري بوده است. نوسانات سياسي داخلي منطقه از يك سو و تغييرات حكومتهاي مركزي از سوي ديگر مجال و فرصت رشد و تكامل را بـه روستاها و روستا – شـهرهاي منطقه نداده است. درون كنار اين عامل تاريخي دور بودن از شبكه راههاي اصلي و مراكز شـهري ايران علت ديگري درون عقبماندگي نسبي شـهرنشيني و صنعتي منطقه محسوب ميشود.پس از سال 1300 و تا سال 1340 دهكرد و منطقه چهارمحال و بختياري (معروف بـه شـهر چهارمحال) از طريق مركز اصفهان اداره ميشد و از آن بعد تا سال 1352 شـهركرد مركز فرمانداري كل چهارمحال و بختياري و سپس مركز استاني با همين نام تبديل شده و در حال حاضر شـهري روبه آباداني و توسعه است.
بروجن
بروجن دومين شـهر منطقه چهارمحال و بختياري است. اين شـهر درون دشتي بـه وسعت حدود 580 كيلومتر مربع درون شرقيترين نقطه منطقه و در محل تلاقي راههاي سه استان چهارمحال و بختياري، اصفهان و فارس قرار گرفته است. تاريخ اسكان جمعيت درون اين مكان بـه يكي دو قرن و تاريخ مركزيت جمعيت بـه حدي كه بتوان آن را شـهر ناميد بـه پس از نـهضت مشروطيت ميرسد. رشد فزاينده جمعيت آن از دهههاي سوم و چهارم قرن حاضر آغاز ميشود. گسترش شـهر بروجن با توجه بـه موقعيت جغرافيايي آن كه درون تلاقي سه استان مذكور قرار گرفته است، توسعه آن را از امتياز ويژهاي برخوردار نموده و روند رشد آن را تسريع كرده است.
فرخشـهر
سابقه اسكان جمعيت درون مكان امروزي فرخشـهر بـه استناد متون و ابنيه تاريخي موجود بـه حدود 5 قرن قبل نسبت داده ميشود و از جمله بناي مسجد جامع تخريب شده شـهر، شاهدي بر اين مدعا است. از تحولات اين شـهر درون فاصله چند قرن گذشته اطلاع چنداني درون دست نيست. اين شـهر بـه علت موقعيت جغرافيايي، يعني قرار گرفتن بر سر راه اصفهان- شـهركرد، همراه با تغيير موقعيت سياسي منطقه بـه فرمانداري كل و سپس بـه استان، رشد و گسترش يافته و از سوي ديگر بـه عنوان نزديكترين مركز جمعيتي منطقه بـه استان اصفهان تحت تأثير تحولات قطب جمعيتي- صنعتي اصفهان، رشد كرده است.
هفشجان
قدمت تاريخي اسكان جمعيت درون محل فعلي هفشجان و ديگر مراكز جمعيتي چهارمحال (لار، كيار، گندمان و ميزدج) بنابر متون تاريخي و شواهد موجود بـه سلسلههاي ساساني و اشكاني ميرسد. درون ادوار بعدي چهارمحال بـه علل گوناگون مورد توجه ملوك، سلاطين و حكومتهاي مركزي قرار گرفت. درون دورههايي بـه علت واسطه قرار گرفتن ميان مناطق مركزي ايران و دشتهاي حاصلخيز خوزستان و راههاي آبي آن سرزمين، و در ديگر ادوار بـه عنوان تيول و شكارگاه و يا بـه علل مـهار عشاير ايلات بختياري و غيره مورد توجه بوده است.سنگ نبشتههاي قبور موجود درون هفشجان حدود 300 سال سابقه استقرار جمعيت درون اين ناحيه را نشان ميدهد. اين آبادي درون دوره قاجار تحت سلطه خوانين بختياري بود، ليكن با تثبيت قدرت مركزي از اقتدار اين ايل كاسته شد. درون دوران معاصر. هفشجان بـه صورت يكي از چند مركز جمعيتي درون حوزه نفوذ مستقيم شـهركرد و به عنوان شـهر درجه چهارم استان، نقش شـهري كوچك همراه با ارايه خدمات ناحيهاي بـه روستاهاي اطراف ايفا ميكند.
جونقان
جونقان سابقه چنداني بـه عنوان شـهر ندارد و با تأسيس شـهرداري درون سال 1356 شـهر ناميده شده است. سابقه تاريخي اسكان و استقرار جمعيت را درون اين مكان براساس متون تاريخي ميتوان بـه دوران صفوي نسبت داد و رونق آن را ميتوان از دوران قاجار و پس از انقلاب مشروطيت دانست كه سردار اسعد بختياري اين مكان را مقر حكومتي خود قرار داد.
فرادنبه
سابقه پيدايش فرادنبه را بـه بيش از 400 سال پيش نسبت ميدهند كه گويا چهارقلعه درون اطراف آن وجود داشت. همچنين از اين محل بـه نام پيردامنـه با 800 نفر جمعيت درون سفرنامـهاي مربوط بـه سال 1323 هجري قمري ياد شده است. درون دوران اخير كه از تاخت و تاز عشاير بختياري بر روستاهاي چهارمحال كاسته شد، فرادنبه رشد و توسعه يافت.
بلداجي
از گذشته بلداجي اسناد تاريخي مدوني درون دست نيست، ليكن شواهدي وجود دارد كه مبين اسكان جمعيت درون اين ناحيه است. خرابههاي صفيآباد محل اسكان عشاير ترك زبان قشقايي يا تركان تيره بولوردي صفيخان قشقايي بود. اين تيره بعد از صفيآباد بـه محل فعلي شـهر بلداجي نقل مكان كردهاند و به مرور زمان از نقاط ديگري مانند جونقان و فرادنبه نيز گروههايي بـه بلداجي مـهاجرت كرده و اسكان يافتهاند. همراه با اسكان اجباري ارامنـه درون دوران صفويه درون اصفهان، گروهي از ارامنـه نيز درون بلداجي و قلعه ممكا (از روستاهاي نزديك آن) ساكن و بعدها بـه علل مذهبي مجبور بـه كوچ از اين دو نقطه شدهاند. درون هر صورت قدمت قطعي هسته اوليه شـهر بلداجي را که تا حدود 250 سال پيش تخمين ميزنند. گزانگبين اين شـهر بسيار مشـهور است.
لردگان
شـهر لردگان از ديرباز مركزي براي مبادلات عشايري بوده است. درون متون تاريخي از لردگان بـه نام لردجان نام شده است. قلعه لردگان درون نزديكي چشمـه برم لردگان بـه نام لردجان نام شده است. قلعه لردگان درون نزديكي چشمـه برم لردگان درون دوران لر بزرگ ساخته شده بود كه خرابههاي آن اكنون نيز باقي مانده است.
اردل
اردل از گذشتههاي دور، يكي از مراكز ييلاق و اسكان عشاير ايل هفت لنگ بختياري بود و در متون تاريخي از جمله سفرنامـه ابن بطوطه كه از اصفهان که تا شوشتر سفر كرده، اشاراتي بـه اين ناحيه شده است.
نام و نشاني اماكن تاريخي و دينيهاي مـهم استان
شـهرستان شـهركرد
پيست اسكي – گردنـه حلك سورشجان
قلعه شلمزار – جنوب شـهركرد
قلعه دزك – جنوب شـهركرد
قلاع اسعديه – چليچه 30 كيلومتري جنوب غربي شـهركرد
قلعه جونقان – 38 كيلومتري شـهركرد
قلعه چالشتر – 10 كيلومتري شـهركرد
پل زمانخان – 29 كيلومتري شمال شـهركرد
گرمابه درب امام زاده – شـهركرد
مدرسه علميه (اماميه) – شـهركرد
مسجد اتابكان – شـهركرد
مسجد جامع – شـهركرد
مسجد جامع شـهرك – شرق شـهركرد
مسجد جامع چالشتر – 9 كيلومتري شـهركرد
مسجد جامع فرخشـهر – جنوب شرق شـهركرد
امامزاده حليمـه و حكيمـه خاتون – شـهركرد
امام زاده بابا پيراحمد- روستاي چم جنگل سامان
شـهرستان بروجن
تالاب چغاخور- شرق گندمان
تالاب سولگان – جنوب غربي شـهر گندمان
تالاب گندمان – نزديك تالاب چغاخور
امام زده حمزهلي – روستاي بلداجي
شـهرستان فارسان
پيست اسكي – چلگرد
تونل كوهرنگ – چلكرد
چشمـه ديمـه – چلگرد
پيرغار – بخش ميزدج
آبشار انار دره عشق – شـهرستان فارسان(دوپلان)
شـهرستان لردگان
آبشار آتشگاه – 40 كيلومتري لردگان روستاي آتشگاه
برم لردگان – درون شـهر لردگان
جنگلهاي بازفت – درون غرب شـهر لردگان
* منبع: زنده دل، حسن. مجموعه راهنماي جامع ايرانگردي: استان چهارمحال و بختياري، تهران: نشر ايرانگردان – جهانگردان، 1379. ص29-32،107-108
اسفراين
درباره وجه تسميه اسفراين نظرات مختلفي وجود دارد. برخي معتقدند، اين شـهر را اسفنديار بنا نـهاده هست و لذا بـه نام باني آن، آن را اسفراين خواندهاند. بيهقي اصل اين اسم را «آسپر آئين» دانسته كه اسپر بـه معني پسر و آئين بـه معني راه و رسم است. اسفراين جزو اولين مراكز جمعيتي هست كه اقوام آريايي بعد از ورود بـه ايران درون آن سكني گزيدند. اين ناحيه قسمتي از پارت قديم بود. درون زمان اشكانيان نيز اسفراين از روستاهاي مـهم نيشابور بود. درون اواخر دوران ساسانيان و مقارن ظهور و تسلط اعراب، خراسان چهار ولايت عمده داشت كه عبارت بودند از: نيشابور، مرو، هرات و بلخ. شـهرهاي عمده ديگر آن عبارت بودند از: اسفراين و جوين. اسفراين بعد از تسلط اعراب و حتي درون زمان حكومت آنها بسيار آباد بود. درون دورههاي بعد از اسلام، اگر چه اسفراين بارها مورد حمله و تهاجم قرار گرفت و ويران شد، ولي بـه كلي از بين نرفت و دوباره بازسازي شد. درون اواخر قرن هشتم هجري، بار ديگر اين شـهر درون حمله تيموريان ويران شد و جمع انبوهي درون آن بـه هلاكت رسيدند.
در دوره صفويان، ازبكها آباديها و شـهرهاي شرقي ايران و از جمله اسفراين را مورد حمله قرار دادند که تا اين كه درون سال 997 هجري شاه عباس براي دفع شر ازبكها بـه مشـهد عزيمت كرد و از راه اسفراين وارد مشـهد شد. درون زمان وي با تمام تلاشي كه براي سركوب ازبكها صورت گرفت، توفيق چنداني بـه دست نيامد و در نتيجه، تيرهروزي اسفراين كه بر اثر حمله مغولها و بعدها با حمله تيموريان آغاز شده بود، درون دوره بعد نيز ادامـه يافت. درون دوره حكومت سلسله افشار، شـهر قديمي اسفراين بـه كلي ويران شد، قناتها خشكيد و مردم بـه محل فعلي شـهر اسفراين كه «ميانآباد» نام داشت، كوچ كردند. شـهر اسفراين با اينكه درون طول تاريخ صدمات فراواني متحمل شده است، ليكن با تلاش و همت مردم بـه توسعه قابل توجهي دست يافته هست و درون حال حاضر، يكي از شـهرهاي آباد استان خراسان بـه شمار ميآيد.
بجنورد
نام بجنورد درون كتابهاي قديمي «بوزنجورد» آمده است. بوزنجورد معرب كلمـه بيژنگرد است؛ ولي بـه مرور با اندك تحريفي بـه صورت «بجنورد» تلفظ ميشود. «گرد» بـه معناي شـهر و آبادي هست و بجنورد بـه معني «شـهر بيژن» است. درون شمالغربي بجنورد كنوني تپهاي قديمي وجود دارد كه آثار بسيار كهني از شـهر تاريخي بيژنگرد را درون خود جاي داده هست و بـه «بيژنيورت» معروف است. گفته ميشود كه بجنورد قديمي درون محل همان تپه قرار داشته هست كه اكنون «ساربان محله» ناميده ميشود. اقوام خراساني قديم، كرد و ترك تركيب جمعيتي اين شـهرستان را تشكيل ميدهند. اين شـهر يكي از مراكز كشاورزي و دامداري استان خراسان بـه شمار ميآيد.
بيرجند
ناحيهاي كه بيرجند جزء كوچكي از آن را تشكيل ميداد، «قهستان» (كهستان ـ كوهستان) نام داشت و در مسير حوادث بعد از ظهور اسلام، جايگاه نسبتاً مـهمي داشته است. اين ناحيه از يك سو بـه دليل كوهستاني بودن، پناهگاه نـهضتهايي نظير اسماعيليان بوده است، و از سوي ديگر، بـه سبب خشكي اقليمي و وجود بيابانهايي كه بـه آبوهواي شبه جزيره عربستان شباهت دارد، مورد توجه اعرابي كه از جور خلفاي عباسي و حاكمان وقت ميگريختهاند، قرار داشته هست و اين گريختگان بـه اين منطقه پناه ميآوردهاند. درون اسطورههاي تاريخي، بناي قهستان را بـه سامبن نريمان نسبت ميدهند و آن را بخشي از قلمرو فريدون، پنجمين پادشاه پيشدادي ميدانند. درون ناحيه بيرجند آثاري از وجود زرتشتيان نيز بـه دست آمده است. بـه نظر ميرسد، زرتشتيان بـه اين نواحي مـهاجرت كرده باشند. ناحيه بيرجند، بـه عنوان بخشي از قهستان، درون مسير حركت اعرابي بود كه عربستان را بـه قصد نواحي مختلف خراسان بزرگ و ماوراءالنـهر پشت سر ميگذاشتند و لذا هنوز هم روستاهاي عربنشين درون جنوب بيرجند وجود دارند. با اينكه مناطق كوهستاني درون اين ناحيه ارتفاع اندكي دارند؛ ليكن براي استقرار فرقه اسماعيليه كه بـه نواحي شرقي ايران پناه ميآوردند، مأمن مناسبي بوده است. قلاعي كه از اين دوران درون بيرجند باقي مانده است، حضور طولاني فرقه اسماعيليه را درون آن قرون آشكار ميسازد. از قرن دهم و يازدهم هجري، يعني از دوران صفويان بـه بعد،فصل جديدي درون تاريخ بيرجند گشوده شد كه موجبات رونق و آباداني آن را فراهم آورد:
- با رسميت بخشيده شدن بـه مذهب شيعه درون دوره صفوي، قائنات كه پناهگاه شيعيان بـه شمار ميرفت، مورد توجه بيشتري قرار گرفت.
- با توجه بـه اهتمام صفويان بـه امر تجارت، درون اين منطقه نيز امر داد و ستد رونق يافت.
- درون اين دوره با گسترش تجارت و استقرار امنيت درون اين ناحيه، شكوفايي اقتصادي و اجتماعي بيرجند آغاز، و اين شـهر بـه مرور بـه يك مركز حكومت ناحيهاي تبديل شد و به همين دليل، رونق و توسعه يافت و بناهاي جالبتوجهي درون آن پديد آمد كه برخي از آنها که تا كنون نيز باقي ماندهاند.
- اين شـهر درون حال حاضر، يكي از شـهرهاي مـهم جنوب خراسان و يكي از مراكز عمده تجاري و اقتصادي است.
مشـهد
در ساتل 202 هـ. ق بعد از شـهادت و دفن حضرت رضا (ع)، درون محلي از توابع توس بـه نام سناباد كه بـه همين مناسبت نيز آنجا را مشـهد رضا (محل شـهادت) ناميدند، هسته اصلي شـهر مشـهد كنوني پديد آمد. سلطان محمود عزنوي بقعهاي بر روي مرقد بنا كرد. درون قرن هفتم هجري كه شـهر توس بـه دست مغولان ويران شد، جمعيت آن سامان رو بـه سوي مشـهد آوردند و به تدريج بر وسعت و آباداني اين شـهر افزودند. شـهر مشـهد كه درون آغاز بقعهاي درون آبادي سناباد نوقان بود، بـه تدريج توسعه يافت. ناحيه توس ابتدا مسكن اقوام غير آريايي بود. درون داستانهاي ملي ايران، بناي اصلي شـهر توس را بـه جمشيد و تجديد بناي آن را بـه توس، پهلوان و سپهسالار ايران، نسبت ميدهند. اين شـهر درون زمان ساسانيان وجود داشته است. قسمتي از شـهر توس درون زمان خلافت عثمان توسط اعراب فتح شد و ضميمـه سرزمينهاي قلمرو اسلام درون دوره عمر گرديد. از سال 421 هـ. ق سلاجقه بـه تدريج درون شـهرهاي مـهم خراسان نفوذ كردند که تا آنكه ملكشاه سلجوقي درون سال 465 هـ. ق توس را بـه عنوان تيول درون اختيار خواجه نظامالملك توسي وزير خود گذاشت. درون سال 548 هـ. ق قبيله غُز، بعد از غلبه بر سلطان سنجر سلجوقي، شـهرهاي بزرگ خراسان از جمله توس را متصرف شد. جدائي مناطق و شـهرهاي نواحي شمالي و شرقي خراسان درون طي دو قرن گذشته نـه تنـها همبستگي قومي و فرهنگي را كاهش نداد، بلكه بعد از فروپاشي اتحاد شوروي آشكار گرديد كه پيوندهاي فرهنگي مستحكمي ميان مردم خراسان بزرگ وجود دارد و علقههاي فراواني مردم اين نواحي را بـه همديگر نزديك ميكند. ويرانـههايي كه از توس قديم درون كنار توس جديد باقي مانده است، حكايت از قتل و غارتهاي بيشماري دارد كه بر اين شـهر گذشته است. شـهر توس درون زمره نخستين شـهرهايي بود كه درون معرض هجوم خانمان سوز مغول قرار گرفت و عرصه آن لگدمال سپاهيان تولوي پسر چنگيزخان گرديد و مانند ديگر شـهرهاي خراسان بـه ويرانـهاي بدل شد. اشعار شـهيد بلخي گوياي وقايعي هست كه بر اين شـهر رفته است:
دوشم گذر افتاد بـه ويرانـه توس
ديدم جغدي نشسته جاي طاووس!
گفتم چه خبر داري از اين ويرانـه؟
گفتا خبر اين هست كه افسوس، افسوس!
توس، بـه دليل موقعيت خاص و حساسش درون عصر فترت و در دوره حدفاصل ايلخانان و تيموريان، بارها ميان زورمداران و حاكمان وقت دست بـه دست شد، که تا آنكه درون سال 791 هجري بعد از شورشي كه موفقيتي نداشت، مردم آن قتل عام، و قريب بـه دههزار نفر كشته شدند و در پاي دروازههاي شـهر، بر حسب معمول آن دوره! برجهايي از كله كشتگان ايجاد شد. درون سال 807، شاهرخ ميرزا، فرزند امير تيمور بـه سلطنت رسيد. درون زمان وي، درون شـهر توس آباداني و سازندگي گسترش يافت. اهميت فوقالعادهاي كه مشـهد از عصر شاهرخ بـه بعد يافت، و توجه سلاطين تيموري، مخصوصاً بايسنقر ميرزا بـه مشـهد و روضه مباركه، موجب كمرنگ شدن نام و شـهر توس شد. بـه گونـهاي كه از نيمـه دوم قرن نـهم هجري ديگر درون متون و تواريخ، نامي از توس نمي شود و اگر گاهي سخني از آن بـه ميان آمده، بـه عنوان يكي از توابع مشـهد معرفي گرديده است. چون توس بعد از قرن نـهم هجري ديگر روي آباداني نديد، باقي مانده اهالي آن بـه مشـهد كوچ كردند و حصاري كه درون عهد شاهرخ ميرزا درون پيرامون بيتوتات حرام احداث شده بود، مأمني براي توسيان مـهاجر شد که تا در آنجا اقامت كنند. از توس قديم جز ويرانـه، چيزي بر جاي نمانده هست و توسِ جديد نيز بـه دليل قرار گرفتن آرامگاه فردوسي، شاعر پارسي گوي ايران زمين درون آن، از اهميت و اعتباري خاص برخوردار است. بـه هر حال، تاريخ مشـهد كنوني با تاريخ شـهر توسِ قديمي پيوند ناگسستني دارد و تحولات قرون متأخر آن درون پرتو بارگاه مشـهدالرضا بارِ تاريخي و ديني دو چندان يافته، و اينك اين شـهر را بـه يكي از قطبهاي زيارتگاهي شيعيان جهان بدل ساخته است. مشـهد كنوني، شـهري بزرگ، آباد و صاحب نام درون ميان شـهرهاي بزرگ ايران و بلاد اسلامي است.
قوچان
شـهر قوچان را با شـهر باستاني اشك يا ارسكه يكي دانستهاند. اين شـهر درون قرون وسطي بـه نام خبوشان و خوجان معروف بود. جغرافيانويسان اسلامي آن را استوا ناميدهاند. اين شـهر درون زمان هلاكو خان تجديد بنا شد و نوه هلاكوخان، ارغونخان بر وسعت آن افزود. درون زمان غازان خان يك معبد بودايي درون اين شـهر بنا گرديد. شاه عباس اول براي جلوگيري از تاختوتاز ازبكان و تركمنها بـه نواحي شرقي ايران، اكراد سلحشور را بـه اين منطقه كوچ داد؛ از آن جمله ايل زعفرانلو، كه درون اين منطقه ساكن شدند. درون سال 1160 هـ.ق نادر درون يكي از تپههاي نزديك شـهر كه بعدها بـه تپه نادر مشـهور شد، درون سراپرده خود كشته شد. درون طول تاريخ، اين شـهر چندين بار بـه علت زلزله ويران شده است؛ اما دوباره ساخته شده و رونق دوباره يافته است. آثار بـه جا مانده درون اين شـهر، عمدتاً بـه قرن ششم هجري تعلق دارند.
طبس
شـهر طبس درون ميان كوير قرار گرفته است. درون گذشته، اكثر راههاي كويري بـه اين شـهر منتهي ميشدند و به همين مناسبت، اين شـهر بـه نام دروازه خراسان نيز معروف شده بود. اين شـهر درون زمان خلافت عثمان توسط اعراب مسلمان فتح گرديد. درون نيمـه دوم قرن پنجم هجري، طبس بـه تصرف پيروان مذهب اسماعيليه درآمد. درون زمان حكومت سلجوقيان، سلطان سنجر بـه قلاع اسماعيليه حمله كرد و در نتيجه اين يورش، درون اين شـهر خرابي بسيار بـه بار آمد. بعد از چندين بار حمله بـه فرقه اسماعيليه، عاقبت سلطان سنجر از درِ صلح با اسماعيليان درآمد؛ با اين شرط كه آنها از بنا كردن قلاع خودداري كنند. درون دوره شاه عباس اول، اين شـهر بـه تصرف عبدالمؤمن خان ازبك درآمد و ازبكان آنجا را ويران ساختند. آثار بـه جا مانده درون اين شـهر، عمدتاً بـه قرون پنجم و نـهم هجري تعلق دارند. طبس امروزي بـه رغم ويرانيهاي تاريخي و بلاياي طبيعي ـ زلزله و سيل – از رونق و زيبايي ويژهاي برخوردار است.
سرخس
از وجه تسميه سرخس اطلاع كافي درون دست نيست؛ قدمت آن بـه زمان ساسانيان ميرسد، و مانند ساير نواحي خراسان، درون طول تاريخ، صدمات فراوان ديده است. درون سال 617 هجري قمري و در حمله مغول بـه ايران، سرخس بـه عنوان سنگر اول، مورد غارت و ويراني قرار گرفت. از آن زمان بـه بعد، خراسان هرازگاهي توسط اقوامي مورد تاخت و تاز واقع ميشد، و تا اواخر دوره قاجاريه بيشتر بـه صورت ملوكالطوايفي اداره ميگرديد. ناحيه سرخس از جمله نواحي مورد تصرف تركمانان نيز بوده است. بايد اذعان داشت كه شـهر سرخس روزگاري از كانونهاي علم و دانش بود و به واسطه مدارس و كتابخانـههاي متعدد شـهرت فراواني كسب كرده بود. اكنون از آنهمـه شكوه و عظمت جز آثاري پراكنده و شـهري كوچك، چيزي باقي نمانده است. درون سالهاي اخير، اين شـهر مورد توجه قرار گرفته، و در نظر هست به بارانداز تجاري مـهمي تبديل شود.
خواف
خواف يكي از شـهرهاي استان خراسان هست كه که تا چند سال پيش از بخشهاي شـهرستان تربت حيدريه محسوب ميشد. تاريخ اين شـهر با تاريخ تربت حيدريه درهم آميخته است. از آثار باستاني شـهر خواف ميتوان از مسجد مزار «مولانا زينالدين» نام برد، كه متعلق بـه 848 هـ. ق است.
فريمان
اين شـهر كه که تا چند سال پيش، از بخشهاي شـهرستان مشـهد بود، درون سال 1310 هـ. ش با شيوههاي جديد شـهرسازي، طراحي و ساخته شده است.
چناران
شـهر چناران، که تا چند سال پيش، از بخشهاي شـهرستان مشـهد محسوب ميشد. تاريخ اين شـهر بـه تاريخ مشـهد پيوند خورده هست و براي پيبردن بـه تاريخ آن، بايد بـه مطالعه تاريخي شـهر مشـهد پرداخت.
شيروان
درباره تاريخ قبل از اسلام اين شـهر و مردم آن، بـه طور دقيق و واضح، درون كتب تاريخي ذكري بـه ميان نيامده است. اما با توجه بـه قبور زرتشتي و آثار و ابنيه تاريخي موجود درون نقاط مختلف شـهرستان و وجود آباديهاي نسا، تفتازان و آستاونـه كه با حدود و موقعيت شيروان فعلي تطبيق ميكنند، همچنين با تحقيق و كاوش درون آثار باقي مانده درون روستاها و آباديهاي قديمي، ميتوان گفت اين منطقه قبل از اسلام مسكوني بوده و داراي قدمت طولاني است. مردم شيروان درون سال 31 هجري ـ درون زمان خلافت عثمان ـ بـه اسلام روي آوردند. درون دوران طاهريان، صفاريان و سامانيان، با اينكه ذكري از نام شيروان نيامده است، ليكن از بعضي قراين پيداست كه اين شـهر بـه صورت قصبهاي پابرجا بوده است. قبور گورستان قديمي شيروان با تاريخ حكومت اين سلسلهها مطابقت دارد. سلطان محمود غزنوي درون لشگركشي خود هندوستان، بـه يك شبانـهروز درون حدفاصل ورگ ـ رزمغان توقف كرده بود، و اين محل هنوز هم درون ميان مردم شيروان بـه تخت سلطان محمد معروف است.
از نظر تاريخي، رونق شـهر شيروان با دوره فرمانروايي خوارزمشاهيان مربوط است. بقعه امامزاده سلطان محمدرضا (ع) درون شيروان از بناهاي اين دوره است. درون حملات گوركانيان، اين منطقه آسيب فراوان ديد و كشتار فراواني درون آن صورت گرفت. درون دوران صفويان، مـهمترين واقعهاي كه درون اين شـهر روي داد، كوچاندن چهل هزار خانوار عشاير كُرد بـه اين منطقه بود كه براي مقابله با حملات ازبكها، توسط شاه عباس انجام يافت. اين شـهر درون دوران حكومت قاجار يكي از مناطق مـهم درگيريهاي حكام محلي بود. شـهر شيروان درون سال 1308 بر اثر زلزله بـه كلي ويران شد و پس از دو سال، بار ديگر با اسلوب جديد شـهرسازي تجديد بنا گرديد.
قاينات
ماركوپولو درون سفرنامـه خود از اين شـهر بـه نام «تونوكاين» نام هست كه اين نام از نام دو شـهر بزرگ آن ايالت – قهستان – كه «تون» و «قاين» باشد، گرفته شده است. هم چنين درون سال 444 هـ.ق ناصرخسرو قبادياني از اين شـهر ديدن كرده و از استحكامات شـهر و مسجد جمعه آن ياد كرده است. ايالت قهستان، هم زمان با ورود اعراب بـه ايران، پناهگاه زرتشتياني بود كه بـه آن پناه آورده بودند. اين ايالت درون دوره سلجوقيان نيز مكاني مناسب براي پيروان مذهب اسماعيليه شد و اسماعيليان قلاع مستحكمي براي دفاع از خود درون آنجا بنا كردند. خوارزمشاهيان بـه كرات بـه پيروان اسماعيليه حمله ميكردند، که تا اين كه درون زمان يورش هلاكوخان، اسماعيليه از او شكست خوردند و قهستان نيز درون اين حملات ويران گشت. حمدالله مستوفي، درون قرن هشتم هجري از مركزيت قاين نسبت بـه آباديهاي ديگر قهستان، و همچنين از فراواني زعفران و ميوه آن گزارش داده است. يكي از مـهمترين آثار تاريخي قاين، مسجد جامع هست كه از بناهاي قرن هشتم هجري ميباشد.
سبزوار
شـهر سبزوار با بسياري از داستانهاي پهلواني ايران باستان ارتباط دارد. چنانكه مدتها، ميدان مركزي شـهر بـه ميدان ديو سفيد معروف بود. درون دورههاي اسلامي، ولايت بيهق داراي دو شـهر سبزوار و خسروگرد بود. شـهر سبزوار درون حمله مغول بـه كلي ويران شد؛ ليكن بـه تدريج آباد گرديد. حوادث تاريخي بيشماري درون اين شـهر اتفاق افتاده است. از جمله درون سال 737 هـ. ق اين شـهر پناهگاه و پايتخت سلسله سربداران شد. شـهر سبزوار بـه «دارالمؤمنين» نيز معروف بوده است. هنوز زخم ناشي از حمله مغولان بـه مردم اين شـهر التيام نيافته بود كه درون زمان شاه عباس، بار ديگر، سبزوار زير سم ستوران ازبكها ويران گشت و مردم آن قتلعام شدند. بعد از اين واقعه، اين شـهر كمكم رو بـه آباداني گذاشت. دوره صفويان براي اين شـهر، شروع مرمت و بازسازي تاريخ گذشته بود. اين شـهر طي دهههاي اخير رونقي دوباره يافته، و همچنان درون حال توسعه و نوسازي است.
تربت حيدريه
تربت حيدريه درون گذشته «زاوه» نام داشت. درون قرن هفتم هجري، شيخ حيدر، عارف معروف درون آنجا زندگي ميكرد. تغيير نام اين شـهر، از زاوه بـه تربت حيدريه. بـه احتمال زياد بـه زندگي و آرامگاه اين عارف بزرگ مربوط است. آثار تاريخي بـه جا مانده درون اين شـهر بـه دوران ساسانيان و قرن هفتم هجري تعلق دارند.
فردوس
فردوس، درون متنهاي تاريخي، با نام سابق خود «تون» معروف است. بناي شـهر و وجه تسميه آن هنوز بـه درستي معلوم نيست. اين شـهر از قبل از اسلام وجود داشته است. فردوس، شـهري آباد و در حال توسعه است.
نيشابور
نام نيشابور را درون زبان فارسي بـه صورت نيشابور، و در زبان عربي نيسابور تلفظ ميكنند و به قول حمزه اصفهاني نام اصلي آن شـهر، نيكشاپور است. اين شـهر درون سال 31 هجري و در زمان خلافت عثمان فتح شد و در دوره اسلامي، يكي از چهار شـهر بزرگ خراسان بوده است. وسعت و عظمت اين شـهر درون حدي بوده هست كه آن را «امالبلاد» ميخواندهاند. درون اوايل دوره اسلامي، وسعت و عظمت اين شـهر بـه حدي بود كه شـهرتي جهاني يافت. بـه همين سبب نيز بر روي سكههايي كه درون دوران خلفاي اموي و عباسي ضرب ميشد، نام اين شـهر نيز ديده ميشود. نيشابور درون زمان غزنويان و سلجوقيان از شـهرهاي مـهم و معتبر خراسان محسوب ميشد. درون قرن ششم هجري كه غزنويان بـه دست سلجوقيان از بين رفتند، اين شـهر نيز ويران شد. ليكن اهالي اين شـهر بـه تدريج درون رونق و آباداني دوباره آن كوشيدند. اين آباداني ديري نپاييد و اين شـهر درون سال 618هـ. ق و در حمله مغول توسط «تغاجارنويان» داماد چنگيز بـه كلي ويران شد. درون اواخر حكومت ايلخانان مغول، نيشابور ضميمـه متصرفات سلسله سربداران گرديد. درون سال 782هـ.ق بـه علت اطاعت خواجه علي مريد از تيمور، شـهر از آسيب مصون ماند. اين شـهر چندين بار بـه علت زلزله ويران شده و سپس بازسازي شده است. اين شـهر كه يكي از مراكز تمدن و هنر ايران و خراسان هست و شاعران و انديشمندان بسياري را درون خود پرورانده است، درون مسير جاده ابريشم قرار داشته و اكتشافات باستانشناختي قابل توجهي درون آن صورت گرفته است. نيشابور هم اكنون شـهري بزرگ و آباد هست و آثار ديدني بسياري دارد.
درگز
محمدآباد مركز درگز هست و بـه احتمالي، با شـهر نساي سابق يكي است. اين شـهر بين نسا و سرخس، و در دشت خاوران جاي داشت و مركز آن مـهنـه يا ميهنـه ناميده ميشد. ابوسعيدابوالخير، عارف مشـهور درون اين قريه بـه دنيا آمده است. درگز، بـه علت مجاورت با مرز ايران و جمـهوري تركمنستان از اهميت سياسي و نظامي خاصي برخوردار است. بيشتر آثار تاريخي اين شـهر بـه دوره افشاريه تعلق دارند؛ از جمله قلعه مستحكم كلات نادري كه درون نزديكي نوار مرزي قرار دارد. شـهر كلات درون اواخر قرن هشتم هجري كه امير تيمور آن را محاصره كرد، بـه ويرانـهاي بدل شد؛ اما دوباره بـه فرمان اميرتيمور تجديد بنا يافت. نادر شاه از موقعيت كلات استفاده كرد و از اين زمان بـه بعد، اين شـهر بـه «كلات نادري» مشـهور شد. نادرشاه قصد داشت قلعهاي غير قابل تسخير بسازد که تا گنجينـههايي را كه از هندوستان بـه غارت ميبرد، درون اين قلعه محافظت نمايد. بعد از نادر شاه، كلات که تا سال 1303 هـ.ق مقر خاني محلي بود كه ظاهراً از دولت ايارن تبعيت ميكرد و تا زمان تجديد سرحدات روس و ايران، جزو قلمرو خان مذكور محسوب ميشد. درگز امروزي شـهري متوسط و آباد هست و درون شمال استان خراسان واقع شده است.
تربت جام
اين شـهر بـه مناسبت مدفن شيخ جام، يكي از عرفاي قرن پنجم هجري، بـه تربت جام شـهرت يافته است. جامي شاعر معروف ايران نيز بـه اين شـهر منسوب است. مـهمترين بخش اين شـهر بـه نام باخرز بوده كه ناحيهاي تاريخي، و بين هرات و نيشابور است. بـه عقيده ياقوت حموي اصل واژه باخرز درون زبان پهلوي بادهرزه است؛ زيرا درون آن محل باد فراوان ميوزد. آثار تاريخي بـه جا مانده درون اين شـهر بـه قرون هشتم و نـهم هجري تعلق دارند.
گناباد
اين شـهر يكي از شـهرهاي قديمي ايران هست كه بناي آن را بـه پادشاهان هخامنشي نسبت ميدهند. ابنحُوقَل از اين شـهر بـه نام «نيابذ» و مَقْدَسي «نيابد» نام است. اين شـهر درون اوايل حكومت صفويان محل نزاع صفويان با ازبكها بوده است. گناباد درون اوايل قرن سيزدهم توسط ايل شيباني كه مخالف سلسله قاجاريه بودند، تصرف شد. آثار بـه جا مانده درون اين شـهر متعلق بـه قرن هفتم هجرياند. آثار ديگري كه درون اين شـهر ديده ميشوند، بـه نوعي با اساطير ايراني درآميختهاند.
كاشمر
نام اصلي اين شـهر ترشيز هست و جغرافيانويسان اسلامي بـه صورت طرتيت، و بعدها، ترتيش و ترشيس نگاشتهاند. درون گذشته، اين شـهر جزو ولايتي بود بـه نام بوشت و يا يوشت كه غير از ترشيز، شـهر معروف ديگر آن، كندر بوده است. درون سال 520 هـ. ق اين شـهر توسط سلطان سنجر سلجوقي محاصره و غارت شد و پس از اين تاريخ، يكي از مراكز مـهم فرقه اسماعيليه گرديد. بعد از آن كه فرقه اسماعيليه توسط هلاكوخان از بين رفت، اين شـهر دوباره رونق يافت؛ ليكن درون قرن هشتم هجري، بار ديگر اين شـهر توسط امير تيمور گوركاني ويران شد. آثار بـه جا مانده درون اين شـهر متعلق بـه قرون هفتم و هشتم هجري است. سروِ افسانـهايِ كاشمر درون اين شـهر قرار دارد.
نام و نشاني اماكن و ديدنيهاي مـهم استان
شـهرستان مشـهد
درياچه بزنگان – كيلومتر 130 جاده مشـهد، سرخس
چشمـه گراب – كيلومتر 49 جاده مشـهد، نيشابور
تفرجگاه كوهسنگي – دامنـه كوههاي جنوبي مشـهد
تفرجگاه اخلومد- 84 كيلومتري جنوب غرب مشـهد
پارك وكيل آباد- جاده مشـهد بـه طرقبه
پارك ملت – وكيل آباد مشـهد
تفرجگاه طرقبه – دامنـه كوههاي بينالود
تفرجگاه بند گلستان – 4 كيلومتري طرقبه
تفرجگاه شانديز- 38 كيلومتري جنوب غرب مشـهد
تفرجگاه جاغرق – 21 كيلومتري جنوب غرب مشـهد
تفرجگاه زشك – 50 كيلومتري غرب مشـهد
تفرجگاه نغندر – 11 كيلومتري طرقبه
تفرجگاه چشمـه گيلاس – 50 كيلومتري شمال غرب مشـهد
تفرجگاه سد كارده – كيلومتر 40 جاده كلات
تفرجگاه ميامي – 50 كيلومتري جاده مشـهد، سرخس
غار مغان – جنوب غرب مشـهد
غار كارده – شمال غرب مشـهد
غار زري – 9 كيلومتري جنوب غرب مشـهد
غار هندل آباد – 45 كيلومتري شـهر مشـهد
غار مزدوران – 2 كيلومتري شرق روستاي مزدوران مشـهد
كاخ خورشيد – كوهسنگي مشـهد
ميل اخنجان – 22 كيلومتري شمال مشـهد
قلعه رباط شرف – بين مشـهد و سرخش
ويرانـههاي شـهر قديمي توس – حومـه مشـهد
مجموعه آثار تاريخي كلات نادري – 180 كيلومتري شمال مشـهد
آرامگاه فردوسي – توس
آرامگاه شيخ طبرسي – مشـهد
آرامگاه خواجه اباصلت – جاده مشـهد، فريمان
آرامگاه نادر- مشـهد
آرامگاه امام محمد غزالي – توس، مشـهد
آرامگاه خواجه مراد راوي – 12 كيلومتري جنوب غرب مشـهد
گنبد خشتي – مشـهد
مصلاي مشـهد – شرق مشـهد
مدرسه نواب- مشـهد
مدرسه ميرزا جعفر – مشـهد
مدرسه سليمانخان – مشـهد
مدرسه غياثيه (خارگرد) – روستاي خارگرد مشـهد
شاه – مشـهد
مقبره پير پالان دوز – مشـهد
مسجد گوهرشاد - مشـهد
مسجد امام (شاه سابق) – مشـهد
مجموعه حرم امامرضا(ع) – مشـهد
گنبد هارونيه – توس
مقبره و مناره غزنوي – 27 كيلومتري شـهر مشـهد
بقعه خواجه ربيع- 4 كيلومتري شمال مشـهد
گنبد سبز – مشـهد
بقعه حرعاملي – جنوب شرق صحن آستان قدس رضوي
امامزاده محمد – خيابان طبرسي مشـهد
امامزاده يحيي – 90 كيلومتري مشـهد
شـهرستان اسفراين
درختان تنومند قديمي – اسفراين
منطقه حفاظت شده ساري گل – شمال شرق اسفراين
قلعه كهنـه حسنآباد – شمال شرق اسفراين
قلعه قيصر – حومـه اسفراين، روستاي بيد
قلعه صعولك – ارتفاعات آلاداغ درون غرب اسفراين
غار نوشيروان – روستاي نوشيروان
غار عبادتگاه – روستاي گوريان
شـهر قديمي بلقيس – 3 كيلومتري اسفراين
فقتدژ (زادگاه انوشيروان) – شمالشرق اسفراين
تپه باستاني سارمان – غرب اسفراين
آرامگاه شيخ علي اسفرايني – اسفراين
امامزاده احمدرضا – 40 كيلومتري غرب اسفراين
امامزاده عبدالله كوران- 30 كيلومتري غرب اسفراين
امامزاده شاهزاده زيد – غرب اسفراين
بقعه سيد محمد رشيد الدين – 32 كيلومتري شمالشرق اسفراين
امامزاده شاهزاده جعفر – روستاي كوشكي اسفراين
شـهرستان كاشمر
غار آتشگاه – خليل آباد كاشمر
غار سير – بردسكن كاشمر
برج علي آباد – 42 كيلومتري كاشمر
مناره فيروزآباد – فيروزآباد كاشمر
قلعه آتشگاه – 12 كيلومتري شمالغرب كاشمر
آرامگاه شـهيد مدرس – كاشمر
امامزاده سيد حمزه – شمال كاشمر
امامزاده سيد مرتضي – 5 كيلومتري كاشمر
شـهرستان نيشابور
چشمـه گرماب طاقانكوه – 44 كيلومتري نيشابور، سبزوار
چشمـه شاهان گرماب – شمال غرب نيشابور
چشم خم تركان – قدمگاه نيشابور
آتشكده نيشابور – نيشابور
آرامگاه نظام الملكبكروي – نيشابور
آرامگاه عمر خيام – نيشابور
آرامگاه شيخ عطار – نيشابور
آرامگاه فضلبنشاذان – حومـه نيشابور
مقبره كمالالملك – نيشابور
امامزاده محمد محروق – نيشابور
بقعه قدمگاه – 25 كيلومتري نيشابور
شـهرستان شيروان
ييلاق زوارن- 28 كيلومتري جنوب غرب شيروان
ييلاق اوغاز – 45 كيلومتري شمال شرق شيروان
ييلاق گلبل نامانلو – 70 كيلومتري شمال شرق شيروان
منطقه حفاظت شده گلول – 70 كيلومتري شـهر شيروان
غار پوستين دوز – 6 كيلومتري شمال شرق روستاي لوجلي
غار كافر قلعه – 5 كيلومتري جنوب غرب روستاي گليان
آرامگاه تيموري – 6 كيلومتري شيروان
امامزاده حمزه رضا – 6 كيلومتري شيروان
بقعه شيخ رشيدالدين محمد – 24 كيلومتري جنوب غرب شيروان
شـهرستان سبزوار
مناره خسروگرد – 10 كيلومتري غرب سبزوار
آرامگاه شاه طهماسب (گنبد سبز) – سبزوار
آرامگاه حاج ملاهادي سبزواري - سبزوار
آرامگاه پير استير – 15 كيلومتري سبزوار
آرامگاه پيرمراد – سبزوار
آرامگاه مولانا حسين كاشفي – سبزوار
مدرسه فصيحيه – سبزوار
مدرسه كهنـه – سبزوار
مدرسه فخريه – سبزوار
مدرسه شريعتمدار – سبزوار
مسجد جامع چشم – دهستان چشم
مسجد جامع فريومد- فريومدسبزوار
مسجد پامنار – سبزوار
امامزاده شعيب – سبزوار
مقبره ابن ابيطيب – سبزوار
بقعه بيلدار باشي – روستاي فسنفر سبزوار
بقعه سيد ناصر بن محمد – روستاي چشم از توابع بخش داورزن سبزوار
امامزاده بيبي عليه خاتون – روستاي باشتين درون 40 كيلومتري غرب سبزوار
امامزاده سيد علياكبر – بخش داورزن سبزوار
امامزاده سلطان حسين – روستاي آزادوار سبزوار
امامزاده سيد حسين – روستاي آزاد منجير، 100 كيلومتري شرق سبزوار
امامزاده سيد حسين و سيد اسماعيل – روستاي بهمنآباد سبزوار
امامزاده هفت معصوم – سبزوار، جوين
امامزاده يحيي – خيابان اسرا و بيهق سبزوار
شـهرستان تايباد
برج يا مناره كرات – روستاي كرات
آرامگاه خواجه عبدالله – 55 كيلومتري شـهرستان تايباد
آرامگاه شاهزاده قاسم – تايباد
آرامگاه مولانا زينالدين ابوبكر – تايباد
مسجد غاثيه شاهرخ – تايباد
مسجد مولانا – تايباد
شـهرستان بجنورد
منطقه حفاظت شده سالوگ – بجنورد
چشمـه بش قارداش – 8 كيلومتري جنوب بجنورد
چشمـه باباامان – 11 كيلومتري شرق بجنورد
غار كنـه گرم – روستاي جسنزو، 50 كيلومتري غرب بجنورد
غار گنجكوه – روستاي جندي شـهرستان بجنورد
غار سيد صادق – بجنورد
غار بيدگ – بجنورد
مقبره باباتوكل – شمال شرق بجنورد
آيينـه خانـه مفخم – شـهر بجنورد
امامزاده سلطان سيد عباس – جنوب شـهر بجنورد
شـهرستان تربت حيدريه
آتشكده بازه هور – رباط سفيد تربت حيدريه
مزار قطبالدين حيدر – تربت حيدريه
مقبره شيخ حيدر – تربت حيدريه
آرامگاه شيخ ابوالقاسم – 3 كيلومتري جنوب شرق تربت حيدريه
بقعه شاه سنجان – دهكده سنگان، 25 كيلومتري تربت حيدريه
شـهرستان طبس
مناره كبير گلشن – دهكده گلشن
ارگ طبس – طبس
آرامگاه سپهسالار – روستاي چهارده طبس
مسجد جامع – طبس
امامزاده حسين – طبس
بقعه شيخ ابونصر ايراوهاي – 110 كيلومتري شمال طبس
امامزاده طبس – 3 كيلومتري شمال غرب طبس
شـهرستان گناباد
غار فاس – گناباد، قائن
آتشكده گناباد – روستاي گيسور
آرامگاه جغتين گيسور – گناباد
مسجد جامع – گناباد
امامزاده سلطان محمد عابد – گناباد
بقعه سلطاني – بيدخت گناباد
امامزاده احمد (زار بيمرغ) – روستاي بيمرغ درون 25 كيلومتري گناباد
شـهرستان قاين
غار خدنگ – قاين
بقعه بوذر جمـهر – 6 كيلومتري قاين
آرامگاه شيخ ابوالمفاخر – قاين
مسجد جامع – قاين
شـهرستان قوچان
چشمـه گرماب قوچان – 5 كيلومتري شمال شيروان بـه قوچان
غار آبله – حدفاصل قوچان، مشـهد
غار رستم – حدفاصل قوچان، مشـهد
شـهرستان سرخس
غار بزنگان – جنوب غرب بزنگان سرخس
غار مزدارند – شمال شرق مزدارند
مقبره لقمان بابا – 3 كيلومتري سرخس
شـهرستان خواف
مسجد گنبد – سنگان
مسجد ملك زوزن – دشت زوزن
شـهرستان تربت جام
آرامگاه ميرغياث الدين – 17 كيلومتري جنوب غرب تربت جام
آرامگاه خواجه عزيزالله – يك كيلومتري جنوب شرق مجموعه شيخ جام
آرامگاه شاه قاسم انوار – 24 كيلومتري غرب تربت جام
مجموعه تربت شيخ جام – خانقاه شيخ الاسلام تربت جام
شـهرستان بيرجند
غار چنشت – جنوب شرق بيرجند
امامزاده زيدبن موسي - روستاي آفريز بيرجند
شـهرستان چناران
برج تاريخي رادكان – رادكان
شـهرستان درگز
مسجد نادري (كبود گنبد) – 138 كيلومتري سرخس
* منبع: زنده دل، حسن. مجموعه راهنماي جامع ايرانگردي: استان خراسان، تهران: نشر ايرانگردان – جهانگردان، 1379. ص34-47،197-205
آبادان
آبادان نام بندر و جزيره دلتا مانندي هست كه درون گذشته «عبادان» نام داشته است. ياقوت حموي جزيره بزرگ را كه بين دو شط يعني اروند رود و كارون واقع شده، «ميان رود» نام داده است، ناصر خسرو قبادياني نيز درون سال 438 هـ. ق آبادان را ديده و آن را توصيف كرده است.
در اواخر قرن سيزدهم هجري قمري آبادان بـه واسطه وجود صنعت نفت رونق و گسترش يافت. درون سال 1909 ميلادي شركت نفت بـه دنبال عمليات استخراج نفت درون خوزستان پالايشگاه و تصفيه خانـههاي عظيمي درون آبادان ايجاد كرد. بعد از ايجاد پالايشگاه اهميت اقتصادي، سياسي و بينالمللي اين جزيره افزايش يافت.
در زمان سلطنت رضا شاه پهلوي نام عبادان بـه آبادان تغيير يافت. شـهر آبادان قبل از حمله عراق بـه ايران درون سال 1359 خورشيدي از شـهرهاي بسيار با شكوه و آباد ايران بشمار ميرفت. درون حال حاضر كار بازسازي و نوسازي اين شـهر بـه اتمام رسيده است.
اهواز
اهواز مركز استان خوزستان است. باني و تاريخ بناي شـهر اهواز بدرستي معلوم نيست، عيلاميان شـهري درون حدود اهواز بنام ” اكسين“ بنا كرده بودند. بعد از ويراني آن، شـهر اهواز درون دوران اشكانيان، تجديد بنا گرديد و پس از اشكانيان، اردشير ساساني بـه بناي مجدد اهواز همت گماشت و در دوران بعد از ساسانيان نيز شـهر اهواز دستخوش ويراني شد كه باز بـه عمران آن پرداختند. ” ابن بنشاد“ مينويسد: اهواز شـهر بزرگي است، مردمش زرتشتي و مسلمان و انبار كالاها و فرآوردههاي خوزستان است، شكر، بافتههاي پشمي، جامـههاي ديبا، پارچههاي كنفي و ديگر محصولات را از همـه شـهرهاي ايران بـه اهواز ميآورند و از اين شـهر و به وسيله كشتي از راه خليج فارس بـه هندوستان و چين و از راه بصره و عراق و اصفهان بـه ساير كشورهاي جهان حمل ميكنند. بازرگانان و سوداگران و بيگانگان درون اين شـهر سود بسيار ميبرند. نام اهواز با كالاهاي شكر و پارچه، درون همـه جهان مشـهور و به بزرگي موصوف بود و به همين جهت عربها اين شـهر را ” سوقالاهواز“ ناميدهاند.
از قرن ششم هجري قمري بـه بعد بـه علت خراب شدن سد شادروان و همچنين جنگلها و اغتشاشات داخلي و بروز بيمارهاي وبا و طاعون، اهواز رو بـه خرابي رفت که تا آن درون سال 1306 هجري قمري همزمان با حفر كانال سوئز و توجه اروپائيان رونق تازهاي گرفت. ناصرالدين شاه قاجار هم از اين فرصت براي گسترش كشتيراني بر روي رود كارون استفاده كرد و توسط والي خوزستان درون كنار اهواز قديم بندرگاهي بـه نام «بندر ناصري» احداث كرد. درون پي احداث اين بندر نام اهواز بـه «ناصريه» تبديل شد ولي درون دوره پهلوي بـه نام قديمي «اهواز» خوانده شد.
ايذه
ايذه يك شـهر تاريخي هست و آثاري از زمانهاي بسيار قديم درون آن بـه جا مانده است. اين شـهر درون روزگار عيلاميان اهميت و عظمت بسيار داشته و مركز آن آنزان يا آشتيان بوده و در عهد ساسانيان نيز نام و اعتبار داشته است. دركتابهاي تاريخي و جغرافي دوران بعد از اسلام نيز نام اين شـهر ذكر شده است. مقدسي و ابن خرداد وياقوت حموي از ايذه ناماند. آتشكدهاي هم درون آن شـهر بود كه که تا زمان هارون الرشيد فروزان بوده است. ” استرنج“ مينويسد: ايزج بـه پل سنگي بزرگي كه درون آن شـهر روي كارون بسته بودند معروف بود. پل مزبور را ياقوت از عجايب جهان شمرده است. اين پل كه خرابههاي آن هنوز ديده ميشود، بنام مادر اردشير بابكان (خزهزاد) ناميده ميشد. كلمـه ايذه درون زمان اتابكان لر كمتر بكار رفت و به جاي آن مالمير (مال امير) ناميده شد. كلمـه ايذه درون قرنهاي گذشته بـه كلي متروك شده بود که تا در دوره پهلوي مجدداً مورد استفاده قرار گرفت.
ماهشـهر
نام قبلي ماهشـهر بندر مشـهور بود و پيش از آن مـهرويان و ماچوله خوانده ميشد. اين شـهر يكي از قديمي ترين بندرهاي خليج فارس است. حمدالله مستوفي ميگويد: «به فاصله كمي از رودخانـه شيرين يعني رودخانـه زهره كه بـه تازگي بـه رودخانـه طاب مرسوم شده، قرار دارد. بندر مـهرويان درون مرز غربي فارس واقع شده است. اين شـهر اولين بندري بود كه كشتيهاي مسير بصره بـه اروند رود و به هند از آن ميگذشتند. اين شـهر درون سال 1326 تابع خرم شـهر شد و سرانجام درون سال 1339 بـه صورت شـهرستان درآمد و تا قبل از ايجاد تأسيسات خارك، بزرگترين بندر صادراتي نفت ايران بود و هم اكنون نيز مـهمترين واحد تبديل و صدور گاز درون اين بندر قرار دارد و فرآوردههاي صادراتي پالايشگاه آبادان از طريق اين بندر صادر ميگردد.
بهبهان
اين ناحيه درون روزگاران باستان وجود داشت و مركز حكومت آن ابز قباد، قباد فره و ارگان نام داشت. مقدسي درون وصف آن مينويسد: ارجان ولايتي هست بس مـهم، دشتي و كوهستاني و دريايي پر از درختان نخل، انجير و زيتون، نعمتهاي آن فراوان است. ياقوت حموي درباره ارجان (بهبهان) مينويسد: نخستين كسي كه ارجان را احداث نمود، قباد ابن فيروز بود، زماني كه با روميان جنگيد دستور داد شـهري درون مرز فارس و خوزستان احداث كنند و آن را ابز قباد نام نـهاد. درون روزگار ساسانيان شـهر ارجان كه درون 12 كيلومتري بهبهان بود بنا گرديد بعد از ويراني ارجان مردم بـه بهبهان فعلي نقل مكان كردند. درون قرن چهارم ميلادي شـهر ارجان پر جمعيت و آباد بود. بـه قول مقدسي، ارگان خزانـه فارس وعراق و بارانداز خوزستان و اصفهان بود. بـه قول حمدالله مستوفي ارجان درون اوايل قرن هشتم، ديگر آبادي سابق را نداشت و در نيمـه دوم قرن هشتم اثري از ارجان نمانده بود و طولي نكشيد كه بهبهان كنوني بوجود آمد.
خرمشـهر
شـهرستان خرمشـهر كه درون گذشته بـه نام ” بندر محمره“ معروف بود، از دو قرن قبل بـه دليل اهميت سوق الجيشي فوق العاده مورد توجه استعمارگران قرار گرفت و (تا كنون) چندين بار بـه اشغال قواي خارجي درآمده است. امپراطوري عثماني درون سال 1883 ميلادي، انگليسيها درون سال 1857 ميلادي و ارتش متجاوز بعث عراق درون سال 1359 خورشيدي خرمشـهر را اشغال كردهاند. استرنج درون كتاب سرزمينهاي خلافت شرقي درباره بندر خرمشـهر (محمره) مينويسد: ” بندر محمره“ (خرمشـهر) درون كنار نـهر حفار درون جاي سابق شـهر بيان واقع شده است. نـهر حفار نواحي بالاي شط العرب (اروند رود) را بـه دو قسمت بالاي كارون متصل ميكند. ” ياقوت“، جزيره بزرگ را كه بين دو شط يعني شط العرب و كارون واقع شده «ميان رودان» نام داده است. ” مقدسي ميگويد: اين جزيره باتلاقي هست كه درون يك زاويه آن كنار دريا شـهر عبادان هست و درون زوايه ديگر درون مصب شط كارون بندر سليمان واقع شده است. ” كشف نفت درون قرن 19 و مجاورت خرمشـهر با آبادان كه بعداً پالايشگاه مدرني درون آن ساخته شد، اهميت آن را دو چندان كرده است.
دزفول
دزفول يا دژپل را درون اصطلاح محلي دزفيل و دژپيل گويند و معرب آن دسفول است. دزفول درون زمان ساسانيان همزمان با پلي كه درون كنار آن بر روي دز بـه منظور برقراري ارتباط بين پايتخت جديد يعني جندي شاپور و شوشتر ساخته شد، بنا شده است. دزفول درون اصل انداميش نام داشت و تا اوايل قرن سيزدهم نيز بـه همين نام معروف بوده است. احتمالاً نام دزفول يا دز پل از نام همان پل مشتق گرديده است. دز بـه معني قلعه است. شـهر دزفول درون روي تپهاي بـه ارتفاع 210 متر از رودخانـه بنا شده و سردابهاي عميقي دارد. دزفول مانند شوشتر مدتها تحت الشعاع جندي شاپور بود و پس از ويران شدن آن، رونق يافت، سپس بـه سبب عدم توجه بـه تعمير شبكه آبياري عهد ساساني، آسيب ديد.
دزفول از هجوم مغول محفوظ ماند، ولي بعداً تحت فرمان ايلخانان درآمد، درون مقابل امير تيمور مقاومتي نشان نداد. نادر شاه چند بار بـه دزفول آمد و براي حفظ آن درون مقابل لران قلعه دزشاه را درون چند كيلومتري شمال شرقي شـهر بنا نـهاد.
دشت آزادگان
دشت آزادگان درون ابتدا بـه دست ميسان يا سهل ميان و بعد از آن بـه بني طرف معروف بود. درون سال 1314 خورشيدي بنا بـه تصويب هيأت وزيران بـه ” دشت ميشان“ تغيير نام يافت و در سالهاي اخير ” دشت آزادگان“ نام گذاري شد. ساكنان اين منطقه را عشاير عرب زبان تشكيل ميدهند. اين شـهرستان که تا سال 1323 خورشيدي جزء شـهرستان اهواز بود و بعد از آن با پيوستن بـه بخش بستان بـه شـهرستان دشت ميشان و دشت آزادگان تبديل شد.
شـهرستان رامـهرمز
در لغت نامـه دهخدا آمده است: «رامـهرمز نام شـهري هست از بناهاي هرمز پادشاه درون اهواز درون حوالي شوشتر و آن را رامز گويند و منسوب بدانجا را رامزي و رامي گويند و در قديم آن را سمنگان ميگفتهاند.
اصطخري ميگويد: درون رامـهرمز پارچههاي ابريشمي ميبافند و به بسياري از شـهرها و ديار ميبرند. ميگويند ماني پيشواي ديني نامدار درون اين شـهر كشته و به دار آويخته شده هست و نيز ميگويند وي درون اين شـهر درون مجلس بهرام گور بـه مرگي حتمي درگذشت و سپس سرش را از تن جدا كردند و گفتند او را كشتهايم. ابن البشار ميگويد: رامـهرمز قصبه بزرگي هست و بازارهاي بسيار و پر نعمت دارد. مسجد جامع زيبايي دارد كه درون گرد آن بازارهاي آبادي بر پا بوده و از عضد الدوله ديلمي است. اين بازار تماماً سنگ فرش، مسقف، پاكيزه، زيبا و روشن است. او همچنين بـه وجود كتابخانـهاي درون اين شـهر اشاره ميكند و اهميت و بزرگي آن را با كتابخانـه بصره مقايسه ميكند. شـهرستان رامـهرمز درون سالهاي اخير، مجدداً اهميت گذشته خود را بـه دست آورده و رو بـه توسعه و ترقي نـهاده و امروزه از شـهرستانهاي مـهم استان خوزستان بـه شمار ميرود.
شوشتر
شـهر شوشتر از شـهرهاي بسيار كهن ايران است. طبق روايت گويند: شـهرستان شوش و شوشتر را شوشيند (شوسن) زن يزدگرد پسر شاپور ساخت، زيرا او ريش گلوته پادشاه يهوديان و مادر بهرام گور بود. درون عهد عيلاميان شـهر هيدالو ظاهراً درون موضع شوشتر كنوني بود و سپاهيان آشور بانيپال درون دنباله فتوحات خود بدانجا رسيدند.
قديمترين آثار بدست آمده نشان ميدهد كه شوشتر درون زمان ساسانيان نيز وجود داشته است. درون سال 260 ميلادي والدين قيصر روم اسير شاپور اول (دومين پادشاه سلسله ساساني) گرديد و در مدت 7 سال اسيري بـه ساختن سد عظيم شادروان درون نزديك شوشتر مشغول بود عربها، سد شادروان را از عجائب ابنيه جهان ميشمردند و هنوز آثاري از آن باقي مانده است.
شوشتر درون دوره قاجاريه نيز كرسي ايالت خوزستان محسوب ميشد. درون زمان فتحعلي شاه قاجار، شوشتر، دزفول و هويزه جزء كرمانشاه گرديد و به محمد علي ميرزاي دولت شده سپرده شد. بر اثر طاعون درون سال 1247 هـ. ق، بيش از نيمي از جمعيت شـهر خالي شد. درون زمان سلطنت مظفر الدين شاه، دو دستگي حيدري و نعمتي درون آن بـه اوج خود رسيد و هريك درون كوچهها و يا پشت بام سنگر بندي كردند. خزعل خان هم ازاين وضع استفاده كرد و دستههاي عربها را بـه تاخت و تاز درون شوشتر فرستاد. مردم شوشتر از آغاز ظهور اسلام مسلمان و بعدها شيعه شدند. شوشتر را دارالمومنين دانستهاند.
مسجد سليمان
مسجد سليمان از شـهرهاي مـهم نفتي استان خوزستان بشمار ميرود.طبق كاوشهاي باستانشناسي، آثار كهن مربوط بـه زندگي غار نشيني و دوران ماقبل تاريخ درون اين سرزمين كشف شده هست و گفته ميشود كه درون همين مكان هوشنگ پيشدادي درون اثر برخورد دو سنگ چخماق شعله آتش را براي اولين بار كشف كرده است. مسجد سليمان درون زمان كيانيان، عيلاميها، مادها، پارس ها، سلوكيان، اشكانيان و ساسانيان اهميت فراواني داشته هست و آثار برجا مانده از آن دوران شاهد اين ادعاست مسجد سليمان همچنين زادگاه چيش پيش پارسي بوده است.
اين شـهر درقرن هشتم قبل از ميلاد جزء سرزمين عيلام بود و در آن عصر ” آساك“ نام داشت و در دوران پارسها ” پارسوماش“ ناميده ميشد. درون قرون وسطي نيز ” تُلْغُر“ ناميده ميشد، سپس بـه ” جهانگيري“ و ” ميدان تفتون“ معروف گرديد. بعد از اينكه آثار آتشكده سر مسجد براي همگان مشخص شد، بنا بـه تصويب مجلس شوراي ملي درون سال 1305 خورشيدي بـه ” مسجد سليمان“ تغيير نام يافت.
شادگان
شادگان درون سالهاي گذشته بـه علت ارتباط با خليج فارس از راه پيش بندر بوزي، واقع درون منتهياليه خورد ورق، اهميت داشته هست ولي بـه علت از كار افتادن بندرگاه درون اثر پر شدن خوردورق از رسوبات، از اهميت آن كاسته شده است. شـهرستان شادگان درون گذشته يكي از بخشهاي مـهم شـهرستان خرمشـهر بود و در سالهاي اخير بـه شـهرستان تبديل شده است.
شوش
شوش يكي از كهنترين مراكز تمدني جهان است. درون نتيجه كاوشهاي باستانشناسي آثار و بقايايي درون آن يافت شده هست كه قدمت آن را بـه دوران ماقبل تاريخ مرتبط ميسازد. عيلاميها اولين قومي هستند كه شوش را رونق بخشيدند. درون دوران تسلط اين قوم، شوش آنچنان اعتباري يافت كه بـه پايتختي برگزيده شد. شوش بعد از تسلط هخامنشيان نيز عظمت خود را حفظ نمود و داريوش هخامنشي آن را بـه عنوان پايتخت زمستاني برگزيد و تا اوائل تسلط مسلمانان عرب همچنان رونق داشت. درون زمان ساسانيان، شوش پايتخت زمستاني بود.
از سده دوم که تا هفتم هـ. ق نيز دوباره رونقي نصيب اين شـهر گشت ولي با حمله مغولان، عظمت و شكوه آن از ميان رفت. از سال 1849 ميلادي باستان شناسان بـه كاوش درون ويرانـههاي شوش پرداختند و آثار نفيسي از شـهر خاموش و متروك شوش بدست آوردند. قلعه معروف شوش درون سال 1898 توسط دمرگان بر تپه اكروپل احداث گرديد.
باغملك
باغملك يكي از شـهرستانهاي جديد التأسيس استان خوزستان هست و تاريخ آن با تاريخ نواحي شمالي استان خوزستان درآميخته است.
انديمشك
انديمشك درون كنار خرابههاي شـهر قديم (لور) و (اري ترين) احداث گرديده است. لور شـهري آباد بود كه جعرافي نويساني چون اصطخري و مقدسي از آن ناماند. گويا شـهر لور که تا قرون وسطي از آبادي بهرهمند بود و پس از آن رو بـه ويراني نـهاده است. انديمشك درون دوره قاجاريه و در حكومت حاج صالح خان مكري با ساختن قلعهاي اهميت پيدا كرد و صالح آباد ناميده شد، سپس بـه انديمشك تغيير نام يافت. مردم اين شـهر درون گذشته دركپرها، چادرهاي ساده و بعدها درون خانـههاي گلي زندگي ميكردند. ولي امروزه رشد و توسعه قابل توجهي يافته است.
نام و نشاني اماكن و ديدنيهاي مـهم استان
شـهرستان دزفول
درياچه سردز- 15 كيلومتري شمال شـهر دزفول
هور مزرعه- جنوب دزفول
پل قديمي دزفول- دزفول
كاروانسراي دزفول- دزفول
بند بالا رود- بر روي رودخانـه دزفول
آسياب رعنا- درون غرب شـهر دزفول
كرناسيون- درون كنار رودخانـه شـهر دزفول
شـهرباستاني جندي شاپور- 10 كيلومتري دزفول
تپه چغاميش- 40 كيلومتري جنوب شرقي دزفول
مسجد جامع دزفول- ميدان مركزي دزفول
مسجدخندان- دزفول
مسجد ملا عليشاه- خيابان سيروس دزفول
آرامگاه شاه ابوالقاسم (يعقوب ليث) – جاده دزفول، شوشتر
بقعه با حزقيل/ ابودانيال- دزفول
بقعه پير اسحاق- دزفول، هقت تپه
بقعه پير روبن – شمال غربي دزفول
بقعه شاه ركن الدين – شرق دزفول
بقعه علي مالك – نزديك پل دزفول
شـهرستان شوشتر
چشمـه آب معدني گراب- 9 كيلومتري روستاي گراب درون شوشتر
چشمـه سيزنگر- شوشتر
قلعه رستم عقيلي- شوشتر
پل شادروان – جاده شوشتر، دزفول
پل لشكر – شوشتر
پل نفسكش يا شاه علي – غرب شـهرستان شوشتر
كاروانسراي شوشتر- شوشتر
بندقير – شوشتر
بند خاك – جنوب شـهر شوشتر
آسياهاي آبي سيكا- شوشتر
روستاي گتوند- شوشتر
شـهر باستاني دستوا- 3 كيلومتري جنوب شوشتر
منزل مستوفي- شوشتر
منزل معينالنجار (معينزاده) – درون محله درون عباس شوشتر
آبشارهاي تاريخي شوشتر – درون نزديكي سيكا شوشتر
خرف خانـه- شوشتر
بازار شوشتر- شوشتر
معبد توعاشقون (اتاق عاشقان) – شوشتر
كلاه فرنگي – شوشتر
قلعه سلاسل – شوشتر
قلعه رستم – شمال روستاي گتوند
مسجد جامع شوشتر- غرب شوشتر
امام زاده سيد حسن – شوشتر
امام زاده عبدالله – جنوب شـهر شوشتر
بقعه امام رضا ديني- خارج از شـهر شوشتر
بقعه براء بن مالك – شمال شوشتر
بقعه سيد محمّد ماهرو- شوشتر
بقعه سيد محمد گياهخوار – شمال شرقي شوشتر
بقعه خضر- خدر- شوشتر
بقعه شابوالحسن/ شامرد- ضلع غربي روستاي جلكان شوشتر
شـهرستان انديمشك
شـهر لور ساساني- انديمشك
شـهرستان ايذه
قلعه تُل- سرتُلي درون ناحيه ايذه
اشكفت سليمان- جنوب غربي شـهر ايذه
نقش حونگ اژدل يا اژدر – 15 كيلومتري شمال ايذه
برد نبشته ايذه- ايذه
نقش كوباد ايذه- ايذه
مجسمـهسوسن- ايذه، مسجد سليمان
كتيبه هاني- ايذه
گورستان شمي- روستاي شمي ايذه
شـهرستان بهبهان
قلعه ارجان- شـهرستان بهبهان
پل امام رضا يا ارجان- بهبهان
پل كسري – 200 متري شرق بهبهان
پل ارجان- درون ناحيه ارجان بهبهان
پل بنديكان- درون محلي بنام بكو (بكان) بهبهان
آب انبار/ مله پرگل سرخ- درون راه بهبهان بـه خير آباد
محوطه باستاني ارجان -10 كيلومتري بهبهان
ويرانـههاي شـهربه گوار(آثار جلگه تشون) – غرب دشت بهبهان
كتيبه تنگ تك آب- 20 كيلومتري شمال شرقي بهبهان
كتبيههاي تنگ تكاب- 9 كيلومتري شمال بهبهان
كتبيههاي تنگ سردك (سولك) – 50 كيلومتري شمال غربي بهبهان
مسجد جامع بكان- شمال شـهرستان بهبهان
امام زاده اباذر – خارج قصبه دشت فريدون بهبهان
امام زاده شاه مير علي حسين- جنوب شرقي بهبهان
شـهرستان مسجد سليمان
درياچه سد عباسپور (سد كارون) – شمال شرقي مسجد سليمان
سد خليل خان (چهاربُري) – بخش لالي شـهرستان مسمجد سليمان
چشمـه و حوض گلگير- بخش مركزي شـهرستان مسجد سليمان
صفه سليمان سر مسجد- محله سرشبيه مسجد سليمان
قلعه تُزك دِز- بين چم آسياب و مسجد سليمان
قلعه بَرْدي- بخش انديكا مسجد سليمان
قلعه لِيْت (ريت) – روستاي دو پلو طان و ماشگيري انديكا
قلعه خواجه – بخش انديكا مسجد سليمان
يك برجي – بخش انديكا مسجد سليمان
سيم بند(طاقا) – بخش انديكا مسجد سليمان
پل نگين- بخش انديكا مسجد سليمان
بَرْد قمچي- درون انديكا
تپه باستاني كلگه رزي (رزين) – جنوب شـهر مسجد سليمان
شـهرستان شوش
منطقه حفاظت شده كرخه- درون 2 كيلومتري شـهر باستاني شوش
ايوان كرخه- 20 كيلومتري شمال غربي شوش
كاخ آپادانا (كاخ داريوش) – شوش
قلعه آكروپل – شوش
هفت تپه – 5 كيلومتري جنوب شرقي شوش
تپههاي شوش (شـهر شاهي) – منطقه شوش
معمبد زيگورات (چغازنبيل)- 45 كيلومتري جنوب شرقي شوش
بقعه دانيال پيغمبر – روبروي تپه ارگ شوش
موزه شوش- شوش
موزه هفت تپه- شوش
كاخ شائور (كاخ اردشير) – روبروي آرامگاه دانيال درون شوش
مسجد سليمان
معبد بَرْد نشانده- مسجد سليمان
كتيبه تنگ صئولك – بخش مركزي مسجد سليمان
محراب سر مسجد- بخش مركزي مسجد سليمان
بقعه معبد بَرْد نشانده- مسجد سليمان
كتبيه تنگ صؤلك – بخش مركزي مسجد سليمان
محراب سر مسجد- بخش مركزي مسجد سليمان
بقعه شاه ابوالقاسم- روستاي شاه آباد سادات مسجد سليمان
بقعه فهت شـهيران- مسجد سليمان- لاكي
بقعه بابا زيد گيلاني- انديكا مسجد سليمان
شـهرستان آبادان
موزه آبادان- آبادان
شـهرستان اهواز
گورستان زرتشتيان- اهواز
شـهرستان ماهشـهر
شـهر باستاني آسك (كلات) – درون جنوب شرقي هنديجان بندر ماهشـهر
روستاي باستاني صالحك – درون شرق هنديجان و هم مرز بهبهان
قلعه باستاني باسيف- شرق جاده هنديجان – ديلم
شـهرستان رامـهرمز
قلعه يزدگرد يا تاشاري- روستاي شوردين رامـهرمز
قلعه – شمال رامـهرمز
ويرانـه شـهر مختارك – شمال رامـهرمز
تپه بَرمي يا برمك- جنوب شـهر رامـهرمز
طاق نصرت ساساني – رامـهرمز
گورهرمز ساساني – يكي از خيابانهاي اصلي شـهر رامـهرمز
شـهرستان انديمشك
چشمـه عين شوش- 13 كيلومتري جاده انديشمك بـه اهواز
چشمـه آب معدني دهلران- 13 كيلومتري جاده انديمشك بـه اهواز
منطقه حفاظت شده كرخه- روستاي سرخه
شـهرستان شادگان
تالاب شادگان- شادگان
هور الدورق- شادگان
* منبع: زنده دل، حسن. مجموعه راهنماي جامع ايرانگردي: استان خوزستان، تهران: نشر ايرانگردان – جهانگردان، 1379. ص 31-34،114-119
زنجان
تاريخ بناي شـهر زنجان را هم زمان با سلطنت اردشير بابكان دانستهاند و در آن زمان، آن را «شـهين»؛ يعني منسوب بـه شاه ميناميدهاند. گفته ميشود كه اين نام طي قرون و اعصار بـه زنگان و سپس بـه زنجان تبديل شده است. فتح زنجان بـه وسيله اعراب درون زمان خلافت عثمان و توسط سردار عرب – براءبن عازب- صورت گرفت. درون اين دوره، اين شـهر، شـهري آباد و پرنعمت بوده است.
در قرن چهارم و پنجم هجري قمري، زنجان بـه علت داشتن چراگاههاي وسيع، درون مورد توجه قبيلههاي تركنژاد قرار گرفت. و قبيلههاي گوناگون ترك درون زنجان و نواحي مختلف آن، بـه ويژه درون چمن سلطانيه، مسكن گزيدند.
در حمله مغول، شـهر زنجان و آباديهاي آن آسيب فراوان ديد. سپس ايلخانان مغول بـه اين شـهر توجه فروان نشان دادند؛ مخصوصاً سلطان محمد خدابنده، از زماني كه مذهب تشيع را پذيرفت، درون توسعه اين ناحيه كوشيد و زمينـه تبديل آن بـه يك مركز اسلامي را فراهم كرد که تا پس از آن، درون اندك زماني بـه يكي از مراكز مـهم سياست و تجارت تبديل گردد.
تاريخ زنجان درون سدههاي بعدي نيز گزارشگر حوادث مختلف سياسي است. اين شـهر شاهد رويدادهاي سياسي، اجتماعي و مذهبي نظير شورش علي محمد باب، مبارزات ملوك الطوايفي، نـهضت مشروطيت، تاخت و تاز فئودالها، درگيريهاي دموكراتها آذربايجان و.... بوده است. هر چند برخي از اين رويدادها، رهاوردي جز ناملايمات فرهنگي، اقتصادي و اجتماعي براي مردم اين شـهر نداشتهاند؛ اما هرگز فرهنگ و مدنيت استعماري درون اين شـهر نفوذ نكرده هست و اكثر قريب بـه اتفاق مردم، همچنان درون حفظ زادگاه بزرگاني چون شيخ شـهابالدين سهروردي و علماي نامي ديگري بوده هست كه مايه فخر فرهنگ ايراني و اسلامي هستند.
ابهر
منطقه ابهر و مناطق ابهررود، كه بـه زبان محلي «ابهر چاي» ناميده ميشود، از نخستين زيستگاههاي انساني درون ايران هست و از پيشينـه تاريخي طولاني برخوردار است. بررسي اين مناطق نشان ميدهد كه دره ابهررود درون هزاره دوم پيش از ميلاد از رونق قابل توجهي برخوردار بوده است. درون قرن نـهم پيش از ميلاد، مادها درون اين منطقه اتحاديهاي از قبيلههاي گوناگون را بـه وجود آوردند كه مقر آن درون ابهرچاي بوده است. بـه استناد شواهد تاريخي درون سال 821 پيش از ميلاد، درون دره ابهرچاي ميان مادها و آشوريها نبردي درون گرفته است.
در زمان روي كار آمدن حكومت ايلخانيان و انتخاب سلطانيه بـه عنوان پايتخت، اين منطقه بـه علت برخوردار شدن از شبكههاي جادهاي اهميت ارتباطي قابل توجهي بـه دست آورد كه هنوز هم محفوظ مانده است.
وجه تسميه اين شـهر از واژه پهلوي «اوهر» گرفته شده است. نويسنده كتاب جغرافيايي حدودالعالم، «ابهر» را «اوهر» ثبت كرده است. بخش اول واژه منسوب بـه آب بـه عنوان نماد زندگي درون مذهب زرتشت هست و واژه «وهر» بـه معني دشوار كردن كار و محدود نمودن آمده است. بنابراين، اين واژه بـه معناي محل بستن آبهاست.
جايگاه نخستين خانـههاي اين شـهر تپهاي باستاني بـه نام تپه قلعه هست و درون كناره راست ابهررود جاي دارد. اين محل يكي از نخستين زيستگاههاي انساني منطقه زنجان بـه شمار ميرود و حداقل از اوايل هزاره چهارم پيش از ميلاد مورد استفاده و محل سكونت جماعتهاي آغازين بوده است. از آثار بـه دست آمده درون اين محل ميتوان بـه سفالهاي قرمز رنگ نقشدار اشاره كرد.
خدابنده
شـهرستان خدابنده درون جنوب شرقي زنجان واقع شده است. درون اين منطقه، ايلات خدابندهلو و افشار، با اقوام بومي درون هم آميخته و نژادي را پديد آوردهاند كه ازنظر تيپولوژي (بررسي ويژگيهاي ظاهري) بـه نژاد موسوم بـه زنجاني معروف شده است.
شـهرستان خدابنده، دو شـهر تاريخي «سهروردي» و «سجاس» را درون خود جاي داده و مردان بزرگي همانند شـهابالدين سهروردي را درون خود پرورده است. جايگيري جماعتهاي انساني و يكجانشيني آنان را درون اين مناطق، بـه اواخر هزاره چهارم و اوايل هزاره پنجم پيش از ميلاد مربوط است. از نمونـههاي آثار اين دوره، سفالهاي گوجهاي رنگي هست كه با آثار سفالي شناخته شده قزوين قابل مقايسه است.
نام و نشاني اماكن مو ديدنيهاي مـهم استان
شـهرستان زنجان
چشمـه معدني و ننق - 21 كيلومتري جاده زنجان - ميانـه
چشمـه آب گرم آبدال - جنوب غربي جاده زنجان – ميانـه
چشمـه آب گرم آركوين- بخش ايجرود، جاده بيجار
چشمـه انگوران- دهستان انگوران
چشمـه آب معدني الله بلاغي - روستاهاي ماهان، بخش طارم
چشمـه آب معدني نيگجه - بخش ماهنشان
منطقه حفاظت شده انگوران - بخش انگوران
عمارت ذوالفقاري - مركز شـهر زنجان
حصار شـهر زنجان- زنجان
قلعه شميران - طارم علياي زنجان
قلعه سانسيز - طارم علياي زنجان
ستي قلعه - ماهنشان
بازار قديمي - زنجان
كاروان سراي گلشن - بازار قديمي زنجان
كاروان سراي ملك - بازار قديمي زنجان
قديمي قيصريه - بازار زنجان
قديمي حاجي داداش- بازار ميوه فروشهاي زنجان
قديمي ميربها- راسته بازار پايين
بناي تاريخي رختشوي خانـه - مركز شـهر زنجان
پل ميربهاءالدين - رودخانـه زنجان رود
پل سردار- جنوب شـهر زنجان
پل حاج سيد محمد - جنوب شرقي زنجان
غار تاريخي گلجيگ- 35 كيلومتري جنوب غربي زنجان
غار خرمنـه سر - روستاي شاهنشين طارم عليا
مسجد جامع (سيد) - زنجان
مسجد ميرزايي - بازار پايين زنجان
مسجد تاريخي قلاير - 25 كيلومتري جنوب زنجان
امامزاده سيد ابراهيم - زنجان
شـهرستان ابهر
ارگ سلطنتي سلطانيه - بخش سلطانيه
علمدارتپه- شمال شرقي امامزاده زايدالكبير
تپههاي سعيد آباد، كرسف - جنوب غربي سلطانيه
غارهاي داش كسن - 10 كيلومتري جنوب شرقي سلطانيه
مسجد جامع ابهر- ابهر
مسجد جامع قروه - 16 كيلومتري شرق ابهر
بقعه پير احمد زهرنوش - جنوب ابهر
امام زاده زيدالكبير- ابهر
امام زاده محمد - ابهر
امامزاده ابراهيم - جنوب ابهر
امامزاده اسماعيل - جاده ابهر، تاكستان
مجموعه تاريخي چلبي اوغلي- جاده سلطانيه،خدابنده
بقعه ملاحسن كاشي - جنوب شـهر سلطانيه
گنبد سلطانيه- سلطانيه
شـهرستان خدابنده
چشمـه آب گرم گرماب - جنوب شرقي قيدار
غار كتلهخور گرماب - جنوب روستاي گرماب، بخش افشار
مسجد جامع سجاس - 12 كيلومتري شمال غربي خدابنده
بقعه قيدار نبي - خدابنده
* منبع: زنده دل، حسن. مجموعه راهنماي جامع ايرانگردي: استان زنجان، تهران: نشر ايرانگردان – جهانگردان، 1379. ص27-29،113-116
سمنان
از وقايع مـهم مربوط بـه نواحي پارت (خراسان و سمنان فعلي) درون دوره هخامنشيان، بـه جنگهاي كورش كبير درون اين ايالت ميتوان اشاره كرد:
به طوري كه نوشتهاند، كورش بعد از تسخير آسياي صغير بـه نواحي شرقي ايران شتافت وبين سالهاي 546 و 530 ق.م. درون آن نواحي مشغول جنگ بود. او از طرف شمال که تا رود سيحون پيشرفت كرد و شـهري بـه نام خود درون كنار آن بنا كرد كه آن را بـه يوناني سيرو پليس ميگفتند. وي از شرق و جنوب تارود سند تاخت و ايالات پارت (خراسان و كومش) وزرنگ (سيستان) و خوارزم درون غرب و سند و گندار را ضميمـه دولت خويش كرد. دومين جنگ كورش كبير درون ايالت پارت با سكاها- كه از طوايف بربرها بودند – صورت گرفت و در اين جنگ، هخامنشيان شكست خوردند و كورش بـه قتل رسيد.پس از اين واقعه، كمبوجيه پسر ارشد وي بـه سلطنت رسيد و طبق وصيت كورش، پسر ديگرش بـه نام برديا بـه حكومت خوارزم و پارت و كارمانيا(كرمان) گمارده شد. اين ايالت، بـه خاطر كوير لوت ونبودن راه از بقيه ايالتها جدا ماند و به اقتضاي بعد مسافت، از مركز دور افتاد. مـهمترين راه موجود درون اين زمان، راه ارتباطي كومش بود. سمنان نيز مانند پلي، سه ايالت ري (راگا) و خراسان و استرآباد را بـه هم وصل ميكرد.در دورههاي بعدي نيز منطقه سمنان مورد توجه خاص حكومتهاي مركزي قرار گرفت و منازعهها ومناقشـههاي متعدد بر سر اين منطقه بين قدرتمندان درون گرفت.
سلوكيان بزرگترين عامل يوناني كردن مشرق بودند و به همين جهت، براي ادامـه فرمانروايي خود لازم ميدانستند نظر مساعد مردم را بـه خود جلب كنند و براي اين كار تقريباً شصت شـهر درون مشرق و ايالت پارت بنا كردند. يكي از اين شـهرهاي آپاما يا لاسگرد فعلي هست كه 34 كيلومتري سمنان واقع شده وديگري شـهر هكاتم پليس (صد دروازه) هست كه عدهاي آن را دامغان ميدانند. اين شـهرهاي تازه تأسيس را حاكمان آنـها اداره ميكردند.اشكانيان ايالات ايران را بـه هيجده بخش وسيع تقسيم كردند كه يكي از ايالتهاي مـهم آن كميسن قوميس يا قومس، درون نواحي سمنان و دامغان كنوني بود.در آغاز قرن هفتم ميلادي درون زندگي سياسي – اجتماعي ايران تضادهاي داخلي بيشتر شد و مبارزهاي كه بـه خاطر قدرت و حكومت ميان گروههاي گوناگون اعيان درون گرفت، بـه تضعيف ايران انجاميد. درون همين اوان، يزدگرد سوم آخرين پادشاه سلسله ساساني، سرگرم مبارزه با مـهاجمان عرب بود كه بـه تازگي بـه ايران تاخته بودند. اين مبارزه كه که تا سال 651 ميلادي ادامـه داشت، با فتح كامل ايران بـه دست اعراب خاتمـه پذيرفت. بـه اين ترتيب، درون جنگ نـهاوند، ايران موجوديت سياسي خود را از دست داد و اعراب بر سراسر ايران مسلط شدند.پس از اين جنگ، تازيان متوجه شـهرهاي بزرگ ايران شدند. نخست شـهر بزرگ و آباد ري را تسخير كردند، سپس بـه شمال شرقي رفتند و به سرزمين كومش (شـهرهاي سمنان، دامغان، بسطام) رسيدند.در دوران حكومت امويان و عباسيان بـه ويژه بعد از قتل ابومسلم خراساني بـه دست منصور دوانقي، شورش و بلوا سراسر ايران را درون برگرفت و نـهضتهاي بيشماري بـه وقوع پيوست كه از مـهمترين آنها قيام سنباد زردشتي بود.در اندك زمان، زردشتيان طبرستان ونواحي شمال قومس يعني سنگسر (مـهدي شـهر)، شـهميرزاد وفولاد حمله، بـه دور رهبر اين نـهضت جمع شدند و قومس و ري را بـه تصرف درآوردند، ولي درون ساوه شكست خوردند وسنباد بـه قومس گريخت و پس از ضبط خزاين ابومسلم روبه طبرستان نـهاد، ولي درون درههاي سنگسر و شـهميرزاد بـه دست شخصي بـه نام لونان طبري بـه قتل رسيد.از قرن دوم هجري، نـهضت ضدبيگانـه بـه طور آشكار درون ايران آغاز شد. طرفداري از فرزندان عليابنابيطالب از علل نـهضت بود و مردم منطقه سمنان نيز با دفاع خود از سادات علوي كه منجر بـه كشته شدن تعدادي از مردم نيز شد، وفاداري و ارادت خود را بـه اين خاندان بـه ثبوت رساندند.از زمان سلسله طاهريان که تا غزنويان نيز سمنان اهميت خود را حفظ كرد واز جمله مناطقي بود كه شاهد انبوه كشمكشها بود. درون اواخر سلطنت سلطان مسعود كه بعد از مرگ سلطان محمود بـه سلطنت رسيد، ايالت كومش مورد تاخت وتاز تركان غز واقع شد. يكي از حكام معروف ايالت كومش درون اين دوره، امير اجل بختيار بن محمد معروف بـه ابوحرب بختيار بود كه باني منار مسجد جامع سمنان و بقعه پير علمدار دامغان بود.ايالت كومش (قومس) از كانونهاي مـهم اسماعيليان درون قرنهاي ششم و هفتم هجري بود. بـه طوري كه درون اين ايالت، 150 قلعه درون اختيار اين فرقه بود كه هر مجموعه از آنـها ار يك كدخدا و هر قلعه مجزاي آن را يك محتشم كه بـه منزله فرماندار كل يا حاكم بزرگ بود، زير نظر داشت. درون اين زمان، حكومت سمنان با شـهريار آل باوند بود كه بـه مدت صد و چهل سال درتمام مازندران، گيلان، ري و قومس حكمراني كردند که تا اينكه سلطان محمد خوارزمشاهي درون سال 606 هجري اين سلسله را منقرض كرد. سمنان درون دوران مغول، همچون ساير نقاط ايران از حمله و كشت و كشتار اين قوم وحشي درون امان نماند و متحمل خسارات جاني ومالي بسيار شد. اين كشت وكشتار، درون زمان تيمور لنگ نيز كه از سال 783 هجري حمله بـه ايران را شروع كرد، ادامـه يافت. درون اواخر دوره تيموري، ولايت سمنان و فيروزكوه و خوار درون تصرف شخصي بـه نام حسين كياي چلاوي پسر اسكندر شيخي بود كه قلعه فيروزكوه را مركز حكومت خود قرار داده بود و از آنجا فيروزكوه، خوار، سمنان و سنگسر را اداره ميكرد.پس از ظهور واستقرار حكومت صفويان، شاه اسماعيل صفوي بـه سركوب گردنكشان ولايتها پرداخت. از جمله، حاكم قلعه فيرزوكوه را دستگير كرد وافراد قلعه را از دم تيغ گذراند وبه اين ترتيب، ولايات فيروزكوه و خوار، سمنان و سنگسر بـه تصرف صفويان درآمد.
پس از مرگ نادر درون سال 1160 هجري قمري، محمدحسن خان فرزند فتحعلي خان قاجار، ولايت خزر كومش، تهران، ري وآذربايجان را تسخير كرد. كريم خان زند كه قادر بـه مقابله با او نبود، كوشيد با رشوه سپاهيان او را منقرض سازد و در اين كار توفيق يافت. درون سال 1172 هجري قمري با كشته شدن محمد حسن خان قاجار، كريم خان پسر وي آغا محمد خان را با خود بـه شيراز برد وبا محمد حسن خان نيز ازدواج كرد. كريم خان زند با عنوان وكيلالرعايا مدت 29 سال درون ايران سلطنت كرد، وي درون اين مدت شـهرهاي سمنان، دامغان، شاهرود، بسطام را همچنان درون اختيار بزرگان خانواده قاجار قرار داد.بعد از مرگ خان زند، آغامحمد خان شيراز را ترك كرد و به طرف كومش ودامغان رفت وبا گرد آوردن عدهاي از افراد قبيله خود، سرانجام توانست بـه ولايت كومش (سمنان، دامغان و بسطام) و ولايت جنوبي درياي خزر دست يابد.پس از آغا محمد خان، برادرزاده وي بـه نام فتحعلي شاه قاجار بر اريكه سلطنت تكيه زد واز همان ابتداي سلطنت، خطه قومس را كه زادگاهش بود مورد توجه قرار دارد و به سه برادر سمناني (سنگسري) بـه نامهاي ذوالفقارخان، اسماعيل خان و مطلب خان توجه خاص مبذول داشت و ذوالفقارخان را بـه عنوان حاكم سمنان برگزيد. اين فرد كه با اعمال ظالمانـه خود عرصه را بر مردم منطقه تنگ كرده بود، باعث قيام مردم برضد حكومت و استبداد شد و عدهاي از بزرگان و انديشمندان سمناني پيشاپيش مردم، مبارزه براي تحقق مشروطيت را شروع كردند.
شاهرود
بر اساس يك نظريه، نام قديمي شاهرود حنچره يا شخره (شاخره) بود كه بـه تدريج تبديل بـه شاهرود شده است.بر اساس شواهد ومدارك تاريخي موجود، تشكيل هسته اوليه شـهر شاهرود بـه دليل دفاع از مـهاجمان روي تپههاي كم ارتفاع درون دامنـه كوه شمالي و غربي شاهرود ساخته شد و به تدريج همراه با برقراري امنيت درون محل، رشد و توسعه يافت. رشد اين شـهر درچند سال اخير بـه علت قرار گرفتن درمسير جاده اصلي تهران- مشـهد چشمگير بود ه است.به استناد برخي اشارههاي تاريخي مندرج درون متون و بعضي شواهد باستان شناسي و معماري موجود درداخل وخارج شـهر كنوني، راه عبور قافلهها و كاروانهايي كه بزرگراه غربي – شرقي (جاده ابريشم) را طي ميكردند، از آبادي يا روستاي بزرگ شاهرود ميگذشتند.موقعيت ممتاز طبيعي وجغرافيايي ووجود چند قلعه و دژ درون اين مكان واطراف آن جوابگوي اطراق و پناه ساكنان وكاروانيان درون هنگام بروز خطر بود. درون عين حال، وجود كاروانسرا و چاپارخانـه درون اين منطقه، آن را بـه يكي از مراكز مـهم يكجانشيني درون منطقه تبديل كرد. بـه علاوه استعداد خاك و وفور آب براي آبادي شاهرود، موقعيتهاي ويژهاي را فراهم كرد كه همگي منجر بـه تشكيل شـهر درون قرنهاي هفتم و هشتم هجري شد. احداث مسجد جامع قديم درون ميان باغها و بستانهاي منطقه، باعث دگرگون شدن وضعيت شاهرود درون بين روستاهاي همجوار شد؛ زيرا مسجد جامع درون دوران اسلامي بـه عنوان شاخص تمايز شـهر از روستا بـه شمار ميرفت.بعدها قلعههايي جديد بـه نام ولووا و قلعه سنگ براي د فاع از شـهر ايجاد شد. فرم معماري اين قلعه و هماننديهاي ساختاري آن را اجزاء و عناصر مسجدهاي دوره ايلخاني، روشنگر اين نظريه هست كه احداث قلعه ولووا اندكي بعد از مسجد جامع شـهر براي حفاظت از ساكنان درون مواقع ضروري صورت گرفته است. بر همين اساس ميتوان پنداشت محدودهشـهر درون محله بيدآباد فعلي، كهنترين بخش بافت قديم شـهر است.شاهرود بـه عنوان يك دژ محكم درمقابل مـهاجمان بـه ويژه درون دوره شبيخون افغانها و ستيزههاي داخلي دوره نادرشاه (1160-1148 ه.ق) و پس از آن که تا ساليان دراز مأمن ساكنان وقافلهها بود. امّا اوضاع عمومي اين دوران مانع رشد شـهرسازي و شـهر نشيني شاهرود بود. محققان و تاريخ نگاران، مـهمترين علل و انگيزههاي رشد و نضج شـهرهاي قومس را درون دوره قاجار نزديكي اين مطقه بـه جايگاه و پايگاه سنتي ايل قاجار درون حوزه گرگان و نزديكي بـه پايتخت كشور يعني تهران دانستهاند. علاوه برآن، بازرگاني و تجارت فزاينده با روسيه از راه خراسان و مشـهد و موقعيت نظامي آن موجب رونق بيش از پيش آن گرديد.شاهرود بـه خاطر موقعيت نظامي خود، درون زمان فتحعلي شاه قاجار رونق اساسي يافت، چند كاروان سراي بزرگ درون آن ساخته شد و چندين كمپاني روسي درون اين شـهر تأسيس شدند. سپس بازرگانان اناركي و يزدي بـه اين شـهر آمدند و ساكن آن شدند و شاهرود، مركز صادرات ايرانب بـه روسيه شد. اقليتهاي مذهبي از جمله ارامنـه رسي همزمان درون شـهر اقامت گزيدند و به سرعت، قلعهاي بر قلعه قبلي شـهر اضافه شد و بازاري جديد نيز بـه بازار قديمي شـهر بـه نام بازار قلعهنو افزوده شد. سرانجام شاهرود بـه يكي از شـهرهاي مـهم منطقه تبديل شد.شاهرود توجه سياحان مختلف را، بهويژه درون دوره قاجار، بـه خود جلب كرد. بـه طوري كه نكات دقيقي از نحوه زندگي مردم شاهرود درون سفرنامـههاي اين دوره ذكر شده كه از نظر مردم شناختي و تاريخي و اقتصادي حائز اهميت هست و تصويري از شاهرود دوره قاجاريه را بـه دست ميدهد.يكي از نقاط تاريخي وباستاني شـهرستان شاهرود بسطام است. اين منطقه درزمانهاي گذشته يكي از بلادهاي مـهم ايالت قومس يا كومش بود و در قرنهاي متمادي، راه ارتباطي شرق و غرب از اين شـهر ميگذشت. اين شـهر از موقعيت واهميت سوقالجيشي بسياري برخوردار بود. درون حال حاضر بسطام، اهميت قديم خود را ندارد و با ايجاد شـهر شاهرود درون شش كيلومتري آن، يكي از بخشهاي تابعه شـهرستان شاهرود بـه حساب ميآيد. بسطام دردوره سلجوقي بيشتر مورد توجه قرار گرفت و در دوره ايلخانيان از زمان غازان خان بـه بعد، رونقي تازه يافت. مجموعههاي تاريخي – مذهبي آن مانند بقعه امامزاده محمد (ع)، مسجد بايزيد همراه با منار آن، ايوان الجايتو گنبد وايوان غازان خان نشانگر اهميت بسطام درون زمانهاي گذشته است.
دامغان
شـهر دامغان درون چهار صد سال پيش از ميلاد مسيح چنان عظمتي داشت كه اشك سوم وتيرداد اشكاني درون سال 249 پيش از ميلاد آن را پايتخت خود قرار دادند. اين شـهر که تا قرن اول ميلادي اهميت خود را حفظ كرد ومركز ايالت بزرگ قومس بود. برخيهاي، طرح اين شـهر را بـه هوشنگ نسبت دادهاند. اين نظريه بـه واقعيت نزديكتر هست كه مردم اين منطقه درون اطراف رودخانـه چشمـهعلي كه درون دره كوههاي شمالي جاري است، اسكان يافتند و مدنيتي را بـه وجود آوردند. چنانكه نوشتهاند،نزديك بـه چهار صد سال پيش از ميلاد، جمعي از مغان درمسير همين رود سكني گزيدند و به همين علت، نخست اين منطقه ده مغان ناميده شد و به مرور زمان بـه دمغان وسرانجام بـه دامغان تبديل شد.دامغان مدتي پايتخت زمستاني شاهان اشكاني بود و تا كشته شدن يزگرد، آخرين پادشاه ساساني موقعيت خود را حفظ كرد. درون دورههاي حكومت امويان، عباسيان، طاهريان، سامانيان، سربداران و ديلميان، دامغان از موقعيتي قابل توجه براي امرا و حكومتها برخوردار بود.منطقه دامغان درون زمان سلجوقيان، از جمله پايگاههاي مـهم پيروان فرقه اسماعيليه بود و در طول سالهاي 483 که تا 654 هجري، وقايعي مـهم براي اين فرقه درون منطقه روي داد. آثار قلعههاي موجود، بر اين رويداد و حضور فعال پيروان اسماعيله درمنطقه دلالت دارد. بين سالهاي 700 که تا 900 هجري، منطقه دامغان شاهد حضور حكمرانان مختلف بود و طبق روايت سياحاني كه از اين شـهر ديدن كردند، درون آن زمان دامغان آخرين شـهر عمده غرب ايران محسوب ميشد. قتل عام تاتارها كه درون سال 769 هجري بـه دستور تيمور لنگ صورت گرفت، بـه اين منطقه نيز سرايت كرد و خيل بيشماري از مردم دامغان بـه جرم پناه تاتارها از دم تيغ گذشتند. اين بلاي خانمان برانداز باقي مانده اهالي دامغان از كشتار چنگيز خان را از بين برد.منطقه دامغان كه درون دوران صفويان، افشاريان و زنديان مورد توجه و شاهد رويدادهاي سياسي متعدد بود، درون دوران قاجاريه نيز درون اين منطقه چشم بـه جهان گشودند كه باباخان وفتحعلي خان از آن جمله بودند. فتحعلي شاه، علاقهاي وافر بـه دامغان داشت.
در جريان انقلاب مشروطيت، واقعهاي مـهم كه درون دامغان روي داد، مخالفت مردم اين منطقه با محمدعلي شاه واعلام حمايت و هواداري از مشروطه خواهان وتشكيل انجمني بـه نام شعبه انجمن آزاديخواهان آذربايجان بود. اين انجمن، بـه دعاوي و اختلافات مردم رسيدگي ميكرد. انجمن، تازمان بـه توپ بستن مجلس و قتل عدهاي از آزاديخواهان شناخته شده همچون ملك المتكلمين و صوراسرافيل فعال بود و در اين زمان منحل شد.
گرمسار
در زمان اشكانيان، نام گرمسار خوارن بود، امروزه سمنانيها آنرا خواره ميگويند. سلوكيها درون اين ناحيه شـهري بـه اسم خاراكس بنا نـهادند. اين منطقه را بـه نام خاريس نيز ياد كردهاند. اين نام درون شاهنامـه بـه صورت خوار بر وزن چار بـه معني ذليل و حقير وضعيف آمده هست كه بـه معني آسان و سهل نيز گفتهاند. وقايع مـهم تاريخي اين منطقه بـه شرح زير است:
در عهد فرمانروايي مادها، اين منطقه حد فاصل بين ايالات ماد و پارت بود و اين دو سرزمين را از يكديگر جدا ميكرد. هخامنشيان كه دامنـه متصرفات خود را توسعه ميدادند، خوار را نيز كه جزء ايالت پارت بود تصرف كردند.
در دوره ساسانيان، خوار زماني جزء قومس و زماني جزء ري بود و اغلب حكام طبرستان بر اين ناحيه فرمانروايي داشتند.
بعد از اسلام، خوار يكي از بلاد معتبر ري بـه شمار ميرفت. درون زمان خلافت عمر حكومت ري بـه دست يكي از نوادگان بهرام چوبين بـه نام سياهوخش بود.
درحكومت سامانيان درون سال 329 هجري قمري و در زمان سلطنت نصر بن احمد، ماكان كاكي عليه دولت سامانيان قيام كرد و چند شـهر از ايالت قومس ونيز خوار، سمنان وسمنك و ري را تصرف كرد.
در زمان حكومت غزنويان وبه ويژه سلطنت سلطان مسعود، خراسان و قومس وري مورد تاخت وتاز طغرل بيك سلجوقي و غزان (تركان غز) قرار گرفت و عدهاي از اهالي سمنان، دامغان، خوار و برخي ديههاي ري جان خود را از دست دادند. بعد از انقراض سلسله غزنويان، تمامي ولايات غربي ايران بـه تصرف سلجوقيان درون آمد و شماري از قلعههاي پيروان حسن صباح، از جمله قلعههاي اردهان و گردكوه درقومس و گرمسار تسخير شد. بـه اين ترتيب ناحيهاي كه خوار نيز جزء آن بود که تا آخر سلطنت سلطان سنجر عملاً جزء متصرفات سلجوقيان محسوب ميشد.مقارن قيام علاءالدين تكش، مؤسس سلسله خوارزمشاهيان، دامنـه مبارزه عليه سلجوقيان بـه جلگه خوار نيز كشيده شد و تكش از خوار گذشت و ري را بـه تصرف درآورد.حمله مغول بـه ايران درون سال 616 هجري قمري آغاز شد. خوار توسط قشون چنگيز بـه تصرف مغولان درآمد و هلاكوخان با تخريب و تصرف قلعههاي فرقه اسماعيليه، بالاخره طومار اين فرقه را درون هم پيچيد. ايلخانان مدتها بر اين نواحي حكومت كردند که تا اينكه سربداران با ظهور درون شرق ايران علم مخالفت با مغولان را برافراشتند.سربداران درون زمان يحيي كرابي پنجمين امير سربدار با از بين بردن طغاي تيمورخان امير ايلخان وقلع وقمع اردوي آنها شـهرهاي استرآباد، بسطام، شاسفان، دامغان، سمنان، خوار و طبران را تصرف كردند، ولي مقارن سال 766 هجري عدهاي از صحرانشينان مغول تحت رياست امير ولي با تصرف كرمان بـه نواحي بسطام، دامغان، سمنان، فيروزكوه و خوار تاختند و اين مناطق را از قلمرو سربداران خارج كردند.در سال 909 هجري حكومت فيروزكوه و خوار با حمله شاه اسماعيل مؤسس سلسله صفوي از بين رفت. بعد از انقراض صفويه بـه دست افغانها و با ظهور نادر، حوادثي تازه درون خوار بـه وقوع پيوست. آغا محمدخان قاجار بعد از شكست لطفعلي خان زند و تأسيس دولت قاجاريه، مقر حكومت خود را بـه تهران منتقل كرد وبراي ايجاد امنيت و حفظ پايتخت از تجاوز تركمانان، عدهاي از افراد ايل اصانلو از محال خمسه زنجان را بـه خوار كوچاند و در دهات خالصه اين ناحيه مسكن داد. بـه اين ترتيب منطقه خوار درون دوره قاجاريه مورد توجه خاص حكمرانان اين سلسله قرار گرفت.
نام ونشاني اماكن تاريخي و ديدني مـهم استان
شـهرستان سمنان
چشمـه معدني تلخاب – شش كيلومتري شمال غربي لاسجرد
چشمـههاي آب مراد، آب قولنج، آب گرم و آب سرد – شمال غربي سمنان
چشمـه معدني شورآب – شمال غربي سرخه
چشمـه معدني نمك دره - جنوب سرخه
چشمـه شيخ چشمـهسر - شمال شـهميرزاد
چشمـه روزبه - شماليترين نقطه شـهرستان سمنان
چشمـههواخورسو- شمال غربي سمنان
چشمـه جوين - 60 كيلومتري شمال غربي سمنان
چشمـه امامزاده شاهزاده محمد زيد- 56 كيلومتري شمال غربي سمنان
چشمـه امامزاده عبداله- شرق سمنان
پارك جنگلي سوكان - شمال سمنان
پارك جنگلي كومش- شمال سمنان
پارك جنگلي محلات - غرب سمنان
غار دربند- 21 كيلومتري شمال سمنان
منطقه حفاظت شده پرور - شمال سمنان
قلعه سارو- 10 كيلومتري شمال سمنان
قلعه كوش مغان- سه كيلومتري غرب سمنان
قلعه لاسگرد - لاسگرد
قلعه پاچنار - شـهر سمنان
پهنـه و گرمابه حضرت - شـهر سمنان
ناسار - شـهر سمنان
قلي - خيابان امام خميني شـهر سمنان
نخست - ابتداي بازار سمنان
آبانبار سرخه- خيابان عاشورا سرخه
آبانبار ناسار - شـهر سمنان
آبانبار كارخانـه - شـهر سمنان
آبانبار كهنـه دژ - شـهر سمنان
آبانبار توكلي - شـهر سمنان
برج چهل ان - خيابان حكيم الهي سمنان
ميدان باستاني دلازيان - هشت كيلومتري جنوب شرقي سمنان
تپه باستاني دلازيان - هشت كيلومتري جنوب شرقي سمنان
تپه ناسار - سه كيلومتري شرق سمنان
كاروان سراي شاه عباس- شـهر سمنان
كاروان سراي لاسگرد - لاسگرد
كاروان سراي شاه سليماني - روستاي آهوان 42 كيلومتري شرق سمنان
كاروان سراي شيخ علاءالدوله - شـهر سمنان
بازار قديمي سمنان- شـهر سمنان
بازار شيخ علاءالدوله - خيابان امام خميني سمنان
مدرسه حاج فتحعلي بيگ- محله قيصريه
مدرسه صارق خان - شـهر سمنان
دروازه ارگ - خيابان طالقاني سمنان
ارگ علاء - 9 كيلومتري جنوب شرقي سمنان
آتشگاه سمنان - محله اسفناج سمنان
دارالحكومـه سمنان - محله شـهر سمنان
آرامگاه شيخ عمادالدين- شش كيلومتري شاهرود
آرامگاه شيخ حسن - 150 كيلومتري شاهرود – روستاي كلاته
آراماه ابن يمين فرومدي- روستاي فرومد شاهرود
امامزاده محمد - شـهر بسطام
شـهرستان شاهرود
چشمـه ني - 160 كيلومتري شمال شرقي شاهرود
چشمـه مـهاجرت - مـهاجرات شاهرود
پارك جنگلي شاهرود- شاهرود
منطقهحفاظت شده خوار توران - جنوب شرقي شاهرود
منطقهحفاظت شده خوش ييلاق - شمال شرقي شاهرود
قلعه ميامي - جنوب ميامي
قلعه پارتها - شش كيلومتري شاهرود
اميريه - اميريه شاهرود
برج كاشانـه - بسطام
برج مزج - شـهر شاهرود
تپه سنگ چخماق - هشت كيلومتري جنوب شرقي شاهرود
تپه خوريان - 10 كيلومتري جنوب شرقي شاهرود
كاروان سراي مياندشت - 109 كيلومتري شرق شاهرود
كاروان سراي عباس آباد - 127 كيلومتري شرق شاهرود
مدرسه بيدآباد - شـهر شاهرود
مدرسه بازار - شـهر شاهرود
مدرسه شاهرخيه - شـهر بسطام
مدرسه محمد زمان خان - شـهر بسطام
يخدان ميانآباد - روستاي شاهرود
يخدان مزج - جاده آسفالته مزج، كلاته شاهرود
يخدان عباسآباد - روستاي عباس آباد شاهرود
مسجد جامع - بسطام
مسجد حضرت مجتبي - شـهر شاهرود
آرامگاه بايزيد بسطامي - شـهر بسطام
آرامگاه شيخ ابوالحسن خرقاني - 24 كيلومتري شاهرود درون روستاي خرقان
آرامگاه شيخ عمادالدين - شش كيلومتري شاهرود
آرامگاه شيخ حسن جوري - 150 كيلومتري شاهرود، روستاي كلاته
آرمگاه ابن يمين فرومدي - روستاي فرومد شاهرود
امام زاده محمد - شـهر بسطام
شـهرستان دامغان
چشمـه علي - 35 كيلومتري شمال دامغان
چشمـه آبسيج - چهاركيلومتري دامغان
چشمـه كشت دشت- 66 كيلومتري شمال غرب دامغان
پارك جنگلي دامغان- دامغان
عمارت آغا محدخان و فتحعلي شاه- چشمـه علي دامغان
عمارت ناصرالدين شاه - بخش امير آباد
قلعههاي ماريان - شش كيلومتري دامغان
برج طغرل - 20 كيلومتري شمال شرقي دامغان
برج پير علمدار - شرق شـهر دامغان
گنبد زنگوله - جنوب غربي دامغان
رباط شاه عباسي - شـهر دامغان
بازار قديمي دامغان - شـهر دامغان
مدرسه موسويه - كوي دباغان دامغان
مدرسه مطلب خانـه - شـهر دامغان
نقارهخانـه - سه كيلومتري جنوب قوشـه دامغان
آتشكده صبح - پنج كيلومتري شمال غربي قوشـه
مسجد تاريخانـه - شـهر دامغان
مسجد جامع - شـهر دامغان
مقبره شاهرخ ميرزا - خيابان فلاحي دامغان
گنبد چهل - خيابان فلاحي دامغان
امامزاده جعفر و امامزاده محمد - مركز شـهر دامغان
بقعه عبدالعالي و عبدالمعالي - جنوب شرقي شـهر دامغان
بقعه امامزاده ابراهيم - هشت كيلومتري شمال دامغان
شـهرستان گرمسار
چشمـه شاه - سمت شمالي سياه كوه
چشمـه عين الرشيد - شمال غربي چشمـه شاه
چشمـه امام زاده خوشنام - 20 كيلومتري شمال غربي ايوانكي
چشمـهسنگ آب - 15 كيلومتري شمال غربي ايوانكي
چشمـه يخچال - 35 كيلومتري شمال غربي ايوانكي
چشمـه كهنـه ده - 65 كيلومتري شرق گرمسار
چشمـه شـهر آباد - 50 كيلومتري شرق گرمسار
پارك جنگلي گرمسار - گرمسار
قصر شاه عباس (قصر بهرام)- جنوب گرمسار
قصر عين الرشيد - دوكيلومتري قصر شاه عباس
قصر حرمسرا - جنوب شرقي قصر شاه عباس
قلعه بنكوه - هفت كيلومتري شمال شرقي گرمسار
آبانبار گرمسار - شـهر گرمسار
آبانبار ناسار - جنوب قلعه ناسار گرمسار
تپه گيس - سه كيلومتري جنوب ايوانكي
كاروان سراي ده نمك- 40 كيلومتري شرق گرمسار
يخدان شـه سفيد - روستاي شـه سفيد گرمسار
تكيه آرادان - امام زاده سلطان شاه نظر گرمسار
بقعه امام زاده علي اكبر -14 كيلومتري جنوب شرقي گرمسار
امام زاده سلطان شاه نظر - 15 كيلومتري جنوب شرقي گرمسار
* منبع: زنده دل، حسن. مجموعه راهنماي جامع ايرانگردي: استان سمنان، تهران: نشر ايرانگردان – جهانگردان، 1379. ص 27-36، 151 -155
سيستان
سيستان امروزي قسمت شمالي استان را درون بر ميگيرد. درون اوستا، سيستان يازدهمين سرزميني هست كه «اهورامزدا» آفريده است. همچنين زادگاه رستم دستان قهرمان حماسي شاهنامـه است. مورخين بناي سيستان را بـه گرشاسب ـ يكي از نوادگان كيومرث ـ نسبت دادهاند. اين ناحيه بـه دلايل موقعيت خاص استراتژيكي و جغرافيايي درون تمام دورههاي تاريخي از اهميت ويژهاي برخوردار بوده است. سيستان درون زمان هخامنشيان، منطقهاي آباد بود. اين امر درون كتيبههاي بيستون و تخت جمشيد كه سيستان را يكي از ممالك شرقي داريوش ذكر كردهاند، منعكس شده است. نام سيستان، از نام اقوام آريايي«سكا» اخذ شده است. سكاها درون حدود سال 128 پيش از ميلاد، سيستان را بـه تصرف خود درآورده و در پهنـه آن استقرار يافتهاند.
نام قديمي سيستان «زرنگا» يا «زرنگ» بود. بعد از مـهاجرت «سكاها» بـه طرف جنوب، درون زمان فرهاد دوم اشكاني گروهي از آنان درون زرنگ مستقر شدند. از اين زمان بـه بعد زرنگ، بـه نام آنان سكستان نام گرفت. شـهر زرنگ فعلاً جزء افغانستان هست و درون محل آن روستاي كوچكي بـه نام «نادعلي» قرار دارد. درون نزديكي آن روستا، تل بزرگي هست و بر فراز آن تل، هنوز آثار خرابههاي ارك زرنگ و قلعه و باروي آن ديده ميشود. لفظ زرنگ، قديميترين نام سيستان و زاولستان هست كه درون كتيبه داريوش، زرنگا آمده است. بـه عقيده محققين «زرنگ» و «زريه» كه درون زبان اوستايي بـه نام درياست و «دريه» درون لغت هخامنشي و «زريا» درون پهلوي و «دريا» بـه زبان امروزي همـه يك مفهوم دارند و مراد از آنها درياي «زره» يا «هامون» است. مؤلف كتاب «حدود العالم» نيز «زرنگ» را مركز سيستان دانسته است. نيمروز، نام ديگر سيستان هست و بـه معني جنوب است. بناي بيشتر شـهرهاي سيستان را بـه پهلوانان اسطورهاي ايران چون زال، سام و رستم نسبت ميدهند.زماني كه سيستان بـه دست اردشير بابكان فتح شد، جزو متعلقات دولت ساساني بـه شمار ميآمد. درون سال 23 هجري قمري، مسلمانان عرب اين سرزمين را فتح كردند، ولي درون اثر نافرماني مردم اين ناحيه شورشهاي متعددي بروز كرد. سرانجام درون زمان معاويه، مردم اين خطه بـه اطاعت كامل اعراب درآمدند و عبدالرحمان كه فاتح سيستان بود، بـه حكومت آنجا منصوب شد.
اولين فرمانرواي معروف ايراني اين سرزمين بعد از اسلام «يعقوب ليث صفاري» بود كه از رودخانـه سند که تا شطالعرب را تحت فرمان داشت. عمروليث ـ برادر وي ـ نتوانست اين موقعيت مـهم را حفظ كند و سرانجام بـه دست اسماعيل ساماني درون بغداد بـه قتل رسيد. با وجود اين، سيستان که تا چندين قرن تحت سلطه امراي صفاري باقي ماند و طاهر از نوادگان عمرو که تا 295 هجري قمري ايالت فارس و كرمان و سيستان را تحت فرمان خود داشت و بعد از وفات او سلسله صفاري روي بـه ضعف گذاشت. بعد از صفاريان، سامانيان، غزنويان و سلجوقيان نيز هر يك مدتي درون اين سرزمين فرمان راندند. درون زمان مغولان و تيموريان، خرابيهاي زيادي درون سيستان بـه وجود آمد كه بـه از بين رفتن سدها، كانالها و مناطق آباد سيستان منجر شد. درون سال 610 هجري قمري، جلالالدين خوارزمشاه از هندوستان وارد سيستان شد و به منظور مبارزه با مغولها بـه گردآوري و تجهيز سپاه پرداخت. چنگيز خان، جغتاي را اعزام كرد که تا ضمن تصرف هرات مانع پيوستن لشكريان تازه نفس بـه لشكريان جلالالدين شود. سرانجام سلطان جلالالدين از جغتاي شكت خورد و سردار مغول با بيرحمي هر چه تمام بـه قتل و غارت و ويرانگري درون اين سرزمين پرداخت. درون سال 914 هـ ق، شاه اسماعيل صفوي سيستان را تصرف كرد. بعد از شاه اسماعيل ـ درون زمان حكومت نادرشاه ـ اختلافهاي داخلي سبب خرابيهاي زيادي درون اين سرزمين شد. سرانجام سپاهيان ايران درون 1865 ميلادي، سيستان را از دست امراي سركش بعد گرفتند و دو سال بعد اين سرزمين تحت حكومت امير منصوب دولت مركزي ايران قرار گرفت. درون سالهاي بعد نيز اين منطقه دستخوش حوادث و وقايع زيادي شد. كشمكشهاي افغانستان با ايران بر سر ادعاهاي آن كشور نسبت بـه سيستان منجر بـه دخالت بريتانيا بـه عنوان حكميت گرديد. كميسيون تشكيل شده توسط بريتانيا، سيستان را درون امتداد خطي از بند سيستان بر هيرمند بـه طرف كوه ملك سياه درون غرب گودزره، بين ايران و افغانستان تقسيم نمود. با اين كار، قسمتي كه اروپائيان عنوان «سيستان خاص» بـه آن دادهاند (در مقابل «سيستان خارجي» كه بـه افغانستان واگذار شد) بـه ايران تعلق گرفت. طي دهههاي اخير منطقه سيستان با توسعه زير بناها و استقرار برخي از صنايع و رشد مناسب فضاي شـهري و روستايي، نسبت بـه گذشته آباداني فراواني يافته است.
بلوچستان
سرزميني كه اكنون بلوچستان نام دارد، بـه اسم «مكا» «مَكَه» مشـهور بود كه يونانيها آن را «گدروزيا» ناميدند. درون زمان قديم درسرزمين بلوچستان باتلاق بسيار وجود داشت و «اراينا» يا «ايرينا» درون زبان سانسكريت بـه معني باتلاق هست و برخي معتقدند از تركيب اين كلمـه با كلمـه «مكا» كلمـهاي پديد آمد كه بـه مرور زمان بـه «مكران» (سرزمين باتلاقها) تبديل شد. كلمـه بلوچستان نيز از زماني بـه اين سرزمين اطلاق شد كه بلوچها درون آن سكونت كردند. درون فرهنگ معين درباره قوم بلوچ آمده است: «قومي ايراني، صحرانشين و دلير ساكن بلوچستان، طوايف خارجي كمتر درون آن ناحيه نفوذ كرده و ايشان را درون برابر بيگانگان مقاومت نمودهاند، آنان لهجه خاصي دارند كه بـه بلوچي معروف است.» درون تپههاي بلوچستان آثاري بـه دست آمده هست كه تاريخ اين سرزمين را بـه 3000 سال پيش از ميلاد ميرساند. آنچه مسلم است، كورش هنگام لشكركشي بـه هند، مَكران را نيز تصرف كرد. فردوسي درون شاهنامـه، از گردان بلوچ سخن گفته است. يكي از وقايع مـهم بلوچستان، عبور اسكندر مقدوني از اين سرزمين درون هنگام بازگشت از هندوستان هست كه درون جريان آن درون اثر وجود ريگهاي روان، بيابانهاي خشك و بيآب و سرسختي مردمان اين سرزمين، اكثر قواي خويش را از دست داد. درون زمان خلافت خليفه دوم، اين سرزمين بـه وسيله عربها فتح و يكي از سرداران عرب بـه عنوان حاكم آن منصوب شد، ولي درون اثر مخالفتها و جنگهاي مردم بلوچستان با وي، سرانجام اين سرزمين را ترك كرد. درون سال 304 هجري قمري، سرزمين بلوچستان بـه وسيله ديلميان فتح گرديد. درون زمان حكومت سلجوقيان درون كرمان، منطقه بلوچستان نيز توسط آنـها اشغال و تابع كرمان شد. بعد از حكومت نادر، بلوچستان اسماً جزو ايران بود، اما حكومت مركزي تسلط كاملي بر آن نداشت. محمدشاه قاجار ايرانشـهر را تصرف كرد و پس از آن تمامي نواحي ساحلي بلوچستان بـه مرور زير سلطه حكومت مركزي ايران قرار گرفت. با توجه بـه پيشينـه تاريخي دو منطقه سيستان و بلوچستان، درون زير بـه اجمال قدمت تاريخي شـهرهاي مـهم استان نيز مورد اشاره قرار ميگيرد:
زاهدان
شـهر زاهدان كه امروزه مركز سيستان و بلوچستان است، سابقه چنداني ندارد. درون اوايل پادشاهي فتحعلي شاه قاجار، درون محل زاهدان چاه آبي بود كه راهزنان بعد از حمله بـه كاروانها و چپاول دارايي آنان، ساعتي يا شبي را درون آنجا سپري ميكردند. پيرامون اين چاه جنگلهاي انبوهي از درختان تاغ و گز بود كه اكنون اثري از آن نيست. درون سال 1315 هجري قمري يكي از ساكنان آن محل، كاريزي درون آنجا حفر كرد و آبادي كوچكي بـه وجود آمد كه «دزد آب» نام گرفت. چهارسال بعد، متخصصان بلژيكي كه درون استخدام دولت ايران بودند، جهت داير كردن گمرگ خانـه بـه دزد آب آمدند. از اين زمان، بـه تدريج بر وسعت و جمعيت دزدآب افزوده شد. از سال 1314 شمسي دزدآب بـه زاهدان تغيير نام يافت. اولين نشانـههاي شـهرنشيني با احداث خط آهن از كويته پاكستان بـه زاهدان پديدار شد و با توسعههاي بعدي، زاهدان امروزي بـه مركز استان تبديل شد. زاهدان شـهر جديدالاحداث هست كه بر سه راه كرمان بـه مشـهد، كرمان بـه چابهار و نزديك مرز پاكستان و افغانستان واقع شده است.
زابل
اين شـهرستان درون قديم سيستان و نيمروز خوانده ميشد. محلي كه امروزه زابل ناميده ميشود، پيش از آن زمينهايي با تپههايي از ماسههاي روان و رسوبات دريايي بود كه قسمتي از آن درون مسير رودخانـه قرار داشت. با كم شدن آب رودخانـه بر وسعت خشكيهاي اطراف آن افزوده شد و با اتصال اين منطقه بـه روستاي حسين آباد، آبادي بزرگي تشكيل گرديد. بعدها تأسيس پادگان نظامي بر اهميت آن افزود. درون سال 1314 شمسي بر طبق تصويب هيأت وزيران، آن آبادي را زابل ناميدند و در سال 1316 شمسي بـه مركز سيستان تبديل شد. از ارتفاعات مـهم اين شـهرستان كوه خواجه يا رستم هست كه درون غرب زابل قرار دارد. درون برابر اين كوه تصويري از رستم پهلوان كه گرزي دو سر درون دست دارد، نقش بسته است. درون دامنـههاي جنوبي آن نيز ويرانـه بناهاي منسوب بـه دوره اشكانيان بـه جا مانده كه درون زمان خود بسيار باشكوه بوده است. زابل امروزي شـهري نسبتاً توسعه يافته و مجهز بـه انواع خدمات مورد نياز جامعه شـهري است.
ايرانشـهر
اين شـهر درون قسمت مركزي بلوچستان درون فاصله 365 كيلومتري زاهدان واقع شده است. ايرانشـهر يكي از شـهرهاي قديمي ايران هست كه قبلاً فهوه يا فهوج ناميده ميشد. درون «اوستا» از اين شـهر بـه نام «پيله» يا «پهره» نام شده است. معرب اين دو كلمـه فهره بـه معناي شـهر بزرگ هست كه نشان ميدهد اين مكان درون قديم مركزيت داشته و يكي از بزرگترين شـهرهاي بلوچستان و ايران بوده است. بـه همين جهت آن را همواره با پسوند شـهر ذكر كردهاند.ايرانشـهر درون زمان حمله اسكندر، منطقهاي آباد و سرسبز بود و مورخين ايراني نوشتهاند كه اگر آب و علف و خرماي پهرگ بـه داد قشون اسكندر نرسيده بود، حتي كسي زنده باقي نميماند. درون زمان ناصرالدين شاه قاجار، والي بلوچستان بـه دليل آب و هواي خوب اين منطقه قلعههايي درون آن ايجاد كرد. ايرانشـهر با توجه بـه قدمت تاريخي و گسترش تدريجي بـه نمونـهاي از شـهر معاصر تبديل شده است.
خاش
خاش امروزي درون نزديكي شـهر قديمي خاش قرار دارد كه تاريخ پيدايش آن بـه پيش از حكومت نادر ميرسد. اين شـهر که تا قبل از نادرشاه بـه علت ناامني و آمد و شد راهزنان و ياغيان، چندان اعتبار نداشت. نادرشاه ضمن سركوب راهزنان، اين منطقه را امن كرد و «ميرباي خان» را بـه حكومت آنجا فرستاد. ميرباي خان درون ميان آبادي قلعهاي ساخت و در عمران و آباداني خاش كوششها كرد. بعد از كشته شدن نادرشاه، انگليسيها موقع را مغتنم شمرده و به منطقه خاش وارد شدند و بناهايي درون آنجا ايجاد كردند. درون همين زمان سردار «ايدوخان» رئيس «طايفه ريگي» بر آنجا تسلط پيدا كرد و قلعههاي ديگري بـه نام حيدرآباد و ناصري بنا كرد. بدين ترتيب، خاش رو بـه توسعه و آباداني گذاشت و از شكل يك روستا خارج شد و آرام آرام سيماي شـهري بـه خود گرفت.
چابهار
چابهار جنوبيترين شـهر استان هست كه درون فاصله 761 كيلومتري زاهدان قرار دارد. اين شـهر درون زمانهاي قديم «بندرتيس» نام داشت كه درون حال حاضر خرابههاي آن درون 9 كيلومتري چابهار امروزي بـه جا مانده است. بندر تيس درون آن ايام اهميت و اعتبار فراوان داشت و يكي از مراكز مـهم تجاري كرانـههاي درياي عمان بود. بندر چهابهار درون گذشتههاي دور درون تجارت خارجي ايران اهميت وافري داشت، ولي درون قرن گذشته درون اثر كم توجهي از رونق آن كاسته شد. درون سالهاي بعد از انقلاب اسلامي بـه علل مختلف از جمله شرايط جنگي، بيش از پيش مورد توجه قرار گرفت. بندر امروز چابهار اهميت سوقالجيشي ممتازي دارد و در حال حاضر يكي از مناطق آزاد تجاري كشور محسوب ميشود.
سراوان
سراوان شرقيترين شـهر استان سيستان و بلوچستان هست كه با مركز استان 352 كيلومتر فاصله دارد بسياري از روستاهاي اطراف سراوان خاك رس مرغوبي دارد كه با بهرهبرداري از آن، كوزهگري و سفالسازي بـه ويژه درون ناحيه گليپورگان رونق يافته است. آثار بـه دست آمده درون سراوان نشان ميدهد كه اين شـهرستان سابقه تاريخي و تمدن بسيار كهني دارد. قبل از سال 1305 شمسي نام اين محل «شستون» بود كه بـه تدريج بر وسعت آن افزوده شد و به سراوان معروف گرديد.
نيك شـهر
شـهرستان نيك شـهر كه درون سالهاي اخير بـه شـهرستان مستقلي تبديل شده، قبلاً درون محدوده شـهرستان ايرانشـهر قرار داشت. نيكشـهر موقعيت طبيعي و جغرافيايي جالب توجهي دارد و مركبات آن بسيار مشـهور است. پيشينـه تاريخي نيكشـهر، با تاريخ ايرانشـهر پيوند خورده است. قلعه قديم چهل از آثار تاريخي مـهم نيكشـهر است.
مكانهاي ديدني و تاريخي استان
شـهرستان زاهدان
چشمـه آب معدني اسكل آباد - جاده زاهدان، خاش
چشمـه زيارت گوربند - جنوب غربي زاهدان
چشمـه لقمت كوه - جنوب غربي زاهدان
چشمـه يار محمدي - جنوب غربي زاهدان
گردشگاههاي كشمان، كلاته - زاهدان
گردشگاه ماليه، گوربند - زاهدان
منظره طبيعي كلاته رزاقي زاده- جنوب زاهدان
قلعه سام - 28 كيلومتري زاهدان بـه زابل
كارونسراي رباط شورگز - زاهدان بـه نصرت آباد
موزه مردمشناسي ميراث فرهنگي- زاهدان
مسجد جامع - زاهدان
امامزاده ملك سياه - 46 كيلومتري شمال زاهدان
شـهرستان زابل
شـهر سوخته - 60 كيلومتري جنوب زابل
بقاياي شـهر زاهدان كهنـه - بخش پشت آب زابل
تپه دهانـه غلامان - 44 كيلومتري زابل
تپههاي تاسوكي - زابل
آتشكده كركوي - شـهرستان زابل
قلعه بخش ميان كنگي - شمال زابل
قلعه سه كوهه - بخش شيب آب زابل
قلعه نمرود - جنوب بخش شيب آب
مسجد حكيم - زابل
مسجد شريفي - زابل
بقعه خواجه مـهدي بن محمد خليفه- زابل
شـهرستان ايرانشـهر
رودخانـه سرباز و تمساحهاي آن - ايرانشـهر
پارك جنگلي بمپور - ايرانشـهر
باغهاي مركبات ايرانشـهر - منطقه ايرانشـهر
چشمـه آبگرم كنتي - شمال غربي ايرانشـهر
چشمـه آبگرم تنگ - غرب روستاي تنگ بخش بزمان
چشمـه آبگرم هوديان - جاده بزمان، دلقان
چشمـه آبگرم مكسان - جاده بزمان، مكسان
چشمـه آبگرم تشت - جاده بزمان
چشمـه آبگرم جمشيد - مسير جاده بزمان بـه كلاته جمشيد
چشمـه آبگرم اسپيدژ - مسير جاده بزمان بـه روستاي اسپيدژ
چشمـه آبگرم پاي كوه سرخ - مسير جاده بزمان
چشمـه آبگرم پوزه دباغ - 20 كيلومتري غرب ايرانشـهر
چشمـه آبگرم بزمان (1)و(2) -100 كيلومتري شمال غربي ايرانشـهر
چشمعه آب معدني كتوكان - شمال روستاي كتوكان
منطقه حفاظت شده بزمان – بزمان، ايرانشـهر
قلعه قديمي ايرانشـهر - ايرانشـهر
قلعه اسپيدژ - ايرانشـهر
قلعه دوست محمدخان - ايرانشـهر
قلعه پيپ - 142 كيلومتري فهرج، ايرانشـهر
قلعه فيروز آباد - 190 كيلومتري جنوب فهرج
قلعه هريدوك - 130 كيلومتري فهرج، روستاي هريدوك
قلعه سعيد آباد - 34 كيلومتري فهرج، روستاي سعيد
قلعه بزمان – ايرانشـهر، فهرج، بزمان
قلعه قديمي دامن - 36 كيلومتري شمال شرقي فهرج
قلعه قديمي مسكوتان - 153 كيلومتري فهرج
قلعه چهل و سرباز- ايرانشـهر
شـهرستان خاش
كوه تفتان - خاش
قنات آب معدني كوكلو - مسير خاش، ميرجاوه
قناب آب معدني دوشينگ - مسير خاش، زاهدان
قناب آب معدني شرق تفتان - غرب روستاي سنگان
چشمـه آبگرم برآبك - 14 كيلومتري روستاي سنگان
چشمـه آب معدني زنگ - غرب روستاي سنگان
چشمـههاي معدني ترشاب بالا وپايين- جاده خاش، زاهدان
چشمـه آب معدني گنج امين - غرب روستاي سنگان
چشمـه آب معدني برآب - خاش
پارك تفتان - خاش
شـهرستان چهابهار
درخت كهنسال مكر زن - چابهار
سواحل تاسيسات چابهار - چابهار
غار تيس - چابهار
پناهگاه حيات وحش (تمساح) - باهوكلات، چابهار
تپه سياهون - چابهار
قلعه قديمي قصرقند - 34 كيلومتري چابهار، روستاي سعيدآباد
قلعه قديمي تيس - 9 كيلومتري شمال چابهار
امامزاده غلام رسولي - ضلع شرقي چابهار
مقبره شيخ شميل - 162 كيلومتري چابهار
شـهرستان سراوان
جنگلهاي نخل - سراوان
تپه كلاتي بخشان - يك كيلومتري سراوان
تپه كلارتك - سراوان
تپه مـهتاب خزانـه كوهك - سراوان
تپه سيد مير عمر - سراوان
تپه ميل مارد - سراوان
تپه روباهك - سراوان
قلعه سيب - 47 كيلومتري سراوان
غاره كوه پيرك – سراوان، زابل
مسجد دارالعلوم - سراوان
مسجد قديمي - سراوان
زيارتگان باباحاجي - سراوان
شـهرستان نيك شـهر
قلعه چهل - نيك شـهر
* منبع: زنده دل، حسن. مجموعه راهنماي جامع ايرانگردي: استان سيستان و بلوچستان، تهران: نشر ايرانگردان – جهانگردان، 1379. ص31-38، 117-121
آباده
قدمت اين شـهر بـه بيش از هزار سال ميرسد، اما توسعه و ترقي آن تقريباً از زماني كه كريمخان زند شيراز را پايتخت ايران كرد، شروع شد. آثار قلعههاي قديمي مانند قلعه كهنـه، قلعه ناريخي و قلعهشيرازي هنوز هم درون اطراف اين شـهر ديده ميشود.آباده را قبايل گرجهاي و پرندي بنا كردند، اما اهميت واعتبار آن بـه دوره كريمخان زند باز ميگردد. ظاهراً بـه دستور او بود كه اين شـهر آباده ناميده شد. آباده بـه علت نامساعد بودن عوامل جغرافيايي از نظر شـهري چندان پيشرفتي نكرده، اما بـه دليل استقرار درون مسير كوچ (ييلاق – قشلاق) ايل قشقايي، حائز اهميت است.
استهبان
نام اين شـهرستان از لغت «سته»به معناي انگور و انگورستان گرفته شده است. آباداني اين شـهر از سال 746 هجري قمري (پس از ويراني آن درون دوره مغول) بـه دست امير مبارزالدين آل مظفر صورت گرفته است.اين شـهر درون قديم چهار محله داشت كه هر محله داراي مساجد و آب انبارهاي متعددي بود. حمدالله مستوفي از آن بـه نام شـهركي پر درخت كه آب و هواي معتدل و ميوه فراوان دارد، ياد كرده است. جغرافي نويسان اسلامي نام آن را بـه صورت اصطهبان و گاهي هم اصطهبانات ثبت كردهاند، ولي با گذشت زمان، فارسي زبانان آن را اصطهبان ناميدهاند.
اقليد
اقليد درون فارسي بـه معناي كليد هست و مفهوم مجازي آن، كليد گشايش سرزمين فارس است، گويي هر آن كس كه اقليد را فتح كند، فارس را فتح كرده است. از آثار قديمي اين شـهرستان ميتوان بـه تل حاجي نوروز، تل خنجشت، تپه حسنآباد، تل چشمـه وزوزن (مربوط بـه هزاره اول پيش از تاريخ) و كتيبهپهولي (مربوط بـه دروه ساسانيان) اشاره كرد.
جهرم
جهرم يا كهرم بـه معناي جاي گرم هست و از آثار باقي مانده آن ميتوان قلعه گبري را نام برد كه بـه سبك معماري ساساني ساخته شده است.به استناد نوشتههاي استخري، ابن بلخي و حمدالله مستوفي، جهرم قلعهاي بزرگ، معروف بـه خورشـه و خورشاه داشت كه فاصله آن که تا شـهر، پنج فرسخ بود. باني اين قلعه، خورشـه، عامل خلفاي بني اميه درون جهرم بود كه بعدها بـه همت خواجه نظامالملك – وزير مشـهور سلجوقيان – تعمير و مرمت شد.در امتداد راه جنوبي جهرم درون 42 كيلومتري جنوب غربي جويم،دو محل درون مجاورت هم بـه نامهاي حريم و كاريان وجود دارند. كاريان محل آتشكده معروف كاريان هست كه مخصوص موبدان بود و يكي از سه آتشكده بزرگ ايران دروه ساساني بـه شمار ميرفت.
داراب
داراب از شـهرهي قديمي استان فارس هست كه قبل از اسلام «دارابگرد» نام داشت و خرابههاي آن درون پنج كيلومتري جنوب شـهر داراب فعلي قرار دارد. ولايت دارابگرد (درابجرد)، شرقيترين ولايت از پنج ولايت فارس بود و تقريباً همان ولايت شبانكاره بود كه درون دوره مغولان از فارس جدا شد و حكومتي جداگانـه داشت.در افسانـههاي ايراني، بناي شـهر دارابگرد را بـه داراب نسبت دادهاند. مركز داراب درون دوره خلفاي اسلامي شـهر دارابگرد يا دارابجرد ثبت شده است.در آغاز قرن ششم هجري، قسمت عمده شـهر دارابگرد ويران شد و تنـها قلعهاي محكم كه درون وسط شـهر بود، باقي ماند. همزمان با استيلاي اتابكان سلغري بر فارس، سلسلهديگري درون قسمت شرقي اين ايالت يعني درناحيهسرحدي بين فارس، كرمان وخليج فارس كه مشتمل بر بلاد دارابگرد، نيريز، ايگ (ايج)، طارم و اصطهبانان بود، بـه قدرت رسيد واين نواحي را كه درون آن زمان شبانكاره نام داشت، بـه تصرف خود درآورد. اين سلسه، مركز حكومت را از دارابگرد بـه داركان (زركان) كه درون جنوب قلعه ايگ واقع شده است، منتقل كرد.
سپيدان
مركز شـهرستان سپيدان يا بيضا، اردكان است. اردكان درون لغت بـه معني نوعي از جدولها و اشكال نجومي است. واژه «ارد» را قهر و غضب نيز معني كردهاند و «كان» بـه معناي معدن است، گفته ميشود كه اهالي آنجا شورشگر و جنگجو بودند.اردكان از حوادث روزگار درون امان نماند، حملات افغانها درون زمان افشاريه و يورشهاي ايلات بويراحمد درون دو قرن پيش، خرابيهاي بسياري درون اين شـهر بـه بار آورد. پنجاه سال پيش نيز سيل اين شـهر را نيمـه ويران كرد.
شيراز
نام شيراز، درون كتيبههاي هخامنشي تخت جمشيد خوانده شده است. اشياء و ظروف تاريخي و مسكوكاتي كه هم اكنون درون موزه متروپوليتن نيويورك موجود است، از مجد و عظمت شيراز درون عهد سلوكيها، اشكانيان و ساسانيان گواهي ميدهد. درون كاوشهاس منطقه قصر ابونصر معلوم شد كه اين بنا بـه اواخر دوران اشكاني يا اوايل دوره ساساني تعلق داشته و چند مـهره نيز كه نام اردشير و شيراز بر آن نوشته شده، بـه دست آمده است.طبق روايات اساطيري، شيراز درون زمان فرزند تهمورث – دومين پاشاه پيشدادي- ساخته شده است. درون زمان خلفاي اسلامي، اعراب چندين بار بـه شـهر استخر حمله كردند كه بر اثر مقاومت ساكنان آن، شـهر سخت آسيب ديد. بـه مرور شيراز مقر حكمرانان عرب و مأموران خلفاي اموي و عباسي شد. با كاسته شدن از عظمت، وسعت و جمعيت شـهر استخر، بر رونق شيراز افزوده شد. درون سال 281 هـ ق. عمروليث دومين پادشاه صفاريان، بناهاي متعددي از جمله يك مسجد جامع درون شيراز احداث كرد و به رونق بيش از پيش اين شـهر افزود.
ديلميان بر آباداني شيراز افزودند. خصوصاً عضدوالدوله ديلمي (372 – 366هـ ق) درون مجد و عظمت شـهر و رفاه مردم آن كوشش بسيار كرد. دردوران صفويه شيراز مركز ايالت فارس بود و امامعلي خان، حكمران فارس بناهاي بسياري درون اين شـهر پيريخت.در سال 1079 هـ ق، شيراز بر اثر جاري شدن سيل سهمگين ويران شد و بسياري از آثار تاريخي آن از ميان رفت. درون اواخر دوره صفويان نيز افغانها اين شـهر را مورد حمله قرار دادند و خرابيهاي بيشمار بـه آن وارد آوردند. درون سال 1142 هـ. ق. تقيخان شيرازي اعلام استقلال كرد وسر از فرمان نادر بر تافت. نادر شاه انبوهي از لشكريان خود را بـه جنگ با حاكم شيراز و تصرف شـهر فرستاد و بعد از چهار ماه و پانزده روز محاصره، شيراز بـه تصرف سپاهيان نادر درآمد و لشكريان غالب، بسياري از مردم بيگناه را قتل عام كردند. بعد از اين واقعه وحشتناك، بيماري طاعون بيش از 14 هزار نفر از مردم شـهر را از پاي درآورد.در سال 1180 هـ.ق كريمخان زند شيراز را مقر حكومت خود قرار داد و براي عمران و آباداني آن كوشيد.هنگامي كه آغامحمدخان قاجار درون سال 1207 هـ.ق، بـه شيراز دست يافت، امر بـه ويراني باروي شـهر داد. بعدها بارويي ديگر نيز ساخته شد كه بر اثر زلزله سال 1339 هـ.ق بسياري از قسمتهاي آن فرو ريخت. شيراز طي چند دهه اخير توسعه و گسترش جالب توجهي يافته و به يكي از شـهرهاي مـهم و زيباي ايران تبديل شده است. محيط مساعد شيراز درون ادورا گوناگون دانشمندان، سخنوران و نويسندگاني بزرگ را درون دامان خود پرورده هست كه آثار جاويدان آنها ميراث علمي و ادبي ايران را زنده و جاويد نگاه خواهد داشت.
فسا
شـهر فسا كه درون گذشته بـه آن پسه يا پسا ميگفتند، از شـهرهاي قديمي خطه پارس است. اين شـهر، بـه گفته برخي از مورخان، درون قديم «پارسا گرد» نام داشت و در الواح گلي تخت جمشيد بـه نام پشي يا باشيها نوشته شده است. نام پسه بـه تدريج بـه پسا تبديل شد واعراب آن را فسا ناميدند.شـهر فسا درون قرن چهارم هجري دومين شـهر مـهم ولايت دارابگرد بود و از حيث بزرگي با شيراز برابري ميكرد.
فيروز آباد
فيروزآباد كنوني را درون عهد باستان «اردشير كوره» و «شـهر گور» ميناميدند كه معرب آن «جور» است. اين شـهر درعهد شاهنشاهي ساساني و در سدههاي نخستين اسلام، مركز كوره اردشير و يكي از پنج ناحيه معروف پارس بود. بناي اين شـهر را، بـه عهد اردشير، بنيادگذار شاهنشاهي ساساني نيز نسبت دادهاند. گفته ميشود نام كنوني اين شـهر از نام «فيروز» نياي انوشيروان گرفته شده است. وي درزمان خود بناهايي درون فيروزآباد احداث كرده بود. درون گذشته، راه شيراز بـه بندر باستاني سيراف از همين شـهر ميگذشت.فيروزآباد بعد از جلگه مرودشت، استخر و بيشاپور كازرون، از نقاط باستاني فارس وكشور ايران هست كه آثار ونقوش برجاي مانده از دوران گذشته درون آن، از آثار گرانبهاي ادوار باستاني ايران محسوب ميشوند.آثار تاريخي بسيار مـهمي از اردشير بابكان و فرزندش شاپور اول درون نزديكي اين شـهر وجود دارد كه برخي از آنـها همطراز با آثار تخت جمشيد ارزيابي شدهاند.
كازرون
كازرون از توابع شـهر شاپور بود و در ابتداي آن قرار داشت. شـهر شاپور درون بيست كيلومتري شمال غربي كازرون فعلي واقع شده بود. بعد از خرابي شـهر شاپور، فيروز پسر بهرام ساساني، آن را مجدداً آباد كرد و بر اهميت آن افزود. اين شـهر، درون زمان قباد، آبادتر و بزرگتر شد. كازرون درون ابتدا از سه قريه نورد، راهيان و دريس تشكيل ميشد و روي هم بـه بلدالعتيق معروف بود. اما درون اواخر قرن چهارم هجري، آن را كازرون ناميدند، نام اين شـهر از لغات گازر و گازرون گرفته شده است، زيرا شغل مردم آن اين بود كه بعد از شستن كتان، پارچهاي بـه نام توز ميبافتند.
لار
سرزمين لار از زمان ساسانيان با احداث آتشكدهاي مورد توجه بود. از اواخر قرن هشتم، لار مركز ضرب سكه بود و سكه آن بـه لاربن درون سواحل خليج فارس و هند رواج داشت.در سال 799 هـ.ق. سربازان محمد سلطان نوه امير تيمور، لار، جهرم و نواحي شرقي فارس را تاراج كردند. آخرين شاهزاده لار بـه نام ميرزا اعلاءالملك مشـهور بـه شاه ابراهيم خان كه دعوي استقلال داشت، درسال 1010 هـ.ق. توسط الله وريخان حاكم فارس سركوب شد. الله وري خان او را نزد شاه عباس اول كه درون اين زمان درون بلخ اقامت داشت فرستاد و در همان محل درون گذشت. برخيها، وجه تسميه اين شـهر را بـه «لار» كه اسب پسر گرگين بود، منسوب ميكنند.
مرودشت
كاوشهاي علمي و گمانـهزنيهايي كه درون تپههاي مختلف جلگه مرودشت انجام گرفته هست نشان ميدهد كه هزاران سال پيش از آنكه داريوش كبير، تپه سنگي را بر دامان كوه رحمت براي احداث كاخهاي بزرگ خود انتخاب كند، اقوامي متمدن درون دشت وسيع آن ميزيستهاند. آثار برجاي مانده از قبيل ظروف سفالي منقوش يا ساده و اسباب و وسائل زندگي آن دوره مؤيد اين نكتهاند.
ويرانـههاي استخر و تخت جمشيد درون مرودشت، بخشي از تاريخ اين شـهر را بـه نمايش ميگذارند. آثار تاريخي باقي مانده از اين شـهرستان علاوه بر آثاري از دوران هخامنشي، دورههاي اسلامي را هم درون برميگيرد.
ممسني
ممسني را «شولستان» نيز خواندهاند كه بـه معناي سرزمين شولهاست. شولها يكي از طوايف سابق لرستان بودند كه بعد از استقرار درون اين ناحيه، بـه اين نام مشـهور شدند.
مركز ولايتي كه ممسني درون آن قرار داشت، شـهر شاهپور درون چند كيلومتري كازرون بود كه نوشتهاند درون زمان تزلزل حكومت ساسانيان، بـه وسيله ابوسعيد كازروني شبانكاره با خاك يكسان شد. ولي درون زمان حكومت سلجوقيان دوباره تعمير وبازسازي شد و رونق گذشته خود را باز يافت.
ني ريز
آثار بـه دست آمده از غارهاي حوالي درياچه بختگان نشانگر قدمت تمدن درون اين ناحيه است. نيريز درون زمان هخامنشيان يكي از مراكز مـهم سلاحسازي بود و نام نيريز احتمالاً از نيزه ريز گرفته شده است. درون الواح گلي تخت جمشيد، نام ناريزي را منطبق با نيريز دانستهاند. درون اين شـهر يكي از قديميترين و مـهمترين بناهاي قرن چهارم هـ.ق. يعني مسجد جامع قرار گرفته كه گفته ميشود آتشكدهاي بود كه بعد از ظهور اسلام بـه مسجد تبديل شده است.اما تاريخ قديمي مسجد 363 هجري قمري هست و بـه گفته مقدسي، بناي اصلي آن متعلق بـه سال 340 هـ.ق هست كه از آثار دوره سلسله آلبويه بـه شمار ميرود. اين منطقه درون زمان داريوش اول از شـهرهاي آباد و پر جمعيت فارس بود. ناريزي بـه معناي كارگاه اسلحه سازي است. درون آن زمان بيش از 700 كارگاه نيزه، شمشير و زرهسازي درون آن وجود داشت و در واقع مركز توليد سلاح و اسلحه خانـه داريوش بوده است.شـهر نيريز از زمان هخامنشيان که تا به حال، سه بار دستخوش تهاجم، سيل و عوامل طبيعي قرار گرفته و براي بار چهارم درون محل فعلي بناشده است.
وضعيت اجتماعي و اقتصادي استان
براساس سرشماري عمومي نفوس و مسكن سال 1375 استان فارس 3817036 نفر جمعيت داشته هست كه از اين تعداد 7/56 درصد برابر 2163119 نفر درون نقاط شـهري و 9/41 درصد برابر 1598913 نفر درون نقاط روستايي ساكن بودهاند. درون حدود 4/1 درصد از جمعيت استان كه جمعيتي معادل 55004 نفر درون بر ميگيرد، غير ساكن (عشاير كوچرو و رمـه گردان) گزارش شده است.
به استناد همين آمار گيري، از كل جمعيت استان درون حدود يك ميليون و ششصد و چهل هزار نفر مرد و يك ميليون و هشتصد و هفتاد و شش نفر ديگر زن بودهاند كه نسبت جنسب آن معادل 4/103 نفر است.تعداد خانوارهاي استان درون سال 1375 برابر 755229 خانوار بوده هست كه تعداد 448272 خانوار آن مناطق شـهري و 297149. خانوار آن بـه مناطق روستايي تعلق داشته و 9808 خانوار ديگر نيز جمعيت غير ساكن بودهاند. بـه استناد همين اطلاعات، متوسط بعد خانوار درون كل استان 5 نفر، درون مناطق شـهري 8/4، درمناطق روستايي 4/5 و دربين جمعيت غير ساكن 6/5 نفر بوده است.
تراكم نسبي جمعيت استان 7/38 نفر درون هر كيلومتر هست كه با توجه بـه 9/33 نفر شاخص ملي، 2/5 نفر بيشتر نشان ميدهد.توزيع جمعيت شـهري استان درون 48 شـهر، نشانگر گسترش قابل توجه شـهرنشيني درون محدوده استان است، ولي هنوز هم درون مناطقي از استان، جمعيت عشايري همچنان با كوچ نشيني زندگي ميكنند. مـهمترين ايلات عشايري استان كه بخشي از جمعيت آن هنوز هم اسكان نيافتهاند، ايل قشقايي، ونيز ايلات خمسه، ممسني و كهگيلويه هستند كه اجمالي از وضعيت اجتماعي آنان درون زير مورد اشاره قرار ميگيرد:
ايل قشقايي: درباره منشاء اين ايل، نظرات متفاوت وجود دارد. قشقاييها مـهمترين اين كوچنده منطقه فارس محسوب ميشوند ومشتمل بر دوازده طايفهاند. بعضي از صاحب نظران، قشقاييها را از مغولهايي ميدانند كه درون زمان سلطنت چنگيزخان از تركستان مـهاجرت كرده و در زمان نادرشاه درون فارس سكني گزيدهاند. بدون هيچ ادعايي و به احتمال قوي، قشقاييها دنباله قبيلهاي قديمي درون تركيه آسيايي (شرق تركيه) بـه نام
موزه شـهداي شيراز
اين كاخ درون سال 1350 بـه مناسبت تاجگذاري شاه ساخته شده ولي بعدها از آن بـه عنوان كاخ پذيرايي استفاده ميشده است. اين كاخ بعد از انقلاب، دراختيار بنياد شـهيد قرار گرفت و به موزه تبديل شد. ساختمان موزه شـهدا از دو طبقه تشكيل شده است. طبقه اول بـه نمايشگاه دائمي موزه شامل تابلوهاي رنگ و روغن و آثار خطي هنرمندان معاصر و شـهدا، همراه با تذهيب و تشعير اختصاص دارد و طبقه دوم بـه صورت نمايشگاه فصلي هست و آثاري از هنرمندان معاصر و هنرجويان رشتههاي هنر شامل خطاطي، تذهيب و رنگ و روغن درون آن بـه نمايش درميآيد. كلاسهاي هنري نيز درون طبقه دوم اين بنا تشكيل ميشود. موزه شـهداي شيراز وابسته بـه بنياد شـهيد انقلاب اسلامي است.
موزه شاه چراغ، احمد بن موسي (ع)
اين موزه درون سال 1344 هجري شمسي درون صحن حضرت شاه چراغ تأسيس شد. فضاي اصلي موزه شاه چراغ را يك سالن بزرگ تشكيل ميدهد كه درون آن، آثار و اشياي وقفي، اهدايي و خريداري شده شامل قرآنهاي نفيس، كتابهاي خطي، اشياي باستاني وهنرهاي تزئيني بـه نمايش گذاشته شده است. آثار بـه نمايش گذاشته شده عبارتند از: كتابهاي خطي، سكه، مـهرههاي فلزي، بافتهها، ظرفهاي مختلف فلزي و چيني، خاتم، منبت و... موزهشاه چراغ وابسته بـه آستان مقدس شاه چراغ است.
مكانهاي تاريخي و ديدني استان فارس
شـهرستان شيراز
درياچه مـهارلو- 27 كيلومتري جنوب شرقي شيراز
درياچه و تالاب ارژن - 60 كيلومتري جاده شيراز- بوشـهر
درياچه رجي - 35 كيلومتري شيراز
چشمـه خارگان - 60 كيلومتري شيراز
تنگ خاني- 29 كيلومتري شيراز
تنگالله اكبر- مشرف بر شـهر شيراز
تنگ هرايرز- جاده شيراز، اهواز
باغ گلشن - خبان عفيف آباد
باغ ارم - شيراز
باغ دلگشا - شمال حافظيه
باغ چهل تن - بالاتر از باغ چهل تن
باغ هفت تن- خيابان دروازه قرآن
باغ جهان نما - شمال شيراز
باغ تخت - روبروي باغ جهان نما
باغ سعدي - حاشيه شرقي دانشكده دامپزشكي
گردشگاه چشمـه فيلي - ضلع جنوبي پارك ملي بمو
گردشگاه چشمـه سلماني - 14 كيلومتري شرق شيراز
گردشگاه برم دلك - 55 كيلومتري غرب شيراز
چشمـه چاه مسكي - 30 كيلومتري شيراز
چشمـه ميان كتان - جاده قديم شيراز كازرون
بند بهمن – 58 كيلومتري شيراز
گردشگاه آتشكده - ابتداي جاده شيراز، استهبان
پارك ملي بمو - شمال شيراز
قصر ابونصر - شرق شيراز
ارگ كريم خاني - شـهر شيراز
عمارت باغ ايلخاني - نزديك بقعه بيبي ان شيراز
عمارت باغ نشاط - شيراز
عمارت كلاه فرنگي باغ نظر - شيراز
قلعه اژدها پيكر - غرب شيراز
قبر مادر شاه - ارتفاعات مشرف بـه شـهر شيراز
قلعه ككا - شش كيلومتري شرق دشت ارم جديد
گهواره ديو- جنوب پارك ملي بمو
نشاط - باغ نشاط
وكيل - جنب مسجد وكيل
بازار وكيل - شيراز
بازار نو- شيراز
مدرسه خان - شيراز
مدرسه آقا بابا خان - محله درب شاهزاده
عمارت ديوانخانـه - نزديك ارگ كريم خاني
آبش خاتون- دروازه قصابخانـه
كليساي ارامنـه - خيابان قاآني
مسجد وكيل - شيراز
مسجد جامع عتيق - شيراز
مسجد نو (شـهدا) - شيراز
مسجد نصير الملك - شيراز
بقعه بيبي ان - محله سه باغ شيراز
بقعه سيد مير محمد - شيراز
آستانـه سيد علاءالدين حسن - شيراز
بقعه عليبن حمزه - شيراز
بقعه شـهدا - جاده اصفهان، شيراز
مقبره شيخ اقطع - كوهسار جنوبي شيراز
آرامگاه كروش كبير – جاده اصفهان، شيراز
آرامگاه حافظ - شيراز
آرامگاه سعدي - شيراز
آرامگاه خواجوي كرماني - دورازه قرآن شيراز
آرامگاه وصاف - حافظيه
آرامگاه شاه داعي اليالله - جنوب شرقي گورستان دارالسلام شيراز
آرامگاه شاه شجاع مظفري - دامنـه تخت ضرابي شيراز
آرامگاه شيخ روزبهان- محله بالا كفه شيراز
آرامگاه شيخ كبير - پشت بازار وكيل شيراز
آرامگاه شيخ محمد لاهيجي - نزديك دروازهشاه داعي الي الله شيراز
آرامگاه مشرقين - نزديك آرامگاه خواجو درون شيراز
آرامگاه شاه چراغ - شيراز
آرامگاه سيبويه- شمال دروازه كازرون
بقعه سيد تاجالدين غريب - دروازه كازرون
بقعه چهل تنان - جنوب بلوار هفت تنان
آتشكده پاسارگاد - نزديك كاخ اختصاصي كوروش
آتشكده صميكان- 140 كيلومتري شيراز
شـهرستان ممسني
گردشگاه ديمـه ميل - درون مجاورت برج نور آباد
ديمـه ميل (ميل اژدها) - هفت كيلومتري نورآباد
چشمـه آبگرم سراب بهرام - جاده شاهيجان، نورآباد
شاه جهان احمد - 20 كيلومتري شمال نورآباد
پل فهليان - قسمت غربي فهليان
كتيبههاي كورنگون - سمال غربي فهليان
نقش بهرام - 9 كيلومتري نورآباد
شـهر قديمي چشمـه سردو- 40 كيلومتري شـهر نورآباد
بناي عمارت – دهستان رستم ممسني
امامزاده درون آهنين - دو كيلومتري نورآباد
شـهرستان كازرون
درياچه پريشان- 12 كيلومتري كازرون بـه سمت جنوب شرقي آبادي اياز آباد
چشمـه ساسان - 15 كيلومتري شـهر كازرون
تفرجگاه امامزاده سيد حسين - 25 كيلومتري شـهر كازرون
پل آبگينـه - 12 كيلومتري كازرون
پل عليبن حمزه - محور شيراز، كازرون
نقش شاپور - نزديك كازرون
شـهر باستاني بيشاپور - كازرون
آتشكده كازرون - 10 كيلومتري جنوب شرقي كازرون
آتشكده بزرگ جره - بين كازرون، فراش بند
شـهرستان داراب
چشمـه جونجان (جونون) - 20 كيلومتري غرب داراب
تنگ لاي زنگان - شرق داراب
تفرجگاه آببند- داراب
قصر آئينـه (قصر ) - هشت كيلومتري رستاق
قصر كيارث - غرب داراب
نقش شاپور - شش كيلومتري جنوب شرقي داراب
نقش رستم – كوهستان حاجي آباد
مغازه شيخ علي - شرق نقش رستم
غار تنگ چوپان - تنگ چوپان
مسجد سنگي - شـهر داراب
مسجد جامع - داراب
آرامگاه شاهزاده ابولقاسم- داراب
آرامگاه شاه ابوذكريا- 96 كيلومتري داراب
آتشكده آذرخش- هفت كيلومتري داراب
آتشكده آذرجو - 12 كيلومتري جنوب غربي داراب
آتشكدههاي هخامنشي - محوطه نقش رستم
شـهرستان فيروز آباد
چشمـه آتشكده - جوار شـهرستان فيروزآباد
چشمـه تنكاب - 10 كيلومتري جاده شيراز، فيروزآباد
چشمـه حنيفقان- 45 كيلومتري شـهر فيروزآباد
تنگ خرقه - فيروز آباد
گردشگاه شـهيد- جاده فيروزآباد، فراشيد
قلعه - جلگه فيروزآباد
كاروان سراي عهد ساساني- سه كيلومتري جنوب آتشكده ساساني
آثار شـهر قديمي فيروز آباد- شمال غربي شـهر كنوني فيروز آباد
آتشكده كنارسياه - فيروز آباد
ويرانـههاي آتشكده- فيروز آباد
آتشكده ساسانيان - 30 كيلومتري جنوب فيروز آباد
آتشكده فراشبند- نرسيده بـه فيروز آباد
شـهرستان مرودشت
چشمـه ابوالمـهدي - بين سيوند و سعادتآباد
چشمـه بناب قادر آباد- نزديكي كارخانـه «يك و يك»
آبشار مارگون – نزديك درياچه سد درودزن
تنگ بستانك - شمال غربي كامفيروز
تنگ براق - منطقه كامفيروز
مجموعه ويرانـههاي تخت جمشيد - جلگه مرودشت
قلعه استخر - جلگه مرودشت
برج زندان سليمان - نزديك كاخ كوروش
پل خان- مرودشت
پل بند امير - جنوب شرقي مرودشت
سنگ نبشته تنگ براقي - شمال غربي پاسارگاد
نقش رجب - شمال تخت جمشيد
شـهر قديمي استخر - هفت كيلومتري تخت جمشيد
شـهرستان استهبان
تنگ لاي تاريك - جنوب غربي استهبان
تنگ ايج - دو كيلومتري روستاي ايج
تنگ استهبان – استهبان
گردشگاه بردانـه - مسير ايج، داراب
گردشگاه پارك جنگلي - جنوب استهبان
گردشگاه بكبك - جنوب شرقي استهبان
پارك جنگلي - جنوب شـهر استهبان
شـهرستان جهرم
گردشگاه بونيز - ارتفاعات بخش جنوبي جهرم
قلعه مـهرك - جهرم
قلعه تبر (خورشـه) - 48 كيلومتري شرق جهرم
قلعه قبر- 50 كيلومتري جهرم
آتشكده قدمگاه - جنوب جهرم
شـهرستان لار
گردشگاه امامزاده بريز - جاده قديم لارم
منطقه حفاظت شده هرمود لار - شرق لارستان
قلعهقدمگاه شمال غربي لار
آبانبار سيد جعفري - مسير غربي شـهر لار
بازار قيصريه - لار
دهن شير- ورودي بازار
امام زاده بريز - جاده قديمي لار
شـهرستان آباده
منطقه شكار ممنوع بصيران - چهار كيلومتري جنوب آباده
منطقه شكار ممنوع توت سياه - انتهاي منطقه بوانات
كاخ ساساني - جنوب غربي سروستان
گنبد علي - ابركوه
مقبره طاووس - ابركوه
مزار پير حمزه سبز پوش - ابركوه
مسجد جامع - ابر كوه
شـهرستان فسا
گردشگاه ميان جنگل – 50 كيلومتري شمال غربي شـهر
قلعه ضحاك - نزديك شـهر فسا
شـهرستان اقليد
درياچه كافتر - جنوب شرقي شـهرستان اقليد
چشمـه بالنگان - شـهرستان اقليد
چشمـه قدمگاه - مجاورت دهستان سده، شـهرستان اقليد
چشمـه چوئو - مجاورت جاده آسياس درون ارتفاعات كوه حسيني
چشمـه محمد رسول الله - ضلع جنوب غربي شـهر اقليد
آبشار دشتك ابرج - اقليد
قلعه ايزدخواست - 141 كيلومتري اصفهان
شـهرستان سپيدان
چشمـه سپيدان - شش كيلومتري جنوب شـهرستان
گردشگاه تنگ تيزاب - 20 كيلومتري شمال غرب سپيدان
گردشگاه چله گاه - 10 كيلومتري سپيدان
سايت اسكي - سپيدان
شـهرستان نيريز
درياچه طشك و بختگان - نزديكي شـهرستا نيريز
چشمـه پلنگان - محوطه باغ ملي
تنگ پلنگان - 21 كيلومتري نيريز
تنگزي طشك - مسير چشمـه پلنگان
تنگ جزين – هفت كيلومتري طشك
مسجد جامع - نيريز
* منبع: زنده دل، حسن. مجموعه راهنماي جامع ايرانگردي: استان فارس، تهران: نشر ايرانگردان – جهانگردان، 1379. ص 33-40،159-166
قزوپن
بناي اوليه شـهر قزوين را بـه شاپور اول ساساني معروف بـه شادشاپور نسبت ميدهند: شادشاپور شـهر قزوين را براي جلوگيري از تهاجمات ديالمـه بنا نـهاد و در آن دژ و استحكامات بـه وجود آورد و سپاهيان خود را درون آنها استقرار داد. بـه مرور زمان، پايگاه نظامي شاپور توسعه يافت و هسته اصلي شـهر قزوين بـه وجود آمد. موقعيت اين شـهر هموراه بـه عنوان گذرگاه مـهم طبرستان و درياي مازندران (خزر) اهميت فراوان داشته است. بعد از حمله اعراب بـه ايران و آغاز دوره فتوحات اسلامي، براءبن عازب ـ از سرداران معروف عرب ـ درون سال 24 هجري قمري، قزوين را محاصره كرد. مردم قزوين مانند مردم بسياري از شـهرهاي ديگر، اسلام را پذيرفتند و از پرداخت جريمـه معاف شدند. و قزوين كه درون دوره ساسانيان پايگاه مستحكمي براي جلوگيري از هجوم مـهاجمان ديلمي بود، درون دوره اسلامي نيز بـه پايگاه و مبداء عمليات بعدي لشگريان عرب تبديل شد. درون زمان امويان، محمد ـ پسر حجاجبن يوسف معروف ـ نخستين مسجد جمعه آن را بنا نـهاد كه بـه مسجدالئور معروف شد. اين مسجد که تا زمان هارونالرشد معتبرترين مسجد قزوين بود. درون سال 176 هـ. ق قلعه يا شـهر ديگري توسط خليفههاي موسيبن عباسي درون مقابل شـهر قديم قزوين ساخته شد كه بـه مدينـه موسي يا مدينـه مباركيه معروف شد. درون دورههاي بعد، هنگامي كه هارونالرشيد خليفه عباسي درون راه خراسان از قزوين ميگذشت، بعد از آگاهي از گرفتاريهاي مردم قزوين درون مقابل هجومهاي ديالمـه و مقاومت شجاعانـه آنها، دستور داد سعدبنالعاس ـ والي عراقين و قزوين ـ حصاري بـه دور مدينـه موسي و مباركيه بكشد و مسجدي نيز درون آن بسازد؛ ولي بـه علت مرگ هارونالرشيد، حصار ناتمام ماند؛ که تا اينكه يكي از فرماندهان ترك دستگاه عباسي بـه نام موسيابنبنا كه مأمور جنگ با حسينبن زيد علوي شده بود، درون سال 256 هجري قمري بناي آن را بـه اتمام رساند.ناصر خسرو قبادياني درون سفرنامـه خود درون سال 438 هجري قمري شـهر قزوين را چنين توصيف كرده است:
باغستان بسيار داشت. بيديوار و خار، و هيچ مانعي از درون باغات، و قزوين را شـهري نيكو ديدم، باروي حصين و كنگره بر آن نـهاده و بازارهاي خوب، مگر آنكه آب درون آن اندك بود و منحصر بـه كارگرها درون زيرزمين و رئيس آن شـهر مروي علوي بود. از اواخر قرن پنجم هجري که تا زمان حمله هلاكو بـه قلعههاي اسماعيليان، سرزمين قزوين تحت تأثير حوادث مربوط بـه نـهضت حسن صباح و جانشينان او قرار داشت و شاهد نبردها و جنگهاي طولاني ميان سپاه حكومت مركزي و اسماعيليان بود. درون زمان صفويه، با برگزيده شدن قزوين بـه پايتختي، اين شـهر اعتبار بيشتري يافت و آثار و بناهاي متعددي درون آن بنا گرديد. درون دوره قاجاريه كه تهران بـه پايتختي انتخاب شد، قزوين بـه علت استقرار درون مسير جاده تهران بـه اروپا و روسيه، اهميت قابل ملاحظهاي يافت. درون خصوص پيدايش نام قزوين، درون متنهاي تاريخي، نظراتي چند مطرح شده هست كه درون زير خلاصهاي از آنها آورده ميشود:
تاريخنگاران ايراني و عرب بر آناند كه واژه «قزوين» از جمله «اين كشوين» گرفته شده است. گويند سركرده سپاه كسرا درون صف لشكريان خود بـه هنگام نبرد درون اين سرزمين خللي ديد و با عبارت «اين كشوين» (يعني بدان كج بنگر) زير دست خود را مأمور رفع خلل كرد و در نتيجه، سپاهيان او پيروز شدند. آنگاه درون جايگاه مزبور شـهري بنا كردند و به اين مناسبت آنجا را «كشوين» ناميدند و در دوره اسلامي، عربها، اين واژه را معرب كرده و آن را «قزوين» ناميدند. اما درون متنهاي تاريخي يوناني چنين آمده هست كه: پيش ا زدوران هخامنشي، مردمي درون كرانـه غربي درياي قزوين ميزيستند كه بـه گفته بعضي از تاريخنگاران يوناني و آريايي، از نژاد «ميتتاني» شمرده ميشدند. اين قوم كه آن را كاسي يا كاسيت ناميدهاند، ظاهراً مدتها پيش از مادها بـه ايران آمده و قرنها درون كرانـه غربي درياي كاسپين (خزر) استقرار يافته بود. نام قزوين نيز گويا از همين نام (كاسپين) گرفته شده است. نظر ديگري، وجه تسميه قزوين را متأثر از موقعيت طبيعي، جغرافيايي و حوادث تاريخيِ روي داده درون آن ميداند. گفته ميشود كه كوهستانهاي شمالي قزوين همواره زيستگاه مردمان سركش بوده و آباديهاي دشت قزوين پيوسته دستخوش تاخت و تاز و تاراج طايفههاي گوناگون بوده است. براي جلوگيري از تاخت و تاز كوهنشينان، بـه فرمان حاكم وقت، يك دژ درون مدخل كوهستان شمالي قزوين و دژ بزرگ ديگري براي استقرار سپاهيان درون محل كنوني قزوين بنا كردهاند: اولي را «دژ بالا» و دومي را «دژ پايين» ناميدهاند. با گذشت زمان، نام «دژ پايين» دچار دگرگوني شده و به «دژپين»، «گژوين» و سپس «كشوين» تبديل شده است. درون دوران شاپور ذوالاكتاف، بر جاي همان دژ، قلعهاي بنا كرده و به همان نامي كه قبلاً بـه آن معروف بوده، آن را «كشوين» خواندهاند. اين نام درون دوره اسلامي معرب شده و به «قزوين» تغيير يافته است. درون حال حاضر، قزوين يكي از شـهرهاي آباد و بزرگ ايران و مركز استان قزوين ميباشد.
تاكستان
شـهر تاكستان درون گذشته «سياده» يا «سيادهن» ناميده ميشد و به سرزمين تاتها معروف بود. اين شـهر از سابقه تاريخي طولاني برخوردار هست و درون دوران ساسانيان، شـهريآباد بوده و از موقعيت ممتازي برخوردار بوده است. آثار گچبري جالب مربوط بـه دوره ساساني كه درون «تپه خندو» واقع درون شمال شرقي تاكستان بـه دست آمدهاند، نشانـهاي از آباداني اين منطقه درون آن دوران است. حمدالله مستوفي درون كتاب نزهتالقلوب از تاكستان بـه نام «سيادهان» نام هست و درون لغتنامـه دهخدا، نام گذشته اين شـهر، «سيادهن» ذكر شده است. بنا بـه برخي اقوال، «سيادهن» يا «سيادهان» شكل تغيير يافته واژه «سه دهان» بوده و آن نيز صورت معرب «سهدژان» پارسي است. همچنين، بر روي كتيبهاي يوناني مربوط بـه 230 سال قبل، موسوم بـه «پئوتين گرايا» نام «سيادهن» حك شده است. شـهرستان تاكستان يكي از قطبهاي كشاورزي استان قزوين ميباشد و در مسير جاده اصلي تهران بـه اروپا واقع شده است.
مكانهاي تاريخي و ديدنيهاي استان
درياچه اِوان - قزوين
چشمـه آبگرم خرقان - 95 كيلومتري قزوين
چشمـههاي آب معدني ترش و لرزان - 45 كيلومتري جاده قزوين ـ رشت
سردر عالي قاپو - قزوين
عمارت چهل ستون - قزوين
قلعه الموت - قزوين
قلعه نويزر شاه - قزوين
قلعه لمسبر - شرق «شترخان» قزوين
قلعه سميران - دهستان طارم
قلعه سنگرود - شمال قزوين
قلعه شيركوه - قزوين
قلعه ساسان (آرامگاه بزرگ) - دهستان طارم
قلعه محمّد زمان خان رشوند - شمال قزوين
قلعه و آثار ايوان نياق - 16 كيلومتري قزوين
برجهاي خرقان - 32 كيلومتري جاده قزوين، همدان
برج باراجين - 12 كيلومتري شمال قزوين
برج سنگي با كتيبه كوفي - شمال شرق قلعه ساسان
يله گنبد - 37 كيلومتري جاده قزوين، رشت
كافر گنبد - روستاي نياق، 16 كيلومتري قزوين
گرمابه صفا - انتهاي خيابان مولوي قزوين
آب آنبار حاج كاظم - قزوين
آب انبار حكيم - قزوين
آب انبار سردار كوچك - قزوين
آب انبار پنجه علي - قزوين
آب انبار جنب مسجد جامع كبير - قزوين
آب انبار حاجي بابا (خطيب) - قزوين
آب انبار حاج ملا آقا - قزوين
آب انبار حاج كريم - قزوين
آب انبار رزگره كوچه - قزوين
آب انبار شيشـهگر - قزوين
آب انبار خان - قزوين
آب انبار لالو - قزوين
پل شاه عباس - قزوين، يوئين زهرا
پل لوشان - جاده قزوين، رشت
سد قديمي سيد علي خان - قزون
سد قديمي سپهسالار - قزوين
گورستان حسن آباد و گنبد آن - روستاي حسنآباد قزوين
گورستان شاهكوه - قزوين
روستاي تاريخي گاز رخان - الموت
روستاي تاريخي هرزويل - بعد از پل لوشان
بازار تاريخي قزوين - قزوين
كاروانسراي محمد آباد خره - جاده قزوين، بوئين زهرا
كاروانسراي پنبه - قزوين
كاروانسراي قربانعلي نمازان - قزوين
كاروانسراي سلطان آباد - 10 كيلومتري قزوين
سراي رضوي - جنوب قيصريه، قزوين
سراي وزير - روبروي قيصريه، قزوين
سراي ضرابخانـه - ميان بازار قديمي، قزوين
سراي گلشن - قزوين
سراي حاجرضا - قزوين
سراي شاهسرودي - قزوين
مسجد جامع كبير - خيابان شـهداء قزوين
مسجد حيدريه - محله پنبهريسي قزوين
مسجد النبي – قزوين، محل برگزاري نماز جمعه
مسجد سنجيده - محله راه ري قزوين
حسينيه امينيها - خيابان مولوي قزوين
مسجد و مدرسه سردار- خيابان تبريز قزوين
مسجد و مدرسه شيخالاسلام - خيابان شـهداي قزوين
مسجد و مدرسه صالحيه - خيابان مولوي قزوين
مسجد پنجه علي - خيابان پيغمبريه قزوين
آرامگاه حمدالله مستوفي - محله پنبه ريسه قزوين
آرامگاه خليل بن غازي قزويني - ميدان محله آخوند قزوين
آرامگاه رئيس المجاهدين - جاده قزوين، كرج
آرامگاه صدر جهان (امامزاده اباذر) - ارتفاعات شمال شرقي قزوين
آرامگاه شيخ احمد غزالي - كوچه امامزاده اسماعيل قزوين
آرامگاه ميرابراهيم - گورستان عتيق قزوين
آرامگاه پير سفيد - محله پنبه ريسه قزوين
امامزاده اسماعيل - خيابان شـهدا، قزوين
امامزاده اسماعيل - خيابان قزوين، رشت
امامزاده بيبيزبيده - قزوين
امامزاده بيبي سكينـه – سنقرآباد، قزوين
امامزاده زرآباد - رودبار الموت
امامزاده شاهزاده حسين - قزوين
امامزاده سلطان قيس (ويس) - 16 كيلومتري قزوين، روستاي نياب
امامزاده عبدالله - روستاي فارسجين قزوين
امامزاده كمال - روستاي ضياء آباد دودانگه قزوين
امامزاده محمد طاهر - روستاي آوج قزوين
امامزاده ولي - روستاي ضياء آباد دودانگه
امامزاده سلطان سيد محمّد - خيابان مولوي قزوين
امامزاده آينـه خاتون - محله پنبه ريسه قزوين
امامزاده علي - روستاي شكرناب قزوين
امامزاده علياكبر - روستاي سگزآباد قزوين
پيغمبريه - قزوين
موزه عمارت كلاه فرنگي - قزوين
ديدنيهاي شـهرستان تاكستان نام محل
چشمـه يلهگنبد - قاقازان تاكستان
چشمـه آبگرم جاده تاكستان، آوج - تاكستان
قلعه (قزقلعه) - 15 كيلومتري جاده زنجان، تاكستان
شاه عباس - تاكستان
امامزاده صالح و امامزاده سليمان - روستاي نـهاوند تاكستان
امامزاده فضل الله - جاده ابهر تاكستان
بقعه پير - جنب قبرستان تاكستان
امامزاده زلان - 6 كيلومتري تاكستان، روستاي نرجه
* منبع: زنده دل، حسن. مجموعه راهنماي جامع ايرانگردي: استان قزوين، تهران: نشر ايرانگردان – جهانگردان، 1379. ص25-28،139-142
قم
استان قم با وسعتي معادل 14631 كيلومتري مربع درون مركز كشور واقع شده و مركز آن شـهر قم است. اين استان بين 51 و 30 که تا 50 و 30 درجه طول شرقي نسبت بـه نصفانـهار گرينويچ و 15 و 35 که تا 24 و 15 درجه عرض شمالي نسبت بـه خط استوا قرار گرفته است. استان قم از شمال بـه «جلگه وارمين و شـهر ري از استان تهران و ساوه از استان مركزي، از جنوب بـه شـهرستانهاي محلات و دليجان از استان مركزي و كاشان از استان اصفهان و كوير نمك واز غرب بـه شـهرستانهاي آشتيان و تفرش از استان مركزي محدود است. براساس آخرين تقسيمات كشوري درون سال 1375، اين استان داراي يك شـهرستان، 4 بخش، يك شـهر، 9 دهستان و 363 آبادي داراي سكنـه بوده است. شـهرستان قم بـه عنوان تنـها شـهرستان استان قم و شـهر قم مركز شـهرستان و مركز استان ميباشد.
نام و نشاني اماكن و ديدنيهاي مـهم استان
درياچه نمك – شرق قم
درياچه حوض سلطان- شرق قم
پارك ملي كوير- دهستان قمرود
خانـه حاج قلي خان- محله چهار مردان قم
خانـه زند (حاج علي خان) – محله چهار مردان قم
خانـه حضرت امام خميني (ره) – شـهر قم
خانـه ملاصدرا- كهك
محله آستانـه- شـهر قم
محله قديمي عشقعلي- شـهر قم
محمله قديمي لونديد- شـهر قم
محله قديمي چهار مردان- شـهر قم
محله قديمي سيدان- شـهر قم
محله قديمي سنگ بند- شـهر قم
محله قديمي موسيان و مسجد جامع- شـهر قم
محله قديم اسحاقيه و باغ سپند- شـهر قم
مدرسه فيضيه- شـهر قم
مدرسه غياثيه (پامنار) – نزديك ميدان كهنـه شـهر
مدرسه جهانگير خان- سمت شرقي شـهر قم
مدرسه رضويه- خيابان آيت الله طالقاني قم
مدرسه ستيه- شـهر قم
كاروانسراي كنارگرد- جاده تهران، قم
كاروانسراي دهكده طلب – جاده قم، اراك درون شمال سلفچگان
كاروانسراي آوه- جنوب جاده قم، ساوه
كاروانسراي قلعه سنگي – جاده قم، ري درون شمال غرب قم
كاروانسراي اتابكي- جاده قم، كاشان
كاروانسراي سفيد آب- شرق درياچه نمك
كارونسراي باقر آباد- جاده قم، تهران
كاروانسراي پاسنگان- قم، كاشان
قلعه جمكران- 6 كيلومتري شرق قم
بازار قم – شـهر قم
آرامگاه فتحعلي شاه- قسمت شمالي صحن عتيق حرم
آرامگاه محمد شاه – ضلع غربي صحن عتيق حرم
مقبره مـهد عليا- جهت غربي گنبد محمد شاه
آرامگاه مستوفي- شرق صحن عتيق حرم
آرامگاه شاه عباس دوم- جنوب غربي حرم حضرت معصومـه ”س“
آرامگاه شاه سليمان و شاه صفي- درمحل موزه آستانـه
آرامگاه علي بن بابويه قمي- شرق خيابان ارم قم
مقابر باغ گنبد سبز- بخش شرقي قم
آرامگاه آخوند ملا مـهدي نراقي- خيابان آيتالله مرعشي نجفي قم
آرامگاه آقا ميرزا حسن كاشفي – خيابان آيت الله مرعشي نجفي قم
آرامگاه آيت الله صدر – حرم مطهر
آرامگاه آيت الله محمد تقي خوانساري – حرم مطهر
آرامگاه شـهيد آيت الله مرتضي مطهري- حرم مطهر
آرامگاه آيت الله عبدالكريم حائري – حرم مطهر
آرامگاه شـهيد محمد منتظري – مسجد بالاسر حرم مطهر
آرامگاه علامـه طباطبايي – مسجد بالا سر حرم مطهر
آرامگاه آيت الله رباني املشي- مسجد بالا سرحرم مطهر
آرامگاه پروين اعتصامي – حرم مطهر
قره تپه قمرود- 23 كيلومتري شمال شرقي قم
ساختمان هشتي- شـهر قم
سرو پانصد ساله – روستاي گرگابي جمكران، شرق قم
مسجد مقدس صاحب الزمان (عج) – واقع درون جاده قم، كاشان
مسجد امام حسن مجتبي (ع) – شـهر قم
مسجد جامع- شـهر قم
مسجد امام عسگري (ع) – خيابان آستانـه قم
مسجد اعظم – غرب آستانـه حضرت معصومـه (ع)
مسجد فاطميه (مسجد خانم) – شـهر قم
تكيه آقا سيد حسن- خيابان آيت الله طالقاني قم
تكيه سيدان- خيابان انقلاب قم
تكيه يزديها- بازار قم
حسينيه شـهدا- خيابان شـهداي قم
حسينيه نجفيها – خيابان انقلاب قم
حسينيه آيت الله نجفي- خيابان شـهيد منتظري قم
آستانـه مقدس حضرت معصومـه (س) – شـهر قم
امامزاده اسماعيل (شاهزاده اسماعيل)- دامنـه كوه بيد قان 18 كيلومتري قم
امامزاده موسي مبرقع- شـهر قم
امامزاده شاه حمزه- شـهر قم
امامزاده علي بن جعفر (در بهشت) – شـهر قم
امامزاده سيد سربخش – خيابان آذر مقابل چهل اختران قم
امامزاده احمد بن اسحاق- ميدان كهنـه قم
امامزاده ابوالعباس احمد- شـهر قم
امامزاده باوره – روستاي از توابع قهستان
امامزاده حليمـه خاتون- روستاي لنجرود درون جنوب شـهرقم
امامزاده سكينـه خاتون- شرق قم درون نزديك روستاي زالون آباد
امامزاده سلطان محمد- شمال غربي روستاي صرم درون جنوب قم
امامزاده سليمان- شمال روستاي صرم، جنوب شرقي قم
امامزاده شاه ابراهيم – 24 كيلومتري قم
امامزاده شاهزاده ابواحمد- دروازه ري شمال شرقي قم
امامزاده شاهزاده احمد و علي حارث- شرق شـهر قم
امامزاده شاهزاده جعفر غريب- 6 كيلومتري شرق قم
امامزاده شاهزاده جعفر- روستاي گيو درنزديكي خلجستان
امامزاده شاهزاده زكريا- بين روستاي عيسي آباد و خلجستان
امامزاده شاهزاده سيد علي- شمال شـهر ومنتهي اليه دروازه ري
امامزاده شاهزاده طاهر- درون روستاي طغرود شمال غربي قم
امامزاده شاهزاده عباس- دهكده جنداب خلجستان
امامزاده شاهزاده عباس- هفت امامزاده روستاي ورجان
امامزاده شاهزاده محسن- روستاي قباد بزن قم
امامزاده صفورا- درون خاك فرج جنب شاهزاده احمدقم
امامزاده عبدالله – نزديك قلعه صدري قم
امامزاده فاضل- قريه بيدهند قم
امامزاده معصومـه – روستاي كهك و 24 كيلومتري قم
بقعه بابا مسافر-شمال شرقي قم
بقعه چهار امامزاده شـهره، ملاآقا- جهت شمالي شـهر قم
بقعه خديجه خاتون – شـهر قم
* منبع: زنده دل، حسن. مجموعه راهنماي جامع ايرانگردي: استان قم، تهران: نشر ايرانگردان – جهانگردان، 1379. ص 23،115-118
سنندج
به استناد گفته مورخين، قلعه سنـه دژ (سنندج) را سليمان خان اردلان والي كردستان درون زمان شاه صفي (1038-1052 ه.ق) آباد ساخت و كلمـه ”غمها“ را كه بـه حساب ابجد 1046 ميشود ماده تاريخ آن قرار داد. هيچيك از جغرافي نويسان اسلامي، اين شـهر را بـه اين اسم درون آثار خود ذكر نكردهاند.در گذشته بـه جاي شـهر سنندج فعلي شـهري بـه نام ”سير“ وجود داشت كه اين كلمـه درون فارسي بـه معناي ”سي سر“ است. مجاور سيسر، محلي بود بـه نام صدخانيه (صد خانـه) كه احتمالاً بـه مرور زمان اين نام بـه ”سنـه“ تغيير يافته است. سنندج مدت چهار قرن تحت حكومت حكام مورثي خاندان اردلان بود كه نسبت خود را بـه ساسانيان ميرسانيدند.در جنگهاي دولتهاي ايران و عثماني درون دوره صفويه، اين خاندان گاه جانب ايران را ميگرفتند و زماني از عثماني طرفداري ميكردند. كريم خان زند درون سال 1146ه.ق سنندج را ويران كرد و پس از يك دوره هرج و مرج، خسرو خان اردلان درون سنندج مستقر شد. آغا محمدخان قاجار بـه پاس خدمات وي سنقر را نيز ضميمـه قلمرو حكومتي او كرد. از سال 1214 که تا 1240 ه.ق امانالله خان پسر خسروخان درون سنندج حكومت كرد كه درون اين مدت اصلاحات زيادي براي آباداني و عمران شـهر سنندج بـه عمل آمد. درون حكومت رضا قلي خان اردلان بين اعضاي اين خاندان اختلافاتي بـه وجود آمد و پس از يك سلسله كشمكشها، سرانجام امان الله خان برادر رضا قلي خان بـه حكومت رسيد و در حقيقت اين شخص آخرين والي موروثي سنندج بود كه از سال 1265 که تا 1284 ه.ق حكومت كرد.در سال 1284ه.ق دولت مركزي، حاج ميرزا معتمدالدوله عموي ناصرالدين شاه را بـه حكومت كردستان منصوب كرد كه که تا سال 1291 ه.ق درون آنجا حكمراني ميكرد.در حال حاضر سنندج مركز استان هست و يكي از شـهرهاي زيباي استان كردستان و غرب كشور محسوب ميشود.
سقز
در مورد وجه تسميه سقز گفته ميشود كه اين شـهر با نام ”ايزيرتا“ درون نخستين اتحاد ماد، پايتخت مادها بود. سركردگان ماد درون اطراف شـهر استحكاماتي براي خود ساختند كه از جمله ”زيويه“ و ”قپلانتوي“ كنوني (آدامائيت) را ميتوان نام برد. درون اين زمان ”سارگن دوم“ پادشاه آشور بـه سرزمين ماد تاخت، مادها شكست خوردند و ايزيرتا، زيويه و آدامائيت را ويران كرد. بعد از آن سكاها بـه تجديد بناي اين شـهر پرداختند و سقز را بـه نام اسكيت (ساكز) بـه عنوان پايتخت خود انتخاب كردند. نام امروز سقز از نام قوم ”سكه“ – سكا- اسكيت- سكز بـه يادگار مانده هست و سكز همان ساكز است. دو وجه تسميه ديگر نيز براي اين شـهر نقل شده است؛ يكي بـه دليل درخت حبه الخضر يا ون است. كه گويا درون اطراف سقز وجود داشت و ديگر اين كه، اين شـهر را سه ساختهاند و لذا سه قز (قز درون تركي بـه معني ) ناميده ميشد.شـهر سقز سابقاً درون دشتي درون جنوب غربي شـهر فعلي قرار داشت كه اكنون بـه كهنـه سقز يا سقز كهنـه معروف است. شـهر فعلي ابتدا درون اطراف بازار بـه وجود آمد و قديميترين محله، همان محله بازار شـهر هست كه بعداً درون اثر ارتباط تبريز، سنندج و بانـه طرفين جادههاي آن آباد شد. درون حال حاضر، موقعيت طبيعي و نحوه استقرار شـهر درون دامنـه ارتفاعات و رودخانـهاي كه از كنار آن جاري است، اين شـهر را بـه يكي از زيباترين شـهرهاي استان كردستان تبديل كرده است.
بيجار
بيجار مركز منطقه گروس، از مناطق حاصلخيز كردستان هست كه درون شرق سنندج قرار دارد. درباره وجه تسميه آن آمده هست كه ناصرالدين شاه با امير نظام گروسي شبي درون گروس بـه سر ميبرد و مطالبي داشت كه ميخواست که تا صبح بـه وسيله جارچي پخش شود، اما صبح روز بعد همـه مردم از مطالب آگاه شده بودند. از اين رو آن را شـهر ”بيجار“ ناميد و همين اسم که تا امروز باقي مانده است. درون مورد وجه تسميه بيجار نظر ديگري نيز مطرح هست و آن اينكه، اين شـهر درخت بيد فراوان داشت و با توجه بـه اينكه درون كردي درخت بيدار ”بي“ و جايگاه بيدار ”بيجار“ گويند، شـهر نيز بـه همين نام يعني سرزمين بيد ناميده شده است. درون حال حاضر بيجار يكي از شـهرهاي نسبتاً آباد استان كردستان ميباشد.
قروه
اين شـهر درون دشت وسيعي درون 93 كيلومتري شرق سنندج و شمال غربي همدان قرار دارد و از آغاز درون طول جاده سنندج بـه طرف همدان توسعه يافته است. مركز حكومت اين شـهر درون گذشته روستاي قصلان بود كه توسط امان الله خان بزرگ، والي معروف كردستان درون محوطه آن بناهايي از قبيل: قلعه، عمارت، مسجد، ، باغ و بيشـه بزرگي احداث شده است.در حال حاضر قروه بـه دليل شرايط خاص زمين ساختي و چشمـههاي آب گرم و معدني مورد توجه مسافرين و گردشگراني هست كه بـه اين شـهر سفر ميكنند.
بانـه
قبل از اسلام طايفهاي زرتشتي بـه نام ”قه قو“ بر اين منطقه حاكم بودند كه درون حمله اعراب و بعد از آن، ”اختيار دينيها“ حكومت آن را بـه دست گرفتند. که تا اواسط سده سيزدهم هجري نام اصلي شـهر بانـه ”به روژه“ (آفتابگير) بود و قبالههايي نيز وجود دارد كه درون همـه آنها مركز بانـه قصبه ”به روژه“ ناميده شده است. اين شـهر يك بار درون قبل از جنگ جهاني اول و بار ديگر درون جنگ جهاني دوم دچار آتش سوزي شديدي شد.اكنون گورستان شمال شرقي شـهر را بانـه كهنـه و يا كهنـه بانـه مينامند. علت تغيير نام و جابجا شدن محل شـهر بـه واسطه شيوع بيماريهاي وبا و طاعون بود كه هرچند سال يك بار شايع ميشد و چون بازماندگان، محل اوليه را آلوده ميپنداشتند، مجدداً درون جاي ديگري بـه ايجاد شـهر و ده ميپرداختند.آتش سوزي و جنگهاي قبيلهاي يكي ديگر از عوامل جابجا شدن محل شـهر بود. درون بانـه آباديهائي بـه نامهاي ”نيزه دو كهنـه“، ”به روژه كهنـه“، ”سياومـه كهنـه“، ”آرمرده كهنـه“، ”توده كهنـه“ و غيره هم شنيده ميشود، ولي آباديهايي نيز با همان نامها بدون كلمـه ”كهنـه“ وجود دارد.نام بانـه را از كلمـه كردي ”Bon“ بـه معني پشت بام و متأثر از ارتفاعات و نحوه استقرار و موقعيت شـهر بانـه ميدانند. ارتفاع 1525 متري شـهر از سطح دريا و چشمانداز ارتفاعات اطراف آن موجب گرديده هست كه مردم براي رسيدن بـه شـهر مسير زيادي را بـه طرف سربالايي طي كنند. نام ”بانـه“ را بـه معني ”خانـه“ (منظور اقامتگاه و آبادي و مسكن است) و ”اردو“ (منظور اردوگاه سربازان است) و پادگان (شـهر دو قلعه بزرگ داشته) نيز تفسير كردهاند.
مريوان
شـهر مريوان درون حدود يك قرن سابقه تاريخي دارد. يكي از شاهزادگان قاجار بـه نام فرهاد ميرزا كمي پيش از مشروطيت درون اين محل حكومت ميكرد، درون مريوان قلعهاي بنا كرد كه جريان بناي آن را درون كتيبهاي كه بـه ديوار مسجد دارالاحسان (مسجد جامع سنندج) نصب كرده، شرح داده است.اين شـهر مرزي درون همسايگي دولت عثماني قرار داشت و به دستور ناصرالدين شاه قاجار درون سال 1282ه.ق قلعهاي مستحكم درون آنجا احداث شد. درون سال 1286، حاج فرهاد معتمدالدوله بر استحكام قلعه افزود و آن را شاه آباد ناميد. درون كنار همين قلعه نظامي، روستايي بـه وجود آمد كه بـه نام قلعه (مريوان) نامگذاري شد. درون داخل شـهر بـه دستور حاج معتمدالدوله يك باب قنات، و آب انبار احداث شد.بعد از حاج فرهاد معتمدالدوله، حاج محمد عليخان ظفرالملك قلعه را وسعت داد و در داخل آبادي شاه آباد چندين باب منزل، يك كاروانسرا و قناتي ديگر احداث كرد. بعدها كليه اين تأسيسات درون اثر شورش و هرج و مرج عشاير كرد منطقه، ويران شد. درون اوايل حكومت پهلوي، حاكم وقت درون روستاي موسك قلعهاي بنا نـهاد كه امروزه از آن بـه عنوان پادگان استفاده ميشود و فاصله چنداني با شـهر ندارد. وجود درياچه زريوار درون غرب شـهر مريوان زيبايي خاصي بـه اين شـهر بخشيده و آن را بـه يك ناحيه تفرجگاهي تبديل كرده است.
ديواندره
ديواندره يكي از شـهرستانهاي استان كردستان هست كه درون فاصله 95 كيلومتري شمال سنندج واقع شده است. ديواندره امروزي يكي از كانونهاي درون حال توسعه روستايي بود كه يك دهه قبل بـه شـهر تبديل شده است. اين شـهرستان آب و هوايي معتدل دارد.
نام و نشاني اماكن و ديدنيهاي مـهم استان
شـهرستان سنندج
درياچه پشت سد قشلان (سد وحدت) – 10 كيلومتري شمال سنندج
عمارت خسروآباد – سنندج
عمارت سالار سعيد – سنندج
عمارت وكيل الملك – سنندج
عمارت امجدالاشراف- سنندج
خانـه آصف – سنندج
قلعه پلنگان – دهستان ژاورود
پل قشلاق – 3 كيلومتري شرق سنندج
پل شيخ – بر روي رودخانـه قشلان
مسجد درالاحسان – سنندج
مسجد هاجره خاتون – سنندج
امامزاده پيرعمر – سنندج
شـهرستان قروه
چشمـه آب معدني باباگر – 18 كيلومتري شمال شرقي قروه
چشمـه سراب قروه – دامنـه كوه امامزاده ابراهيم عطار
چشمـه سراب وينسار – دشت چهاردولي، دامنـه كوه كمرزرد
قصلان – شمال شرقي قروه
امامزاده باباگر – روستاي بابا گورگور قروه
شـهرستان بيجار
چشمـه آب تلخ (پير صالح) – روستاي قشلاقلو دهستان نجف آباد
چشمـه سراب بيجار- جنوب غربي بيجار
چشمـه خاورآباد – جنوب شرقي چشمـه سراب بيجار
چشمـه قمچقاي – 17 كيلومتري قمچقاي
چشمـه هفت آسياب – روستاي شريف آباد دهستان سياه منصور
قلعه قمچاي – دهستان كراني
شـهرستان مريوان
درياچه زريوار – 2 كيلومتري غرب مريوان
قلعه ايمام – 3 كيلومتري شرق مريوان
سنگ نبشته اورامانات – اورامانات، كوه رينانـه
شـهرستان بانـه
زيارتگاه سليمان بيگ – بانـه
شـهرستان ديواندره
غار كرفتو – روستاي اوباتو ديواندره
شـهرستان كامياران
چشمـه آب معدني گواز – 50 كيلومتري شمال غرب كامياران
شـهرستان سقز
تپه زيويه – 40 كيلومتري شرق سقز
* منبع: زنده دل، حسن. مجموعه راهنماي جامع ايرانگردي: استان كردستان، تهران: نشر ايرانگردان – جهانگردان، 1379. ص32-37،109-111
کرمان
در مدارك تاريخي و جغرافيايي اسلامي اين منطقه كرمان، كارمانيا، ژرمانيا، كرمانيا، كريمان، كارماني و كرماني ذكر شده است. اگر كارمان را دو كلمـه بگيريم «كار» بـه معني جنگ و «مان» بـه مفهوم محل هست كه درون مجموع معني «جايگاه دلاوري و نبرد» دارد. بعضي از جغرافيادانان، نام قديم اين شـهر را گواشير (بردشير) خواندهاند. گفته ميشود؛ گواشير همان «كوره اردشير» يا شـهر اردشير بوده هست كه بـه تدريج بـه «گواشير» تبديل شده است. بـه استناد منابع تواريخ عرب و يهود، كرمان منسوب بـه كرمان بنهيتال بن ارفحشد بن سام بن نوح هست و نام آن درون كتيبه بيستون بـه صورت «يوتيه» ذكر شده است. درون دوره ساسانيان فرمانرواي كرمان، عنوان شاه داشت، چنانكه بهرام چهارم (388 ـ 389 م.) بـه مناسبت اينكه درون زمان پدرش والي كرمان بود بـه كرمانشاه (شاه كرمان) معروف بود. درون اين دوره سيرجان مـهمترين ناحيه كرمان محسوب ميشد. كرمان درون دوره اسلامي و مقارن با 21 که تا 24 هـ. ق و سالهاي بعد از آن تلاطمات سياسي زيادي را شاهد بود. عمربنخطاب درون اين زمان سهيل عدي و عبدالله عتبان را مأمور فتح كرمان كرد. سرداران نامبرده با گرفتن اندك جزيهاي از حاكم كرمان بـه مدينـه مراجعت كردند. يزدگردسوم درون سال 29 هـ. ق درون مقابل حمله اعراب بـه كرمان گريخت. گفته ميشود كه که تا آن زمان هنوز هم ساكنين كرمان نسبت بـه وي وفادار مانده بودند. درون سال 31 هـ ق مردم كرمان بـه جرم نجزيه مورد هجوم سردار عرب، عبدالله بن عامر قرار گرفتند. وي كه از سوي عثمان مأمور فتح كرمان شده بود، بدون مقاومت اهالي، كرمان را فتح كرده و جزيه چندين سال عقب افتاده را هم از اهالي باز بعد گرفت و مجاشع بن مسعود را با يك هزار تن سپاه بـه حكومت كرمان برگزيد و خود عازم خراسان گرديد. درون درگيريهايي كه بين اهالي و سپاه عرب درگرفت با مداخله نيروهاي كمكي عبدالله بن عامر، كرمان بـه تصرف كامل مسلمانان درآمد و مجاشع درون دوران خلافت عثمان و علي بن ابيطالب عليهالسلام، كماكان حاكم كرمان ماند. درون دوره خلافت بنياميه شورشهايي درون كرمان برپا شد. عبدالرحمن بن اشعث از طرف امويان بـه جاي مجاشع بـه حكومت كرمان منصوب شد. درون زمان خلافت عمر بن عبدالعزيز (99ـ101 هـ. ق) غسان نامي بـه حكومت كرمان منصوب گرديد. درون دوران حكومت وي كرمان رو بـه آبادي نـهاد و بسياري از آتشكدههاي زرتشتيان كه بـه آنها مجوسيه ميگفتند، خراب شد. درون زمان خلفاي بني عباس حوادث مـهمي درون كرمان روي نداد. درون اين دروه كرمان درون معرض حمله اقوامي كه قبل از اسلام درون بنادر خليج فارس ميزيستند قرار گرفت. ولي معتصم آنها را شكست داده و از كرمان خارج كرد. درون سال 253 هـ ق. كرمان بـه تصرف يعقوب ليث مؤسس سلسله صفاريان درآمد. بعد از وي برادرش عمروفارس، كرمان و سيستان را درون تصرف داشت. درون سال 266 هـ. ق كرمان بـه تصرف سامانيان درآمد، ليكن درون سال 267، عمرو بار ديگر بر كرمان استيلا يافت. بعد از درگذشت عمروليث حكام كرمان توسط امراي سلسله ساماني تعيين ميشد. درون سال 315 هـ. ق. كرمان بـه تصرف معزالدوله ديلمي درون آمد و ديلميان چندين دهه بر اين شـهر حكومت راندند. بعداً بر سر تصرف كرمان ميان خاندان آل بويه اختلاف افتاد و كشمكش ميان ديلميان و آل بويه که تا سالها ادامـه داشت و در اين زمان نيز حكومت كرمان بـه دفعات دست بـه دست ميشد، که تا اينكه درون سال 433 هـ. ق. كرمان بـه تصرف آلب ارسلان سلجوقي درآمد و وي مؤسس لاجقه كرمان شد كه حكومت آنان که تا سال 583 هـ.ق. ادامـه داشت. بـه گفته ياقوت حموي كرمان درون دوره سلاجقه از بهترين و آبادترين بلاد محسوب ميشد. درون اواخر دوران زمامداري اين سلسله، اوضاع داخلي كرمان دستخوش هرج و مرج گرديد و نابساماني آن با حمله غزان شدت يافت.
در سال 583 هـ.ق. غزاق بر كرمان مسلط شدند و زرند را موقتاً مركز ايالت خود قرار دادند. درون اين دوره ملك دينار غزنوي حاكم كرمان بود. بعد از درگذشت ملك دينار پسرش علاء الدين فرخ شاه (591 ـ 592 هـ.ق) بـه جاي او نشست، درون دوران وي كرمان دستخوش آشوب و ناامني گرديد و جمعي از امراء، بـه نام علاء الدين تكش خوارزمشاه خطبه خواندند (568 ـ 598 هـ.ق) خوارزمشاه هم از اين موقعيت استفاده كرده و سپاهي را از خراسان مأمور تصرف كرمان كرد. درون نتيجه درون سال 592 هـ. ق. كرمان ضميمـه قلمرو خوارزمشاهيان گرديد و هندوخان پسر علاء الدين تكش خوارزمشاه حاكم آنجا شد. مقارن درگذشت تكش باز كرمان ميدان تاخت و تاز تركمانان غز شد. درون اين ايام ملوك شبانكاره بـه كرات براي سركوبي غزان بـه كرمان تاختند که تا سرانجام اين ايالت را بـه تصرف خود درآوردند، ليكن بر اثر ظلم و بيدادگري حكام شبانكاره اهالي بـه جان آمده عليه اين قوم سربه شورش برداشتند و عجم شاه يكي ديگر از پسران ملك دينار را كه درون زمان هندوخان روانـه خوارزم شده بود و در اين زمان درون كرمان بسر ميبرد، بـه اميري انتخاب كردند. درون همين گيرو دار اتابك مظفرالدين سعد بن زنگي (599 ـ 623 هـ.ق) كه با ملوك شبانكاره درون زد و خورد بود، كرمان را يكبار درون سال 600 و بار ديگر درون سال 602 هـ.ق بـه تصرف خود درآورد و كرمان که تا سال 607 بوسيله يكي از گماشتگان اتابك سعد اداره ميشد. درون اين سال گماشته اتابك از فرمان مخدوم خود سرپيچيد و بار ديگر اوضاع كرمان آشفته شد. درون همين زمان تاجالدين ابوبكر كه از طرف سلطان محمد خوارزمشاه بر شـهر زوزن و قهستان حكومت ميكرد، از اين هرج و مرج استفاده كرده و كرمان را بـه تصرف خود درآورد. درون سال 619 هـ.ق مقارن رسيدن چنگيزخان بـه خراسان براق حاجب (قتلغ خان) از امراي خوارزمشاهي بر كرمان استيلا يافت و رسماً سلسله قراختائيان را بنيان گذاشت. اين سلسله از 619 که تا 703 هـ. ق درون كرمان سلطنت كردند. درون زمان حكومت قراختائيان بود كه ماركوپولو سياح معروف ونيزي از كرمان ديدن كرد. درون سال 741 هـ.ق امير مبارزالدين محمد مؤسس سلسله آل مظفر، كرمان را تصرف كرد. بعد از انقراض اين سلسله كرمان ضميمـه متصرفات امير تيمور گوركاني شد و پس از تيموريان سلسلههاي قراقويونلو و آققويونلو بـه ترتيب كرمان را تصرف كردند. مقارن ظهور شاه اسماعيل اول مؤسس سلسله صفويه (905 ـ 930 هـ. ق) كرمان درون تصرف پسران سلطان حسين بايقرا بود. شاه اسماعيل با اعزام يكي از سرداران خود بـه نام جان محمد بـه كرمان، اين شـهر را بدون مقاومت و خونريزي بـه تصرف درآورد. درون اين زمان عدهاي از ازبكان از طريق خراسان بـه كرمان تاختند، ليكن از سرداران شاه اسماعيل شكست خورده و عقبنشيني كردند. از اين تاريخ بـه بعد که تا پايان سلسله صفويه كرمان قرين امنيت و آسايش بود. گنجعلي خان يكي از معروفترين حكام دوره صفوي هست كه درون مدت مأموريت خود درون كرمان نسبت بـه آبادي و عمران آنجا سعي و كوشش زياد كرده و آثار زيادي درون آن شـهر از خود بـه يادگار گذاشته است. محمود افغان درون سال 1132 هـ. ق بـه قصد تصرف اصفهان پايتخت صفويه از طريق سيستان خود را بـه كرمان رسانيد، ليكن درون آنجا از لطفعلي خان والي فارس و برادر زاده فتحعلي خان وزير اعظم بـه سختي شكست خورد و به قندهار گريخت. محمود افغان بار ديگر درون سال 1132 هـ. ق از راه سيستان بـه كرمان تاخت و پس از استيلا بر آن از طريق يزد راهي اصفهان شد. بعد از دفع اشرف افغان توسط نادر و خلع شاه طهماسب دوم از سلطنت، كرمان مانند ساير مناطق ايران بـه تصرف نادر مؤسس سلسله افشاريه درآمد. بعد از كشته شدن نادر، كرمان دستخوش هرج و مرج گرديد و به وسيله افغانها و بلوچها تاراج شد. كريم خان زند مؤسس سلسله زنديه (1163 ـ 1193 هـ.ق) بعد از سركوبي مخالفين خود، خدا مراد خان زند را با سپاهي بـه كرمان فرستاد. اين سردار بدون هيچ گونـه مانعي كرمان را تصرف كرد. بعد از انقراض سلسله زنديه بوسيله آغامحمد خان قاجار، روزهاي تاريك و تيره روزي كرمانيان آغاز شد. آغامحمد خان همين كه از حركت لطفعلي خان زند بـه كرمان و انتخاب آنجا بـه پايتختي مطلع شد، با شتاب رهسپار كرمان گرديد و نزديك چهار ماه آنجا را درون محاصره گرفت و در نـهايت كرمان را بـه تصرف خود درآورد. آغامحمد خان بعد از استيلا بر شـهر، فرمان قتل عام اهالي بيگناه را صادر كرد و سپاهيان قاجار از هيچ جنابت و ددمنشي درون حق اهالي بيگناه كرمان فروگذاري نكردند. روايت هست كه بـه دستور آغامحمد خان بيش از 20 هزار نفر از نعمت بينايي محروم شدند و از سرهاي عدهاي از ساكنين بيگناه كله منارهها بر پا گرديد. بعد از مرگ آغامحمدخان درون دوره سلطنت فتحعلي شاه، شـهر جديد كرمان درون شـهر غربي شـهر قديم بنا شد. شـهر امروزي كرمان بـه بركت توسعه صنعتي، كشاورزي و فرهنگي يكي از آبادترين شـهرهاي ايران بـه حساب ميآيد.
بم
بم درون قديم يكي از پنج كوره ايالت فارس بود. ابن حوقل مؤلف كتاب صورهالارض درون قرن چهارم هجري از بم بـه نام شـهري كه از جيرفت بزرگتر و هوايش از آن سالمتر و داراي نخلستانهاي زياد بود، ياد كرده است، نويسنده مذكور از سه مسجد بم بـه نامهاي مسجد خوارج و مسجد هزاران و مسجد قلعه نام و به تفصيل از پارچههاي مرغوب و زيبايي كه درون آنجا بافته ميشد، ذكر كرده است. بنا بـه گفته مقدسي درون كتاب احسن التقاسيم، باروي شـهر بم چهار دروازه بـه نامهاي نرماشير، كوسكان، آسبيكان و كورجين داشته است. طبق گفته وي بيشتر بازارهاي بم درون خارج شـهر و تعدادي هم درون داخل شـهر قرار داشته است. بم درون مسير جادههايي كه جنوب شرقي ايران را با سيستان، افغانستان و بلوچستان مرتبط ميكند قرار داد. بـه همين جهت اين شـهر از دوره ساسانيان اهميت نظامي و بازرگاني زيادي داشته است. اين شـهر درون سال 1131 هـ.ق بـه تصرف محمود افغان درآمد، ولي بـه علت شورشي كه درون قندهار روي داد آنجا را رها كرده عازم قندهار شد ولي بار ديگر درون سال 1134 هـ. ق بر بم استيلا يافت و اين وضع که تا سال 1143 كه نادر اشرف افغان را شكست داد ادامـه داشت. درون همين شـهر بود كه لطفعلي خان زند درون سال 1209 هـ.ق توسط عمال آغامحمد خان قاجار دستگير شد. خان قاجار بـه يادگار اين موفقيت كله منارهاي از سرهاي 600 تن از مخالفين خود درون بم برافراشت. شـهر و قلعه باستاني بم يكي از يادگارهاي شگفت معماري فلات مركزي ايران هست كه درون جاي خود بـه تفصيل مورد اشاره قرار خواهد گرفت. بم امروزي، شـهري درون حال توسعه و رشد است.
جيرفت
مورخين و جهانگردان عقيده دارند كه شـهر جيرفت درون اثر سيل بنيان كني نابود گرديده. خرابههاي شـهر قديمي جيرفت درون يك كيلومتري جيرفت فعلي (سبزواران) قرار دارد. خرابههاي شـهر قديم را بـه عهد دقيانوس نسبت دادهاند و از اين خرابهها سكهها و آثار عتيقه بسيار بـه دست آمده است. جيرفت از دو كلمـه «جير» بـه معني پست و پايين و «افت» بـه معني افتاده تشكيل شده است. بـه طور كلي جيرفت، بـه معناي «جلگه پست آبرفتي» است. اين سرزمين ديرپاي كهن بـه علت درختان سر بـه فلك كشيده و انواع محصولات گرمسيري و سردسيري بـه «هند كوچك» معروف شده است. نام جيرفت درون سال 35 هـ.ق براي اولين بار بـه مناسبت تصرف آن توسط مجاشع بن مسعود درون تاريخ ثبت شده هست و از آن بـه بعد نيز مكرر از آن شـهر نام شده است. ابن حوقل درون قرن چهارم هجري از جيرفت بـه نام شـهري بزرگ كه سه فرسخ طول آن بوده و يكي از مراكز مـهم خراسان و سيستان محسوب ميشده و محصولات نواحي گرمسيري و سردسيري درون آن بـه عمل ميآمده ياد كرده است. بنا بـه گفته مقدسي جيرفت از استخر بزرگتر بوده و خانـههاي آن را از خشت با پايههاي سنگي بنا كرده بودند. بـه استناد گفته ياقوت حموي، جيرفت «جرودس» نام داشته است. جيرفت قبل از حمله مغول يكي از شـهرهاي آباد و ثروتمند جهان اسلام بود. شاهراهي كه از خليج فارس و بندر هرمز عبور ميكرد و راهي كه از هندوستان و از طريق جالق امتداد مييافت درون جيرفت بـه هم متصل ميشد. كالاهاي تجارتي كه از هندوستان بـه ايران صادر ميشد از جيرفت بـه ساير شـهرهاي ايران توزيع ميگرديد. ماركوپولو تاجر و سياح ونيزي از اين شـهر بـه نام «كاماداي» ياد كرده است. ظاهراً درون زمان عبور وي اين شـهر بـه كلي ويران شده بود.
رفسنجان
رفسنجان اسامي مختلف دارد كه بيشتر درون ارتباط با ذخاير زيرزميني آن نامگذاري شده است. مانند رفسنگان يا رفسنگ بـه معناي مس هست كه معرب آن رفسنجان است. اين شـهر قديمي ديرينـه دارد و باغهاي پسته آن مشـهور هست يكي از شخصيتهاي معروف تاريخ معاصر ايران بـه نام آيتاله اكبر هاشمي رفسنجاني درون اين شـهر تولد يافته و اين شـهر از اين جهت نيز اشتهار جهاني يافته است.
سيرجان
نام اين شـهر سيرگان بوده هست و بناي آن را بـه بهمن پادشاه اشكاني نسبت ميدهند، عرب آن را سيرجان مينامد. درون قرون وسطي ايالت كرمان داراي دو كرسي بود: سيرجان و بردسير. جغرافيا نويسان اسلامي سيرجان را بـه صورت «السيرجان» ضبط كردهاند. خرابههايي كه درون ساليان اخير درون محل قلعه سنگ درون شرق سعيدآباد بر سر راه بافت كشف شده بـه احتمال زياد همان محل سيرجان قديم است. بعد از استيلاي مسلمانان بر ايران، كرمان همچنان مركز ايالت بود و اين موقعيت را که تا اواسط قرن چهارم هجري كه جنوب ايران بـه تصرف آل بويه درآمد حفظ كرده بود. درون زمان اين سلسله كرسي ايالت كرمان از سيرجان بردسير منتقل شد، بـه همين علت سيرجان اهميت و اعتبار خود را از دست داد. بنا بـه گفته مقدسي، سيرجان درون زمان آلبويه از شيراز بزرگتر بوده هست و دومين شـهر ايالت كرمان محسوب ميشده و 45 مسجد كوچك و بزرگ داشته است. بعد از حلمـه مغول، سيرجان بـه تصرف سلاطين آل مظفر درآمد و بعد از انقراض اين سلسله توسط امير تيمور، والي سيرجان گودرز نامي بود كه همچنان بـه نام آل مظفر درون آنجا حكومت ميكرد. تيموريان بعد از دو سال محاصره شـهر را بـه تصرف درآوردند و آن را بـه ويرانـهاي مبدل ساختند.
سيرجان امروزي رو بـه آبادي و توسعه تجاري و صنعتي هست و بارانداز معروف و پررونقي دارد. شـهر سيرجان بـه دليل موقعيت خاص جغرافيايي و استقرارش بر سر راههاي ارتباطي كرمان، يزد، بندرعباس، شيراز و نيز وجود زمينهاي كشاورزي حاصلخيز و منابع بسيار غني معدني، از دير باز تاكنون پذيراي مـهاجرين مختلف بوده هست كه درون رشد و توسعه آن مؤثر بودهاند.
شـهر بابك
شـهر بابك از شـهرهاي قديمي ايران هست و بناي آن را بـه بابك پدر اردشير بابكان نسبت ميدهند. اردشير بابكان مؤسس سلسله سلاطين ساساني بوده و شـهر فعلي بابك درون آن زمان از توابع كرمان محسوب ميشده است. جغرافيدانان مانند اصطخري و مقدسي و ديگران از آن نام ولي درباره آن توضيح بيشتري ندادهاند. حمدالله مستوفي نيز درون كتاب نزههالقلوب آن را از توابع كرمان دانسته است. درون كل ميتوان گفت كه پيشينـه تاريخي شـهر بابك با جغرافياي تاريخي كرمان درون هم آميخته است.
نام و نشاني مكانهاي تاريخي و ديدنيهاي مـهم استان
شـهرستان كرمان
چشمـه راين – 33 كيلومتري شمال غربي كرمان
چشمـه قلعه عسگر – سلطان آباد كرمان
چشمـه معدني ته خاتون – شرق كرمان
چشمـه غرغره – 40 كيلومتري راين
چشمـه ابارق ـ جنوب شرق كرمان
چشمـه بوجان – جنوب غربي كرمان
چشمـه رضا آباد – شمال كرمان
چشمـه پاچنار – 67 كيلومتري شمال كرمان
چشمـه بيشـه – 24 كيلومتري شرق كرمان
چشمـه اختيار آباد – شمال شرقي كرمان
چشمـه حوضنو – بخش جوشان كرمان
چشمـه بغرا – بخش بوشان كرمان
چشمـه حوض آباد – 35 كيلومتري جنوب شرقي كرمان مقبرهشاه نعمت الدولي...
ييلاقات ماهان – 30 كيلومتري جنوب كرمان
ييلاقات جوپار – 110 كيلومتري كرمان
ييلاقات راين – 30 كيلومتري شرق كرمان
آب انبار عليمردان خان – مجموعه گنجعلي خان كرمان
گنجعلي خان – كرمان
چاپخانـه سنتي وكيل – كرمان
ابراهيمخان – مجموعه گنجعلي خان
كاروانسراي چهار سوق – سمت چپ بازار
كاروانسراي وكيل – بازار وكيل
كاروانسراي ميرزا علينقي – بازار كرمان
كاروانسراي لحاف دوزها – روبروي كاروانسراي هندوها
كاروانسراي حاج مـهدي – بازار هنود
كاروانسراي هندوها – كرمان
كاروانسراي حاج آقاي علي – شرق ميدان گنجعلي خان
مدرسه گنجعلي خان – بازار كرمان
مدرسه حياتي – شـهر كرمان
مدرسه ابراهيمخان – جنوب شرقي كرمان
مقبره خواجه اتابك – بخش جوپار
مقبره شاهزاده حسين جوپار – شـهر كرمان
بقعه پير بابا مسافر – 60 كيلومتري شرق كرمان
بازار ميدان ارگ – شـهر كرمان
بازار اصلي كرمان – ميدان ارگ
بازار گنجعلي خان – ضلع شمالي ميدان گنجعلي خان
بازار و مجموعه وكيل – انتهاي بازار اختياري
بازار مظفري – انتهاي بازار وكيل
بازار عطاري – بازار وكيل
گنبد جبليه – شرق كرمان
گنبد سبز – شـهر كرمان
گنبد مشتاقيه – فلكه مشتاقيه
محله قديمي دروازه وكيل – نزديكي مسجد جامع
محله قديمي دروازه ناصري – درون شرق محله شـهر
محله قديمي دروازه گبري – شـهر كرمان
باغ شاهزاده ماهان – 6 كيلومتري ماهان
چهار سوق گنجعلي خان – راسته بازار
يخدان مؤيدي – شـهر كرمان
مسجد جامع ـ شـهر كرمان
مسجد چهل ستون – خ شريعتي
موزه ضرابخانـه – ضلع شمالي ميدان گنجعلي خان
موزه مردم شناسي – گنجعلي خان
شـهرستان جيرفت
ييلاقات دلفارد – 30 كيلومتري جاده جيرفت، ساردوئيه
ييلاقات درب بهشت ـ بخش ساردوئيه
ييلاقات اسفندقه ـ 72 كيلومتري جيرفت و بازفت
قلعه سموران – 60 كيلومتري شرق شـهر جيرفت
مقبره امير حيدر – اسفندقه جيرفت
شـهرستان زرند
چشمـه آب معدني باب تنگل- شمال شرقي زرند
ييلاقات كوه بنان – 80 كيلومتري زرند
شـهرستان سيرجان
چشمـه آب معدني – جنوب شرقي سيرجان
باغ سنگي – 40 كيلومتري سيرجان
آرامگاه ميرزبير – سعادت آباد سيرجان
شـهرستان بم
ييلاقات ده بكري – جاده بم، كرمان
ييلاقات مسكون – جاده بم، جيرفت
ارگ تاريخي – شمال شرقي بم
شـهرستان بردسير
بقعه پير برحق (جارسوز) – شـهر بردسير
برج نگار – نزديك بردسير
شـهرستان رفسنجان
چشمـه حسين آباد- 36 كيلومتري جنوب غربي رفسنجان
چشمـه قاسم آباد – 6 كيلومتري شرق رفسنجان
چشمـه آبادآوران – 58 كيلومتري شمال شرق رفسنجان
امامزاده شاه سليمان – رفسنجان
مسجد صباحي – رفسنجان
شـهرستان بافت
ييلاقات رابر – 24 كيلومتري بافت
شـهرستان شـهر بابك
ناحيه تاريخي ميمند – روستاي ميمند
ناحيه تاريخي انار – روستاي انار
* منبع: زنده دل، حسن. مجموعه راهنماي جامع ايرانگردي: استان كرمان، تهران: نشر ايرانگردان – جهانگردان، 1379. ص 28-36، 119-122
كرمانشاه
كرمانشاه يكي از باستانيترين شـهرهاي ايران هست كه گفته ميشود توسط طهمورث ديوبند – پادشاه افسانـهاي پيشداديان- ساخته شده است. برخي از مورخين بناي آن را بـه بهرام پادشاه ساساني نسبت ميدهند. كرمانشاه درون زمان قباد اول و انوشيروان ساساني بـه اوج عظمت خود رسيد. درون قرن چهارم يكي از مورخان اسلامي از كرمانشاه بـه عنوان شـهري زيبا درون ميان اشجار و آبهاي روان ياد كرده است.تاورنيه، جهانگرد و بازرگان فرانسوي، كرمانشاه را بـه عنوان شـهركي پرنعمت و آباد وصف كرده و چنين نوشته است: ” هم زمان با حمله افغان و سقوط اصفهان كه طومار فرمانروايي خاندان صفوي درون نورديده شد، كرمانشاه بـه جرم قرب جوار، با تهاجم عثمانيها مواجه گرديد و بار ديگر شـهر رو بـه خرابي نـهاد.“ نادر شاه بـه منظور آمادگي درون مقابل تجاوز عثمانيها، بـه اين شـهر توجهي خاص مبذول داشت. درون اوايل حكومت شاه اسماعيل صفوي سلطان مراد آق قويونلو با 70 هزار نفر كرمانشاه و همدان را اشغال كرد.صفويه براي جلوگيري از تجاوز احتمالي امپراطوري عثماني اين شـهر را مورد توجه قرار داد. درون زمان شيخ عليخان زنگنـه صدر اعظم صفوي بـه آباداني و رونق كرمانشاه افزوده شد، ولي درون دوره افشاريه مورد هجوم عثمانيها قرار گرفت. اما نادرشاه عثمانيها را بـه عقب راند، ولي درون اواخر زندگي نادرشاه، كرمانشاه با محاصره و تاراج عثمانيها مواجه شد. كرمانشاه درون عهد زنديه دستخوش آشوب فراواني گرديد. بـه طوري كه درون كتاب ”تحفه العالم“ عبدالصيف جزايري از كرمانشاه بـه عنوان خرابه نام شده است. درون دوره قاجار که تا حدي از حملات عثمانيها بـه ناحيه كرمانشاه كاسته شد. بهطوري كه درون سال 1221ه.ق محمدعلي ميرزا بـه منظور جلوگيري از تجاوز عثمانيها درون كرمانشاه مستقر شد.در سال 1267ه.ق، امام قلي ميرزا از طرف ناصرالدين شاه بـه سرحدادي كرمانشاه منصوب شد و مدت 25 سال درون اين شـهر حكومت كرد و در همين دوره بناهايي را احداث و به يادگار گذاشت. اين شـهر درون مشروطه سهمي بـه سزا داشت و در جنگ جهاني اول و دوم بـه تصرف قواي بيگانـه درآمد و پس از پايان جنگ تخليه شد. درون نتيجه جنگ تحميلي عراق عليه ايران، اين شـهر خسارات زيادي ديد و پس از جنگ اقدامات مؤثري درون جهت بازسازي آن صورت گرفت.
اسلام آباد غرب
نام اسلام آباد غرب نخست ”مندلي“ بود. بعد از حمله عربها، يكي از سرداران عرب بـه عمران و آبادي آن پرداخت و به مرور زمان بـه شـهر ”هارون آباد“ معروف شد. درون سال 1309 ه.ش نام شـهر بـه شاه آباد غرب تغيير يافت.بعد از انقلاب اسلامي درون سال 1357، نام اين شـهرستان بـه اسلام آباد غرب تغيير داده شد. اين شـهر درون روزگار صفويه بـه ويژه درون زمان شاه عباس رونق يافت و كاروانسراهايي براي اقامت تجار، مسافران و زايران عتبات عاليات احداث شد.
بعضي از بخشهاي اين شـهرستان سابقهاي تاريخي دارند:
بخش ماهيدشت درون دوره اشكانيها بـه ”نيستاه“ معروف بود و به دليل آب و هوا و مراتع خوب، محل پرورش اسب جنگاوران اشكاني بوده است. درون زمان صفويه اين ناحيه ماهيدشت ناميده شد و كاروانسراي شاه عباسي درون آن بنا گرديد.بخش كرند درون دامنـه كوهستان واقع شده و آب و هواي معتدلي دارد. مورخان، صنعتگران و آهنگران كرندي را حتي درون عهد داريوش هخامنشي با ذوق فراوان ذكر كردهاند.
پاوه (اورامانات)
نام پاوه را بـه پاوه، سردار يزدگرد سوم – آخرين شاهنشاه ساسانيان – منسوب ميدانند كه جهت جلب حمايت اكراد روانـه اين منطقه گرديد و مورد احترام اهالي قرار گرفت. بعدها بـه خاطر تجليل از آن سردار، اين ناحيه را پاوه ناميدند كه درون كتابهاي عربي ”فاوج“ آمده است.قلعه دژ و پاسگه كه هنوز درون پاوه وجود دارد بازمانده برج و باروي عهد آن سردار است. ظاهراً درون محلي نزديك پاوه كه اكنون ”جنگاه“ گفته ميشود، مردم پاوه با سعد وقاص جنگيدهاند. همچنين معني كلمـه اورامانات از اورتن (اورامان) – نام يكي از سرودههاي دين زرتشتيان – گرفته شده است.
سرپل ذهاب
سرپل ذهاب درون جوار ويرانـههاي شـهر قديمي حلوان بنا شده و قلعه مخروبهاي نيز درون نزديكي آن قرار دارد. سرپل ذهاب بـه عنوان دژ و پايگاه مرزي ايران باستان بود كه درون زمان حمله عربها بـه ايران از بين رفته و آثاري از پايههاي آجري آن به جا مانده است.در كتب تاريخي از اين ناحيه بـه عنوان «زهاو» مركز ايالت حلوان نام شده است. كلمـه ذهاب درون لغت بـه معني ”آب مقطر، خوب و همچنين بـه معني چشمـه و منبع آب“ آمده است. ظاهراً بـه علت چشمـهسارها و سرابهاي فراوان، اين شـهر بـه ذهاب مشـهور شده است. نام ديگر اين ناحيه ”سرپل“ هست كه از نام پلي بر روي رودخانـه الوند درون 12 كيلومتري ذهاب اخذ شده است. اين پل درون سال 1345 ه.ش تخريب شده است. اين شـهر كه طبيعتي بسيار زيبا دارد درون جنگ تحميلي آسيب فراوان ديد ولي بعد از جنگ دوباره بازسازي و نوسازي شد.
سنقر و كليايي
سنقر درون لغت فارسي بـه معني ”پرنده شكاري“ است. از قدمت ديرينـه اين شـهر اطلاعات روشني درون دست نيست ولي درون دوره سلاجقه امراي سنقر بـه نام ”آقا سنقر“ معروف بودهاند. گفته ميشود كه شـهر سنقر درون ابتدا يك اردوگاه مغولي بود كه بعدها بـه شـهر تبديل شده است.در زمان شاه اسماعيل دوم صفوي حكومت سنقر بـه عهده «سولاق حسين تكلو» بود. درون عصر شاه طهماسب اول حكومتي بـه نام سنقر و كلهر درون اين ناحيه ايجاد و به خوانين زنگنـه تفويض گرديد.در سال 1017 هجري قمري بـه حكم شاه عباس صفوي، سنقر جزء تبول مصطفي پاشا فرزند اوزون احمد شد. بـه سال 1048 از طرف شاه صفي، شاهرخ بيگ (مير آخور)، بـه حكومت سنقر، هرسين، كرمانشاه و بيستون منصوب شد.در دوره افشاريه و زنديه سران ايل كليايي بـه حكومت سنقر، منصوب شدند. سپس حكومت سنقر بـه خسروخان اردلان والي كردستان تفويض گرديد.در زمان فتحعلي شاه قاجار فرزند وي فتحاله ميرزا بـه حكومت سنقر گماشته شد. سپس اين ناحيه با نواحي كنگاور، ملاير و تويسركان يكي شده و تحت حكمفرمايي شاهزاده شيخعلي ميرزا- پسر فتحعلي شاه – قرار گرفت. درون زمان ناصرالدين شاه سنقر و كليايي ضميمـه اسدآباد شد.در حال حاضر شـهرستان سنقر و كليايي از نواحي جالب توجه و زيباي استان كرمانشاه هست كه درون جلگه هموار و زيبايي واقع شده و اطراف آن را رودخانـه، سبزه زار، باغات و بيشـه زار فراگرفته هست و قلل كوههاي آن که تا اواخر تابستان از برف زمستاني ميدرخشد و از جهات طبيعي واجد ارزشهاي جهانگردي ميباشد.
قصر شيرين
قصر شيرين از شـهرهاي بسيار قديمي ايران است. بناي اين شـهر بـه خسرو پرويز ساساني منسوب است، ولي درون عصر هخامنشيان نيز آباد بوده است. درون اطراف شـهر فعلي، ويرانـههاي قصر شيرين كهنـه باقي مانده هست كه گفته ميشود درون زمان سلطنت خسرو پرويز، باغي وسيع با قصرهاي دلپذير و فرخ انگيز بود و قصر زمستاني محبوبه او شيرين نيز درون آن قرار داشته است. افسانـه معروف شيرين و فرهاد از نام اين شـهر اخذ شده است.پس از حمله عربها، قصر شيرين ويران گشت و تا سال 1270 ه.ق، مانند قصبه كوچكي باقي ماند. درون جنگ جهاني اول، قصر شيرين مرز سربازان دولتهاي آلمان و عثماني از يك طرف و روسيه و انگلستان از طرف ديگر بود. اين شـهر هم اكنون گسترش يافته و به شـهري بزرگ و جذاب تبديل شده است.
كنگاور
كنگاور يكي از شـهرهاي قديمي ايران هست كه قدمت آن بـه دوره ساساني ميرسد. بعد از شكست ايران، عربها نام آن را قصراللصوص ناميدند. كنگاور بـه دليل همجواري با معبد باستاني آناهيتا، اهميت ويژهاي داشته است. اين شـهر که تا زمان ساسانيان آباد بود، ولي بعد از غلبه عربها ويران شده است. درون حال حاضر آثار قلعه خرابه سنگي معبد آناهيتا درون محله گچكن آن باقي مانده است.جغرافيانويس يوناني – ”خاراكسي“- درون قرن اول ميلادي از كنگاور تحت عنوان «گونگويار» ياد كرده است. تاريخ و جغرافيانويسان عرب از قرن چهارم هجري، از اين ناحيه نام و اغلب آن را ”كَنكَور“ نوشتهاند.در اين شـهر، خسرو پرويز بر روي صفهاي، بناي ستونداري از گچ و آجر ساخته بود.ياقوت حموي درون قرن هفتم هجري قمري نوشته هست كه ساختمانهاي ساسانيان بيست ذرع از سطح زمين بلندتر است. شـهر كنگاور بـه دليل بقاياي كاخ يا معبد آناهيتا اشتهار ملي و جهاني دارد.
جوانرود
جوانرود همان محلي هست كه حمدالله مستوفي درون نزهت القلوب از آن بـه عنوان ”الاني“ نام است. درون حال حاضر نيز آب شـهر جوانرود، از آب سراب معروف ”الاني“ تأمين ميشود. حمدالله مستوفي از الاني يا جوانرود امروز بـه عنوان قصبهاي معتبر با هواي خوش، آبهاي روان، علفزارهاي نيكو، شكارگاههاي خوب و ناحيهاي با محصولات غلات نام است.در دوره شاه طهماسب صفوي جوانرود بيش از صد قريه داشته هست و اطراف آن قلعههايي نيز وجود داشته است. درويش سلطان (فرزند صفي خان سليمان گوران – والي جوانرود) بر خرابههاي الاني، قلعه و مسجد، بازار و مدرسه ساخته است.در دوران افشاريه و تا اواخر دوره زنديه مورد توجه خاص حكمرانان بوده است. درون دوره قاجاريه، حكومت جاف و جوانرود درون دست برادر و فرزندان امان الله خان والي بود. امان الله خان والي، حكومت جاف و جوانرود را بـه محمد صادق خان پسرش واگذار نمود. حكومت جوانرود بعد از سال 1320 بـه يكي از بيك زادگان رستم بيك جاف واگذار شده بود. اين شـهر درون حال حاضر بسيار آباد و توسعه يافته هست و طبيعت و فضايي زيبا دارد.
گيلان غرب
شـهرستان گيلان غرب از نواحي قديمي استان كرمانشاه هست كه درون نوشتههاي تاريخي نيز بـه كرات از آن نامبرده شده است. خرابههاي روستاي گيلان درون منتهياليه جنوب جلگه كرمانشاه بر سر راه كرمانشاه بـه بغداد قرار دارد. اين خرابهها كه بـه شكل تپه خودنمايي ميكنند، احتمالاً بناهايي بودهاند كه بنابه ضرورتهاي دفاعي و امنيتي ساخته شدهاند. درون اين تپهها آجرهاي بزرگ بـه سبك بابلي و به تعداد زياد پيدا شده كه نشانـههايي از قدمت تپهها هستند و احتمالاً آتشكدههاي بزرگ مربوط بـه مغها بودهاند كه درون دوره اشكانيان بـه يكي از خدايان محلي اختصاص داشته است. شـهرستان گيلان غرب محل سكونت ايل بزرگ كلهر هست و از گذشتههاي دور، خوانين كلهر زمستانها را درون اين منطقه سر ميكردند.
هرسين
هرسين يكي از نواحي باستاني استان كرمانشاه است. درون اين ناحيه آثاري از دوره ساساني از جمله صفحه تراشيده كوه، حوض سنگي، طاق سنگي، پلكان سنگي، قلعه و آثاري ديگر باقي مانده است. پيشينـه تاريخي شـهرستان هرسين با قدمت و تاريخ كرمانشاه عجين شده است. لسترنج درون جغرافياي سرزمينهاي خلافت شرقي از قول حمدالله مستوفي مينويسد: «در همان حدود قلعه هرسين و در پاي آن قلعه كوچكي واقع بود و اين شـهر كوچك هنوز درون بيست ميلي جنوب شرقي كرماني باقي است.» صاحب عالم آراي عباسي درون زمره جلوداران لشگر ايران درون مقابل لشگر عثماني، از شاه سلطان خدابنده لو حاكم هرسين نام ميبرد. درون دوره قاجار نيابت، اين محل با امين الرعايا و فرزندان او بوده است. اين ناحيه درون سالهاي اخير بـه شـهرستان تبديل شده است.
صحنـه
شـهرستان صحنـه يكي ديگر از بخشهاي شـهرستان كرمانشاه بود كه درون سالهاي اخير بـه شـهرستان مستقلي تبديل شده است. محدوده اين شـهرستان نيز از نواحي قديمي و تاريخي استان كرمانشاه هست و آثار و بقاياي ادوار گذشته درون آن بـه جا ماندهاند
نام و نشاني اماكن و ديدنيهاي مـهم استان
كرمانشاه
سراب نيلوفر- 30 كيلومتري شمال غرب كرمانشاه
سراب ياوري – جاده كرمانشاه، روانسر
سراب طاقوسان – شمال كرمانشاه
سرابهاي خفر – كيلومتر 18 جاده كرمانشاه، سنندج
سراب قنبر – جنوب كرمانشاه
غار پراو- شمال كرمانشاه
غارآسنگران – 22 كيلومتري جاده كرمانشاه، سنندج
غار تايلهنو – بدره، كوه برزرد
غار رُتيل- مسير كرمانشاه بـه كرند
غار كليسا – ارتفاعات كرمانشاه
غار مرشكار – ارتفاعات كرمانشاه
غار ميراري – ارتفاعات كرمانشاه
غار نوروزخان – ارتفاعات كرمانشاه
غار جوجو – ارتفاعات پراو
قلعه شاهين – 18 كيلومتري جاده كرمانشاه، قصرشيرين
قلعه گه – مسير جاده كرمانشاه، كرند
قلعه خاموش – مسير كرمانشاه، ريجاب
كاروانسراي ماهيدشت – ماهيدشت
پل ماهيدشت – جاده كرمانشاه، قصرشيرين
مسجد جامع – كرمانشاه
مسجد حاج شـهبازخان – كرمانشاه
مسجد دولتشاه – كرمانشاه
مسجد شاهزاده – كرمانشاه
مسجد عمادالدوله – كرمانشاه
مسجد معتمد – كرمانشاه
مسجد فيض آباد – كرمانشاه
تكيه معاون الملك – كرمانشاه
صحنـه
غار حاجي - روستاي كله جوب دينور
غار سيد شـهاب – روستاي ميانراهان دينور
قلعه هژير – 18 كيلومتري شمال غرب صحنـه
قلعه مروان – كندوله دينور
پاچمن – شـهر صحنـه
پل خسروي – راه قديمي دينور بـه صحنـه
پل آجري ميان راهان – 22 كليلومتر شمال غرب صحنـه
پل نوژي وان – روستاي بخوران چمچال، غرب صحنـه
مقبره صخرهاي كيكاوس – شمال شـهر صحنـه
امام زاده عباسعلي – دينور
امام زاده محمود – دينور
زيارتگاه شوق علي – ناحيه دربند
زيارتگاه تخت تيمور – ناحيه دربند
امام زاده پيركتان – محمود آباد دينور
بقعه نوربخش – كندوله دينور
امام زاده سيد ابراهيم – پريان، كندوله
امام زاده سيدجلال الدين – 6 كيلومتري شمال كندوله
سنقر و كليايي
غارهاي آوهزا و كبوتر – جاده سنقر، كرمانشاه
قلعه بزهرود – روستاي بزه رود، جنوب شرق سنقر
گور دخمـه دربند- شـهر سنقر
كنگاور
چشمـه عبدل- شمال كنگاور
چشمـه هندي آباد – شمال شرق كنگاور
چشمـه صيفور – شمال شرق كنگاور
قلعه ساري اصلان – شمال شـهر كنگاور
هاي قديمي – شـهر كنگاور
پل آجري كوچه – دهستان گودين
معبد آناهيتا – كنگاور
مسجد جامع – كنگاور
مسجد امام زاده – كنگاور
امام زاده سيد جمال الدين – فش، بخش مركزي
امام زاده باقر – گودين، بخش مركزي
شاهزاده محمد ابراهيم – كنگاور
هرسين
نقوش و كتيبههاي باستاني – بيستون
غار تاريخي – بيستون
امامزاده خلي الله – روستاي چم سر
سراب نوژي وران – 15 كيلومتري جاده بيستون، سنقر
غار داود – ارتفاعات بيستون
غاز شـهربانو – ارتفاعات بيستون
غار عسل – ارتفاعات بيستون
غار مردوزان – ارتفاعات بيستون
غار انار – ارتفاعات بيستون
كاخ شاهپور – نزديك شـهر هرسين
قلعه بيستون – ابتداي راه بيستون بـه سنقر كليايي
قلعه هرسين – شـهر هرسين
ناحيه باستاني بيستون – بيستون
شـهر باستاني چمچال – بيستون
جاده باستاني ساساني – درون طرفين بقاياي پل خسرو بيستون
كاروانسراي شيخ عليخان – بيستون
پل خسرو – راه قديمي بيستون بـه سرماج
سرپل ذهاب
چشمـه آب گرم تنگ – بين سرپل ذهاب و قصر شيرين
قلعه منيژه – جاده سرپل ذهاب بـه ديره
قلعه گبري – سرپل ذهاب
كاروانسراي ساساني – سرپل ذهاب
دكان داود – 3 كيلومتري جنوب شرقي سرپل ذهاب
مقبره احمدبن اسحاق – اول جاده سرپل ذهاب، ديره
قصر شيرين
عمارت خسروي – قصر شيرين
كاخ حوش كوري – قصر شيرين
آتشكده چهارقاپو – قصر شيرين
جوانرود
غار كاوات – شمال دره قوري قلعه
اسلام آباد غرب
قلعه ژيان – اسلام آباد
كاروانسراي صفوي – 70 كيلومتري غرب كرمانشاه
طاق گرا – جاده قديمي ابريشم درون شـهر اسلام آباد
قلعه يزدگردي – 12 كيلومتري شمال غرب ريجاب
قلعه زرده – 12 كيلومتري شمال غرب ريجاب
مسجد ريجاب – ريجاب
مقبره ابودجاجه – ريجاب
قلعه يزدگردي – 12 كيلومتري شمال غرب ريجاب
قلعه زرده – شمال غرب ريجاب
پاوه
غار قوري قلعه – جنگلهاي اورامانات، 90 كيلومتري كرمانشاه
مسجد جامع – پاوه
* منبع: زنده دل، حسن. مجموعه راهنماي جامع ايرانگردي: استان كرمانشاه، تهران: نشر ايرانگردان – جهانگردان، 1379. ص30-38، 115-120
بوير احمد (ياسوج)
اين شـهرستان درون شمال شرقي استان كهگيلويه و بويراحمد واقع شده و مركز آن نيز شـهر ياسوج است. قبل از ايجاد شـهر ياسوج درون حدود 6 كيلومتري آن، يك شـهرك قديمي بـه نام «تل خسرو» قرار داشت كه زماني مركز نفوذ خوانين بوير احمد عليا بود. اينك بـه جز تپههاي پراكنده روستايي كوچك، اثري ديگر از آن آبادي قديمي باقي نمانده است.تل خسرو متجاوز از دو هزار سال قدمت دارد. ليكن احداث ابنيه معاصر درون پيرامون آن، بعد از سال 1309 شمسي شروع شده و تا سال 1323 ادامـه يافته و پس از آن متروك شده است. يكي از عوامل ايجاد شـهر، وضع مساعد جغرافيايي و طبيعي اين محل هست كه آب و هوا و خاك مناسبي دارد و از فضاهاي تفرجگاهي از جمله جنگهاي سرسبز بلوط، درهها، كوهها و منابع آب كافي برخوردار است.
كهگيلويه (دهدشت)
مركز اين شـهرستان شـهر دهدشت هست كه درون قسمت دشت كهگيلويه (زير كوه) واقع شده و از دو قسمت جداگانـه تشكيل شده است. قسمت قديمي شـهر مخروبه شده و به دهدشت كهنـه معروف است. قسمت جديد آن، فضايي نيمـه شـهري و نيمـه روستايي هست كه با توجه بـه وضع زندگي و شكل ظاهري فعاليتهاي مردم و نماي ساختمانها، وجه روستايي آن جلوه بيشتري دارد. كهگيلويه درون زمانـهاي قديم جزء لرستان بزرگ بوده است. استرابون – جغرافيدان مشـهور يونان باستان ـ كهگيلويه را بخشي از خاك اوكسيها (نام هخامنشي خورستان) ميداند. درون دوره ساسانيان، قباد ساساني ارگان (ارجان) را درون قسمت دشتي آن بنا نـهاد كه «قباد خوره» ناميده ميشد. مناطق كوهستاني آن را نيز «رم زميگان» ميناميدند. درون دوران بعد از اسلام «قباد خوره» بـه نام شـهر حاكمنشين آن ولايت ارگان (ارجان) – و مناطق كوهستاني آن «رم زميگان» بـه كهگيلويه شـهرت يافت. درون قرنهاي بعدي كه شـهر ارگان ويران گرديد و افشارها و لرها سراسر آن را تصرف كردند، تمامي اين خط كهگيلويه و قسمت كوهستاني آن، «پشتكوه» و قسمت دشتي آن، «زيركوه» ناميده شدند. كهگيلويه از سه كمله «كوه»، «گيل» و «اويه» تركيب يافته است. كلمـه «او» پسوند مالكيت است. بنابراين معناي اين نام «منطقه كوهستاني گيل» است.
گچساران (دوگنبدان)
گچساران يا دوگنبدان درون گذشته بخشي از كهگيلويه بود كه اخيراً بـه شـهرستان تبديل شده است. راه اهواز بـه شيراز از آن ميگذرد و قشلاق تيرههاي بويراحمدي و قشقايي نيز درون آن قرار دارد.
شـهر دو گنبدان مركز گچساران است. ناحيه گچساران درون منتهياليه مناطق نفتخيز ايران قرار گرفته است. منطقه نفتي گچساران بسيار معروف هست و از نواحي قديمي و معروف صنعت نفت ايران بـه شمار ميآيد.
نام و نشاني اماكن و ديدنيهاي مـهم استان
بويراحمد (ياسوج)
درياچه مورزرد زيلايي – 180 كيلومتري شمال غربي ياسوج
درياچه كوه گل – شمال شرقي شـهر توريستي سيسخت
تالاب برم شير - درون دره تنگشير بويراحمد
آبشار مارگون – درون شرق ياسوج
آبشار ياسوج – چند كيلومتري شـهر ياسوج
آبشار بهرام بيگي – بخش لوداب
چشمـه ميشي – 5 كيلومتري شمال شرقي سيسخت
هفت چشمـه – دهستان مارگون
چشمـه خاركلون (خاك لدون) 15 كيلومتري ياسوج
چشمـه بابكان – ياسوج
چشمـه آبگرم روستايي كارند – روستاي كارند ياسوج
غار نول – 20 كيلومتري سيسخت
غار مس – درون خونگاه آب سياه بويراحمد
اشكفت دوفيري – درون شمال روستاي بنزرد ياسوج
تنگ سرخ ـ درون 25 كيلومتري سپيدان، ياسوج
تنگ تيزاب – درون 26 كيلومتري سپيدان، ياسوج
تنگ براق – نزديك تنگ تيزاب سپيدان، ياسوج
روستاي تاريخي ميمند – امتداد شمال جاده سيسخت
روستاي تاريخي مارگون – 24 كيلومتري غرب ياسوج
روستاي تاريخي سيسخت – 35 كيلومتري شمال غربيياسوج
تل خسروي – ياسوج
تل مـهرهاي – يك كيلومتري شرق روستاي سقاوه
تل دمچنار– 400 متري روستاي دمچنار ياسوج
تپه ملاكانيه (كوشك ملاكانيه) – درون يك كيلومتري روستاي بادنگان علياي
تل شـهدا – درون 11 كيلومتري شمال شرقي ياسوج
پلهاي پاتاوه (پادنا) – بوير احمد سفلي
تخت شاه نشين (پايهپل) – 5/1 كيلومتري جنوب غرب روستاي پاتاوه
قبرستان پاي چل – روستاي كرمي سيسخت
بقعه امامزاده حسن – شمال شـهر ياسوج
بقعه امامزاده قاسم – شمال غرب ياسوج
بقعه امامزاده پهلوان – مسير ياسوج
امامزاده عبدالله – روستاي نقارهخانـه، ياسوج
كهگيلويه (دهدشت)
تالاب برمالون – بخش بهمئي شـهرستان كهگيلويه
باغ چشمـه بلقيس – بخش چرام كهگيلويه
چشمـه بابا احمد – بخش بهمئي كهگيلويه
چشمـه اوسل – روستاي شـهر آسياب درون بخش بهمئي
چشمـه چوزك – سرفارياب دهدشت
غار آب كُناري – درون كوه «خيص» دهدشت
غار پيرزن – قلعه دهدشت
غار خي – درون كوه «خيص» دهدشت
غار كبوتر – درون لنده دهدشت
غار نِزل – درون كوه «نور» دهدشت
تنگ لنده – درون لنده كهگيلويه
تنگ ابدال – بخش كت بهمئي
روستاي تاريخي چرام – چرام
روستاي تاريخي دهدشت قديم – دهدشت
روستاي تاريخي لنده – 22 كيلومتري شمال غربي دهدشت
قلعه – دشمن زياري كهگيلويه
قلعه چص – 30 كيلومتري جنوب غربي دهدشت
قلعه مانگشت – 2 كيلومتري دره بهمئي
تل گرد – مركز شـهر چرام
تل گبر – مركز شـهر چرام
تل چگاه – مسير باشت بـه چرام درون شمال كهگيلويه
قبر شاپور – درون پارك جنگلي دهدشت
آرامگاه اميرلالپا – 35 كيلومتري جنوب شرقي كهگيلويه
نقارهخانـه روستاي راك – روستاي راك دشمن زياري
امامزاده پنجه خل – شـهر قديمي دهدشت
بقعه امامزاده چله خان – شـهر قديمي دهدشت
بقعه خضر – بخش غربي دهدشت
امامزاده سيد محمد – جنوب غربي دهدشت
گچساران (دو گنبدان)
آبشار گنجبنار – 7 كيلومتري شمال گچساران
چشمـه آب گرم - نزديكي امامزاده بيبي حكيمـه گچساران
چشمـه دو گنبدان – يك كيلومتري دو گنبدان
غار شاه بهرام – درون شـهر باستاني شاه بهرام
غار شاه (اشكفت شاه) – بخش باشت
تنگ ديل – گچساران
محوطه باستاني خيرآباد – خيرآباد گچساران
دژ سليمان – روستاي سليمان درون جنوب غربي
تل دهوه – روستاي دهوه از توابع گچساران
پلهاي باستاني خيرآباد (پل سفلايي) – 9 كيلومتري خيرآباد گچساران
آتشكده خيرآباد – يك كيلومتري شمال روستاي «دهوه» خيرآباد
دوگور دوپا – اطراف روستاي شوش از توابع گچساران
امامزاده بيبي حكيمـه – بين گناوه و گچساران
امامزاده شاه عباس – درون غرب دو گنبدان و در ليشتر
* منبع: زنده دل، حسن. مجموعه راهنماي جامع ايرانگردي: كهگلويه و بو ير احمد،تهران: نشر ايرانگردان – جهانگردان، 1379. ص 30-32، 117-120
بندر تركمن
شـهرستان بندر تركمن هرچند بـه لحاظ تاريخي قدمت زيادي ندارد، ولي بـه لحاظ اقتصادي و ارتباطات از نواحي مـهم استان محسوب ميشود. اين شـهر درون سال 1306 شمسي درون محلي كه قرارگاه نظاميان براي سركوبي عشاير تركمن بود، بـه دستور رضا شاه احداث و به نام بندرشاه نامگذاري شد. درون جنگ جهاني دوم، راه آهن سراسري ايران بـه اين شـهر متصل شد.محل فعلي بندر تركمن امتداد بخشي از شـهرستان گرگان بود كه بعد از پيروزي انقلاب اسلامي بـه شـهرستان مستقلي تبديل شد. عواملي همچون اجراي سياست اسكان عشاير تركمن، احداث خط راه آهن سراسري، ايجاد فعاليتهاي بندري و احداث اسكله بارگيري، پيدايش سازمانها و مؤسسات دولتي و ايجاد تسهيلات شـهري، از جمله عوامل مؤثر درون توسعه شـهر بندر تركمن محسوب ميشوند.
گرگان
تحت عنوان گرگان دو شـهر گرگان قديم يا جرجان و گرگان فعلي يا استرآباد مورد توجه قرار ميگيرد. گرگان قديم يا جرجان درون 3 كيلومتري شمال گنبد كاووس (گنبد قابوس) فعلي قرار داشت. شـهر گنبد قابوس كه بعد از جرجان بـه وجود آمد، جزو ناحيه گرگان قديم محسوب ميشود. اين شـهر درون گذشته مركز ”تركمن صحرا“ بود و در اثر حملات مغول و سپس تيمور، رو بـه ويراني نـهاد و كمكم قابوس فعلي درون نزديك آن روبه ترقي و توسعه نـهاد.مطالعات انجام شده نشان ميدهد كه درون قديم شـهري بـه نام گرگان (جرجان)كه رودخانـه گرگان نيز از ميان آن ميگذشت وجود داشت كه نيمـه شرقي آن را گرگان و نيمـه غربي آن را ”بكر آباد“ ميناميدهاند. اين شـهر درون قرن چهارم هجري قمري مخصوصاً درون زمان شمس المعالي قابوس بن وشمگير اهميت و شكوه خاصي داشت. درون اين دوره دانشمنداني همچون ابوعلي سينا، ابوريحان بيروني و ابوبكر خوارزمي درون اين شـهر پيرامون مسائل علمي بـه بحث و مجادله ميپرداختند. اين شـهر از قرن چهارم هجري قمري بـه بعد اهميت خود را كم كم از دست داد و در اثر حمله مغول تخريب و در دورههاي بعد بـه خرابهاي مبدل گشت.گرگان قديم (جرجان) يكي از پايتختهاي آل زياريان بود. آرامگاه قابوس زياري كه فعلاً درون سمت شمال شـهر گنبد واقع شده است، درون زمان قديم داخل شـهر جرجان قرار داشت.گرگان درون دوره قبل از اسلام نيز يكي از ايالتهاي مـهم ايران محسوب ميشد كه درون بيشتر ادوار، ايالتي مستقل بـه حساب ميآمد، ولي درون بعضي از دورهها جزو پارت و خراسان بوده است. درون دوره هخامنشيان، پدر داريوش اول مدتي حكمران آنجا بود. اين شـهر که تا اواخر دوره قاجاريه بـه نام استرآباد مشـهور بود و بعد از دوره قاجاريه گرگان ناميده شد.استرآباد را درون زمان صفويه دارالمومنين ميناميدند، زيرا سادات زيادي درون آنجا سكني و حكومت داشتند. درون زمان نادر بـه علت هجوم تركمنها بارويي بر گرد آن كشيدند. مزار معروف بـه گور سرخ – قبر يكي از فرزندان حضرت علي(ع) – درون آنجاست. درون دوره قاجاريه، اين ناحيه تمركز ايل قاجار بود. بعد از آن بـه تدريج جلوههاي شـهري جديد و مدرن درون آن نفوذ كرد و در دهههاي اخير بـه اوج خود رسيد.
گنبد كاووس
نام اين شـهر از نام ”قابوس بن وشمگير“ – يكي از حاكمان آل زيار- (366-403ه.ق) گرفته شده هست كه از سال 315 که تا 470 هجري قمري درون گرگان و طبرستان حكومت داشتند. جرجان درون اثر تهاجمات تيموريان و مغولها از بين رفت و بعداً شـهر گنبد بنا گرديد كه درون سال 1316 هجري شمسي گنبد كاووس ناميده شدنقشـه اصلي اين شـهر درون اوايل سلطنت رضاخان توسط مـهندسان آلماني طراحي و به مرحله اجرا گذاشته شد و از شـهرهايي هست كه با اصول شـهرسازي مدرن طراحي شده و فاقد هرگونـه معابر تنگ و پر پيچ و خم است. اين شـهر امروزه از شـهرهاي زيبا و ديدني استان گلستان محسوب ميشود.
علي آباد
علي آباد كتول روستايي از دهستان كتول بود كه درون كوهپايههاي شمالي البرز شرقي قرار داشت. اين روستا بـه علت سكونت علي محمدخان و استقرار درون مسير راه اصلي (گلستان-مشـهد) و حاصلخيزي زمينها، توجه مـهاجران را جلب كرد و موجبات توسعه آن را فراهم آورد و امروزه بـه نام شـهر علي آباد معروف است. ناحيه تفريحي پارك جنگلي كبود وال درون نزديكي اين شـهر واقع شده است.
مينودشت
ناحيه مينودشت درون گذشته كبود جامـه و تا سال 1318 ه.ش حاجي لر خوانده ميشد. درون نيمـه دوم اين سال بـه مينودشت تغيير نام داد و در سالهاي اخير بـه شـهرستان مستقلي تبديل شد. درباره نامگذاري اين شـهر بـه حاجي لر، گفتهاند كه محمد حسن خان جلاير اعلام استقلال كرد و خود را فرمانرواي اين ناحيه خواند. پادشاه ايران براي سركوبي او لشكر فرستاد، وي بـه دژ ماران پناه برد.يكي از معتمدين او بـه نام حاجي، با گرفتن رشوه از فرمانده لشكر اعزامي، محمد حسن خان را بـه دام انداخت. ماران كوه و پيرامون آن، بـه عنوان پاداش بـه حاجي واگذار شد و از اين زمان، اين سرزمين را ”حاجي لر“ ناميدند. درون حال حاضر مينودشت از شـهرهاي زيبا و ديدني استان گلستان است.
كردكوي
نام قديمي كردكوي ”تميشـه“ بوده كه بـه بخش غربي گرگان اطلاق ميشده است. درون اواخر دوره تيموريان و اوايل دوره صفويه، گروهي از عشاير كردستان بـه اين محل كوچانده شدند. بـه همين لحاظ ابتدا بـه كرد محله و سپس بـه كردكوي معروف گرديد.
نام و نشاني اماكن و ديدنيهاي مـهم استان
شـهرستان گرگان
تالاب گميشان – 60 كيلومتري شمال غرب گرگان
آبشار باران كوه – 18 كيلومتري جنوب غربي گرگان
آبشار زيارت – روستاي زيارت از توابع گرگان
منطقه جنگلي نـهارخوران – گرگان
پارك ملي گلستان – گرگان
پارك جنگلي قرق – 24 كيلومتري شرق گرگان
منطقه حفاظت شده جهان نما – گرگان
پناهگاه حيات وحش ميانكاله – گرگان
كاخ اختصاصي – پارك شـهر گرگان
كاخ شاسمن – گرگان
كاخ آغامحمدخان – گرگان
پل آق قلا – 18 كيلومتري گرگان
تورنگ تپه – 25 كيلومتري شمال شرقي گرگان
سد اسكندري (ديوار دفاعي) – شمال گرگان
بازار قديمي گرگان – گرگان
جمعه بازار – گرگان
مسجد جامع – گرگان
مسجد گلشن – گرگان
مسجد امام حسن عسگري(ع) – گرگان
مدرسه سردار – گرگان
مدرسه دارالشفاء – گرگان
امامزاده روشن – گرگان
امامزاده نور (اسحاق) – محله سرچشمـه گرگان
امامزاده هنديجان – 20 كيلومتري روستاي هنديجان نوكند گرگان
موزه گرگان – گرگان
شـهرستان گنبد
آبشار شيرآباد – 7كيلومتري جنوب شـهر خان ببين شـهرستان گنبد
پارك جنگلي دلند – درون مسير آزاد شـهر، عليآباد
ميل گنبد قابوس – گنبد قابوس
جمعه بازار – گنبد
شـهرستان كردكوي
برج رادكان غربي – روستاي رادكان، 24 كيلومتري كردكوي
شـهرستان مينودشت
آبشار لوه- 20 كيلومتري گاليكش درون مينودشت
قلعه ماران – ناحيه حاجي لُر مينودشت
بندر تركمن
جزيره آشوراده – بندر تركمن
پنجشنبه بازار آق قلا – تركمن
دوشنبه بازار – تركمن
مسجد و مدرسه كريم ايشان – بندر تركمن
آرامگاه مختومقلي فراغي – روستاي آق تقاي
شـهرستان علي آباد
آبشار كبودوال – 5 كيلومتري جنوب علي آباد كتول
* منبع: زنده دل، حسن. مجموعه راهنماي جامع ايرانگردي: استان گلستان، تهران: نشر ايرانگردان – جهانگردان، 1379. ص32-36، 111-113
خرمآباد
اين شـهر تاريخ چند هزار ساله دارد و يكي از شـهرهاي قديمي ايران هست كه از آغاز پيدايش خود که تا كنون، تمدنهاي مختلف و متعددي، از جمله كاسيها، بابليها، ايلاميها، ساسانيان، سلجوقيان و خوارزمشاهيان و... را تجربه كرده است. درون پيرامون اين شـهر آثار متعددي از ادوار فوق باقي مانده است. خرمآباد درون ميان درهاي قيفي شكل و پرآب جاي گرفته هست و قلعههاي تاريخي و قديمي آن، محلي امن و سنگري محكم براي حاكمان زمان درون برابر مـهاجمان و شورشيان بوده است. خرمآباد شـهري هست تجارتي، خدماتي و نظامي كه بـه عنوان مركز استان لرستان، درون كنار توسعه ناموزون، موجبات جذب مـهاجران شـهري و روستايي را فراهم آورده است. شكل و تركيب شـهر خرمآباد بيشتر تابع عوامل جغرافيايي آن است، بـه طوري كه فشار جمعيت، خانـههاي شـهري را که تا كمركش كوه پيش است. خرم آباد داراي معبر و مسيرهاي قديمي و طبيعي است.
بروجرد
از پيشينـه و تاريخ پيش از اسلامِ شـهر بروجرد كه درون گويش لري «وروگرد» و در لهجه محلي بروجردي «ورويرد» ناميده ميشود، مدارك كافي بـه دست نيامده است. گروهي بروجرد را از بناهاي فيروز ساساني ميدانند و عدهاي ديگر آن را محل گرد آمدن دوباره سپاهيان شكست خورده يزگرد سوم ميشناسند. درون زمان حكومت قاجار، حسام السلطنـه حاكم خوزستان و لرستان، بروجرد را مقر حكومت خود قرار داد و با تعمير قلعههاي آن، خندقي دور شـهر ايجاد كرد. عوامل مؤثر از قبيل آب و هواي معتدل كوهستاني، دشت حاصلخيز رسوبي سيلاخور، شبكه آبهاي روان دائمي، مراتع طبيعي، موقعيت استراتژيك جغرافيايي و سياسي و گسترش شبكه ارتباطي و تجاري باعث جذب جمعيت و توسعه آن بودهاند.
اليگودرز
بررسيهاي تاريخي نشان ميدهند، پيش از شكلگيري شـهر فعلي اليگودرز، درون محل كنوني آن شـهري با همين نام وجود داشته كه بـه علل نامعلوم از بين رفته است. مردم اين ديار، مذهب شيعه قديم (علوي) داشتهاند و خانقاه آن، مركز تعليمات ديني قزلباشان و درويشان بوده است. شاه اسماعيل صفوي درون يكي از سفرهاي خود از اين خانقاه ديدن كرده است. درون كوهها و تپههاي اليگودرز، آثاري از قبيل آجرهاي مكعب مستطيل و ظرف سفالي و فلزي مربوط بـه قرن هفتم هجري بـه دست آمده است. هسته اوليه شـهر اليگودرز درون درجه اول درون اثر رودخانـهها، قناتها و چشمـهها پديد آمده است. موقعيت ارتباطي از عوامل مـهم ديگر درون ايجاد و گسترش اين شـهر بوده است. بـه طوري كه يكي از راههاي مـهم اصفهان بـه غرب كشور از فريدن، اليگودرز، گاپله و بروجرد ميگذشت. همچنين اين منطقه، نواحي بختياري را بـه فلات مركزي ايران (اراك، خمين، گلپايگان، خوانسار) متصل كرده است.
كوهدشت
مطالعات باستان شناختي درون كانونهاي «سُرخدَم لري هميان» و «سر طراحان» نشان ميدهند، كوهدشت از مراكز مدني قديمي است. كشف معبد آشوري بيانگر آن هست كه مردماني قبل از هزاره اول پيش از ميلاد درون اين نواحي ميزيستند و آيينهاي ديني خود را بـه جاي ميآوردند. حمدالله مستوفي درون تاريخ گزيده، از كوهدشت و طراحان نام كه قرنها قبل از ورود عربها از بين رفته بودند.
دورود
اين شـهر كه درون گذشته بينالنـهرين و بحرين ناميده ميشد، درون محل تلاقي دو رودخانـه «تيره» و «ماربره» كه بـه ترتيب از كوههاي گرو(گري) بروجرد و اشترانكوه اليگودرز سرچشمـه ميگيرند، واقع شده است. هسته اوليه شـهر درون حقيقت روستاها با فعاليت كشاورزي بود كه بـه سرعت چهره روستايي آن بـه يك شـهر صنعتي تبديل شده است.
دلفان
دلفان (دلفو) از شـهرستانهاي وسيع و كوهستاني شمال استان لرستان است. با وجود دوري از راههاي تجاري، نظامي و بركنار بودن از رويدادهاي مـهم تاريخي، آثار باستاني (مفرغ) بـه دست آمده از آن، نشان ميدهند كه دلفان محل سكونت كاسيهاي دامدار و جنگجو بوده و در دوره هخامنشي و ساساني، از اهميت ويژهاي برخوردار بوده است.
ازنا
اين شـهر درون 36 كيلومتري شرق شـهرستان دورود و 24 كيلومتري غرب شـهرستان اليگودرز واقع شده و گذشته تاريخي آن با تاريخ منطقه دورود و اليگودرز عجين شده است. شـهر ازنا قبلاً جزو محدوده سياسي شـهرستان اراك از استان مركزي بود و در حال حاضر يكي از شـهرستانـهاي استان لرستان بـه شمار ميرود. اين شـهر با جادهاي بـه اصفهان مرتبط هست و خط لوله سرتاسري نفت از آن ميگذرد.
پل
شـهرستان پل درون قسمت جنوب غرب شـهرستان خرمآباد بـه فاصله حدود 100 كيلومتري آن واقع شده است. پل ، شـهرستان مرزي بين استانـهاي لرستان و ايلام هست و 49 كيلومتر با شـهرستان دره شـهر از استان ايلام فاصله دارد. پيشينـه تاريخي اين منطقه نيز درون چارچوب تاريخ خرمآباد قابل بررسي است. محدوده اين شـهرستان قبلاً از توابع بخش ملاوي خرمآباد بود و در حال حاضر بـه شـهرستان تبديل شده و مركز آن شـهر پل است.
سلسله
شـهرستان سلسله درون 43 كيلومتري شمال خرمآباد و در قسمت غرب بروجرد واقع شده است. اين شـهرستان قبلاً از توابع شـهرستان خرمآباد بود كه بعداً بـه شـهرستان مستقلي تبديل شد. مركز شـهرستان سلسله، شـهر كوهستاني الشتر هست كه محل سكومت طوايف حسنوند، كوليوند، يوسفوند و هنام و بسطام ميباشد.
نام و نشاني امكان و ديدنيهاي مـهم استان
شـهرستان خرمآباد
درياچه و سراب كيو – پارك كيو خرمآباد
سراي چنگالي – خرمآباد
آبشار تاف (نوژيان) – 30 كيلومتري جنوب شرقي خرمآباد
آبشار افرينـه – بين خرمآباد و ملاوي
آبشار وراك – پاپي
تفرجگاه محمل كوه – تنگه شبيخون
تفرجگاه نوژيان – جنوب شرقي خرمآباد
تفرجگاه گوشـه – جنوب خرمآباد
چشمـه آبگرداب دارايي – خرمآباد
چشمـه آب اراز – خرمآباد
دره خرمآباد – خرمآباد
دره دخمـه بابا عباس – جنوبغربي شـهر خرمآباد
دره حوض موسي – دو كيلومتري شرق شـهر خرمآباد
دره پيرجيد – شمال غربي خرمآباد
دره محمل كوه – تنگه شبيخون
دره شـهنشاه – جنوب خرمآباد
غار قمري – غرب شـهر خرمآباد
غار پاسنگر – شمال خرمآباد
غار يافته – 25 كيلومتري جنوب شـهر خرمآباد
غار كنجي – چهار كيلومتري جنوب شـهر خرمآباد
غار ارجنـه – دشت جنوبي دره خرمآباد
غار طاق ارسلان – روستاي كي حاتمي
غار قاژه – بخش چنگي
غار دوشـه – روستاي كرشوراب
قلعه فلك الافلاك – شـهر خرمآباد
قلعه ركي – شرق دهستان تشكن
قلعه زاغه يا زاخه – روستاي چغابل
قلعه منگره – روستاي گرداب خرمآباد
قلعه سرقلا – روستاي امير سيف
قلعه بهرام – جنوب روستاي جلگه خلج
قلعه شـهنشاه – جاده خرمآباد، خوزستان، روستاي گوشـه
قلعه نصير – دامنـه كوه ميناو و كوچيل
قلعه گريت – جنوب غربي گريت
قلعه قلاجق – بالاي قله سياه كمر
پل شاپوري- دو كيلومتري خرمآباد
پل خرمآباد – خرمآباد
پل خرمآبادي – خرمآباد
سنگ نوشته قرن ششم – خرمآباد.
سنگ نوشته دوره صفوي – خرمآباد
نقاشيهاي دوشـه – غار دوشـه
سنگ نوشته سراب چنگايي – خرمآباد
تپه كرگونـه – شمال دهستان تشكن
تپه تنوربان – جنوب تپه كرگونـه
تپه سراب ناوهكش – بخش چنگي
تپههاي باباخاني و تخته چراغ – بخش چنگي
تپه كله جو – جاده خرمآباد، الشتر
تپه خانجان خاني – ده پير خرمآباد
گورستان رازان – رازان بخش زاغه
گورستان كرگو – روستاي كرگو، دهستان تشكن
گورستان هرباغ – شرق روستاي يارآباد
بازار ميرزا سيدرضا – شـهر خرمآباد
گرداب سنگي – غرب خرمآباد
معبد مـهري – جنوب غربي خرمآباد
منار قديمي – خرمآباد
مسجد جامع – خرمآباد
مقبره فلكالدين – خرمآباد
مقبره زاهدشير – شمال شرقي خرمآباد
مقبره شاهزاده عبدالله – جنوب غربي خرمآباد
مقبره باباطاهر – خرمآباد
مقبره دو برادران – غرب خرمآباد
مقبره زيدبنعلي – خرمآباد
مقبره جلاله – خرمآباد
مقبره مير سيد علي – خرمآباد
مقبره پير شمسالدين – دهستان تشكن
بقعه جابر – روستاي بابازيد
مقبره تاجالدين – روستاي گرداب
بقعه امير سيف – روستاي اميرسيف
بقعه شـهنشاه – جنوب خرمآباد
بقعه شاه چراغ – روستاي مازو
گنبد جمال اكبر- روستاي دره نصب
شـهرستان كوهدشت
چشمـه گوگردي گراب و گرخوشاب – كوهدشت
چشمـه سياب – كوهدشت
چشمـه تنگ قلعه – كوهدشت
چشمـه پايين گردنـه آستانـه – كوهدشت
دره و غار ويزنـهار – رومشكان
دره سرطرهان – غرب كوناني
غار بتخانـه – 18 كيلومتري جنوب شرقي كوهدشت
غار ميرملاس – 30 كيلومتري كوهدشت
غار عاليآباد – كوهدشت
غار برد سفيد – شمال هميان
دژ زلال انگيز – ارتفاعات دره باريكه، سرطرهان
قلعه كوهزاد – غرب رومشكان
قلعه كورگان – ارتفاعات دوشـه
قلعه گمور – ارتفاعات گمور
قلعه سيله – ارتفاعات هيزم آباد
قلعه منيژه – ارتفاعات سرسرخن
قلعه چق – روستاي زريوني
قلعه چنگري – 10 كيلومتري كوهدشت
قلعه دوشـه – ارتفاعات دوشـه
پل كرو – غرب طرهان
پل ساساني – راه باستاني طرهان بـه خرمآباد
پلميشان – جنوب درهشـهر
تپههاي دالاب – دامنـه جنوبي كوه چنگري
تپههاي چغاسبز و كفتارلو – روي رود سميره
تپه چغابل ـ رومشكان
تپه دركه ـ شمال شرقي كوهدشت
گنبد عالي گيژو – شمال شرقي كوهدشت
تپه پاره – كول وايم طرهان
مقبره سهلالدين و چنار قديمي – جنوب شرقي رومشكان
گنبد شاه محمد – شمال طرهان
گنبد ابوالوفا – 25 كيلومتري كوهدشت
مقبره داوود رش – شمال كوهدشت
شـهرستان پل
تفرجگاه تنگه چشمك – جنوب پل
قلعه چشمك – ارتفاعات شخسك
غار كلماكره – 20 كيلومتري شمال غرب پل
غار كورگان – شمال تنگه چشمك
پل كلهر – بخش ملاوي
پل كرو – روستاي جايدر از بخش ملاوي
گورستان چمشك – منطقه ميچاكو
بقعه مـهدي صالح – روستاي ماژين
گنبد طالب علي – بخش ملاوي
مقبره حياتالغيب – ساحل غربي رود كشگان
شـهرستان بروجرد
چشمـه اسل مسالهبيك – بروجرود
هفت چشمـه – بروجرد
چشمـه درهخوني – بروجرد
سرابهاي جانيزه، زرشكه، سفيد – بروجرد و اشترينان
بازار قديمي – بروجرد
مسجد جامع – بروجرد
مسجد سلطاني – بروجرد
امامزاده جعفر – بروجرد
مقبره شاهزاده ابوالحسن – بروجرد
بقعه دو – جنب امامزاده جعفر
بقعه امامزاده قاسم – محله دودانگه بروجرد
مقبره سيد جمالالدين واعظ اصفهاني – شـهر بروجرد
شـهرستان سلسله
چشمـه كيان – الشتر
سرابهاي هنام، سرخه و پاپي – الشتر
دره تختشاه – 6 كيلومتري قلعه مظفري
غار سمسا – بخش الشتر، تنگه دره آرش
دژ شينـه – جنوب غربي الشتر
پل كاكارضا – مسير راه الشتر بـه خرمآباد
تپه گريران – شمال غرب الشتر
تپه واشيان – شرق پل
تپه باستاني الشتر – شـهر الشتر
گورستان سلطان مشرق ـ جنوب روستاي سراب امير الشتر
گورستان تپهكي- غرب قلعه مظفري الشتر
شـهرستان دورود
سراب رودك – دورود
درياچه گهر – دامنـه اشترانكوه
آبشار شوي – دامنـه سالن كوه
آبشار چكان – جنوب دورود
غار منو – اطراف دورود
دره نگاه – امتداد درياچه گهر
دره شوي – غرب سالن كوه
شـهرستان اليگودرز
سرابهاي غار تمندرو گردكانك – اطراف اليگودرز
سرابهاي ماهيچال، گايكان و سردره – اطراف اليگودرز
آبشار آب سفيد – اطراف اليگودرز
غارهاي تمندر و بزنويد – اليگودرز
قلعه سيله – قله سيله از كوه هيزم
شـهرستان دلفان
تپه – روستاي يارآباد
گورستان كرگو – روستاي كرگو
شـهرستان ازنا
چشمـه قلقلي – اطراف ازنا
غار تمبورلي – اطراف ازنا
دشت ازنا – ازنا
تپه عليآباد – ازنا
* منبع: زنده دل، حسن. مجموعه راهنماي جامع ايرانگردي: استان لرستان، تهران: نشر ايرانگردان – جهانگردان، 1379. ص 29-32،115-122
آمل
شـهر آمل ماز شـهرهاي بسيار قديمي ايران درون استان مازندران است. بعضي از مورخان و جغرافي نويسان سابقه آن را بـه دوره پيشدادايان وكيانيان نسبت دادهاند. شـهر آمل با توجه بـه اشياء و سكههايي كه از آن بـه دست آمده درون دوره ساساني پايتخت يا مركز آن منطقه بوده است. احتمالاً مردم آمل درون زمان حكومت مـهدي خليفه عباسي، بـه دين اسلام گرويدند و بعد از آن بناهاي اسلامي درون آنجا ساخته شد. درون زمان سلطان جلالالدين محمد خوارزمشاه، بـه نام او درون اين شـهر خطبه خواندند، که تا اينكه شـهر دچار فتنـه و غارت مغولان شد. درون اين زمان ساري پايتخت آلباوند بود. اوايل قرن هفتم حسامالدين اردشير مركزيت را از ساري بـه آمل آورد و قيصر خود را درون آنجا برپا داشت. درون سال 795 هجري قمري امير تيمور گوركاني آمل و ساري را غارت كرد و فرمان قتل عام ساكنين آنـها را صادر كرد وسه قلعه مـهم از جمله “ ماهانـه سر” را با خاك يكسان كرد. از آن بعد آمل رو بـه ويراني نـهاد. با آنكه سادات مرعشي بعد از بازگشت از تبعيد، آمل را تجديد بنا كردند، اين شـهر ديگر نقش اساسي خود را که تا مدتها باز نيافت. عده زيادي از مورخان و علماي بزرگ كه بـه طبري شـهرت يافتهاند از جمله محمدبن جرير طبري اولين مؤلف بزرگ تاريخ و اولين مؤلف تفسير قرآن مجيد، از آمل برخاسته است. آمل چند بار بر اثروقوع زلزله و جريان سيل ويران شد. آمل جديد درون جوار شمال آمل قديم بنا شده هست و امروزه يكي از شـهرهاي آباد وزيباي شمال ايران بـه شمار ميرود.
بابل
بابل از شـهرهايي هست كه درون دوران اسلامي نيز وجود داشته و به نامهاي مامطيران، مامطير، بار فروش ده، بارفروش و بابل شناخته شده است. اولين نام اين شـهر “ مامطير” بود كه درون قرن دهم هجري “بار فروش ده“ درون محل آن بنا شد و هنگامي كه محمد خالد حاكم آن بود، بازار و عمارتي درون آن بنا كرد. درون سال 160 هجري قمري مازياربن قارن مسجد جامع آن را بنا نـهاد كه شامل مساجد، عمارت، مدارس، دكاكين، سراها، بيوتات و ساير بود. بار فروش بـه عنوان مركز تجاري بـه ويژه درون دوره صفوي از رونق، آبادي، وسعت و گستردگي برخوردار شد. شاه عباس اول فرمان داد باغ ارم را درون قسمت جنوبي شـهر بنا كنند. بابل درون زمان فتحعلي شاه قاجار نيز اهميت قابل توجهي پيدا كرد. قبل از انقلاب اكتبر روسيه، بابل از طريق بندر مشـهدسر (بابلسلر) با كشور روسيه ارتباط تجاري داشت و به يكي از مراكز مـهم بازرگاني استان مازندران تبديل شده بود. بابل امروزي شـهري آباد وزيباست.
بابلسر
بابلسر درون قديم مشـهدسر نام داشت. احتمالاً اين نام از واقعه شـهادت امامزاده ابراهيم ابوجراب ملقب بـه اطهر، برادر امام رضا (ع) كه درون آنجا مدفون است، اخذ شده باشد. شـهر فعلي بابلسر بيش از صد سال قدمت دارد و در مصب رودخانـه بابل استقرار يافته است. اين شـهر درون گذشته بـه عنوان بندر ومركز تجارت ايران و روسيه رونق داشت. هنگامي كه تجارت بين ايران و روسيه تقليل يافته و بنادر تركمن (بندر شاه سابق)، نوشـهر و انزلي آباد گرديد، بندر بابلسر موقعيت خود ار از دست داده، ولي درون دوران اخير بيش از نقاط ديگر شمال مورد توجه رضا شاه قرار گرفت و به صورت شـهر كوچك، ولي زيبا درآمد كه اكنون يكي از بهترين و زيباترين گردشگاهها واستراحت گاههاي شمال ايران بـه شمار ميرود.
مجموعه تالابي سراندون و بالندون
اين مجموعه تالابي درون جوار روستاي سيد محله درون 25 كيلومتري ساري بـه طرف بابلسر قرار گرفته و داراي دو بخش (سراندون) و شمالي (بالندون) است. وسعت آنها حدود 30 هكتار عمق متوسط آن يك متر هست كه درون زمستان و پاييز پر آب، درون بهار و تابستان بـه علت استفادههاي زراعي كم آب است. آب اين تالابها شيرين است. درون و پيرامون آنها نيزار و گياهان مردابي هست كه با مرغزار و شاليزار احاطه شده است. اين مجموعه از تالابها نيز بـه دليل اقليم مناسب، آب شيرين، پوشش گياهي و مواد غذايي، زيستگاه پرندگان و آبزيان است. پاييز و زمستان اين تالابها نيز مأمن و زيستگاه مرغان مـهاجر از قبيل قو، مرغابي، قرهغاز، پرلا و ساير پرندگان شده است. دسترسي مناسب، محوطه سرسبز و دلنشين، مناظر بكر و وحشي، فضاهاي گردشگاهي جالبي را پديد آورده هست كه ميتواند مورد استفاده صنعت گردشگري قرار گيرد.
تالاب
اين تالاب با وسعتي بيش از 50 هكتار درون جنوب غربي خليج ميانكابه قرار گرفته هست و قسمتي از اين خليج بـه حساب ميآيد. اين تالاب مأمن و زيستگاه پرندگان بومي و مـهاجر هست و چشم انداز شبه جزيره ميانكابه و جزيره اسمال ساعي را نيز درون روبرو دارد. درختان گز و پوشش حصيري و چوبي از معروفيت بيشتري برخوردارند و به عنوان سوغاتي منطقه همواره مورد توجه گردشگران داخلي و خارجي هستند. محصولات صنايع دستي معمولاً درون قسمت ورودي و خروجي شـهر عرضه ميشود و منظره جالبي را بـه وجود ميآورد.
نام و نشاني اماكن و ديدنيهاي مـهم استان
شـهرستان ساري
مجموعه تالابي سراندون و بالندون -25 كيلومتري ساري بـه طرف بابلسر
آبشار داراب كلا - روستاي آبكا ساري
غار هيلدو - روستاي شوراب ساري
پارك جنگلي ميرزا كوچكخان- ساري
پناه گاه حياتوحش دشتناز- ساري
پارك جنگلي شـهيد زارع - مجاور پناهگاه حياتوحش
مجموعه صفوي فرح آباد - 28 كيلومتري شمال ساري
برج رسكت- بخش دو دانگه ساري
برج سلطان زينالعابدين- ساري
آبانبار ميرزا مـهدي - ساري
آب انبارنو - محله نوانبار ساري
امام زاده عباس - ساري
امام زاده يحيي - ساري
امام زادههاي قاسم، گنبد سرت، فخرالدين - ساري
امام زاده عيسيبن كاظم و بقعه شاطر گنبد- ساري
شـهرستان آمل
درياچه ساهون - جنوب آمل، نزديك روستاي نوا
درياچه سدلار - ارتفاعات غرب پلور از جاده هراز
چشمـه آبگرم آب آهن يا آب فرنگي - بالاي روستاي آب اسك لاريجان
آب معدني استراباكو- جاده لاريجان درون محلي بـه نام قلابن
چشمـه آبگرم آب اسك - روستاي آب اسك بخش لاريجان
آبگرم رينـه - روستاي رينـه لاريجان
آب معدني آمولو- مجاور رود خانـه هراز
آبشار شاهاندشت - جوار قلعه ملك بهمن لاريجان
آبشار تيمره - واناي آمل
آبشار پرومد - شمس آباد لاريجان
غار سياه پور- روستاي شاهاندشت لاريجان
قلعه شاهاندشت - جوار قلعه ملك بهمن لاريجان
اشرف - نياكي محل آمل
پل دوازده پله - بر روي رودخانـه هراز درون وسط شـهر آمل
بازار قديمي - آمل
مشـهد مير بزرگ (مرعشي) - آمل
امام زاده ابراهيم- آمل
امام زاده عبدالله - 12 كيلومتري جنوب غربي آمل
بقعه مير حيدر آمل
شـهرستان چالوس
درياچه ولشت - جنوب غربي چالوس و منطقه كلاردشت
درياچه سد دريوك - روبروي دره ولي آباد هزارچم
مرداب كندوچال - ميان جنگل فيين چالوس
آبشار اكاپل - جنگلهاي سردي چال كلاردشت
آبشار هريجان- روستاي هريجان، نزديك گردنـه هزارچم
پارك جنگلي چالوس (فيين) - كيلومتر هفت جاده چالوس، تهران
پاراك جنگلي نمك آبرود - چالوس
كاخ اجابت - روستاي اجابت از بخش كلاردشت
كاخ چايخوران - چالوس
كلارتپه - چالوس
پل چالوس - برروي رودخانـه چالوس
پل سرخ رود - بر روي رودخانـه هراز
شـهرستان بهشـهر
درياچه عباس آباد - جنوب بهشـهر
آبشار زنگت - روستاي زنگت بهشـهر
غار كمربند (هوتو) - نزديك شـهر بهشـهر
كاخ صفي آباد - بالاي كوهي مشرف بـه بهشـهر
عمارت وباغ صفوي «باغشاه» - محل شـهرداري بهشـهر
كاخ عباس آباد - 8 كيلومتري جنوب شرقي بهشـهر
كاخ چشمـه عمارت - شـهر بهشـهر
تپه كش - بهشـهر
شـهرستان سوادكوه
درياچه شورمست - جنوب غربي پل سفيد
قلعه كنگلو - 20 كيلومتري جنوب شرقي سوادكوه
برج لاجيم - روستاي لاجيم سوادكوه
پل ورسك- بر روي دره ورسك
محله قديمي آلاشت - روستاي آلاشت درون سوادكوه
امامزاده عبدالحق - بخش زيرآب
شـهرستان قائم شـهر
درياچه گل پل - جنوب شرقي قائم شـهر
تپه امامزاده كتي - قائم شـهر
تكيه كردكلا - 28 كيلومتري شمال شرقي قائم شـهر
چنار امامزاده يوسف رضا - محل بيمارستان رازي
شـهرستان نور
آبشار سواسره - ناحيهاي از توابع بلده
غار پيرزن جاني - روستاي اوكلاو نور، كجور
پارك جنگلي نور- 2 كيلومتري شـهر نور
كاخ تميشان - 5 كيلومتري شرق نور
قلعه بلده- بلده
خانـه نيما- روستاي يوش از توابع بلده
بقعه آقاشـه بالو زاهد - 21 كيلومتري جنوب شرقي سولده درون روستاي آهو دشت نور
شـهرستان بابل
كاخ بابل- جنوب بابل
تپههاي شالكتي، باكن، چهاركتي- بابل
پل محمد حسن خان - رودخانـه بابل
بازار قديمي - بابل
تكيه مقريكلا - بخش بندپي
بقعه سلطان محمد طاهر - كناره جاده بابل، كياكلا
امامزاده قاسم - آستانـه بابل
بقعه درويش فخرالدين - بابل
شـهرستان رامسر
چشمـههاي جواهرده، كتالم وسادات محله - رامسر
آبشار ايج يا ده قلو - روستاي ايج اشكور
آبشار ازارك - سنگ پشته رامسر
آبشار چاردر - جنت رودبار
آبشار ريش براز - جنت رودبار رامسر
شـهرستان تنكابن
غار خرم آباد- نزديكي خرم آباد
پارك ملي خشكه داران - مسير تنكابن بـه عباس آباد
شـهرستان بابلسر
پل بابلسر - بر روي رودخانـه بابلسر
پل كوچك - بر روي رودخانـه بابلسر
شـهرستان نكا
درياچه استخر پشت - ميان دره رودخانـه زارم مسير نكا
تلاب لپو – پلنگان - شرق نيروگاه نكا
جنگلهاي نكا - نكا
سواحل زاغمرز - زاغمرز، نكا
شـهرستان نوشـهر
درياچه خضضربي - درون ميان جنگلهاي شمال نوشـهر
درياچه يخ مراد - نزديكي گچسر
پارك جنگلي سيسنگان - نوشـهر
امام زاده طاهر و مطهر - روستاي هزار خال كجور
* منبع: زنده دل، حسن. مجموعه راهنماي جامع ايرانگردي: استان مازندران، تهران: نشر ايرانگردان – جهانگردان، 1379. ص 31-39، 115-120
رشت
به نوشته برخي از محققان، شـهر رشت درون پيش از اسلام و دست كم درون دوره ساسانيان وجود داشته است. درون زماني كه حكومت ساساني رو بـه فروپاشي ميرفت، حكمراني مستقل اين ديار را گيلانشاه ميناميدند. بعد از غلبه اعراب بر ايران، اولين بار كه نامي از رشت بـه ميان آمد، سال 61 هجري قمري بود. اما از اين تاريخ، که تا زمان صفويه درون كتابهاي تاريخي نامي از رشت ديده نميشود. بعدها درون شرح وقايع دوره شاه اسماعيل صفوي از اين شـهر ياد شده است. درون زمان صفويه و به ويژه درون دوره شاه اسماعيل صفوي، سرزمين گيلان بـه دو بخش: «بيهپس» بـه مركزيت رشت، و «بيهپيش» بـه مركزيت لاهيجان تقسيم ميشد. حكومت بيه پيش از 943 هجري قمري بـه خان احمد گيلاني رسيد و شاه طهماسب اول صفوي، حكومت بيهپس را نيز بـه او سپرد. سرانجام شاه عباس اول صفوي گيلان را تسخير كرد. بعدها درون سال 1045 هجري قمري، شـهر رشت بـه دست استپان رازين ـ دريانورد و شورشي مشـهور روسي ـ غارت شد. درون سال 1722 ميلادي نيز سپاهيان پتركبير، رشت را تسخير كردند. اشغالگران روس که تا سال 1743 رشت و گيلان را درون تصرف خود داشتند. سپس روسهاي بلشويك درون جريان تعقيب سفيدها (هواداران تزار) رشت را بـه تصرف خود درآوردند. اين شـهر درون قديم، تنـها راه ارتباطي و بازرگاني ايران از طريق بندر انزلي بـه اروپا بود. رشت درون طول تاريخ خود، وقايع اسفانگيز فراواني را از سر گذرانده است. درون زمستان 1246 هجري قمري، طاعون شديد درون گيلان شايع شد و در حدود شش هزار نفر را از پاي درآورد. 56 سال بعد، شـهر بـه آتش كشيده شد و خسارتهاي فراوان ديد. درون سال 1316 هـ. ق (1899 م.) درون رشت شورش نسبتاً دامنـهداري عليه قانون خراج راهداري كارگزاران روس كه از ساكنان دهستانها دريافت ميكردند، بـه وقوع پيوست؛ درون نتيجه، ايستگاه راهداري واقع درون نزديك رشت توسط شورشيان وايران گرديد، اما با شدت عمل و خشونت سپهدار اعظم ـ حاكم وقت ـ پايان يافت. رشت درون انقلاب مشروطيت نقش مؤثري داشت. بـه هنگام جنگ جهاني اول (1914 ـ 1918) شـهر رشت درون معرض تاخت و تاز سپاهيان روس و بعد نيروهاي انگليسي و شورشيان محلي قرار گرفت و خرابي بسياري درون آن بـه بار آمد. درون سال 1920 ميلادي، رشت بار ديگر صحنـه درگيريهاي مسلحانـه شد: ارتش سرخ درون سال 1331 هـ. ق (1920 م.) باكو را تصرف كرد و وارد بندر انزلي شد. اين كار سبب تشويق انقلابيون گيلان گرديد. سرانجام درون همين سال حكومتي ضد انگليسي بـه رياست ميرزا كوچك خان جنگلي درون رشت اعلام شد. انگليسها رشت را تخليه كردند و با آتش زدن انبارهاي خود و انـهدام پل سفيدرود، رهسپار بغداد شدند. قوايي از تهران عازم سركوبي انقلابيون شد. بـه موجب قرارداد 1339 هـ. ق (1921 م.) كه بين دولتهاي ايران و اتحاد جماهير شوروي منعقد شد، گيلان و رشت از نيروهاي روسي تخليه شد. امروزه شـهرستان رشت بـه عنوان مركز راههاي بازرگاني گيلان و بازار تجارت و واردات و صادرات مطرح هست و بـه عنوان مركز استان امكانات جهانگردي فراواني دارد.
بندر انزلي
قديميترين زماني كه درون متنهاي تاريخي از انزلي ياد شده. سال 863 هـ. ق هست كه درون آن زمان يك دهكده كوچك بوده است. از اوايل دوره صفويه، اين ناحيه مورد توجه انگليسيها، روسها و دولت مركزي ايران كه پايتخت آن قزوين بود، قرار گرفت. انگليسيها درون تجارت ابريشم گيلان با داير كردن شركت تجارتي درون مسكو، راه رشت ـ انزلي ـ بادكوبه بـه اروپا را رونق بخشيدند و انزلي بـه عنوان «دروازه اروپا ـ معروف شد. از اين زمان بـه بعد، انزلي بـه تدريج بـه صورت توقف گاهي براي كشتيهاي تجاري و سرپلي ميان رشت و اروپا قرار گرفت و روز بـه روز بر رونق آن افزوده شد. با روي كار آمدن پهلوي اول و توجه وي بـه بندر انزلي بازسازي و اسكلههاي جديدي درون انزلي و غازيان ساخته شد و اداره بندر و كشتيراني مجهز گشت. درون حال حاضر، بندر انزلي يكي از زيباترين شـهرهاي گيلان و مجهزترين بندر كرانـههاي درياي مازندران هست كه ساالانـه هزاران تن كالا توسط كشتي، از آن خارج و يا بـه آن وارد ميشود.
لاهيجان
بناي شـهر لاهيجان بـه «لاهيجابن سام ابن نوح» نسبت داده ميشود. اين شـهر، درون گذشته «دارالاماره» يا «دارالامان» و سپس «لاهيجان المبارك» خوانده ميشد. لاهيجان درون سال 705 هجري قمري بـه دست اولجاتيو فتح شد و امير تيمور بـه آن لشگر كشيد. بعد از تيمور، سيداميربيك و اعقاب وي ـ از سادات كياني ـ بر شـهر لاهيجان حكومت كردند. شاه عباس اول نيز بعد از شسكت خاناحمد وارد لاهيجان شد. بعد از سقوط حكمرانان كياني، حاكمان صفوي درون اين شـهر حكومت كردند. از حوادث ناگوار و مـهم درون تاريخ لاهيجان، طاعون سال 703 هجري قمري، آتشسوزي سال 850 هـ. ق و اشغال آن توسط روسها درون سال 1725 ميلادي است. درون سال 1230 هجري قمري نيز لاهيجان دچار زلزله شد و در سال 1246، بار ديگر طاعون درون آن كشتار كرد. لاهيجان يكي از مراكز اصلي جنگليها بود، درون حال حاضر لاهيجان يكي از شـهرهاي زيباي استان با امكانان فراوان جهانگردي است.
لنگرود
نام لنگرود براي نخستين بار درون سال 512 هـ. ق درون متنهاي تاريخي ذكر شده است. اين سال مصادف با مرگ «سلطان محمد» پسر «ملكشاه آلب ارسلان» هست كه منجر بـه آزادي «فرامرزبن مروانشاه» از زندان اصفهان شد. وي بـه همراه «علاء الدوله علي» ـ شاه مازندران ـ از اصفهان بـه طبرستان و از آنجا بـه لنگرود رفت. درون روزگار سلجوقيان، ساداتكيا بر لنگرود حاكم بودند. درون دوره صفويان، خصوصاً درون دوره سلطنت شاه عباس اول، شـهر لنگرود مركز حوادث مـهمي بوده است. فرار احمدخان حاكم لاهيجان از لنگرود و دستگيري اعضاي خانواده وي توسط «كيافريدون» حاكم گيلان و تحويل آنها بـه شاه عباس، از جمله رويدادهاي مـهمّ اين دوره شـهر است. نادر براي سركوب تاتارهاي شرق مازندران و توسعه تجارت و دستيابي بـه دريا، لنگرود را براي ايجاد پايگاه دريايي و كارخانـه كشتيسازي انتخاب كرد و در توسعه آن كوشيد. درون زمان قاجار نيز لنگرود مورد توجه قرار گرفت. مردم اين منطقه درون نـهضت مشروطيت شركت كردند. اين شـهر، امروزه يكي از مناطق مـهم استان گيلان هست و درون ميان شـهرهاي شرق گيلان از موقعيت جالب توجهي برخوردار است.
رودبار
با آن كه پيشينـه تمدن رودبار و نواحي پيرامون آن، بـه دو هزار سال پيش از ميلاد مسيح ميرسد، درون متنهاي تاريخي كمتر بـه نام اين شـهر اشاره شده است. بعد از اسلام، طايفههايي از شام و حلب بـه رودبار مـهاجرت كردند و در آن ساكن شدند. بعدها، درون زمان نادرشاه افشار، گروهي از كردهاي قوچان و نواحي شمال خراسان نيز ناگزير از سكونت درون اين شـهر شدند. رودبار منطقهاي كوهستاني هست و مرتفعترين شـهرستان استان گيلان بـه شمار ميآيد. رودبار را ميتوان دروازه ورودي گيلان از طريق مركز كشور دانست. كوههاي بسيار زيباي اين ناحيه، بـه صورت رشتههاي موازي با درههاي جالب توجه، فضاي طبيعي دلنشيني را پديد آوردهاند. زمين لرزه 31 خرداد 1369 اين شـهر را ويران كرد. امروزه، عليرغم بازسازيهاي فراوان، هنوز رونق پيشين را باز نيافته است.
تالش
«تالش» و «تاليش» را بـه عربي طبلستان ميگويند. هشتپر مركز اين شـهرستان وسيع هست كه درون گذشته شفارود و پس از آن، كرگان رود نام داشت. که تا زمان افشاريه، بخش جنوبي شـهرستان تالش تابع حكومت كسگر بود و بخشهاي مياني آن که تا آستارا تحت فرمان حكومت «ناو» و «طول» قرار داشت (اسپهند) و بالاخره بخش شمالي آن را «گشتاسفي» يا «گشتاسبي» ميخواندند و مركز حكومتي آن «لنكران» بود. بعد از انعقاد عهدنامـههاي گلستان و تركمانچاي، تالش گشتاسبي از پيكر ايران جدا شد و سپس تالش اسپهبد و تالش كسگر كه عمدتاً تحت سلطه خوانين «نمين» اردبيل بود، دو قسمت شد. قسمت شمالي آن درون محدوده شـهرستان آستارا، که تا سال 1342، تابع اردبيل باقي ماند و قسمت جنوبي آن بـه پنج بلوك يا خاننشين بـه نامهاي كرگانرود (كرگارو)، اسالم، تالش دولاب (رضوانشـهر)، شاندرمن و ما سال تقسيم و خمسه طوالش ناميده شد. تالش درون يك منطقه زيباي جنگلي قرار دارد و مركز آن شـهر هشتپر است.
آستانـه اشرفيه
آستانـه اشرفيه يكي از شـهرهاي مـهم مذهبي و زيارتي گيلان است. وجود مقبره حضرت «سيد جلالالدين» درون اين شـهر، اهميت آن را دو چندان كرده است. اين شـهر درون گذشته «كوچان» ناميده ميشد. جلالالدين اشرف (ع) فرزند امام موسي كاظم (ع) درون قرن چهارم هجري قمري بـه اين شـهر نقل مكان كرده، ولي درون هيچ منبعي از آن ذكري بـه ميان نيامده است. درون حال حاضر، آستانـه اشرفيه يكي از شـهرستانهاي پر اهميت مذهبي، زيارتي و كشاورزي گيلان است.
رودسر
شـهرستان رودسر درون زمانهاي قديم بـه بخشي از «رانكوه» درون شرقيترين ناحيه گيلان تعلق داشت. اين منطقه از شمال بـه درياي مازندران، از جنوب بـه رودبار (عمارلو) و از غرب بـه ديلمان و لاهيجان محدود ميشد. قديميترين نام رودسر كه از متنهاي معتبر تاريخي بـه دست ميآيد، «كوتُم» هست كه شـهر كوچكي درون رانكوه بوده است. بعد از آن، شـهرستان رودسر«هوسم» نام گرفت و آنچنان كه درون متن تاريخي آمده است، درون سال 375 هـ. ق بازاري نيكو و مسجد جامع بزرگي داشته است. بعدها اين شـهر بـه دلايل نامعلومي رو بـه خرابي نـهاد و در اواخر قرن نـهم هـ. ق بـه «رودسر» (شـهري كه ميان دو رود واقع است) تغيير نام داد. رودسر امروزي يكي از شـهرهاي بسيار زيباي استان گيلان است.
صومعهسرا
در متنهاي تاريخي و جغرافيايي از منطقهاي بـه نام صومعهسرا سخني بـه ميان نيامده است. تنـها درون دو رباعي منسوب بـه «سيدشرفشاه»، عارف قرن هفتم هـ. ق، از صومعهسرا نام شده است. منطقه صومعهسرا مشتمل بر دو مركز عمده اميرنشين «تولم» و «كسگر» بود كه درون متنهاي تاريخي، بارها بـه اين دو نام اشاره شده است. درون اواخر قرن سيزدهم هـ. ق نيز، «كَسما» كه مركز مبارزات جنگليان بود، اعتبار خاصي داشت. برخي از متنها، نام صومعهسرا را برگرفته از نام عارف بزرگ قرن چهارم و پنجم هجري «شيخ عبدالله صومعي» ميدانند كه مريدان بسيار داشته و صومعههاي متعددي بـه بركت وجود او درون گوشـه و كنار اين شـهر برپا شده بود. طبق گفته حمدالله مستوفي، كسگر از اقليم چهارم بوده و در عهد امارت امير ديباج (700 هـ. ق) تحت فرمان شرفالدوله، بـه زاده امير ديباج بود. حدود سال 974 هـ. ق شاه طهماسب بـه «خان احمد خان» (والي لاهيجان) دستور داد كه كسگر را بـه فرمان رواي قانوني آن واگذار كند. احمد خان از اين دستور سرباز زد. درون نتيجه هجوم سپاه شاه طهماسب، حاكم كسگر بـه نام سپهسالار سعيد كشته شد و حكومت كسگر بـه امير ساسان بزرگ سپرده شد. بـه روايت جهانگرداني كه از كسگرات ديدن كردهاند، اين شـهر درون سال 1159 ويرانـه بوده است. درون زمان آغامحمدخان قاجار، اين ناحيه خارج از مناطق حكمراني شاه قاجار بود؛ ولي درون زمان فتحعلي شاه تحت حكومت شاه شناخته شد، بـه شرط آن كه حاكم آنجا را مردمِ منطقه انتخاب كنند. درون اين دوره از وسعت كسگر كاسته شد و اين ناحيه بـه وسعت كنوني خود رسيد. شـهرستان صومعهسرا، درون حال حاضر. يكي از مناطق رشد يافته اقتصادي و مـهاجرپذير استان هست و از جاذبههاي طبيعي جالب توجهي برخوردار است.
فومن
بر اساس متنهاي تاريخي، فومن درون دوران اسلامي بـه عنوان مركز بخش بيهپس (بخش عربي گيلان) شناخته ميشد. فرمانروايان اين منطقه را عمدتاً از خانواده «آلاسحاق» ميدانند كه نسب خود را بـه خاندانهاي باستاني ايران از جمله اشكانيان ميرسانيدند. درون زمان امير ديباج، فومن بـه تصرف مغولان درآمد. سادات آلكيا درون سال 766 هـ. ق از مازندران بـه گيلان آمدند. درون اين زمان، حكمران فومن «امير ديباج فومني» بود كه بـه كمك اميرهاي محلي ديگر با نيروهاي آلكيا بـه نبرد پرداخت. نبرد ميان آلكيا، آل اسحاق و متحدانش سالها ادامـه يافت و سيد علي كه مدعي امامت بود، درون سال 791 هـ. ق درون يك پيكار خونين درون نزديكي رشت بـه قتل رسيد. از معروفترين چهرههاي خاندان اسحاقيه فومن درون دوران صفويه «امير حسام الدين» فرزند «امير ديباج» هست كه بين سالهاي 907 که تا 921 هـ. ق، درون زمان شاه اسماعيل، بر اين منطقه حكمراني ميكرد. شاه اسماعيل صفوي براي فرمانروايي بر سراسر گيلان درون صدد مقابله با امير حسامالدين برآمد. بعد از قدرت يافتن دودمان صفوي و تصميم شاهعباس بـه برچيدن حكومتهاي محلي، «خان احمد» (آخرين فرمانرواي لاهيجان از دودمان آلكيا) و «محمد امينخان» آخرين فرمانرواي فومن از دودمان آل اسحاق نيز از سپاه قزلباش شكست خوردند و سرتاسر گيلان زير فرمان حكومت صفويه درآمد. قيام جنگليها از تولم آغاز گرديد و فومن، پناهگاه مـهم ميهنپرستان و آزاديخواهان شد. درون حال حاضر، شـهرستان فومن از مناطق زيبا و آباد استان گيلان هست كه ارزشهاي بسيار جالب گردشگري دارد.
شفت
شفت از ناحيههاي بسيار قديمي با پيشينـه تمدني كهن درون گيلان بـه شمار ميآيد كه درون متنهاي مختلف تاريخي، بارها از آن نام شده است. مركز شفت گوراب شفت خوانده ميشد كه درون نزديكي روستاي «نصيرمحله» امروزي قرار داشت و آثاري از آن بـه جا مانده است.
آستارا
آستارا واژهاي تالشي هست كه تالشيها آن را «هسته» و يا «آهستهرو» تلفظ ميكنند. از زمان صفويه که تا قاجاريه، نام آستارا تنـها بـه منطقهاي ميان انزلي و رود ارس كه بخشي از آن درون حال حاضر جزو جمـهوري آذربايجان است، اطلاق ميشده است. درون محل كنوني آستارادهي بـه نام «دهنـه كنار» وجود داشته كه از زمان قاجاريه بـه بعد، بـه سبب صدور كالا و رفت و آمد تجّار توسعه يافت و سبب گرديد که تا تمدن جديد اروپا، زودتر بـه اين شـهرستان راه پيدا كند؛ بـه طوري كه همزمان با تأسيس دارالفنون درون تهران، درون آستارا نيز مدرسهاي بـه نام «مدرسه صادقيه» افتتاح گرديد و در سال 1300 نيز يك مدرسه انـه و همچنين يك كتابخانـه و قرائتخانـه درون آن داير شد. درون دوره معاصر بعد از گسترش روابط ميان دولتهاي ايران و اتحاد جماهير شوروي (سابق) و سپس با جمـهوريهاي تازه استقلال يافته آذربايجان، گرجستان و... آستارا اهميت بيشتري يافت.
نام و نشاني اماكن و ديدنيهاي مـهم استان
رشت
چشمـه آب شورلاكان – جنوب رشت
چشمـه چشما گل سهشنبه – بخش سنگر، جنوب شرقي رشت
باغ سردار محتشم – رشت
باغ مشكوه(سالار) – رشت
ساختمان شـهرداري - رشت
ساختمان ادره پست – رشت
ساختمان استانداري سابق – رشت
عمارت كلاهفرنگي – رشت
حاج آقا بزرگ – رشت
هاي پيرسرا، شاهزاده و گلستان- رشت
آرامگاه ميرزا كوچك خان – جنوب رشت
مدرسه شاپور – سرراه رشت، بندرانزلي
برج ساعت – ميدان مركزي رشت
كاروانسراي لات – 35 كيلومتري جنوب رشت
خانـه حاجميرزا احمد ابريشمي – ميدان صيقلان رشت
خانـه سردار معتمد رشتي – كوچه سردار رشت
خانـه سيد اسماعيل ضيابري – كوچه امام جمعه رشت
خانـه سيد علي مقيمي- خيابان امام رشت
خانـه ديوانبيگي – خيابان بحرالعلوم رشت
قلعه ساسان – جاده رشت، آستارا
مسجد صفي (سفيد) – رشت
مسجد جامع جور ـ لشت نشاء
بقعه آقا سيد عباس و سيد اسماعيل – محله ساغر سازان رشت
امامزاده ابراهيم – محله بادي الله شـهرستان رشت
بقعه آقا سيد قاسم – 8 كيلومتري شرق كوچصفهان
آرامگاه سيد ابوالقاسم – محله سيد ابوالقاسم رشت
بقعه آقا سيد محمد يمئي – 3 كيلومتري شمال شرقي لشت نشاء
بقعه آقاشاه (عكاشـه) – شمال سنگر، از توابع رشت
بقعه آقا سيد دانيال – كوچصفهان رشت
بقعه امام – محله امام رشت
آرامگاه مير نظام الدين و دكتر حشمت – محله چلهخانـه رشت
پل مرغانـه پرد – لاله دشت كوچصفهان
موزه رشت – رشت
رودسر
چشمـه آب معدني سجيران – اشكور بالا
كاخ اختصاصي رضا شاه – جنب ساختمان فرمانداري رودسر
كاخ ناهار خوران – رودسر
قلعه بندبن – قاسمآباد رودسر
پل آجري تميجان – شش كيلومتري جنوب غربي رودسر
بقعه آقا سيد احمد و آقا سيد حيدر – هفت كيلومتري جنوبي كلاچاي
بقعه پير – هفت كيلومتري روستاي حسنكسرا
بقعه پير محله رانكوه، - 10 كيلومتري جنوب شرقي رودسر
مجموعه ميدان – شـهر رودسر
مسجد جامع اميربنده – كلاچاي
بقعه آقا سيد معين و مبين – 5 كيلومتري جنوبي غربي رودسر
بقعه سيد ابوجعفر ثايري – 35 كيلومتري جنوبي غربي رودسر
بقعه مرتضي و سيد ابراهيم – 12 كيلومتري جنوب روسر
بقعه امامزاده آقا سيد ابوالحسن – دهكده لمكني، از توابع رودسر
صومعهسرا
منطقه حفاظت شده سلكه – شـهرستان صومعهسرا
مناره گسكر – بخش مركزي صومعهسرا
پل خشتي كسما – حوالي صومعه سرا
بقعه آقا سيد ابراهيم و آقا سيد عبدالله- 4 كيلومتري شمال شـهر صومعهسرا
فومن
چشمـه آب معدني زمزمـه – جنوب غربي فومن
چشمـه آب معدني علي زاخوني – بالاتر از بازار ماسوله
روستاي تاريخي ماسوله – 26 كيلومتري جنوب غربي ماسوله
بقعه عونبنعليبنمحمّد ماسوله – فومن
امامزاده عون بن محمد ماسوله – فومن
قلعه رودخان – فومن
مناره رودخان – فومن
مناره سلجوقي – فومن
مناره مسجد جامع – فومن
قلعه مسجد كلده – فومن
هاي قديمي گلشن و طاهر گوراب – فومن
آستارا
منطقه حفاظت شده لوندويل – استارا
آرامگاه پير قطبالدين باغچهسرا – 3 كيلومتري شمال غربي آستارا
لاهيجان
تالاب امير كلايه بخش شيرجو پشت – شمال لاهيجان
بقعه امامزاده آقا سيد ابوالحسن – دهكده كمني، از توابع رودسر
منطقه حفاظت شده امير كلايه – شـهرستان لاهيجان
پل خشتي بخش گوله – لاهيجان
پل خشتي لاهيجان – لاهيجان
پل خشتي نياكو – جاده لاهيجان، رشت
پل خشتي كسيم – لاهيجان
تيتي كاروانسرا – مسير لاهيجان بـه ديلمان
خانـه قديمي محمد صادقي – بيرون شـهر لاهيجان
بقعه شيخ زاهد گيلاني – بيرون شـهر لاهيجان
بقعه ميرشمسالدين لاهيجي – داخل شـهر لاهيجان
بقعه چهار پادشاهان – محله ميدان لاهيجان
بقعه ملاعاقل – محله «پردسر» لاهيجان
آرامگاه كاشف السلطنـه – لاهيجان
آرامگاه بابا ولي (قادر پيغمبر) – دهكده بابا ولي ديلمان، لاهيجان
گلشن – محله ميدان لاهيجان
قديمي ديلمان – لاهيجان
آرامگاه پيرحسن و پير مسعود – 36 كيلومتري شمال شرقي لاهيجان
مسجد جامع – محله ميدان لاهيجان
مناره مسجد جامع – لاهيجان
مسجد اكبريه – محله گابنـه لاهيجان
آرامگاه شيخ ابوالوجيه – دهكده «زاكلهبر» از توابع لاهيجان
بقعه آقا سيد اسماعيل و آقا سيد ابراهيم – 2 كيلومتري شمال شرقي سياهكل
بقعه آقا سيد محمد – 6 كيلومتري جنوب شرقي لاهيجان
بقعه آقا سيد رضاكيا- بلوك 14 لاهيجان
امامزاده سيد ابوجعفر سادات – محله لاهيجان
امامزاده آقا مير جمالالدين – محله پردسر لاهيجان
امامزاده سيد علي غزنوي – دهكده «تجن گوگه» لاهيجان
آرامگاه امامزاده ميرشمسالدين – محله «اردبازار» لاهيجان
بندر انزلي
منطقه حفاظت شده سياكشم – بندر انزلي
منطقه حفاظت شده سرخانكل – بندر انزلي
تالاب انزلي- جنوب بندر انزلي
كاخ ميان پشته – بندر انزلي
ساختمان معتمدي – شمال غربي بندر انزلي
پل غازيان – بندر انزلي
پل ميانپشته – بندر انزلي
برج ساعت – بندر انزلي
ساختمان گمرك – بندر انزلي
بقعه امامزاده صالح – غازيان بندر انزلي
بقعه بيبي حوريه – شالور بندر انزلي
آرامگاه آقا سيد محمد نجفي – سامانسر غازيان
لنگرود
پل آجري لنگرود – روي رودخانـه لنگرود
خانـه قديمي منجمباشي – لنگرود
خانـه قديمي دريابيگي- لنگرود
حاجميرزا احمدي – لنگرود
قديمي كياكلايه – لنگرود
خانـه قديمي رئيسزاده – كنار رودخانـه لنگرود
خانـه محبي – كوي سيد خليل لنگرود
خانـه منجم باشي – خشكالي محله لنگرود
آرامگاه امامزاده سيد حسين و ابراهيم – محله فشكالي لنگرود
بقعه دوازده تن ملاط – رانكوه لنگرود
آستانـه اشرافيه
آرامگاه پيرجنگلي بازكيا – گوراب بين آستانـه اشراقيه و لاهيجان
بقعه آقا سيد حسن – شـهر استانـه اشرفيه
بقعه اقا سيد حسين كيا – 7 كيلومتري غرب آستانـه اشرفيه
بقعه آقا سيد محمد ـ شـهر آستانـه اشرفيه
بقعه سيد جلالالدين اشرف – شـهر آستانـه اشرفيه
آرامگاه دكتر محمد معين – كنار رودخانـه حشمت رود آستارا
تالش
منطقه حفاظت شده ليسار – شـهرستان تالش
منطقه حفاظت شده ناو اسالم – تالش
منطقه حفاظت شده آلالان – تالش
كاخ قشلاقي ضرغام السلطنـه – شـهر هشتپر
عمارت سردار امجد – تالش
قلعه صلصال ليسار – 18 كيلومتري مركز شـهرستان تالش
قديمي آقاولر – تالش
امامزاده شفيع – بخش ماسال تالش
اسپيه مزگت يا سفيد مسجد – نزديك روستاي ديناچال
بقعه سيد محمود – 9 كيلومتري شمال هشتپر
بقعه شيد شرف شاه – 5 كيلومتري شرق رضوان شـهر
پل تالش دولاب – روستاي تالش دولاب
عمارت نصرالله خان سردار – اتاق سراهشتپر
رودبار
چشمـه آب معدني سنگرود – دهستان عمارلو، بخش رودبار
چشمـه آب گرم ماستخور- 5 كيلومتري رودبار
دره گوهر رود كرانـه شرقي سفيدرود، نزديك روبار
تپه باستاني مارليك – روبار
روستاي تاريخي هرزويل – نزديكي شـهر منجيل
پل تاريخي – لوشان رودبار
آرامگاه آقا سيد محمود مرندي – 3 كيلومتري شرق منجيل
بقعه امامزاده طيب و طاهر – 30 كيلومتري شمال شرقي لوشان
بقعه امامزاده محمد حنيفه – 12 كيلومتري شمالشرقي لوشان
آرامگاه پير موسي – 16 كيلومتري شمار رودبار
شفت
بقعه آقا سيد ابوجعفر – 4 كيلومتري جنوب شرقي شفت
بقعه امامزاده اسحاق – 25 كيلومتري جنوب شفت
قلعه رودخان شفت – شفت
آبانبار رستم آباد – روستاي رستم آباد رودبار
* منبع: زنده دل، حسن. مجموعه راهنماي جامع ايرانگردي: استان گيلان، تهران: نشر ايرانگردان – جهانگردان، 1379. ص30-38، 107-114
ساوه
ساوه يكي از شـهرها و مناطق باستاني بازمانده از دوران ساساني است. تپه باستاني ساساني آسياباد (اسيرآباد) درون مجاورت شـهر، همچنين تپهها و محوطههاي تاريخي هريسان، خرمآباد، آوه و امثالهم نشانگر قدمت اين شـهر ميباشد. ساوه درون روزگار پارتيان با نام «سواكينـه» يكي از منازل مـهم ميانراهي و در سده هفتم قبل از ميلاد يكي از دژها و منازل سرزمين ماد بـه شمار ميرفته است. از وضعيت ساوه درون روزگار پيش از اسلام اطلاع دقيق و مستندي درون دست نيست، ولي از قرن دهم هجري بـه بعد درون مورد اين شـهر اطلاعات و روايات مكتوب زيادي د دست است. ورود حضرت معصومـه (ع) بـه ساوه درون راه سفر خراسان و بيماري ايشان درون ساوه، نخستين رويدادي هست كه درون تاريخ اوايل دوران اسلامي اين شـهر ذكر شده است.به نظر ميرسد كه گسترش خلافت اسلامي که تا مرزهاي چين، حمل و نقل كاروانهاي زيارتي حجاج و كالا و آباداني راه ابريشم كه از ساوه عبور ميكرد، توسعه شـهر ساوه درون سدههاي نخستين اسلامي را فراهم آورده است. ناحيه و شـهر ساوه درون روزگار ديالمـه و سلجوقيان پيوسته مقر زمستاني سلاطين ديلمي و سلجوقي و سپاهيان آنان بوده هست كه معمولاً ييلاق را درون ناحيه خرقان و همدان ميگذراندهاند. سراي معروف ديلمان و كوشك سلطاني ساوه اقامتگاه شاهان سلجوقي بوده است. رونق و آباداني شـهر ساوه درون روزگار سلجوقيان بـه اوج خود رسيد و ساوه بـه مركز سران قبايل متحد سلجوقي كه لقب اتابك داشتند، تبديل شد. از اين روزگار که تا دوره خوارزمشاهيان بسياري از وزراي سلجوقي و خوارزمشاهي ساوجي بودهاند كه هر يك درون زمان خود درون آباداني و ايجاد بناهاي شـهري آن كوشيدند. عمادالملك ساوجي وزير با تدبير و دانشمند سلطان محمد و سلطان جلالالدين خوارزمشاهي از آن جمله هست كه درون جريان حمله مغول جان خود را از دست داد. ساوه درون جريان حمله خانمان برانداز مغول درون قرن هفتم هجري صدمـه و آسيب فراواني ديد، مغولان شـهر را ويران كردند و ساكنان آن را از دم تيغ گذراندند. درون دوره جانشينان هلاكو (ايلخانان) قسمت عمدهاي از خرابيهاي هجوم مغول مجدداً بازسازي شد. درون اين دوره نيز ساوجيان همچنان درون مقامات و مناصب ديواني دولت ايلخاني بـه خدمت درآمدند كه از آن جمله ميتوان بـه خواجه سعدالدين ساوجي وزير غازان خان، امير نظام الدين يحيي ساوجي، خواجه ظهيرالدين ساوجي، خواجه شمسالدين ساوجي و... اشاره كرد. ساوه درون دوران تيموريان و آققويونلو از غارتهاي متعدد و رقابتهاي ميان شاهزادگان و آققويونلو صدمـه فراواني ديد. ورود تركمانان چادرنشين و استقرار آنان درون اطراف ساوه و دستيابي سران آن بـه حكومت و درگيري و رقابت داخلي آنان، صدمـه و آسيب سنگيني بـه اقتصاد و نيروهاي توليدي شـهر وارد ساخت. درون دوران صفويه بلوكات ساوه يكي از قلمروهاي استقرار ايلات وابسته بـه نـهاد حكومت صفويه (قزلباش و شاهسونها) گرديد. اينان درون حقيقت بـه مثابه قواي نظامي حكومت درون نواحي مجاورت پايتخت استقرار يافتند. از جمله ايل بيات كه درون دشتهاي ساوه و زرند مستقر شد و آنجا را بـه عنوان قلمرو زمستانـه خود برگزيد. درون دوره صفويه شـهر ساوه رو بـه آباداني مجدد گذاشت و كاروانسراها، راهها، رباطهاي ميان راهي، مساجد، بازار سرپوشيده و بناهاي متعددي احداث شد. با اين حال خرابيهاي ناشي از هجوم و حمله تيموريان، جنگها و كشمكشهاي زمان آققويونلوها بـه تمامي بازسازي نشد. درون اواخر دوره صفويه، ضعف حكومت مركزي و تاخت و تاز قبايل و ايلات، رويدادهاي ناشي از جنگهاي ايران و عثماني و فتنـه افغان، آسيبهاي جدي و فراواني بـه رشد و توسعه شـهر وارد كرد. بـه ويژه درون زمان حكومت شاه سلطان حسين صفوي كه وضعيت اسفباري بر شـهر و ساكنان آن حاكم شد. درون روزگار زنديه با احداث بناي معروف چهارسو، درون احيار مجدد بازرگاني ساوه كوشش شد. درون فاصله پايان دوران صفويه که تا قاجاريه، شـهر درون تسلط حكام وابسته بـه گروههاي ايلي پرنفوذ ناحيه مانند خلجها قرار گرفت. با پايتخت شدن تهران، از اهميت ساوه كاسته شد. درون حال حاضر شـهر ساوه يكي از شـهرهاي آباد استان مركزي هست و توسعه صنعتي آن موجبات رشد روز افزوني را فراهم آورده است.
اراك
بررسيهاي تاريخي مؤيد آن هست كه درون محدوده منطقه جغرافيايي شـهرستان اراك كه که تا سال 1316 «ولايت عراق» نام داشت، با وجود 680 آبادي و حدود پانصد هزار نفر جمعيت، قبل از پيدايش شـهر سلطانآباد (اراك) شـهر با اهميتي پديد نيامده است. شـهر اراك كمتر از دو قرن پيش درون زمان حكومت فتحعلي شاه قاجار ايجاد شد. اين شـهر ابتدا «قلعه سلطان آباد»، سپس «شـهر نو» و بعد از آن شـهر «سلطان آباد» نام گرفت و در سال 1316 هـ. ش با عبور راهآهن سراسري از كنار آن، بـه اراك تغيير نام داد. ارك از آغاز ايجاد که تا كنون همواره درون معرض دگرگوني بوده و تحولات فراواني يافته است. درون زمان فتحعلي شاه، ولايت عراق شاهد ناامنيها و شورشهاي متعدد اهالي فراهان، گلپايگان و چهار لنگ عليه حكومت قاجار بود. قشون حكومتي بـه فرماندهي يوسف خان گرجي قلعه زلفآباد را كه محل تجمع مخالفين دولت بود با خاك يكسان كرد و جمعيت آن را قلع و قمع و پراكنده ساخت و طرح ايجاد شـهر جديدي را پيريزي كرد. بدين منظور درون نقطه خوش منظره و با صفايي كه نسبت بـه منطقه مركزيت و به اطراف و جوانب تسلط داشت و از امكانات ارتباطي و منابع آب و قنوات بهرهمند بود، مكان شـهر جديد انتخاب شد. اين نقطه كه انتهاي محال فراهان بود و سابقاً دهي بـه نام «دِسكره» يا «دستجرد» درون آن وجود داشت، سلطان آباد نام گرفت و جمعيت هشت قلعه موجود درون پيرامون بـه شـهر جديد منتقل شدند. سلطان آباد كانون مبادلات منطقه شد. اين شـهر که تا اوايل 1270 هـ.ق نقش نظامي داشت و محل سكونت سپهدار عراق بود. اولين نقطه عطف درون تحولات سلطان آباد زماني آغاز گشت كه درون دوره حكومت ميرزا حسن خان، شـهر از حالت نظامي خارج شد و بتدريج كاركرد تجاري و صنعتي يافت و قاليبافي رونق گرفت و زمينـه توسعه صنعتي آن نيز فراهم شد.مقارن شروع جنگ جهاني اول و فروپاشي حكومت قاجاريه، قواي روسيه شـهرهاي ساوه، سلطان آباد و مناطق اطراف آنـها را بـه اشغال درآورد. بعد از خاتمـه جنگ جهاني اول و تحولات سياسي كشور، سلطان آباد نيز درون معرض دگرگونيهاي اين دوره قرار گرفت و سيماي فيزيكي آن درون جهت يكپارچگي كالبدي ـ فضايي تغيير كرد. اين روند درون دهههاي بعدي نيز ادامـه يافت، بـه طوري كه امروزه شـهر اراك بـه يكي از قطبهاي صنعتي ايران تبديل شده است.
محلات
محلات از نقاط قديمي كشور هست كه گويا از چهار محله يا روستا همچون پيل پايان، ريوكان، زنجيردان و گوشـه تشكيل شده است، بـه همين جهت نيز درون اسناد بسيار قديمي و كهن نامي از محلات آورده نشده است، ولي از نامهايي مانند انابار و ساير البلوك سخن بـه ميان آمده كه منظور همين منطقه يا شـهر محلات است. محلات را از آن جهت سايرالبلوك گفتهاند كه بر حسب نقشـه آن زمان از بلوكات قم و كاشان نبوده است. بـه هر حال، همان طور كه از نام شـهر پيداست محلات جمع محله هست كه منظور همان روستاهاي مورد نظر ميباشد. زمان اين نامگذاري معلوم نيست، ولي بـه گفته مطلعين محلي اين نام درون زمان حمله افاغنـه (آزادخان) مورد استفاده قرار گرفته است. درون زمان صفويه مبادلات تجاري شـهرستان محلات عمدتاً با اصفهان بود و در اين دوره آلو، قالي، خوان و خوانچه نقاشي از محلات بـه اصفهان حمل و در كارونسراها مبادله ميشده است. فتحعلي شاه محلات و ساير البلوكات را درون عوض مواجب خود كه همسر آقاخان محلاتي بود بـه تيول ابدي داده بود. اين شـهر درون زمان قاجاريه پايگاه فرقه اسماعيليه بود و هنوز هم برخي از اهالي و روستاهاي جنوبي منطقه بـه اين كيش گرايش دارند. درون آن زمان نايبالحكومـه محلات ميرزا محمدخان بود كه از طرف ظلالسلطان تعيين شده بود. درون همان سال كه حكومت زير نظر ظلالسلطان بود (1309هـ.ق) ناصرالدين شاه سفر طولاني مدتي بـه نواحي مركزي و جنوبي ايران انجام داد و براي بار دوم بـه محلات آمد و به مدت پنج روز درون اين شـهر اقامت كرد. درون اين دوره گلپايگان خوانسار، محلات و كمره (خمين) يكي از ولايتي را تشكيل ميدادند كه مركز آن گلپايگان بود. درون زمان رضاشاه (1316هـ.ش) درون تقسيمات جديد ايران تغييرات صورت گرفت و ناحيه قم كه محلات نيز يكي از بخشهاي آن بود بـه شـهرستان جداگانـه تبديل شد.در محدوده كنوني اين شـهرستان روستاي خورهه و شـهر نيمور سابقهاي بسيار طولانيتر از شـهر محلات دارند.
خمين (كمره)
براي نخستين بار نام خمين (خميهن) درون كتاب هزار ساله تاريخ پيامبران و شاهان آمده است. خميهن مركب از دو كلمـه «خو» و «ميهن» هست كه روي هم «جايگاه خوب يا سرزمين مقدس» معني ميدهد. مؤلف كتاب تاريخ قم اعتقاد دارند كه شـهربانو نامي ( موبد موبدان) درون دوران قبل از اسلام اين شـهر را بنا كرده است. از تاريخ خمين درون روزگاران گذشته آثار مدوني درون دست نيست. از آثار قبل از اسلام آن ميتوان بـه آثار قنوات و كاريزها و آتشكده معروف خمين اشاره كرد. نام اين شـهر از 200 سال پيش بـه مركز كمره اطلاق شده است، معروفيت خمين با نام رهبر راحل انقلاب اسلامي حضرت امام خميني (ره) ارتباط مستقيم دارد. اين شـهر محل زندگي كودكي و جواني حضرت امام بوده و لذا خانـه پدري ايشان بـه يك اثر تاريخي مـهم تبديل شده است.
دليجان
بنا بـه نوشتههاي تاريخي، دليجان پيشين شـهري بسيار بزرگ با چهار دروازه درون چهار طرف بود كه بـه دروازههاي قليان، آتشكده، شاه ولي و كاهگندم معروف بودند. گستردگي شـهر قديمي دليجان را که تا نزديكي خورهه ذكر كردهاند. مجموعه نشانـهها و آثار پيدا شده تاريخي نشان ميدهد كه دليجان شـهري بزرگ بوده است. از جمله آثار پيدا شده ميتوان بـه سفالها، خمرهها و آجرهاي بسيار زيبا درون جنوب دليجان، اشاره كرد. دليجان عليرغم ويرانيهاي ناشي از جنگها و بلاياي طبيعي، بـه دليل موقعيت ارتباطي و جغرافيايي بـه تدريج توسعه يافته و در سال 1358 بـه شـهرستان تبديل شده است.
سربند (شازند)
شازند دهي بود كه بـه آن «ادريس آباد» ميگفتند و هم زمان با عبور راهآهن سراسري از كنار آن، شازند نامگذاري شد. درون گذشتههاي دور، درون نزديكي ادريس آباد شـهري بـه نام كرج ابودُلف وجود داشته كه جزء ايالات اصفهان بوده است. اين شـهر با هجومهاي متعدد و به مرور تخريب و ويران گشته و آثار آن درون نزديكي آستانـه هنوز هم باقي مانده است.
تفرش
اين شـهر قبلاً بـه «طبرس» و «گبرش» معروف بود و بعدها بـه تفرش تبديل شده است. يكي از بخشهاي آن بـه نام فراهان پيشينـه تاريخي جالب توجهي دارد. تفرش درون شمال شـهرستان اراك و فراهان درون دشت كاملاً مسطح قرار گرفته و قدمتي ديرينـه دارد. چنانكه زماني آتشكده آذرگشسب (يكي از سه آتشكده معروف ساسانيان) درون روستاي فردجان فراهان قرار داشته و تل ماستر درون نزديك آن ازمناطق سيزدهگانـه قباد ساساني بوده است. فراهان، زادگاه مردان نامور تاريخ ايران و شاعران معروف هست كه از آن جملهاند: فخرالافضل مولانا جلالالدين جعفر فراهاني (شاعر عارف)، ميرزا عيسي قائم مقام فراهاني (وزير شاعر)، ميرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهاني (صدر اعظم محمدشاه)، ميرزا تقيخان فراهاني (اميركبير)، اديب الممالك فراهاني (شاعر)، محمد حسين فراهاني (نويسنده و شاعر).
آشتيان
آشتيان درون شمال شرقي اراك و در دامنـه ارتفاعات كوههاي مركزي استان واقع شده و از مناطق قديمي است. ابن فقيه ـ مؤلف كتاب مختصرالبلدان ـ آشتيان را «ابرشتجان» نوشته و آن را از متعلقات همدان ذكر كرده است. بعدها «ابرشتجان» بـه «آشتجان» و «آشتيان» تبديل شده است. طبق اظهارات مؤلف كتاب تاريخ قم، اين شـهر را «كيخسرو» آباد كرده است. برخي از جغرافينويسان و مورخين نيز عقيده دارند كه سجاران و ابرشتجان را «فيران بن ويسان» (پيران ويسه وزير افراسياب) بنا كرده است. مردم اين شـهر قبل از فتح اسلام زرتشتي بودهاند و 16 آتشكده داشته كه مـهمترين آنـها «آتشكده وره» بوده است.
نام و نشاني اماكن و ديدنيهاي مـهم استان
شـهرستان ساوه
سد غدير - تنگه فرقان درون 25 كيلومتري ساوه
غار آقداش - دهستان كوهپايه، بخش نوبران ساوه
قلعه آردمين - 56 كيلومتري جاده ساوه، همدان
قلعه الوير - شمال غربي ساوه
قلعه اسماعيليه - 35 كيلومتري جنوب غربي ساوه
كاروانسراي پاسنگان - 45 كيلومتري ساوه
كاروانسراي عبدالغفار خان - 40 كيلومتري ساوه
كاروانسراي خشكه رود - 45 كيلومتري ساوه
كاروانسراي گردين - جنوب مسير ساوه، قم
پل تاريخي سرخده - جنوب ساوه
پل عسگر آباد - ساوه
منطقه باستاني پيك - زرند
منطقه باستاني عبدالله آباد - زرند
منطقه باستاني گرنگ صدرآباد - زرند
منطقه باستاني سوسنقين - نوبران
منطقه باستاني كهك- رازقان
منطقه باستاني مزلقان - 6 كيلومتري ساوه
تپه آوه - 10 كيلومتري ساوه
تپه عليشار - روستاي عليشار بخش رازقان
تپه باستاني قيجه يا قيلجه - نوبران
تپه گل محمد - نوبران
تپه فستق (پسته) - نوبران
تپه شيشـه باير - 3 كيلومتري شمال غرب ساوه
تپه طيب و طاهر - روستاي آقداش ـ نوبران
تپه خسرو - روستاي مورچي ـ نوبران
تپه خدابنده - روستاي خدابنده ـ نوبران
تپه عباسلو - 40 كيلومتري جنوب غربي ساوه
تپه سلطان - نوبران
تپه بيوك - 18 كيلومتري ساوه
تپه شماره يك خوني - نوبران
تپه جمشيد آباد - 45 كيلومتري غربي ساوه
تپه جوشقان - نوبران
تپه علي درزي - نوبران
آب انبار حاج ميرزا حسن عامل - ساوه
مسجد جامع - ساوه
مسجد قرمز (انقلاب) - ساوه
مسجد ميدان - ساوه
مسجد بازار - ساوه
امامزاده سيد هارون - روستاي طراز ناهيد ساوه
امامزاده سيدابورضا- كنار بازار ساوه
امامزاده سلطان سيداسحاق- جنب مسجد جامع ساوه
امامزاده سليمان، فضل و موسي - روستاي آوه (20 كيلومتري ساوه)
امامزاده شاهزاده اسماعيل - روستاي پلآباد ساوه
بقعه بيبيشرف خاتون - 9كيلومتري ساوه
بقعه اشموئيل پيغمبر (اشمعيل)- شـهر ساوه
شـهرستان شازند ـ (سربند)
سدخاكي هند ودر - 30 كيلومتري جنوب شازند
سرآب عباس آباد - 2 كيلومتري شرق شازند
سرآب اسكان - 5 كيلومتري شمال روستاي فرسربند
آب عمارت - سربند
پيست اسكي پاكل - گردنـه پاكل ـ 25 كيلومتري شازند
ناحيه ييلاقي سربند - سربند (شازند)
امامزاده سهل بن علي (ع)- سربند
شـهرستان دليجان
درياچه سد پانزدهخرداد- 5 كيلومتري دليجان
غار چال نخجير - 8 كيلومتري شمال و شمال شرقي دليجان
غار كهك - شرق روستاي كهك
روستاي تاريخي دو دهك - 17 كيلومتري شمال غرب دليجان
بازار نراق - نراق
امامزاده شاهزاده اسحاق - روستاي بيجگان بخش جاسب
امامزاده عون بن علي - روستاي كروگان جاسب
زيارتگاه حضرت معصومـه - شمال نراق
زيارتگاه آقاشابلبل - كوههاي غرب دليجان
شـهرستان محلات
چشمـه و تفرجگاه آبگرم محلات - محلات
چشمـه شفا - محلات
چشمـه سليماني - شمال شرقي چشمـه شفا
چشمـه حكيم - يك كيلومتري جنوب شرقي شفا
غار آزادخان - غرب محلات ـ روستاي «سنجه باشي»
غار شاه بلبل - كوههاي شرقي محلات
غار - شمال غربي روستاي خورهه
غار يكه چاه - جنوب شرقي محلات
غار گلدار و گلچشمـه - جنوب نيمور
غار سرچشمـه - شمال محلات
غار كشته ريز- شمال غربي محلات
ناحيه تاريخي نيمور - 15 كيلومتري جنوب شرقي محلات
روستاي تاريخي خورهه - محلات
قلعه جمشيدي - نيمور
قلعه آقاخان محلاتي - جنوب شـهر محلات
كاروانسراي دودهك- درون مسير جاده دودهك بـه دهستان خورهه
كاروانسراي جونآباد - جنوب غربي محلات
پل دودهك - نزديكي كاروانسراي دودهك
سنگنوشته خورهه - خورهه
معبد سلوكي - خورهه
آتشكده آتشكوه - روستاي آتشكوه نيمور
سد ساساني نيمور - 7 كيلومتري جنوب غربي محلات
يخچال نيمور - يك كيلومتري غرب نيمور
مسجد جامع - محلات
مسجد جامع - نيمور
امامزاده يحيي و فضلالرضا- خيابان سرچشمـه محلات
امامزاده شاهزاده موسي - محله پايين محلات
امامزاده شاهزاده اسماعيل - نيمور
امامزاده خورهه - خورهه
شـهرستان تفرش
چشمـه آب معدني گراو - 5كيلومتري غرب تفرش
تپه بالا مشـهد زلف - تفرش
تپه پايين مشـهد زلف - تفرش
مسجد جامع - تفرش
بقعه ابوالعلاء - تفرش
امامزاده ابوالقاسم - 25 كيلومتري جنوب غربي تفرش
امامزاده شاهزاده احمد - روستاي كوهين
امامزاده شاهزاده قاسم - روستاي ترخوران
امامزاده شاهزاده هادي - روستاي جمزقان
امامزاده عاقل - روستاي بنابر
گنبد بيبي - تفرش
شـهرستان خمين
بيت حضرت امام خميني (ره) - خمين
عمارت سالار محتشم - خمين
قلعه يوجان و شمس - روستاي يوجان
آسيابهاي بادي - خمين
تيمچه بازار خمين - خمين
شبستان مسجد جامع خمين - خمين
امامزاده اسماعيل - روستاي يوجان
امامزاده عبدالله - خمين
* منبع: زنده دل، حسن. مجموعه راهنماي جامع ايرانگردي: استان مركزي، تهران: نشر ايرانگردان – جهانگردان، 1379. ص 28-35، 113 -118
بندر عباس
در قرن چهارم هجري درون حوالي بندرعباس فعلي، بندر و روستاي كوچكي بـه نام «سورو» وجود داشت كه جغرافيانويسان قرن چهارم هجري قمري از آن ناماند. برخي معتقدند «شـهرو» كه اصطخري بـه عنوان «دهي كوچك بر كنار دريا» از آن نام، همان بندر «سورو» است. اين بندر درون 924 هجري قمري «بندر جرون» خوانده ميشد و دهكدهاي كوچك بود و در روبهروي سواحل شمالي جزيره پر اهميت «هورموز» آن روزگار، قرار داشت. درون سال 1514، پرتغاليها اين دهكده كوچك را براي پياده شدن، و بارگيري اجناس از خشكي انتخاب كردند. بـه دليل خرچنگ زيادي كه درون ساحل اين بندر وجود داشت، نام آن را «بندر كامارااو» يا «كامبارائو» يعني بندر خرچنگ گذاشتند. نام متداول بعدي؛ يعني «گمبرون» يا «گامبرون» بـه احتمال زياد از لغت پرتغالي «گامارائو» اقتباس شده است. درون سال 1622 ميلادي شاه عباس توانست با كمك انگليسيها دست پرتغاليها را از اين بندر كوتاه كند. بـه افتخار اين پيروزي «بندر گمبرون» بـه «بندرعباس» تغيير نام داد. که تا قبل از سال 1650 ميلادي (1070 هجري قمري) بندرعباس حصار نداشت؛ ولي از اين زمان دور شـهر را محصور كردند و بر امنيت آن افزوده شد. انگليسيها و هلنديها درون بندرعباس تجارتخانـه، و در كنار دريا عمارت زيبايي بنا كردند. درون اين بندر لنگرگاه مناسبي وجود داشت؛ لذا اكثر كشتيهاي بزرگي كه از هند براي ايران و عثماني و ساير نقاط كالا حمل ميكردند، درون اين بندر لنگر ميانداختند.
هلنديها درون سال 1110 هجري قمري (1698 ميلادي) با كسب اجازه ار دولت ايران، شـهر تازهاي با بافت و معماري ويژه درون وسط شـهر بندرعباس بنا نمودند. (عمارت كلاهفرنگي درون همين ايام بنا شده است.) بافت و شكل ظاهري شـهر جديد که تا سال 1135 هجري قمري دوام يافت. درون نيمـه نخست قرن هفدهم، نمايندگان كمپاني هند شرقي سعي كردند بندرعباس را بـه پايگاه اصلي خود درون خليج فارس تبديل كنند؛ بـه همين لحاظ، مركز كمپاني هند شرقي درون بندر عباس مستقر گرديد. ناوهاي نظامي كمپاني هند شرقي نيز درون آبهاي نزديك بندرعباس پهلو گرفتند. اين شركت درون سال 1759 بـه علت متشنج شدن اوضاع و بمباران تأسيسات تجاري انگليسيها درون بندرعباس، مركز تجارت خود را از اين بندر بـه بندر بصره منتقل نمود. اين امر بيش از پيش، شرايط انحطاط بندرعباس را فراهم كرد. بعد از ظهور نادرشاه، بندر بوشـهر مقر ناوگان ايران شد و بندرعباس و توابع آن طبق قرارداد، بـه سلطان مسقط بـه اجاره واگذار شد. درون پي شورش سال 1868 ميلادي درون مسقط، اين امتياز لغو شد و شـهر بندرعباس و توابع آن دوباره بـه تصرف كامل دولت ايران درآمد. بعد از پيروزي نـهضت مشروطيت و تصويب قانون ايالات و ولايات، بندرعباس و توابع آن جزء محدوده ايالت فارس قرار گرفت و سپس درون محدوده اختيارات حاكم كرمان درآمد. درون تقسيمات فعلي كشوري شـهر بندرعباس مركز استان هرمزگان است. اين شـهر يكي از مـهمترين مراكز استراتژيكي و تجاري ايران درون جوار خليجفارس و درياي عمان است. بارنداز شـهيد رجايي، اسكله عظيمي هست كه بخش وسيعي از مبادله كالاهاي تجاري بين ايران و ديگر كشورها از طريق آن صورت ميگيرد. بندرعباس از طريق راههاي دريايي، راهآهن، جادههاي ترانزيتي درجه يك و از طريق هوا بـه كليه مناطق داخلي و ديگر كشورهاي جهان مرتبط است.
بندر لنگه
در جغرافي زمان هخامنشيان، از بنادر مـهم و تجاري خليجفارس اندك نام شده است. گمان ميرود كه بندر «گوگانا» همان بندر لنگه امروزي باشد كه درون دوران حكومت هخامنشيان از بنادر معتبر تجاري محسوب ميشده است؛ ولي درون اثر تغيير و تحولات تاريخي و عدم توجه، اين بندر كمكم رو بـه انحطاط گذارده و از رونق آن كاسته شده است. درون سال 1638 «تاورنيه» - سياح فرانسوي – طي سفر از بصره بـه بندر لنگه، مدت دو روز درون اين بندر اقامت نموده و از آن بـه خوبي ياد كرده است. درون سال 1760 ميلادي، اعراب جواسم سواحل جنوبي خليجفارس طي يك مـهاجرت وسيع، جزيره قشم و بندرلنگه و بندر شناس را تصرف كردند. درون زمان كريمخانزند (1773 – 1743 ميلادي) سهولت ارتباط دريايي خليجفارس از طريق بندر لنگه، رونق تجاري قابل توجهي درون بندر لنگه و بندر كنگ بـه وجود آورد ور اه كاروانرو شيراز نيز بـه اهميت بازرگاني اين دو بندر افزود. اعراب جواسم بـه دستور كريمخان زند و بنا بـه سياست نظامي او، درون بندر لنگه سكونت گزيدند و در آبادي و رونق آن همچنان كوشيدند؛ بـه طوري كه بندر فوق از مشـهورترين بنادر خليجفارس شد و در دوران قاجار، بـه عروس بنادر ايران معروف گرديد. که تا سال 1896 ميلادي، اعراب جواسم بر بندر لنگه تسلط داشتند. درون سال 1889 ميلادي درون بندر لنگه دفتر كنسولگري فرانسه تأسيس گرديد و از همين سال، گمرك بندر لنگه و بندرعباس زير نظر و رياست بلژيكيها قرار گرفت. درون سال 1898 ميلادي يكي از افراد خانوادههاي حكومتي بندر لنگه بـه علت ضعف حكومت مركزي، بندر لنگه و مناطق اطراف آن را تحت تصرف خود درآورد و عليرغم مخالفت دولت مركزي ايران، نمايندگاني را جهت اداره امور بندر لنگه انتخاب نمود. درون اوايل سال 1899، بـه سلطه او درون بندر لنگه خاتمـه داده شد. درون اواخر حكومت سلسله قاجاريه، بندر لنگه رو بـه ويراني گذاشت و از شروع جنگ جهاني اول که تا بعد از جنگ دوم جهاني (1945) كه انواع بيماريهاي واگيردار همراه با فقر و قحطي شيوع پيدا كرده بود، اكثر مردم اين شـهر فعاليت خود را تعطيل كرده، و به نقاط ديگر مـهاجرت كردند. بـه همين دليل بـه مرور زمان، نقاط مسكوني شـهر خالي از سكنـه شد و شـهر فعاليت و چهره واقعي خود را از دست داد و سپس آرامآرام رونق يافت. بندر لنگه امروزي شـهر نسبتاً آباد هست و همچنان فعاليتهاي تجاري آن رو بـه گسترش ميباشد. اين بندر از طريق جادههاي درجه يك و فرودگاه، با ساير نقاط ايران ارتباط زميني و هوايي دارد.
بندر كنگ
تاريخ دقيق بناي شـهر كنگ مانند اغلب شـهرهاي ايران مشخص نيست؛ اما منابع تاريخي نشان ميدهند كه پيش از آنكه نامي از بندر لنگه درون ميان باشد، بندر كنگ ساخته شده است. گفته ميشود كه تاريخ بناي شـهر كنگ بـه 1800 سال پيش ميرسد و اين بندر كوچك درون طول عمر خود چهار بار تخريب و از نو ساخته شده است، و بناي فعلي آن چهارمين شـهري هست كه بر روي خرابههاي شـهر قبلي احداث شده است. روايتي نيز درون دست هست كه نشان ميدهد، درون حدود 100 سال پيش بندر كنگ ناحيهاي آباد و پررونق بوده است. اين شـهر، دورهاي درون تصرف پرتغاليها و هلنديها بوده هست و هنوز آثاري از قلاع و تجارتخانـههاي آنان درون اين بندر بـه صورت خرابه باقي مانده است. شـهر كنگ يكي از بنادر شـهرستان بندر لنگه است. مساحت آن 5 كيلومتر مربع ميباشد و در 6 كيلومتري خاور بندر لنگه واقع شده و فاصله آن که تا مركز استان 260 كيلومتر است. مردم شـهر كنگ مانند ديگر ساحل نشينان اغلب دريانورد و عموماً ماهيگير هستند و از مشاغل عمده آنان توربافي و لنجسازي هست كه از مـهمترين صنايع مردم اين منطقه ميباشد. درون ساليان گذشته، كليه لنجهاي خليج فارس بـه وسيله لنجسازان كنگي ساخته ميشد؛ ولي بعدها بـه علت مشكلاتي كه درون تهيه چوب مخصوص لنجسازي كه مستقيماً از سواحل آفريقا وارد ميشد بـه وجود آمد، صنعت لنجسازي درون كنگ رونق و شكوه گذشته خود را از دست داد.
ميناب
تاريخ ميناب با تاريخ شـهر هرمز باستاني درآميخته است. درون حال حاضر خرابههاي اين شـهر درون نزديكي شـهر ميناب قرار دارد و در واقع اين شـهر جاي آن را گرفته است. درون سال 326 قبل از ميلاد، اسكندر مقدوني درياسالار خود ـ نثارخوس (نئارك) – را از طريق مصب سند رهسپار خليج فارس كرد. وي بعد از عبور از سواحل مكران بـه دهانـه رودخانـه «آدميس» درون نزديكي شـهر هرمز رسيد و مورد استقبال اهالي شـهر قرار گرفت و چندين روز درون اين شـهر اقامت كرد. عدهاي از مورخان، بنيانگذاري شـهر هرمز كهنـه را بـه اردشير بابكان (پاپكان) ساساني منسوب ميدانند؛ درون صورتي كه چندين قرن پيش از آن سپاه اسكندر درون اين شـهر اقامت داشته است. درون حدود سال 1000 ميلادي يكي از شيوخ عمان بـه نام محمد براي تصرف خليج فارس و سواحل آن هجوم آورد و از نارضايتي اهالي هرمز نسبت بـه حاكم وقت استفاده كرد و بندر هرموز را تصرف كرد. بعد از او، پسر وي بـه نام سليمان و سپس فرزندان او حكومت شـهر هرمز را بـه دست گرفتند. درون سال 1300 ميلادي، جمعي از سواران مغول (نوادگان امير تيمور گوركاني) بـه اين شـهر حمله كردند و خرابي بسيار بـه بار آوردند. درون نتيجه امير هرمز همراه با مردم شـهر، بندر هرمز را ترك كرده و به جزيره هرمز كنوني مـهاجرت نمودند و بدين ترتيب حكومت خشكي هرمز بـه جزيره جرون منتقل شد. درون سالهاي 1804 ـ 1793 ميلادي سلطان عمان ـ سلطان ابن احمد ـ با حمايت انگليسيها، حاكميت خود را درون گواتر بـه ناصرخان ـ حاكم آن ناحيه ـ تحميل كرد و نفوذ خود را درون سواحل مكران گسترش داد و بدينسان سواحل درياي عمان نيز بـه دست وي افتاد. وي درون رويارويي با ايران احتياط ميكرد؛ اما سعي كرد که تا اداره بندر عباس و ميناب را نيز بـه دست آورد. درون اين ايام، آقا محمدخان قاجار بـه دليل درگيريهاي داخلي فرصت نكرده بود که تا قدرت خود را درون جنوب كشور تحكيم نمايد. بدين لحاظ جزاير قشم و هرمز تحت كنترل حكومت عمان قرار داشت. درون سال 1852 با توافق دولت ايران و عمان عهدنامـهاي تنظيم شد كه طي آن، اراضي سواحل و جزيرههاي ايران و شـهر ميناب مجدداً بـه ماليكت ايران درآمد.
ميناب امروزي كه تاريخ آن با قدمت تاريخي هرمز قديمي درآميخته است، شـهري آباد و پررونق است. اين شـهر يكي از نواحي مستعد كشاورزي استان هرمزگان نيز هست و محصولات جاليزي، مركبات و خرماي آن بسيار معروف ميباشد.
جاسك
نام اين بندر كه امروز جاسك ناميده ميشود، درون دوران گذشته بـه صورتهاي جاشك، چاشك، جك، رأسالجاسك و چاسك نيز ثبت شده است. درون دوران بسيار قديم بندر جاسك يكي از كانونهاي معتبر آيين ميترا بود. معبدي بـه نام آناهيتا درون جاسك باقي مانده است. تهمتنبن توران شاه ملقب بـه سلطان قطبالدين درون سال 1330 ميلادي بـه بعد درون جاسك حكومت داشته است.
در سال 1614 ميلادي انگليسيها بندر جاسك را بـه عنوان بندر تجاري خود درون شمال خليجفارس انتخاب كردند. اولين محموله انگليسيها درون سال 1616 با كشتي از هند درون جاسك پهلو گرفت و در سال 1619 ميلادي، تجار مذكور اولين تجارتخانـه شركت هند شرقي درون جاسك را تأسيس كردند. اين بندر که تا زماني كه بندرعباس بـه تجارت انگليسيها اختصاص داده شد، مركز تجارت و معاملات كمپاني هند شرقي با مركز ايران بود. درون اواخر سال 1620 ميلادي هلنديها از ورود دو كشتي كمپاني هند شرقي بـه بندر جاسك جلوگيري كردند. اين كار كه منجر بـه نبرد سختي بين انگليسيها و هلنديها درون حوالي اين بندر شد، بـه شكست و اخراج هلنديها از بندر جاسك انجاميد. كشور انگليس براي بسط نفوذ خود درون سال 1864 ميلادي اقدام بـه استحكام مواضع خود درون خليج فارس نمود. از جمله اين اقدامات، ايجاد خطوط تلگراف و كابل زيردريايي بود كه ايران و هند را از طريق گواتر – جاسك – بندرعباس مرتبط ميساخت. دولت انگليس استحكامات نظامي چندي درون جاسك بـه وجود آورد. درون سال 1901 ميلادي خطوط تلگرافي (سيم دريايي) ديگري از بندر جاسك بـه مسقط (عمان) داير شد كه مركز آن درون جاسك قرار داشت. درون سال 1932 از سوي دولت ايران عبور بدون اجازه هواپيماهاي انگليسي و هلندي كه از خاور دور بـه خاورميانـه ميآمدند، ممنوع اعلام شد؛ زيرا از بدو تأسيس خطوط هوايي، اين دو كشور بدون كسب اجازه درون فرودگاههاي جاسك ـ بندرعباس – لنگه فرود ميآمدند. درون نتيجه اين ممنوعيت، مسير پروازهاي فوق تغيير كرد. بندر جاسك امروزه از شـهرهاي نسبتاً آباد استان هرمزگان هست كه سه طرف آن را آبهاي ساحلي احاطه كرده و آن را بـه صورت يك شبهجزيره درآورده است. شـهر از دو سوي شرق و غرب بـه خليج جاسك ميپيوندد و از سوي ديگر (شمال شرقي)، بـه مناطق نظامي متصل است. اين موقعيت، شكل ظاهري شـهر را بـه حال طولي درآورده و عرض آن را بسيار محدود كرده است.
قشم
ايرانيان، درون روزگار قبل از اسلام جزيره قشم را «بنوكاوان»، «ابنكوان»، «برخت»، «ابركافان»،«افركاوان» و «لافت» ميگفتند؛ ولي بـه تدريج اين اسامي بـه فراموشي گراييد و نامهاي كشم و قشم متداول گشت. اين جزيره را بـه خاطر طول زياد آن جزيره «الطويله» نيز ناميدهاند. درون زمان شورش مغول و هرجومرج ناشي از آن، رييس قبيله توران درون جزيره قشم سكونت اختيار كرد و به آباداني ان پرداخت و به تورانشاه ملقب شد. پرتغاليها درون سال 1507 ميلادي درون جزيره قشم استحكامات نظامي مـهمي ايجاد كردند، و از ورود كشتيهاي جنگي ساير دولتها بـه اين جزيره جلوگيري كردند. اين وضع که تا زمان سلطنت شاه عباس صفوي ادامـه داشت. درون سال 1645، هلنديها قواي نظامي مـهمي درون خليجفارس گرد آوردند و به بهانـه اين كه ايران قرارهاي عهدنامـه تجاري خود با آن كشور را رعايت نكرده است، حصار و قلعه قشم را تصاحب كردند و نيروهاي نظامي خود را درون آنجا اسكان دادند؛ ولي بـه علت گرماي شديد هوا، بسياري از نيروهاي هلندي تلف شده، و عاقبت هلنديها مجبور بـه تخليه جزيره قشم شدند. درون بين سالهاي 1720 ـ 1718 ميلادي اوضاع خليج فارس رو بـه وخامت نـهاد. حاكم عمان تعدادي از جزاير واقع درون نزديك سواحل ايران، از جمله قشم را تصرف كرد؛ ولي چندين فروند كشتي جنگي انگليسي مـهاجمان عماني را مغلوب كردند. بعد از مرگ نادرشاه درون سال 1747 ميلادي، نفوذ ايران بر خليج فارس ضعيفتر شد و طوايف عرب جواسم توانستند دامنـه تجاوزات خود را گسترش داده و حوزه متصرفات خويش را که تا نزديكي سواحل ايران برسانند و در سال 1760، جزيره قشم را كه که تا آن زمان درون تصرف يك طايفه مشخص بود، تسخير نمايند. درون سال 1763، كريم خان زند نفوذ و اقتدار خود را درون جنوب ايران مجدداً مستقر ساخت. درون سال 1882 ميلادي، حكومت انگليسي بمبئي تصميم گرفت كه مركزي جهت توقف نيروي دريايي انگليس درون خيلج فارس ايجاد كند. براي اين منظور چندين نقطه درون خليج فارس مورد بررسي قرار گرفت و بالاخره باسعيدو، واقع درون جزيره قشم براي اين منظور انتخاب شد. درون اين ايام دولت انگليس قواي خود را درون محل باسعيدو استقرار داد. چندي بعد، آنها نيز بـه دليل بدي آب و هوا و نبودن امكانات زندگي مجبور بـه ترك باسعيدو شدند. تأسيسات انگليسيها درون بندر باسعيدو هنوز هم باقي مانده است. درون سال 1909 ميلادي، انگليسيها مجدداً درون بندر باسعيدو، انبارهايي براي سوخت كشتيها ايجاد كردند كه درون جنگ جهاني دوم مورد استفاده قرار گرفت. بعد از پايان جنگ جهاني دوم، بـه فعاليت انگليسيها درون اين بندر خاتمـه داده شد. بعد از پيروزي انقلاب اسلامي، قشم اهميت بيشتري پيدا كرد، که تا اينكه بعد از پايان جنگ تحميلي، درون سال 1368 شمسي بـه عنوان دومين بندر آزاد ايران شناخته شد و به دنبال آن درون سال 1369، اين عنوان بـه تصويب هيأت دولت رسيد. درون همين سال فعاليت گمركي اين بندر كه يكي از فعالترين مناطق تجاري و صنعتي درون خليج فارس و درياي عمان است، آغاز شد. بدين ترتيب با فعال شدن اين بندر، فعاليتهاي تجاري ايران با ساير كشورهاي همسايه و منطقه گسترش بيشتري يافت. علاوه بر آن، پروژههاي احداث فرودگاه بينالمللي قشم و بندرگاه آن، با ظرفيت پذيرش كشتيهاي 60 هزار تني و نيز طرح اتصال زميني جزيره قشم بـه بندر عباس آغاز شد.
ابوموسي
در كتب تاريخي و جغرافيايي، از اين منطقه بـه نامهاي بوموسي، ابوموسي، بنموسي، بوموف، باباموسي و گپسبز نام شده است. بررسيهاي انجام شده، نشانگر آن هست كه از هزاره قبل از ميلاد جزيره ابوموسي، همانند ساير جزاير درياي پارس توسط ايرانيان اداره ميشده و جزو قلمرو دولت ايران بوده است. درياي پارس و جزاير آن از جمله ابوموسي، درون روزگار عيلاميان بـه ويژه درون زمان سلطنت «شيلهك اين شوشيناك». (1151-1165ق.م) تحت حكومت اين سلسله بود. درون دوره مادها و به ويژه درون زمان سلطنت «هُوِخشَترَه»، اين جزيره بـه همراه ساير جزاير درياي پارس، جزو يكي از ايالتهاي جنوب غربي و سپس جزو ساتراپ (استان) چهاردهم دولت ماد بـه نام «درنكيانـه» و بخشي از كرمان بود. درون روزگار هخامنشيان، جزاير خليجفارس از جمله جزيره ابوموسي بـه موجب بند 6 ستون اول كتيبه بيستون جزو استان پارس بوده است. درون زمان اشكانيان، بـه ويژه درون روزگار سلطنت مـهرداد اول (171ـ 138 ق.م) بنادر و جزاير درياي پارس تحت حكومت اين سلسله قرار گرفت. درون دوره ساسانيان، جزاير و بنادر خليجفارس جزو قلمرو ايران و كوره (شـهر) اردشير خوره، درون محدوده پادكيسانِ نيمروز بوده است. درون سال 23 هـ.ق جزيره ابوموسي و ساير شـهرها و ولايتهاي كرانـه شمالي خليج فارس بـه تصرف اعراب درآمد. درون دوره حكومت امويان و عباسيان، كرانـهها و جزيرههاي خليج فارس، توسط فرستادگان آنان اداره ميشد. درون اواسط قرن سوم هجري قمري، يعقوب ليث صفاري درون سيستان نخستين دولت مستقل ايراني را پايهگذاري كرد. بعد از مرگ وي، برادرش عمروليث، از سوي خليفه بغداد بـه حكومت فارس، بوشـهر، بنادر و جزاير كرانـههاي شمالي و جنوبي خليج فارس... منصوب شد. درون سال 323 هـ. ق عمادالدوله ديلمي، بنادر و جزاير خليجفارس از جمله جزيره ابوموسي را تصرف كرد. درون تمام مدت حكومت آلبويه، بنادر و جزاير سراسر كرانـههاي خليج فارس درون قلمرو فرمانروايي آنان قرار داشت. بعد از انقراض سلسله آلبويه، سلجوقيان كرمان درون آن منطقه حكومت يافتند و كليه كرانـههاي شمالي و جنوبي و جزاير خليجفارس از جمله بحرين، ابوموسي، كيش و خوزستان را متصرف شدند. اين جزيره که تا سال 538 هـ. ق كه حكومت سلجوقيان كرمان دوام داشت، جزو قلمرو آنان محسوب ميشد و توسط حكومت دست نشانده آنان ـ بنيقيصر يا ملوك كيش ـ اداره ميشد. بعد از انقراض ملوك كيش، درون سال 626 هـ. ق حكومت جزيره كيش و ساير جزاير خليج فارس، از سوي اتابك ابوبكر بن سعد زنگي (اتابك فارس) بـه ملوك هرمز واگذار شد كه که تا سال 779 هـ. ق مالكيت آنها بر اين جزاير ادامـه داشت. تيمور گوركاني درون يورشهاي خود، خليج فارس و بنادر و جزاير آن از جمله ابوموسي را ضميمـه متصرفات خويش كرد و تا سال 873 هـ. ق كه اعقاب او درون ايران حكومت داشتند، اين منطقه جزو ايالت فارس محسوب ميشد. درون دوره شاه عباس صفوي، پرتغاليها ابوموسي را بـه تصرف خود درآوردند؛ ولي اين جزيره، بعد از يك دوره طولاني بـه وسيله نيروهاي ايراني آزاد گرديد. درون سال 1147 هـ.ق (1735 م.) از سوي نادرشاه افشار، لطيفخان دشتستاني بـه سمت حاكم ايالت دشتستان، شولستان و درياداريِ كل سواحل، بنادر و جزاير خليجفارس منصوب شد و تمام جزاير از جمله ابوموسي را از دست ياغيان خارج كرد. لطيفخان دشتستاني، درون سال 1149 هـ. (1736 م.) بـه بحرين لشكر كشيد و شيخ جبار هوله را شكست داد و آنجا را نيز بـه تصرف درآورد. كريم خان زند درون سال 1179 هـ. ق (1756 م.) بر سراسر فارس و جزاير خليج فارس از جمله ابوموسي و... اعمال حاكميت نمود. آقامحمدخان قاجار نزديك بـه 10 سال با جانشينان كريمخان زند و ساير مدعيان سلطنت جنگ كرد و موفق شد بر تمام ايران، از جمله بنادر و جزاير خليجفارس مسلط شود. درون روزگار سلطنت فتحعليشاه نيز اين منطقه جزو ايالت فارس بود. درون آخرين سالهاي قرن نوزدهم، بعد از وارد شدن نيروي دريايي و اتباع سياسي انگلستان بـه آبهاي خليج فارس، بـه بهانـه بيرون راندن دزدان دريايي و مانع شدن ازفروشي و حفظ امنيت هندوستان، نيروي دريايي انگلستان از عمليات مأموران نظامي حكومت فارس درون جزيره ابوموسي جلوگيري بـه عمل آوردند؛ اما درون همان ايام بر روي نقشـههاي ترسيمي انگلستان كليه خطوط مرزي كه مربوط بـه ايران بود، بـه رسميت شناخته شد و مورد تأييد قرار گرفت. بعد از چندي شيخ شارجه با هماهنگي دولت انگلستان ادعاي مالكيت جزيره را كرد و با ايجاد چند اسلكه و تأسيسات بندري مختصر، بـه انتقال خاكسرخ و راهاندازي چراغ دريايي و توليد مقدار كمي برق پرداخت. درون شروع فصل زمستان سال 1350 شمسي. جزيره ابوموسي تحت سلطه نيروي دريايي ايران قرار گرفت؛ ولي درون خصوص اختيارات حكومت ايران درون اين جزيره قبلاً با ميانجيگري «سر ويليام لوس» ديپلمات و نماينده وزارت امور خارجه انگلستان درون خليجفارس، توافقهايي بين دول ايران و شارجه انجام گرفته بود. سر ويليام لوس كه مدتي از طرف دولت انگلستان مأمور خدمت درون بحرين و خليجفارس شده بود، بـه دنبال مسافرتهاي مكرر بـه خليج فارس و شيخ نشينهاي اطراف، نظرافت و پيشنـهادات شيوخ سواحل جنوبي خليج فارس و دولت ايران را قبل از خارج شدن مأموران انگلستان اخذ كرد، و موفق بـه پيدا كردن راهحلي براي مسائل و مشكلات جزاير تنب بزرگ، تنب كوچك و ابوموسي شد. بعد از آن، دولت ايران و شيخ نشين شارجه بر اساس قراردادي بـه توافق رسيدند. بعد از استقرار نيروهاي نظامي ايران درون بلنديها و مناطق سوقالجيشي جزيره و حفظ قسمتآباد و قابل سكونت جزيره براي اقامت اتباع شارجه، جلساتي تشكيل شد و دولت ايران تمام شرايط قرارداد را همچنان استوار دانست. همچنين درون همان سال (1350)، نخستوزير ايران طي نطقي درون مجلس شوراي ملي اقدام دولت ايران را درون باز بعد گرفتن جزاير سهگانـه اعلام داشت و گفت مطابق گذشته، ايران خود را مالك و حاكم جزيره و منابع آن ميداند. درون حال حاضر، بـه لحاظ فقدان كانونهاي جمعيتي متراكم درون اين شـهرستان، بافت شـهري تمركز يافتهاي درون يك مكان مشخص مشـهود نيست؛ بلكه بافت شـهري بـه صورت پراكنده و تلفيقي از بافت جديد (شـهركها) و قديمي همراه با واحدهاي مسكوني ديگر هست كه بيشتر اماكن دولتي محسوب ميگردند.
مكانهاي تاريخي و ديدني استان هرمزگان
شـهرستان بندرعباس
كنارههاي رودخانـه جلالي – كوههاي شمالي بندرعباس
چشمـه معدني گنو- 24 كيلومتري شمال شرقي بندر عباس
چشمـه آبگرم لشتان – 7 كيلومتري شرق بندر خمير
چشمـه چاه احمد – مسير جاده بندر خمير، بندر لنگه
چشمـه آب گرم سايه خوش – مسير جاده بندر خمير، بندر لنگه
چشمـه آبگرم تودولويه – مسير جاده بندر عباس، لار
چشمـه آب گرم خورگوـ جاده فرعي منشعب از جاده بندر عباس، سيرجان
چشمـه آب گرم باري – جاده روستايي خورگو، سرخان، باري
چشمـه آب گرم سرخان – جاده روستايي خورگو، سرخان، باري
چشمـه آبگرم كشكو – مسير جاده بندرعباس، كشكو
چشمـه آب گرم نيان – مسير جاده بندرعباس، سرخان
چشمـه آبگرم چستانـه – 25 كيلومتري غرب بندرعباس
جزيره كيش – جنوب غربي بندرعباس
جزيره هرمز – جنوب شرقي بندرعباس
منطقه حفاظت شده گنو- 29 كيلومتري شمال غربي بندر عباس
جنگلهاي حرا(مانگرو) – سواحل خليج فارس، شمال جزيره قشم، بندر خميرو...
عمارت كلاهفرنگي – محل اداره گمرك بندرعباس
قلعه لافت – روستاي لافت
قلعه خمير – نزديكي شـهر بندر خمير
چاههاي آب لافت- پشت قلعه لافت
اسكله باستاني بندر لافت – لافت
محله قديمي سورو – عرب شـهر بندرعباس
پل لاتيدان – 50 كيلومتري غرب بندرعباس
مسجد دژكان – نزديكي بندر خمير
مسجد منبر كهنـه- غرب بندر عباس
مسجد جامع بندرعباس – بندرعباس
مسجد صحراباغي – بندرعباس
امامزاده شاه محمدتقي – كنار جاده بندرعباس
امامزاده سيد مظفر- بندرعباس
زيارتگاه خواجه نصير- جاده بندرعباس، سورو
امامزاده سيد كامل- بندرعباس
معبد هندوها – بندرعباس
شـهرستان قشم
جزيره قشم – شمال غربي تنگه هرمز
جزيره لارك – جنوب شرقي قشم
جزيره هنگام – 29 ميلي قشم
قلعه پرتغاليها – جزيره قشم
آبانبار بيبي - شـهر قشم
آبانبار خربز- جنوبي غربي جزيره قشم
چاه پرتغاليها – محوطه نيروگاه برق قشم
شـهر قديم خربز – جزيره قشم
تپه باستاني كولغان – قشم
سدبالاتل – دره كولغان قشم
مسجد برخ- جزيره قشم
مسجد جامع – قشم
زيارتگاه بيبي مريم – روستاي توريان
زيارتگاه شاه شـهيد – مجاور شـهر قديمي خريز
بقعه شيخ برخالاسود- قشم
زيارتگاه شيخ اندرآبي – روبهروي لافت
نيايشگاه ميترا- 15 كيلومتري قشم
شـهرستان بندر لنگه
كنارههاي رودخانـه مـهران – كنار شـهرستان بندر لنگه
چشمـه آبگرم بادون – جاده بندر لنگه، روستاي گزيل
چشمـه آبگرم آسك – جاده بندر لنگه، روستاي گزيل
چشمـه آب گرم ملايجي – مسير جاده بندر لنگه، بندر گنگ
چشمـه آب گرم چارك – مسير جاده بندر لنگه،بندي
چشمـه آب گرم فارياب – مسير جاده بستگ، بعد از روستاي فتويه
چشمكه آب گرم فتويه – مسير جاده بستگ
جزيره لاوان – 91 ميلي بندر لنگه
جزيره هندورابي – 72 ميلي بندر لنگه
جزيره شتور – جنوب شرقي جزيره لاوان
پناهگاه حياتوحش – جزيره شتور
عمارت فكري – بندر لنگه
قلعه لشتان – 6 كيلومتري شرق بندر لنگه
مسجد و مناره ملك ابن عباس – غرب بندر لنگه
شـهرستان ابوموسي
جزيره تنب بزرگ – 14 ميلي جنوب غربي جزيره قشم
جزيره تنب كوچك – غرب جزيره تنب بزرگ
جزيره سيري – 27 ميلي ابوموسي
جزيره فرور بزرگ – 36 ميلي ابوموسي
جزيره فرور كوچك – شمال غربي جزيره ابوموسي
جزيره ابوموسي – ابوموسي
شـهرستان حاجيآباد
چشمـه آبگرم حاجيآباد – 30 كيلومتري شرق حاجيآباد
چشمـه آبگرم ده شيخ – مسير جاده حاجيآباد، دولت آباد
شـهرستان ميناب
كنارههاي رودخانـه ميناب – ميناب
قلعه هزاره (بيبي مينو) – ميناب
امامزاده امير ديوان – ميناب
* منبع: زنده دل، حسن. مجموعه راهنماي جامع ايرانگردي: استان هرمزگان، تهران: نشر ايرانگردان – جهانگردان، 1379. ص31-42،121-124
همدان
بناي شـهر همدان را بـه دياآكو پادشاه ماد (حدود 700 سال قبل از ميلاد) نسبت ميدهند. هرودت ميگويد پادشاه ماد اين محل را كه اكباتان و هگمتانـه ناميده ميشد بـه پايتختي برگزيد. گويا درون كتيبه تيكلات پالاسر اول (پادشاه آشور) كه مربوط بـه 11 قرن قبل از ميلاد است، نام آنادانا يا «همدانا» نوشته شده است. كلمـه ايراني هگمتانـه بـه معني محل اجتماع و كلمـه عيلامي «هلمتهنـه» بـه معني سرزمين مادهاست. شـهر همدان درون زمان فرامانروايي بختالنصر (بنوكدنصَّر) ويران شد و بعدها داريوش بزرگ آن را مرمت كرد. درون زمان اشكانيان، كه تيسفون پايتخت كشور بود، همدان پايتخت و اقامتگاه تابستاني شاهان اشكاني شد. بعد از اشكانيان، ساسانيان نيز قصرهاي تابستاني خود را درون اين شـهر بنا كردند. خرابههاي باروي قلعه اشكاني بر فراز تپه مصلي و مجسمـه شيرسنگيِ از دروازههاي همدان از آثار اين دوره است. درون سال 23 هجري كه جنگ نـهاوند روي داد، همدان بـه تصرف اعراب درآمد و از آن زمان بـه بعد گاهي كانون آبادي و ثروت و زماني دچار چپاول و فقر و ركود بوده است. همدان درون زمان ديلميان (319 هجري) لطمات فراواني ديد. درون قرن ششم هجري، سلجوقيان مركز خود را از بغداد بـه اين شـهر منتقل كردند و مدت 50 سال اين شـهر قديمي پايتخت سلجوقيان بود، که تا اين كه درون اين قرن با حمله مغول بـه تصرف آنها درآمد و به ويرانـهاي مبدل گرديد. بايدوخان مغول بعد از تاجگذاري درون اين شـهر آن را مرمت و بازسازي كرد. اما اين شـهر كه هميشـه مورد تاخت و تاز سلاطين و سلسلههاي شاهي بود، باز هم درون زمان تسلط تيموريان بر ايران بـه دست آنها ويران شد. (در زمان سلاطين صفوي شـهر همدان از نعمت آباداني بهرهمند گرديد. بعد از انقراض صفويه و بروز هرج و مرج درون سال 1138 هجري، همدان بـه تصرف احمد شاه، والي عثماني، درآمد؛ ولي شش سال بعد بـه همت نادر شاه افشار از نيروهاي مـهاجم عثماني تخليه و باز بعد گرفته شد. بعد از اين دوره نيز همدان بارها مورد تهاجم و تسلط اقوام مختلف بود، که تا اينكه طبق قرارداد 1145 هجري كاملاً بـه ايران تعلق گرفت. شـهر همدان بـه علت قرار گرفتن درون مسير راههاي اصلي منطقه غربي ايران، درون قرنهاي اخير همواره از نظر بازرگاني مورد توجه بوده است. و نيز درون مسير جاده ابريشم قرار داشته است.)
تويسركان
شـهر قديمي «رودآور» داراي سه قبصه «توي» و «سركان» و «شكان» بود. اين شـهر بعد از حمله مغول اهميت خود را از دست داد و مردم آن بـه قصبه «توي» روي آوردند و به تدريج آنجا را آباد كردند. از سوي ديگر وجود آرامگاه حضرت حَبَقّوق نبي (ع) (در مركزيت آن شـهر و نزديكي «رودآور» سابق) با توجه بـه زمان زندگي آن حضرت درون حدود 700 سال قبل از ميلاد و كاوشهاي باستانشناسي اطراف بقعه نشانگر قدمت و وجود آباداني منطقه درون آن عصر بوده است. تويسركان فعلي كه از تركيب دو كلمـه «توي» و «سركان» ساخته شده است، همان قصبه «توي» قديمي است. قصبه شكان درون اثر زلزله خراب شد، ولي سركان بـه فاصله 10 كيلومتري شمال غرب تويسركان هنوز پابرجاست و اكنون يكي از شـهرهاي شـهرستان تويسركان است.
ملاير
مورخان درون مورد وجه تسميه ملاير نظرهاي مختلفي ارائه دادهاند. از جمله اين كه درون زمان مادها با روشن كردن آتش بر روي تپهها و كوههاي آن اخبار را بـه ساير مناطق ميرساندند؛ از اين رو آنجا ملآگر بـه معني تپه آتش ناميده شد. روايت ديگري ميگويد كه درون زمان حمله اعراب بـه ايران هنگام عبور از اين منطقه بـه آب دست نيافته بودند و به همين دليل آن را «ماءلايُري» خواندند، يعني آب ديده نميشود و به همين نام معروف شده و ملاير كنوني صورتي از آن عبارت است: ملاير از زمانهاي بسيار دور منطقهاي آباد و پرجمعيت بوده است. اسامي بعضي از روستاها مانند مانيزان، گوراب، اسكنان و ابنيه و آثار تاريخي بـه جاي مانده منطقه از جمله دژگوراب و تپه نوشيجان حاكي از قدمت تاريخي اين منطقه است. بناي شـهر فعلي ملاير با حكومت فتحعلي شاه قاجار درون سال 1188 هجري مقارن هست كه توسط محمدعلي ميرزا دولتشاه احداث شد و نخست بـه نام باني آن دولتآباد خوانده شد، و سپس با انقراض سلسله قاجاريه بـه ملاير مغيير نام يافت.
نـهاوند
به استناد تحقيقات پروفسور رمان گريشمن درون تپه گيان (گيان روستايي درون 18 كيلومتري جنوب غربي نـهاوند) درون حدود 37 قرن قبل از ميلاد مسيح قومي درون اين منطقه زندگي ميكرد كه تمدني شبيه تمدن بينالنـهرين داشت و بعدها بـه دست اقوام ديگر اروپايي و آسيايي از بين رفت. شـهر نـهاوند مقارن انقراض هخامنشيان درون حمله اسكندر مورد تاخت و تاز قرار گرفت، ولي بـه كمك دژ و باروهاي محكم درون امان ماند. سلوكيان نيز بـه اين شـهر حمله كردند و پس از فتح آن مدتي درون آنجا اقامت داشتند. درون دوره فرمانروايي اشكانيان اوضاع شـهر نـهاوند بـه درستي معلوم نيست، ولي درون دوره ساسانيان يزگرد سوم دژ محكمي درون آن بنا كرد كه تابستانها را درون آن بـه سر ميبرد. درون اين زمان نـهاوند از نظر سوقالجيشي يكي از نقاط مـهم محسوب ميشد. درون حمله اعراب بـه ايران سپاهيان اسلام با مقاومت سپاهيان ايران درون نـهاوند روبهرو شدند، كه درون نـهايت بـه ظلم و ستم شاهان و پذيرش دين اسلام از سوي ايرانيان سپاه ايران شكست خورد. درون زمان ملكشاه سلجوقي، خواجه نظامالملك كه براي بازديد از نظاميه بغداد راهي اين شـهر بود، بين راه بـه دست يكي از فداييان اسماعيليه بـه قتل رسيد. از اين رو گفته ميشود كه مقبره او درون شـهر نـهاوند است. درون دوره قاجار، ناصرالدين شاه ضمن بازديد از اين شـهر دستور داد که تا قلعه نـهاوند را كه اثري تاريخي محسوب ميشد، خراب و ويران كنند. بدين ترتيب، يافتههاي باستان شناختي و منابع مكتوب و موجود تاريخي حاكي از كهن سالي اين خطه از سرزمين ايران و جلوهاي ماندگار از تاريخ پرفراز و نشيب آن است. بدون شك انجام اكتشافات باستانشناسي و مطالعات بيشتر درون زمينـه قدمت و تحولات تاريخي منطقه، زواياي تاريك تاريخ تمدن آن را بيش از پيش روشن خواهد ساخت. درون اين منطقه مجموعه شرايط لازم براي جذب جهانگرد و توسعه صنعت جهانگردي درون اشكال مختلف آن فراهم است.
مكانهاي تاريخي و ديدني استان همدان
شـهرستان اسدآباد
تالاب پير سليمان - دشت اسد آباد
قله آلمابولاغ - حدفاصل اسد آباد و بهار
قديم گلستان - محله درون كاروانسراي اسد آباد
آب انبار شاه عباس - محله درون كاروان سراي اسدآباد
خانـه سيد جمال اسد آبادي - اسد آباد
كتيبه آقاجان برلاغي - 15 كيلومتري شمال اسدآباد
مسجد سلطاني - محله بازار اسد آباد
شـهرستان تويسركان
دره گزند سرابي - تويسركان
درهباغهاي سركان - سركان
دره باغهاي آرتيمان - روستاي آرتيمان
قله سياه دره - تويسركان
منطقه حفاظت شده خان گرمز - ارتفاعات خان گرمز
قلعه اشتران - روستاي اشتران تويسركان
پل فرسفج – جنوب غربي روستاي فرسفج
كاروان سراي شاهعباس – 5 كيلومتري جاده تويسركان، باختران
آرامگاه مير رضيالدين آرتيماني – روستاي آرتيمان
بقعه حبقّوق نبي - شـهر تويسركان
غار آزاد - نزديك تويسركان
مسجد شيخ عليخان زنگنـه - ميدان مركزي شـهر تويسركان
شـهرستان كبودرآهنگ
قلعه بوقاطي - كبودر آهنگ
منطقه حفاظت شده بوقاطي - ارتفاعات بوقاطي
كاروانسراي يارم قيه - بخش فامنين درون شرق كبودر آهنگ
امامزاده ازناو (عين و غين) - روستاي ازنا بخش فامنين
امامزاده اظهر بن علي - روستاي درون جزين بخش ازن
شـهرستان ملاير
دره شـهرستانـه - جنوب شرقي ملاير
قلعه لشكر درون - جنوب شرقي ملاير
قلعه نوشيجان - 20 كيلومتري غرب ملاير
قلعه چوبين - اراضي دولت آباد ملاير
قلعه يزگرد - جنوب ملاير
بازار قديمي - شـهر ملاير
مقبره حاج سيف الله - محوطه پارك ملاير
تپه پري - روستاي پري ملاير
غار دره فرراخ - روستاي حوزان ملاير
غار سرد كوه - نزديك روستاي سلطان آباد ملاير
غارخانـه - جاده ملاير
غار تشـهير - جاده ملاير
شـهرستان نـهاوند
تالاب كردخورد (آقگل) - جنوب دشت نـهاوند
سرآب گاماسياب - شمال شرقي نـهاوند
سرآب فارسيان - جنوب نـهاوند
فضاهاي جنگلي - 25 كيلومتري نـهاوند
قله گري - جنوب نـهاوند
قديمي حاج آقاتراب - ميدان قيصريه نـهاوند
مقبره باباپير - 9 كيلومتري جنوب نـهاوند
مقبره درون شيخ - نـهاوند
تپه باستاني گيان - جنوب نـهاوند
مسجد جامع نـهاوند - نـهاوند
شـهرستان همدان
درياچه پشت سد اكباتان - 9 كيلومتري جنوب شرقي همدان
آبشار گنجنامـه - نزديك شـهر همدان
دره زينا (حيدره و كيوارستان) - دامنـههاي ميدان ميشان
قله الوند - همدان
آبشار دوزخ دره - امامزاده كوه، الوند
پيست اسكي - 15 كيلومتري غرب شـهر همدان
كاخ هگمتانـه - شـهر همدان
قلعه - اطراف شـهر همدان
پل شكسته - روستاي خسروآباد
بازار قديمي - شـهر همدان
آرامگاه ابوعليسينا - شـهر همدان
مقبره استرو مردخاي- شـهر همدان
گنبد علويان - شـهر همدان
قبر اسكندر- خيابان نظر بيك نزديك تپه هگمتانـه
كتيبه گنجنامـه - 5 كيلومتري شـهر همدان
برج قربان - نزديك دبيرستان ابن سينا
تپه باستاني هگمتانـه - ورودي شـهر همدان
تپه پيسا - شمال تپه هگمتانـه
خانـه قديمي شـهبازيان - ابتداي خيابان بوعلي
* منبع: زنده دل، حسن. مجموعه راهنماي جامع ايرانگردي: استان همدان، تهران: نشر ايرانگردان – جهانگردان، 1379. ص26-29، 115-118
يزد
شـهرستان يزد درون درهاي وسيع، اما خشك و محصور بين كوههاي شيركوه و خرانق قرار گرفته است. اين شـهرستان از شمال بـه شـهرستان اردكان و از شرق بـه شـهرستان بافق و از جنوب بـه شـهرستان تفت و از غرب نيز بـه استان اصفهان محدود شده است. مركز اين شـهرستان شـهر يزد است. آب و هواي بياباني و نيمـه گرم و خشك و زمستانهاي سرد و عمدتاً خشك يزد جزو مشخصات اقليمي اين شـهرستان است. از قرن پنجم همزمان با ورود فرزندان ابوجعفر كاكو بـه يزد، اين شـهر رو بـه گسترش نـهاد و حصارهاي دور شـهر نيز بـه وجود آمد. اتابكان با علاقهمندي، زينت بيشتري بـه اين شـهر دادند و مدرسهها و مساجد زيادي درون آن بنا كردند. درون زمان آل مظفر، آباديها و قناتهاي بسيار درون آن بنا نـهاده شد. اكثر هنرمندان و دانشمندان قرن هفتم و هشتم براي درون امام ماندن از حملات مغول اين شـهر را مركز فعاليتهاي هنري و علمي خود قرار دادند. درون اين زمان، مساجد و مدارس متعددي درون اين شـهر ساخته شد. خانقاههاي فراوان اين شـهرستان نشان ميدهد كه اين منطقه پناهگاه و محل صوفيان و عارفان بوده است. بعضي از اين خانقاهها مانند بقاع شيخ علي سليمان درون بيداد خويد و خانقاه و مسجد شيخ دادا درون بندرآباد، بقعه (خانقاه) شاه نعمت الله ولي و خانقاه شيخ احمد فهادان درون يزد هنوز پابرجا هستند. اين شـهرستان اماكن ديدني و جاذبههاي جهانگردي متعددي دارد كه از مـهمترين آنها ميتوان بـه مسجد جامع كبير يزد، مسجد جامع فهرج، بقعه سيدركنالدين، مجموعه تاريخي باغ دولتآباد، برج و باروي قديمي شـهر، مسجد و تكيه امير چخماق، آبانبار شش بادگيري و... اشاره كرد.
اردكان
اين شـهرستان بر سر راه تهران بـه اصفهان، كرمان و بندرعباس قرار گرفته و بيش از 24 هزار كيلومتر مربع وسعت دارد و بزرگترين شـهرستان استان يزد است. نام اردكان از دو واژه «ارد» بـه معني مقدس و «كان» بـه معني معدن و مكان تشكيل شده است. اين شـهر درون روزگار آبادانياش درون محلي بـه نام زردك قرار داشته و ديوارههاي آن هنوز پابرجا است. از آثار تاريخي و قديمي شـهرستان اردكان ميتوان بـه مسجد جامع، مسجد زيرده، امامزاده سيدمحمد، امامزاده سيد نور الدين، امامزاده شمسالدين، مكانهاي مقدس پير سبز چكچكو و پير هشت زردشتيان، رباط شاه عباس و چهار تاقي عقدا اشاره كرد. مـهمترين اين بناها مسجد جامع اردكان هست كه درون كنار بازار شـهر واقع شده و از يادگارهاي قرن دهم هجري است. اين مسجد يك درون چوبي بزرگ و يك زيلوي وقفي از سال 1038 هجري دارد. شخصيت فرهنگي و سياسي برجسته معاصر ايران آقاي حجتالاسلام سيد محمد خاتمي كه هم اكنون رئيس جمـهوري ايران است، درون اين شـهر تولد يافته و نشو و نما نموده است.
تفت
شـهرستان تفت با مساحتي بالغ بر 7000 كيلومتر مربع درون جنوبغربي استان يزد قرار دارد. اين شـهرستان از شمال بـه شـهرستان يزد، از جنوب و شرق بـه شـهرستان مـهريز و از غرب بـه شـهرستان آباده از توابع استان فارس محدود ميشود. مـهمترين و اصليترين ارتفاعات اين منطقه شيركوه با ارتفاع 4075 متر است. درون فرهنگهاي فارسي، تفت با معناهاي گوناگون آمده است. از آن جمله درون فرهنگ معين بـه معني گرم شدن، حرارت، گرم يا بـه معناي سبدي چوبين كه درون آن ميوه جاي دهند، آمده است. معني اخير با توجه بـه آب و هواي خوب تفت نسبت بـه ساير شـهرهاي كويري و وجود ميوههايي كه درون آن بـه عمل ميآيد بـه واقعيت نزديكتر است. نام تفت درون منابع تاريخي و عرفاني از قرن نـهم هجري بـه بعد همراه با نام شاه نعمتالله ولي آورده شده است. شـهر كنوني تفت داراي 24 محله كوچك و بزرگ هست و بـه نظر ميرسد زردشتيان، بومي تفت باشند. برخي از مـهمترين آثار تاريخي اين شـهرستان عبارتاند از: خانقاه تفت، حسينـه شاه ولي، بازارخان تفت، مجسد شاه نعمت الله ولي، بقعه صفيه و بازار آقا، قلعه گرمسير، حسينيه و مسجد غياثآباد، عمارت و محمدتقي خان، باغ و عمارت هشتي، محله سلطانآباد، مسجد محله گرمسير، قدمگاه اسلاميه خراشاه، بقعه شيخ جنيد (توران پشت)، بقعه و مسجد شيخ علي بليمان بيداد خويد، مسجد جامع ابركوه، درخت سرو ابركوه، گنبد سيروان، نار و سردر نظام الملكي
مـهريز
شـهرستان مـهريز با 15 هزار كيلومتر مربع وسعت از شمال بـه شـهرستان يزد، از جنوب بـه استان كرمان و فارس و از شرق بـه قسمتي از استان كرمان و از غرب بـه بخش مركزي نفت و استان فارس محدود ميشود. مركز اين شـهرستان، شـهر مـهريز هست كه درون 35 كيلومتري جنوب شـهر يزد قرار دارد. مـهريز نام شـهر مشخصي نيست، بلكه عنوان ناحيهاي هست شامل مجموعهاي از روستاهايي كه نام قديم آنها مـهريجود بوده و به مـهرنگار انوشيروان نسبت داده شده است. اما که تا قبل از 1318 وجه تسميه مـهريز دقيقاً مشخص نبود. مـهريز درون حدود 16 قرن قبل (در زمان حكومت ساسانيان) ناحيهاي طبيعي درون جنوب دشت يزد و دامنـه جنوب شرقي شيركوه بوده و قناتهايي از آن سرچشمـه ميگرفتند كه درون مواردي بعد از طي يك مسافت 40 كيلومتري بـه مظهر خود ميرسيدند. اما «مـهرنگار/ خانم» انوشيروان دستور ميدهد قناتهايي درون منطقه احداث شوند كه با طي مسير كمتري بـه مظهر خود برسند. بعد از آنكه اين قناتها موجبات آباداني قصبه يا ناحيه مربوطه را فراهم آوردند، فرمانبرداران شاهزاده خانم، آبادي جديد را «مـهرگرد» ناميدند. عنوان مـهرگرد درون گذشت زمان بـه «مـهريجرد» تبديل شد و امروزه مـهريز خوانده ميشود. از اماكن تاريخي و ديدني اين شـهرستان ميتوان بـه مسجد جامع، قلعه تاريخي، سرو قديمي منگاباد، كشته خانـه و قلعه رباط سربرد، اشاره كرد.
ميبد
ميبد درون شمالغربي، يزد، كنار جاده تهران ـ بندرعباس و راهآهن تهران ـ كرمان قرار دارد. مساحت اين منطقه درون حدود 845 كيلومتر مربع و ارتفاع آن از سطح دريا نزديك بـه 1220 متر است. «ميبد» از واژههاي فارسي ميانـه هست كه درون دوره ساساني بـه اين شـهر اطلاق ميشده و در متنهاي تاريخي و جغرافيايي قرون اوليه اسلامي بارها از اين نام ياد شده است. بر اساس يك افسانـه، ميبد درون روزگار «كيومرث» بنيانگذاري شد و نخستين ساكنان اين سرزمين يعني اهالي بيده، مـهرجرد، ميبد، فيروزآباد و بارجين درون دهانـه رودخانـههاي قديمي ميبد يا بـه فاصلهاي نزديك از مصب آنها استقرار يافتند. دليل اين امكان، امكان تأمين نيازهاي اوليه از جويبارهاي دائمي يا فصلي بستر اين رودخانـه بود. ولي بعد از تغييرات اقليمي و كاهش آبهاي سطحي منطقه، اهالي آن بـه فنون آبيابي و كاريزكني دست يافتند. «ميبد» يكي از نمونـههاي نادر شـهرهاي باستاني ايراني بـه شمار ميرود، هر چند كه بافت سنتي آن گزندهاي فراوان ديده است، امّا هنوز بسياري از پديدهها و عناصر شـهري قديم، مانند راههاي باستاني، بناها و تشكيلات وابسته بـه آن، كهن دژ، شارستان، بيرونـهها و آثار گسترش شـهري و بازمانده بناهاي كهن را ميتوان درون آن تشخيص داد. كهنترين سند هويت تاريخي و آغاز شـهرسازي درون سرزمين يزد، «نارين قلعه» ميبد است. اين كهن دژ همچون پيري خسته و خاموش سرگذشت ساليان دراز رنج و آسايش مردمان اين ديار را بـه ياد دارد. از اماكن تاريخي و ديدني اين شـهر ميتوان از مسجد جامع، عمارت نارين قلعه، رباط شاه عباسي، برج كبوترخان و آتشكدههايي چون آتشكده حسن آباد، مزرعه كلانتر، پيرخرمن و پير مزرعه حاجي نام برد.
مكانهاي تاريخي و ديني استان يزد
شـهرستان يزد
نام مكان - نام شـهر
غار نباتي - ندوشن
غار چهار طاقي – يزد
خانـه لاريها – يزد
خانـه عربها – يزد
خانـه مرتاض – يزد
خانـه رسوليان – يزد
خانـه كلاهدوزها – يزد
خانـه ملكالتجار – يزد
خانـه اسعدي – ندوشن
آب انبار سيد و صحرا – يزد
آبانبار شش بادگير – يزد
آب انبار مسعودي – يزد
آب انبار حاج علي اكبر – يزد
آبانبار خواجه – يزد
آب انبار گلشن – يزد
آبانبار رستم گيو – يزد
آب انبار كشتخوان –رستاق
مدرسه خان – يزد
مدرسه ضيائيه (زندان اسكندر)- يزد
مدرسه شـهاب الدين قاسم طراز- يزد
مدرسه ابوالمعالي – يزد
مدرسه حسينيه – يزد
مدرسه دومنار – يزد
مدرسه ميدان قيام – يزد
مدرسه عبدالرحينخان – يزد
مدرسه كماليه – يزد
مدرسه ملااسمعيل – يزد
مدرسه امامخميني – يزد
قلعه ابراهيم آباد- رستاق
قلعه زارچ – يزد
قلعه عزآباد- يزد
قلعه ندوشن – ندوشن
باغكلاهفرنگي – رحمتآباد
باغ دولتآباد – جاده قديم تفت
باغ مشير – رحمت آباد
باغ خان – جاده قديم تفت
مسجد جامع – يزد
مسجد مير چخماق- يزد
مسجد ملااسمعيل – يزد
مسجد بندر آباد – 36 كيلومتري يزد
مسجد زاويه – يزد
مسجد ساباط – يزد
مسجد ريگ – يزد
مسجد بياق خان – يزد
مسجد فرط- يزد
مسجد چهار منار – يزد
مسجد عزآباد – يزد
مسجد ريك مجومرد – يزد
مسجد جامع ندوشن – ندوشن
مسجد آمنـه گل – ندوشن
امامزاده ابوجعفر – يزد
بقعه سيدخليل- يزد
بقعه شاه سيدرضا- يزد
بقعه شيخ احمد فهادان – يزد
بقعه شيخ داد- يزد
مقبره شيخ زينالعابدين علي خاموش – ندوشن
خانقاه بندر آباد – رستاق
بقعه سيد گلسرخ – يزد
بقعه سيد ركنالدين – يزد
بقعه سيد شمسالدين – يزد
آتشكده بزرگ – يزد
درب كمن – يزد
درب مـهرنوش- يزد
درب مـهردستوران – يزد
پيرانگاه سروچم – خرمشاه
پرانگاه پيرشاه – خرمشاه
پيرانگاه ورهرام يزد- خرمشاه
پيراناركي – جنوب يزد
گاهنبار خانـه موبدان – يزد
شـهرستان اردكان
غار ماهانـه – ماهانـه خرانق
غار اشكفت- آبادي عقدا
رباط ابوالقاسم رشتي – آبادي عقدا
رباط خرگوشي – نزديك باتلاقخوني
رباط ساغند – روستاي ساغند از بخش رباط
كاروانسراي الهآباد – بخش رباط
رباط و برج ارجنان – بخش رباط
رباط نارستان – جاده عقدا بـه اردكان
رباط نارستان – 18 كيلومتري جنوبي غربي عقدا
رباط شاهزاده – اردكان
خانـه انصاري – اردكان
خانـه نصيري - اردكان
خانـه ميرزا رضا كرماني – عقدا
مسجد جامع اردكان – اردكان
مسجد زيرده – اردكان
مسجد حاجي رجب – اردكان
مسجد حاجي محمد حسيني – اردكان
مسجد خرانق – خرانق
مسجد زردك – اردكان
زيارتگاله بونوپرس – جنوب بخش آباد عقدا
پيرهريشت – 7 كيلومتري اردكان
اردكان
مسجد جامع اردكان – عقدا
مسجد فيروزآباد- فيروز آباد
امامزاده سيد محمد – شمال شرقي عقدا
زيارتگاه پيرسبز- اردكان
زيارتگاه چكچكو – اردكان
پير نارستان – روستاي دربيد
پيربانو – روستاي زرجو
شـهرستان تفت
چشمـه تامـهر – 6 كيلومتري جنوب تفت
غار فراشاه – اسلاميه
غار باد معصوم – اسلاميه
كاروانسراي عليآباد – بر سر راه يزد بـه كرمان
آبانبار جاده دهبالا – تفت
آبانبار برالنسويه – تفت
قلعه اسلاميه – اسلاميه
قلعه شوازباغ علي نقي خان – تفت
باغ گلشن – تفت
مسجد شوده – تفت
مسجد جامعاسلاميه – تفت
مسجد جامع بيداخويد – اسلاميه
مسجد جامع طرزجان – بيداخويد
مسجد جامع شاه ولي – طرزجان
خانقاه بيداخويد – بيداخويد
شـهرستان بافق
خانـه منسوب بـه وحشيبافقي – بافق
قلعه كافر – فهرج
قلعه فهرج – فهرج
قلعه خويد – فهرج
مسجد جامع – فهرج
مسجد علاقوندي – بافق
مسجد جامع – بافق
مسجد جامع – بهاباد
امامزاده عبدالله – بافق
شـهرستان مـهريز
چشمـه غربالبيز – نزديك مـهريز
رباطالدين – 6 كيلومتري جاده فعلي يزد، كرمان
قلعه خورميرز و سريزد – مـهريز
باغ گلكار – مـهريز
باغ اكرمي – مـهريز
باغ سرآسياب – مـهريز
مسجد جامع هنزاء – مـهريز
مسجد جامع مـهرپادين – مـهريز
بقعه شيخعبدالله – مروست
شـهرستان ابركوه
غار چك و علا – ابركوه
خانـه صولت – ابركوه
خانـه آقازاده – ابركوه
يخچال قديمي – ابركوه
شـهرستان ميبد
خانـه آيت الله حائري يزدي – ميبد
آبانبار حسن آباد – حسن آباد
قلعه بارجين – ميبد
قلعه ركنآباد – ركن آباد
نارين قلعه – ميبد
يخچال قديمي – ميبد
زيارتگاه خديجه خاتون – روستاي ميجرد
* منبع: زنده دل، حسن. مجموعه راهنماي جامع ايرانگردي: استان يزد، تهران: نشر ايرانگردان – جهانگردان، 1379. ص32-35،125-132
اردبيل
مورخان قديمي، مانند نويسنده «حدود العالم»، اردبيل را واژهاي اوستايي دانستهاند كه از دو كلمـه «ارتا» (مقدس) و «ويل» (شـهر) بـه معني شـهر مقدس تركيب شده است. بسياري از مورخان اسلامي، همچون ياقوت حموي و فردوسي شاعر نامدار ايران، بناي اين شـهر را بـه فيروز پادشاه ساساني (489 ـ 457 م) نسبت ميدهند و آن را «بادان پيروز» ناميدهاند.
فردوسي درون شاهنامـه آورده است:
دگر كرد بادان پيروز نام همـه جاي شادي و آرام و كام
كه اكنون خواني همي اردبيل كه قيصر بدو دارد از داد ميل
صاحب كتاب «روضه الصفا» مينويسد: «اردبيل از بناهاي كيومرث، پادشاه كيانيان بود». از آنجا كه نام اردبيل درون داستان «ويس و رامين» از آثار ادبي دوره اشكانيان آمده، چنين مينمايد كه اين شـهر بيش از 1500 سال قدمت تاريخي دارد. درون زمان سلطنت هخامنشيان، درون اطراف رود «بادي مريز»» كه رود كوراي امروز درون قفقاز است، براي حفظ و نگهداري مرز ايران اردويي مـهم وجود داشت كه مركز آن اردبيل بود. اين موضوع، اهميت سياسي و نظامي اردبيل را ثابت ميكند. بـه روايت اوستا، زردشت پيامبر ايراني درون كنار رود «دائي يتا» كه امروزه ارس ناميده ميشود، بـه دنيا آمد و كتاب خود را درون سبلان نوشت و براي ترويج دين خود، روي بـه شـهر «باذان پيروز» آورد. عدهاي بـه او گرويدند و در اين ناحيه جنگي ميان زردشتيان و بتپرستان روي داد كه درون اين جنگ بتپرستان بر همـه روستاها و قصبههاي اطراف اردبيل دست يافتند. بـه افتخار اين پيروزي، آتشكدهاي درون اردبيل بنا كردند كه امروزه آثار آن درون سه فرسنگي اين شـهر درون دهكدهاي بـه نام آتشگاه باقي مانده است. درون زمان انوشيروان كه پيروان مزدك از ترس مجازات بـه گوشـه و كنار ايران ميگريختند، اردبيل نيز جرو شـهرهاي پناهندگان و فراريان مزدكي بود. اين گروه، از مخالفان حكومت ساساني و خلافت امويان درون اردبيل بودند كه پيوسته عمال حكومتي ساساني و خلفاي بنياميه دستور پيگرد توقيف آنان را صادر ميكردند. اهميت مسأله مزدكيان، خلفاي بنياميه را بر آن داشت مركز حكومت آذربايجان را از مراغه بـه اردبيل انتقال دهند. درون زمان حمله اعراب بـه ايران و به ويژه هنگام فتح آذربايجان، بيشترين تلاش آنان متوجه مركز آن يعني اردبيل بود. هنگام فتح ايران بـه دست اعراب ـ سال 22 هجري ـ اردبيل بزرگترين شـهر آذربايجان بود كه بـه دست سپاهيان اسلام افتاد. اين شـهر درون زمان خلفاي بنياميه (41 ـ 33 هـ ـ ق) مركز ايالت آذربايجان بود. درون زمان هشام از خلفاي بنياميه، طوايف بارين خزر بـه آذربايجان حمله كردند. درون اين حمله، اردبيل نيز غارت شد. اردبيل درون زمان عباسيان كرسينشين ايالت وسيع آذربايجان بود. درون اين زمان، شـهر داراي پادگان و برج و بارويي بود كه طول آن از هر طرف بـه چهار كيلومتر ميرسيد. بين سالهاي 317 ـ 267 هجري، اين شـهر مركز حكمراني طايفه بنيساج بود كه حكومت را از مراغه بـه اردبيل انتقال داده بودند. اردبيل که تا حمله مغول، مركز حكومت آذربايجان بود. درون سال 617 هجري، مغولان بعد از حمله بـه ايران، اردبيل را غارت كردند. درون زمان هلاكوخان، مركز فرمانروايي از اردبيل بـه مراغه منتقل شد و در زمان آباقاخان، تبريز پايتخت حكومت ايلخانان شد. درون دوره تيموريان، امير تيمور درون اردبيل بـه خدمت شيخ صفيالدين رسيد و به درخواست شيخ، هزار نفر از اسيران را بـه او بخشيد. بعد از فوت شيخ صفيالدين اردبيلي، اين شـهر كعبه آمال و قبله صوفيان شد و انبوهي از پيروان طريقت روي بـه اين شـهر نـهادند. شاه اسماعيل براي تشكيل حكومت واحد ايراني، از اردبيل قيام كرد و همـه ولايات را مطيع ساخت؛ شورشها را خواباند و ملوكالطوايفي را از بين برد. وي سپس بر اوضاع آشفته ايران مسلط شد و تبريز را درون سال 906 هجري پايتخت رسمي ايران كرد. از آنجا كه حكمران اردبيل از خاندان صفوي انتخاب شده بود و اين شـهر مدفن اجداد صفوي هم بود، ديگر باره آن را مقدس خواندند. بـه علاوه درون زمان صفويان، هر كس گناهي ميكرد از ترس مجازات بـه اردبيل پناهنده ميشد و از هر گونـه آسيبي درون امان ميماند از اين رو، بـه دارالامان نيز معروف بود. درون برخي از كتابهاي تاريخي، اين شـهر را دارالارشاد هم ناميدهاند. اردبيل درون دوره صفوي از لحاظ سياسي و اقتصادي سرآمد شـهرهاي ايران بود. اين شـهر درون مسير شاهراه تجارتي ايران و اروپا قرار داشت و ابريشم وارده از گيلان، از طريق اردبيل بـه اروپا صادر ميشد. اين امر، درون پيشرفت اقتصادي و افزايش درآمد مردم تأثيري مـهم داشت. درون آغاز قرن 19 ميلادي، عباس ميرزا نايب السلطنـه قاجار، مركز ستاد سپاهيان خود را درون اردبيل قرار داد و به كمك افسران فرانسوي قلعهاي درون برابر قواي مـهاجم روس بنا كرد كه بعدها تبديل بـه زندان شد و آن را «نارين قلعه» ناميدهاند. درون جنگ ايران و روس درون 1218 هجري قمري، قواي روسيه بـه اردبيل حمله كرد. که تا تنظيم عهدنامـه تركمانچاي، اين شـهر درون اشغال قواي بيگانـه بود. درون اين زمان (1245 هـ ق) همـه اشياي قيمتي و بيهمتاي مقبره شيخ صفيالدين و زينتآلات ديگر مقبرهها و كتابهاي مـهم كتابخانـه اردبيل كه شاه عباس وقف كرده بود و از كتابهاي خطي نفيس و بينظير و بيهمتا بود غارت شد. اين اشياء و كتابهاي نفيس هم اكنون درون موزههاي مسكو و لنينگراد نگهداري ميشود. بعد از انتقال قدرت و امور وليعهد نشين قاجار بـه تبريز، اردبيل كه که تا اين موقع داراي اهميت و اعتبار ويژه بود، از رونق افتاد و راههاي تجارتي روسيه از اردبيل بـه تبريز تغيير مسير داد. با احداث راهآهن تبريزـ جلفا، ارتباط اقتصادي اين شـهر قطع شد و از آن همـه تجارت و صادرات و واردات مـهم، جز كاروانسراهاي متروك چيزي باقي نماند. از رونق افتادن تجارت اين شـهر سبب مـهاجرت انبوهي از مردم آن بـه تهران و تبريز شد. درون زمان ضعف سلسله قاجار، بـه ويژه بعد از جنگ جهاني اول، برخي از افراد ايلات و شاهسونها شـهر اردبيل را بارها غارت كردند و خسارت فراوان بـه مردم شـهر وارد آوردند. رويدادهايي مانند زمينلرزههاي پياپي، هجوم قبايل و اقوام گوناگون، و تاخت و تاز بيگانگان رفتهرفته سبب شد اردبيل از پيشرفت و ترقي بازماند. درون سالهاي گذشته، اين شـهر توسعه يافته و بر اهميت و وسعت آن افزوده شده است. بـه گونـهاي كه امروزه، يكي از شـهرهاي آباد و پرجمعيت و فعال اقتصادي استان است. همچنين اين شـهر بـه خاطر وجود آثار تاريخي و به ويژه مقبرهاي خاندان شيخ صفي و همجوارياش با آبهاي گرم سرعين يكي از كانونهاي جلب جهانگرد هست كه هر ساله هزاران نفر را از استان آذربايجان شرقي و ديگر استانهاي همجوار و تهران بـه خود جلب ميكند.
بيلهسوار
دشت مغان ـ بر اساس دادههاي كتابهاي جغرافياي قديم ـ روزگاري آباد بود و رونق داشت. اما بعدها بر اثر حوادثي نامعلوم از ميان رفت. نمونـه بارز روستاهاي كهن و تاريخي دشت مغان، روستاي پر جمعيت «اولتان» هست كه داراي سابقه تاريخي مـهم است. گفته ميشود درون قديم، اين روستا داراي آباديهايي بود كه آنها را بـه اسامي دوازدهگانـه ماههاي سال ميناميدهاند. درون مورد نام «پارس آباد» گفته ميشود كه شخصي بـه نام مـهندس پارسا براي نخستين بار درون اين قسمت از دشت مغان بـه كارهاي كشاورزي و عمراني پرداخت و پارسآباد برگرفته از نام او است. بعد از تشكيل شركت كشت و صنعت و دامپروري مغان و احداث سد ارس درون منطقه ميل مغان، پارسآباد رونق يافت و رو بـه توسعه و گسترش نـهاد.
خلخال
خلخال از شـهرهاي قديمي و تاريخي آذربايجان است. درون كتابهاي جغرافيايي و تاريخي سدههاي دوم و سوم هجري، مورخان و جغرافيدانان از جمله درون كتاب «حدود العالم من المشرق الي المغرب» درباره خلخال چنين نوشتهاند:
«خلخال از شـهرهاي كوچك و از توابع آذربايجان بوده، محصول عمده آن گندم و جو بوده هست و پلاس و گليم و لباس پشمي و كركي درون آن بافند...» درون معجمالبلدان كه درون اواخر سده ششم هجري نوشته شده، آمده است: «خلخال شـهري هست در مشرق آذربايجان و نزديك گيلان و مزارع و آبادي آن بيشتر درون وسط كوههاي بلند قرار دارد و از آنجا که تا شـهر قزوين هفت روز و تا اردبيل دو روز راه هست و درون اين ولايت قلاعي بلند قرار دارد كه مردمان آن هنگام حمله مغول بـه آنجا عزيمت نمودهاند».
در «نزههالقلوب» كه حمدالله مستوفي درون اوايل سده هشتم هجري نوشته درباره اين شـهر چنين آمده است:
«خلخال شـهر وسط بوده و اكنون ديهي هست كمابيش صد موضع و به چهار ناحيه تقسيم ميشود. مانند، خانند بيل، سنجبد، انجيلآباد، هشتچين،... درون آن ولايت بـه حدود ديه كيوي، درهايست آفتاب روي كه آن دره، چشمـهاي هست كه آبش تابستان يخ ميبندد و بر طرق قماه (آفتابرو) كه قزاونـه (قزوينيها) آن را نساء (زمينرو) ميخوانند و چشمـه ديگري هست كه آبش بـه قدري گرم هست كه تخممرغ ميپزد». نويسنده «نزههالقلوب» ميافزايد:
«خلخال، متصل بـه طوالش، كمابيش سيپاره ديه هست و از معظماتش: شال، كلور، خمس، دورو، گيلوان ميباشد. هوايش معتدل هست و بـه گرمي مايل حاصلش غله نيكو باشد. اندكي ميوه دارد و حقوق ديوانيش دههزار دينار هست بر روي دفتر».
گرمي
منطقه «گرمي» از كهنترين منطقههاي دشت مغان هست و آثار تاريخي بـه دست آمده از آن نشانگر قدمت آن است. بقاياي برخي از آثار تاريخي «گرمي» عبارتاند از:
قيز قلعهسي، هاچاتپهسي، آقا علي تپهسي، تپه مطلب، اسلام تپهسي و قلعه يل سويي كه بيشتر آنها مربوط بـه دوره اشكاني هستند. درون اطراف گرمي، چند اثر تاريخي درون محوطه يك گورستان قديمي بـه نام «گبر»، كشف شده است. درون اين منطقه، بـه زيارتگاه اجاق ميگويند. از جمله اين اجاقها، اجاق «بيرزند» درون روستاي «برزند» معروف بـه «مقبره محمد بن حنفيه» است. «اجاق آلازار» نيز درون گوشـه مسجد روستاي آلازار قرار دارد.
مشكين شـهر (خياو)
خياو، گذرگاه و پناهگاهي براي سوداگران و درماندهها بود. درون سدههاي اوليه اسلامي مجاهدان و از جان گذشتگاني بودند كه درون سبلان سنگر ميگرفتند. هر گوشـه اين سامان، نشانـههايي از آن روزها را بـه يادگار دارد. حتي زمانهايي دورتر از آن روزگار، مدنيتي ناشناخته و بزرگ درون اين حوالي بوده كه همچنان دست نخورده زير خاك مدفون است. «خياو» درون حاشيه سرزميني افتاده هست كه روزگاري بـه اسم «آران» مشـهور بود. اين منطقه، زباني ويژه داشت كه که تا سده چهارم هجري با همـه آشفتگيها و آميختگيهايش پايدار بود. سكههاي بـه دست آمده از منطقه، متعلق بـه چند دوره تاريخي با فاصله زماني كوتاه و دراز و بيشتر مربوط بـه زمان اتابكان آذربايجان است. نخستين سكهاي كه تازيان درون «آران» زدهاند، متعلق بـه سال 90 هجري است. درون اين منطقه، گورستانها و نشانـههايي از سالهاي اوليه اسلامي بـه جاي مانده است. از اين رو، خياو يا مشگين شـهر نيز آبادي اسم و رسمداري بوده است، هر چند درون بيشتر كتابهاي جغرافيايي اسلامي، نامي از آن نيامده است. اما حمدالله مستوفي درون سال 740 هجري خياو را قصبهاي خوانده هست و حد و مرزش را نشان داده و حتي حقوق ديوانياش را ذكر كرده است:
«خياو قصبهاي هست در قيلي كوه سبلان افتاده هست و چون سبلان درون شمال اوست هوايش رو بـه گرمي مايل است. آبش از كوه جاري است. باغستان اندك دارد حاصلش غله بيشتر بوده، مردمش اكثراً موزه دوز و چوخاگر هستند حقوق ديوانياش دو هزار دينار است.» با اين حساب، قدمت خياو را ميشود که تا سدههاي اوليه اسلامي پيش برد. هر چند كه موقعيت جغرافيايي آن اين خيال را درون ذهن بـه وجود ميآورد كه درون سالهاي پيشتر نيز منطقه خالي از سكنـه نبوده است. بيشتر آنچه از اين منطقه بـه دست آمده مربوط بـه دوره اسلامي است، ولي قبرهاي گبرها يا زردشتيان كه درون همـه جاي آن پراكنده است، اين فكر را بيشتر تأييد ميكند. خياو درون دوره صفويه بيشتر رونق گرفت. بـه گونـهاي كه، يكي از اولاد شيخ صفي ـ شيخ حيدر ـ حاكم و والي منطقه مشگين و برزند مغان درون يكي از درهها بـه دست مردي بـه اسم شيروان شاه قرهباغي كشته شد. وي نوه ي شاه صفي و نوه پسري شيخ صفي بود. شاه اسماعيل فرزند اين مرد نيز درون خياو بـه دنيا آمد. سند با ارزشي كه از دوره عباس ميرزا باقي مانده، كتابي هست به نام «تاريخالعجم و الاسلام» كه شيخ عبدالغفور ثامن نامي نوشته هست در اين كتاب، نكتههاي مبهم مربوط بـه خياو و آباديهاي اطراف آن روشن شده است. مدتي بعد از حكومت عباس ميرزا درون آذربايجان، خياو توجه ايلات شاهسون را كه درون شرف قدرت گرفتن بودند جلب كرد. ييلاقهاي شاهسونها درون دامنـه ساوالان رفته رفته گستردهتر شد و خياو را مثل حلقه درون ميان گرفت. سپس كشتار و غارت آغاز شد. مدتها اين وضع اسفناك ادامـه داشت که تا سرانجام درون زمان ناصرالدين شاه، حاكمي بـه نام حسنعليخان جنرال وارد مشگينشـهر شد و به شرارتها پايان داد. بدين گونـه، آرامش درون خياو حكمفرما شد. با آغاز مبارزات مردم درون راه كسب مشروطيت، روسيه تزاري هرج و مرج طايفههاي شاهسون را بـه صلاح و صرفه خود نديد و به درخواست حكومت استبدادي وقت، درون صدد سركوب طايفههاي ياغي و عصيانگر شاهسون برآمد. چهار لشگر روسي از چهار طرف بـه سوي خياو حركت كردند. ژنرال «مدداوف» از اردبيل و «دالماچوف» از تبريز، طوايف شاهسون را محاصره و پس از زد و خوردهاي شديد، آنها را وادار بـه تسليم كردند. سپس همـه دارايي شاهسونها تقسيم شد. اين سال را ايلات، مبدأ و مأخذ تاريخي قرار ميدهند كه درون ميان آوارهها و چادرنشينها بـه «بولگي ايلي» يا سال تقسيم مشـهور است. از مبارزان معروف راه مشروطيت ايران درون خياو، ميتوان بـه ملا امام وردي روحاني برجسته و بارز اشاره كرد كه درون اردبيل بـه دار آويخته شد. از وقايع مـهم خياو ميتوان پيروزي مشروطه خواهان، سركوبي اشرار درون مدت 20 سال حكومت رضاخاني، اسكان عشاير درون مشگين شـهر و قحطي درون سال 1294 و 1327 شمسي را نام برد.
مكانـهاي تاريخي و ديدني استان اردبيل
درياچه نئور – 48 كيلومتري جنوب شرقي اردبيل
درياچه شورابيل – دو كيلومتري جنوب شـهر اردبيل
تالاب گنجگاه – 80 كيلومتري جنوب شرقي اردبيل
تالاب ملامحمد – 15 كيلومتري جنوب شرقي اردبيل
تالاب نوشار – 35 كيلومتري جنوب شرقي اردبيل
تالاب شورگل – سه كيلومتري جنوب شرقي اردبيل
آبشار گورگور – درون ارتفاعات سبلان
چشمـههاي معدني سرعين – شـهر سرعين
چشمـههاي بيلهدره – سه كيلومتري شمال اردبيل
چشمـه بوشلي – 45 كيلومتري غرب اردبيل
زيستگاه نئور – 30 كيلومتري جنوب شرق اردبيل
پل ساميان – راه شوسه اردبيل، گرمي
پل كلخوران – روستاي كلخوران اردبيل
پل سيدآباد- روي رودخانـه باليخلو اردبيل
پل يعقوبيه – روي رودخانـه باليخلو اردبيل
پل ابراهيمآباد – شـهر اردبيل
پل داش كسن- شـهر اردبيل
پل قرهسو – روي رودخانـه باليخلو اردبيل
پل نير – روي رودخانـه نير اردبيل
پل پر زرگي – شـهر اردبيل
پل پير عبدالملك – شـهر اردبيل
پل اوچ دكان – شـهر اردبيل
حاج شيخ- كوي عالي قاپوي اردبيل
ملاهادي – كوچه ملاهادي اردبيل
حاج ابراهيم (پير) – محله سرچشمـه اردبيل
صفويه – شـهر اردبيل
خانـه سيد هاشم ابراهيمي – كوچه شـهيدگاه اردبيل
خانـه وكيل الرعايا- محله طوي اردبيل
خانـه حاج يوسف آقا صادقي – كوچه راسته امام اردبيل
خانـه حاج ميرزا ابراهيم صادقي – محله اوچ دكان اردبيل
بازار اردبيل – شـهر اردبيل
تپه قرهشيروان – روستاي كوراييم اردبيل
گورستان قديمي شام اسبي – روستاي شام اسبي اردبيل
گورستان قديمي كرجان – كلخوران اردبيل
منازل سنگي – روستاي ويند كلخوران اردبيل
دخمـه سنگي ويند – 5/8 كيلومتري اردبيل، روستاي صومعه
برج شاطر گنبدي – شـهر اردبيل
جمعه مسجد – شـهر اردبيل
مسجد ميرزا علي اكبر مجتهد – شـهر اردبيل
بقعه امينالدين جبرائيل – روستاي كلخوران اردبيل
امامزاده صالح – پشت بقعه شيخ صفيالدين اردبيل
كليساي مريم مقدس – اونچو ميدان اردبيل
مشگين شـهر
چشمـه قوتورسو- 60 كيلومتري مشگين شـهر درون روستاي لاهرود
چشمـه قينرجه – 22 كيلومتري جنوب غربي مشگين شـهر
چشمـه ايلاوند - 15 كيلومتري جنوب مشگين شـهر
زيستگاه شيروان درهسي – 20 كيلومتري جنوب شرق مشگين شـهر
زيستگاه موويل – جنوب مشگين شـهر
زيستگاه هوشنگ ميداني و قرهگول – دامنـه شمال غربي سبلان
زيستگاه حاجيلو – 22 كيلومتري شمال مشگين شـهر
زيستگاه تنبق – 18 كيلومتري شمال غرب مشگين شـهر
زيستگاه سروان درهسي – 25 كيلومتري جنوب شرقي مشگين شـهر
زيستگاه ارباب كندي – 42 كيلومتري شمال شرق مشگين شـهر
قلعه كهنـه – درهباغ نوروز مشگين شـهر
آغچه قلعه – روستاي قرهقيه مشگين شـهر
تپه قنبر – شمال روستاي انار مشگين شـهر
سنگ نبشته شاپور ساساني – ميدان اصلي مشگين شـهر
گورستان قديمي انار – روستاي انار مشگين شـهر
مقبره شيخ حيدر – شـهر مشگين شـهر
دشت مغان
زيستگاه خروسلو – كوههاي خروسلو مغان
زيستگاه آقابابا – كوههاي آقابابا
زيستگاه حسن درهسي – كوههاي زيوه
قلعه اولتان – روستاي اولتان پارس آباد
پل خدا آفرين – اصلاندوز پارس آباد
تپه خرمن – روستاي شيخلر گرمي
تپه نادر- جنب غربي اصلاندوز
گورستان قديمي اصلاندوز – اصلاندوز
برج قارلوجا – قشلاق قارلوجاي اصلاندوز
شـهرستان خلخال
چشمـه آبمعدني خلخال – 22 كيلومتري شمال غرب هرآباد
گورستان قديمي هير – جاده اردبيل، هروآباد
* منبع: زنده دل، حسن. مجموعه راهنماي جامع ايرانگردي: استان اردبيل، تهران: نشر ايرانگردان – جهانگردان، 1379. ص 32-37،131-133.
بخش چهارم: امکانات و تأسیسات ایرانگردی
مجموع تأسيسات اقامتي كشور درون سال 1375، شامل هتل هاي 1 که تا 5 ستاره، و تأسيسات درجه بندي نشده 521 واحد است. واحدهاي اقامتي كشور داراي 23897 اتاق و 48879 تخت هستند. بدين ترتيب، ظرفيت سالانـه تختهاي واحدهاي اقامتي كشور بيش از 8/17 ميليون تخت شب است. واحدهاي اقامتي كشور را طيف وسيعي از هتلها، هتل آپارتمان، پانسيون، مـهمانسرا، مجتمع جهانگردي، اردوگاه جهانگردي، پلاژ و متلها تشكيل مي دهد. حدود 60درصد از اين تأسيسات بـه بخش خصوصي، 19درصد بـه بخش دولتي و 21درصد بـه بخش عمومي تعلق دارد.
از مجموع تأسيسات اقامتي كشور 24درصد ظرفيت آنـها بـه هتلهاي يك ستاره،، 4/29درصد بـه دوستاره، 2/18درصد سه ستاره، 7/9درصد چهارستاره، 5/10درصد پنج ستاره و 2/8درصد درجه بندي نشده تعلق دارند. بدين ترتيب مسافران ميتوانند متناسب با امكانات خويش، هر نوع محل اقامت مورد نظر خود را انتخاب كنند. علاوه بر 521 واحد تأسيسات اقامتي ياد شده، تعداد 1775 واحد اقامتي تحت عنوان مـهمانپذير يا مسافرخانـه درون كشور وجود دارد. اين مسافرخانـه ها 36568 اتاق و 94053 تخت دارند.
شـهرهاي تهران و مشـهد با داشتن حدود 40درصد ظرفيت اتاق واحدهاي اقامتي، بيشترين امكانات اقامتي را درون اختيار دارند. تهران بـه سبب مركزيت سياسي، اداري، اقتصادي و ارتباطي و مشـهد بـه سبب اهميت زيارتي از جمله مراكز اصلي گردش درون كشور بـه شمار ميروند. بعد از اين شـهرها، شـهرهاي اصفهان، كيش، شيراز، اهواز، تبريز، نوشـهر، بندرعباس، رشت و انزلي درون مراتب بعدي قرار دارند.
امكانات و تأسيسات اقامتي كشور را مجموعه اي از تأسيسات پذيرايي شامل انواع رستورانـها، چلوكبابيها و قهوه خانـههاي سنتي تكميل ميكنند. درون اين واحدهاي پذيرايي انواع غذاهاي ايراني و گاهي غير ايراني بـه مسافران عرضه ميشود. غذاهاي ايراني و آشپزخانـه ايراني از متنوعترين غذاهاي جهان است. انواع غذاهاي گوشتي، گياهي و يا دريايي درون واحدهاي پذيرايي كشور ارائه ميشود. درون ميان غذاهاي سنتي ايراني چلوكباب، آبگوشت، انواع خورشتهاي ايراني و انواع پلوها شـهرت خاص دارند. اين غذاها كه بـه دست آشپزهاي ماهر تهيه ميشوند، درون ميان مسافران خارجي مشتاقان فراوان دارند. نوشيدني سنتي ايران كه با غذا صرف ميشود، دوغ و يا انواع شربتهاست. اما انواع نوشيدنيهاي گازدار و آبهاي معدني را درون شيشـهها و ظروف بسته بندي شده، ميتوان درون سراسر كشور بـه دست آورد.
شيرينيها و انواع تنقلات و آجيل درون ايران از شـهرت خاصي برخوردارند. سنت تهيه اين شيرينيها و تنقلات بـه دوره هاي بسيار دور باز ميگردد. خشك كردن ميوه ها و نگهداري آن براي مصرف درون فصل زمستان، درون ايران، سابقهاي طولاني دارد و امروزه انواع شيريني، آجيل و ميوه هاي خشك از سوغاتيهاي مـهم ايران هست كه درون بسته بنديهاي بهداشتي بـه مسافران عرضه ميشود.خاويار ايران، از جمله مـهمترين و شاخص ترين غذاهاي ايراني براي مسافران است. خاويار ايراني با شـهرت جهاني خود درون ميان مسافران خارجي طرفداران بسيار دارد و از جمله سوغاتي هاي مـهم مسافران بـه شمار ميرود.
روحيه مـهمان نوازي درون ميان خانواده ها و مردم ايران سنتي ديرينـه و بسيار ديرپاست. روحيه پذيرش مـهمان درون مناطق گردشگري ايران، بـه عنوان يك مقوله فرهنگي پذيرفته شده است. مـهمان ميتواند حتي درون روستايي كه فاقد امكانات اقامتي رسمي است، درون خانوادههاي روستايي اقامت كندو بي گمان مورد احترام و پذيرايي قرار خواهد گرفت. حتي درون ميان جوامع كوچ نشين، اگر مـهمان فرصت پذيرايي را از ميزبان دريغ كند، موجب آزردگي او خواهد شد، زيرا از انجام وظيفه سنتي خود بازمانده است.
وجود امنيت درون مناطق توريستي كشور موجب شده که تا مسافران بتوانند، بدون كوچكترين نگراني،در فضاهاي آزاد كنار جاده ها، سواحل، و حاشيه شـهرها، پاركها و پاركهاي جنگلي بـه راحتي چادر برپا كنند و امكانات اقامتي خود را مورد استفاده قرار دهند.براي جبران كمبود تأسيسات اقامتي، دولت طي برنامـههاي اول و دوم توسعه اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي، پيش بينيها و سرمايهگذاريهاي و تسهيلات گوناگوني براي ساخت واحدهاي اقامتي قايل شده است. درون حال حاضر، بسياري از اين واحدها درون دست احداث هستند و همـه ساله بخشي از آنـها مورد بهره برداري قرار ميگيرند
* منبع: نامجو، عباس. سيماي فرهنگي ايران. تهران: عيلام، 1378. ص 388 ـ 387
بخش پنجم: گونـه های ایرانگردی
گونـههاي مسافرت
ايرانيان سفر و مسافر را دوست دارند، گونـههاي مسافرت درون داخل كشور، با انگيزههاي متفاوت صورت ميگيرد. مـهمترين گونـههاي مسافرت درون ايران عبارتند از:
الف)سفرهاي زيارتي
مقصد اصلي سفرهاي ايرانيان درون داخل كشور شـهر مشـهد و مرقد حضرت امام رضا(ع) است. سالانـه بيش از 12 ميليون نفر مسافر بـه مشـهد سفر ميكنند که تا نخست فيض زيارت را دريابند و هم از مسافرت و تماشاي نقاط ديدني اين شـهر و ديگر شـهرهاي استان خراسان لذت ببرند. درون كنار سفرهاي زيارتي مشـهد، سفرهاي كوتاه مدت زيارتي بـه زيارتگاههاي نزديك محل سكونت از رسوم ديرينـه ايرانيان است. البته پارهاي مكانهاي مذهبي غير اسلامي نيز براي ديدار كنندگان خالي از جذابيت نيست. زيارتگاه چكچكوي زرتشتيان درون يزد، قبر دانيال نبي درون شوش و مقبره بازسازي شده حيقوق نبي درون تويسركان، از نمونـههاي زيارتگاههاي غير اسلامي هست كه توسط مسلمانان نيز محترم شمرده شده و زيارت ميشوند.
ب)سفرهاي تفريحي
مقصد عمده سفرهاي تفريحي بـه سواحل درياي خزر درون شمال ايران بـه هنگام فصل تابستان و سواحل جنوب، بـه هنگام فصل زمستان و بهار است. روزهاي تعطيل نوروزي درون ايران كه با آغاز بهار، يعني 21 مارس، برابربا اول فروردين آغاز ميشود، اوج مسافرت درون ايران است. اعتدال نسبي هوا درون بخشهاي وسيعي از كشور موجب ميشود که تا در اين روزها، مردم براي استقبال از سال نوي ايراني بـه مسافرت بروند. علاوه بر آن، فصل تابستان كه با تعطيل مدارس و دانشگاهها همراه است، بيشترين جريانهاي مسافرتي را بـه خود اختصاص ميدهد. سواحل درياي خزر، ييلاقهاي نواحي كوهستاني، منابع آبدرماني، عرصههاي تاريخي و باستاني از جمله مقاصد اصلي مسافران درون تعطيلات تابستاني است.
ج)سفرهاي تجاري
ايجاد مناطق آزاد كيش، قشم، چابهار درون جنوب كشور و مناطق ويژه تجاري درون شـهرهاي آستارا، انزلي، بيله سوار درون شمال كشور، طي سالهاي اخير شكل جديدي از مسافرت تجاري را درون كشور مرسوم كرده است. توسعه اين مراكز تجاري درون سالهاي اخير با استقبال بسيار همراه بوده و ضمن تسهيل درون مبادلات مرزي، همـه ساله بسياري از مسافران داخلي براي خريد راهي اين مناطق ميشوند.
د)مسافرتهاي آبدرماني و لجن درماني
امكانات بسيار مساعد طبيعي كه درون مناطق مختلف كشور براي مقاصد آبدرماني و لجن درماني وجود دارد، موج تازهاي از مسافرت بـه اين مناطق را پديد آورده كه همـه ساله هزاران نفر را از گوشـه و كنار كشوربه سوي خود جذب ميكند.
آبهاي معدني سرعين با تأسيسات و امكانات رفاهي، بهداشتي و اقامتي و پذيرايي فراوان مـهمترين مركز آبدرماني كشور است. علاوه بر آن، آبهاي معدني لاريجان، محلات، بستان آباد، رامسر، مشكين شـهر، دماوند و بسياري از چشمـههاي ديگر با حوزه كشش محلي و يا ناحيهاي خود همـه ساله مشتاقان بسيار دارند. درياچه اروميه درون شمال غرب كشور، مـهمترين مركز لجن درماني محسوب ميشود. گو اينكه که تا اكنون، براي بهرهگيري از آن، برنامـهريزي كاملي انجام نگرفته است، اما بـه طور سنتي مردم با اين قابليت آشنا بودهاند و همچنان با روشهاي سنتي از آن بهره ميگيرند. درياچه اروميه و توان لجن درماني آن ميتواند درون مقياس جهاني مطرح شده و مورد بهرهبرداري قرار گيرد.
ه)سفرهاي ييلاقي
سنت مسافرتهاي ييلاقي درون فصل تابستان كه براي استفاده از آب و هواي سالم و خنك و زيستن درون طبيعت انجام ميگيرد، درون ايران سابقهاي طولاني دارد. حتي درون زمان هخامنشيان نيز تخت جمشيد پايتخت ييلاقي و شوش پايتخت زمستاني بـه شمار ميرفته است. رفتن بـه ييلاق درون فصل تابستان، درون دوره قاجار درون تهران عموميت داشته و مردم و دربار و كارگزاران حكومت درون هر مقام و منصبي، فصل تابستان را درون ييلاقهاي شمال تهران ميگذراندهاند. اين سنت هنوز نيز درون شـهرهاي مختلف هست و مردم از بيم گرما و دوري از شلوغي شـهرها، بخشي از فصل تابستان را درون ييلاقهاي اطراف خود ميگذرانند. ارتفاعات البرز با ييلاقهاي خوش آب و هوا و كوهستانهاي زاگرس با چشم اندازها و مناظر زيبا، نقاط ييلاقي بسيار مساعدي را درون اختيار دارند و همـه ساله هزاران مسافر را براي استراحت درون خود جاي ميدهند.
اين سنت و حوزه كشش آن که تا دو دهه پيش درون ميان شيخ نشينهاي جنوب خليج فارس نيز نفوذ كرده بود و همـه ساله گروههاي بسياري از آنان، براي استفاده از آب و هواي مطبوع بـه شـهرهاي ييلاقي ايران مانند شيراز و يا بروجرد روي ميآورند. تفاوت چشمگير هواي نواحي ييلاقي با هواي نواحي گرمسيري، وجود چشمـه سارهاي فراوان، جنگلها و مراتع و مناظر زيباي طبيعي از جذابيتهاي اصلي نواحي ييلاقي بـه شمار ميرود. مردم ايران درون هر جايي كه باشند، با اشتياق كامل از هر فرصتي براي انجام سفرهاي ييلاقي استفاده ميكنند.
در سالهاي اخير موج فزايندهاي از اين مسافرتها، بـه درياچههاي واقع درون ارتفاعات البرز و زاگرس آغاز شده كه درياچه هاي گهر، نئور، لار، ولشت، تار، زريوار، آوان و بسياري ديگر، از مقاصد عمده اين مسافرتها بـه شمار ميروند. بسياري از اين درياچهها چرخه حياتي فعال دارند و با داشتن انواع ماهيان آب سرد، فعاليتهاي صيد ورزشي را ممكن ميسازند.
و)سفرهاي فراغتي كوتاه مدت
بسياري از شـهرهاي كشور درون اطراف خود مناطق گردشگاهي و تفريحي ويژه دارند كه شـهروندان درون روزهاي تعطيل آخر هفته، فراغت خود را درون آنجاها ميگذرانند. اين سفرها كه از چند ساعت که تا تمام تعطيلات آخر هفته ممكن هست ادامـه مييابد، از جمله سفرهاي رايج درون ايران است. شـهرهاي بزرگ تهران، اصفهان، مشـهد، تبريز، شيراز، اهواز، كرمان، كرمانشاه، همدان، سنندج، رشت، اروميه، بندرعباس، بروجرد، اراك، يزد، سمنان، ساري، گرگان، دامغان، زنجان، اردبيل، قزوين، ايلام، خرم آباد، شـهركرد، كاشان، بوشـهر و... همگي گردشگاههاي نزديك خود را درون شعاع اطراف دارند كه درون روزهاي آخر هفته، بسياري از مردم براي پيك نيك يا تفريح بـه اين گردشگاه ها ميروند.
بخشي از سفرهاي ايرانيها، درون قالب تورهاي گروهي انجام ميگيرد. تسهيلات و امكاناتي كه تورهاي سازمان يافته فراهم ميكنند، موجب شده كه طي سالهاي اخير، مسافرت با تور با استقبال گستردهاي روبه رو شود. توسعه خدمات تورگرداني و افزايش تعداد مؤسسات تورگردان، مديون اقبال وسيعي هست كه از فعاليت آنان شده است.
* منبع: نامجو، عباس. سيماي فرهنگي ايران. تهران: عيلام، 1378. ص 391 ـ 388
بازارهاي ايرانگردي
ايران، چه بـه سبب موقعيت جغرافيايي و چه بـه دليل برخورداري از جاذبههاي متنوع گردشگري، امكانات بالقوه فراواني براي توسعه بخش جهانگردي درون اختيار دارد. مـهمترين بازارهاي جهانگردي ايران را بازارهاي داخلي، منطقهاي و فرامنطقهاي تشكيل ميدهند. بازار داخلي ايران بـه پشتوانـه 60 ميليون نفر جمعيت و علاقه خاصي كه درون ميان ايرانيان براي سفر وجود دارد، از توانـهاي بسيار با ارزش توسعه بخش جهانگردي و اقتصاد ملي كشور است.بازار منطقهاي جهانگردي ايران درون شمال و جنوب كشور قرار دارد. كشورهاي آسيايي كه بعد از فروپاشي شوروي از محدوديتهاي سياسي و مسافرتي آزاد شدهاند، بـه سبب همبستگيهاي تاريخي، فرهنگي، قومي و زباني با ايران، از بازارهاي بسيار با ارزش جهانگردي ايران بـه شمار ميروند. روند تقاضاي مسافرت بـه ايران درون ميان اين كشورها، طي سالهاي اخير با افزايش قابل ملاحظهاي روبه رو بوده و همـه ساله گروه عمدهاي از مسافران خارجي ايران را، اتباع كشورهاي تازه استقلال يافته آسيايي تشكيل ميدهند. حتي تعداد مسافران از روسيه و اوكراين نيز بـه ايران قابل توجه است.
كشورهاي عربي واقع درون جنوب خليج فارس كه درون فصل تابستان اقليم نامساعدي دارند، از ديرباز ايران را مقصد مناسبي براي اقامتهاي خانوادگي ميدانستند. امنيتي كه براي اقامت خانواده آنان درايران فراهم است، درون هيچيك از كشورهاي ديگر وجود ندارد. چه بـه سبب همبستگيهاي قومي و چه نقاط مشترك فرهنگي و ديني ميان ايرانيان و آنان، بسياري از خانوادههاي ساكن اين كشورها، علاقهمند سفر بـه ايران، بـه ويژه درون فصل تابستان هستند. هرچند طي دو دهه گذشته بحران ناشي از جنگ درون منطقه، اين مسافرت ها را كاهش داده، اما زمينـههاي فرهنگي براي احياي آن هنوز از ميان نرفته است. و ايران همچنان بـه عنوان كشوري كه خانوادههاي مسلمان عرب درون آن احساس آرامش و امنيت كامل دارند، هنوز جاي خود را درون ذهن آنان حفظ كرده است.از همسايگان شرقي دو كشور پاكستان و افغانستان بيشترين مسافران را بـه ايران ميفرستند. بخشي از اين مسافران را زايراني تشكيل ميدهند كه از طريق زميني از خاك ايران عبور كرده و به زيارت حج ميروند. بخشي ديگر مسافران مرزي ساكن درون دو سوي مرزهاي كشور هستند، كه براي دادوستد و يا ديدار خويشاوندان خود بـه ايران ميآيند. هم پيونديهاي قومي و خانوادگي، همچنين علايق فرهنگي و زباني موجود ميان ايران و دو كشور پاكستان و افغانستان، از جمله عوامل اصلي سفر آنان بـه ايران است.
بازار اصلي جهانگردان خارجي ايران را اروپا تشكيل ميدهد. اروپا كهنترين همسايه ايران درون مغرب زمين است. آشنايي آنان با ايران عموماً از طريق تمدنهاي يونان و روم انجام گرفته و اروپاييان هميشـه ايران را بـه عنوان كشوري مـهم تر از يونان و رم و عظمت تاريخي آنـها ميشناسند. حتي امروز نيز با وجود تنشهاي سياسي، ايران بـه عنوان مقصدي مطلوب براي سفر درون ميان اروپاييان مطرح است.بي ترديد توسعه بخش جهانگردي ميتواند بـه عنوان جايگزين اقتصاد وابسته بـه نفت كشور، درون توسعه ملي ايران نقش تعيين كننده داشته باشد. درون حال حاضر تعداد مسافران خارجي كشور از مرز 750 هزار نفر درون سال 1376 فراتر نرفته است، اما اين تنـها حدود 10درصد از ظرفيتي هست كه ايران ميتواند پذيرا باشد.با توجه بـه پراكندگي جاذبههاي جهانگردي درون گستره كشور و امكانات و جذابيتهاي فراوان و متنوع، بخش جهانگردي ميتواند، هم درون توسعه ملي و هم منطقهاي ايران، سهم بسيار داشته باشد. درون حال حاضر برنامـه ريزي براي تحرك جديد درون بخش جهانگردي، درون دستور كار سازمان ايرانگردي و جهانگردي كشور قرار دارد. ايجاد تسهيلات درون امر صدور ويزا، توسعه و افزايش ظرفيت واحدهاي اقامتي، توسعه راههاي ارتباطي و شبكه حمل و نقل زميني و هوايي، آموزش نيروي انساني ماهر براي تصدي تأسيسات اقامتي و پذيرايي، ارتقاي كيفي واحدهاي موجود، تربيت راهنمايان تور و حمايت از سازمانهاي تورگردان و آژانسهاي مسافرتي، اصلاح نظام تبليغات و اطلاع رساني از ايران، از جمله اقداماتي هست كه دولت ايران براي احياي فعاليتهاي گردشگري درون كشور درون نظر گرفته است. درون چارچوب برنامـه هاي اول و دوم توسعه اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي براي بخش جهانگردي جايگاه ويژهاي تعيين شده هست و توسعه آن درون اولويتهاي اجرايي قرار دارد. با تحقق اين برنامـهها، ايران بـه عنوان مقصدي مطلوب براي مسافرت و اقامت دلپذير دوباره جاي خود را درون ميان مردم بسياري از كشورهاي جهان باز خواهد كرد.
* منبع: نامجو، عباس. سيماي فرهنگي ايران. تهران: عيلام، 1378. ص 392 ـ 391
[.::سایت اطلاع رسانی مبلغ::. - ایرانگردی ديه خونريزي مغ]
نویسنده و منبع | تاریخ انتشار: Mon, 16 Jul 2018 02:59:00 +0000